( دراین نوشتار دلایل طرح توطئه ترور توسط رژیم به اختصار ذکر شده است).
بعد از سی و دوسال، ماهیت و عملکرد و تروریستی و فاشیستی رژیم ملا – پاسدار حاکم برایران ؛ چه در حوزه ملی و منطقه یی و چه بین المللی بر کسی پوشیده نیست مگر آنکه به نوعی نانخور این رژیم و یا حامیان آن باشد. بعد از سی ودوسال دیگر لزومی ندارد که توضیح واضحات و تکرار مکررات برای پرشدن یک مقاله کنیم. یکبار در حواس پرتی به خودم گفتم: فقط خواجه حافظ نمی داند که ما با چه حلقه پیدا شده جانوران درنده ماقبل تاریخ، سروکار پیدا کرده ایم. اما فوراً این بیت آن بزرگوار به خاطر آمد که: « واعظان کاین جلوه در محراب ومنبر می کنند / چون به خلوت می روند آن کار دیگر می کنند ». البته حافظ با تمام درایت و تیزبینی و جام جهان نمای ادراکی که داشت، تصور نمی کرد که جهان بدست جهانداران چنان بچرخد و بچرخد که این جماعت شیاد را از محراب و منبر ریایی شان به مسند امامت و صدارت بنشاند. دسته گل اخیری که ملایان به آب لجنزار خود داده اند، در دستور عمل قرار دادن ترور سفیر عربستان سعودی در آمریکاست. طرحی که قرار بود سوژه به وحشیانه و پرآسیب ترین شکل ممکن به قتل برسد. این طرح شوم توسط اف. بی. آی لو می رود. پیش از آنکه ملایان جنایتکار از این شوک، خود را جمع و جور و برای حاشا، چاله گشاد دهان آلوده شان را باز کنند ؛ نظافتچی های هول برداشته رژیم در خارج کشور، آب وجاروب در دست راه افتادند به این کانال و آن کانال رادیو و تلویزیون ها و مطبوعات تا رد پای به خون آلوده رژیم را پاک کنند. این مزدوران مثل اربابانشان سابقه دار هستند. اگر صد مدرک دانشگاهی و کارشناسی به دنبال خود یدک بکشند، پادو حقیری بیش نیستند. چرا حقیر؟ چون یک وقت آدم برای مجموعه یی که سرش به تنش می ارزد پادویی می کند اما برای یک مشت ملا و پاسدار مزلف، بی اصل ونسب و سراپا فاسد و مبتذل و جنایتکار پادویی کردن برای دستمزدی در توان هر خدمتگزاری نبوده و نیست. حضرات به مدارج تخصصی خود می بالند اما از سر حقارت فطری و شخصیتی نمی دانند که عنوان این مدارج برایشان رسوایی و بدنامی بیشتر ببارمی آورد تا آنجا که حتا « نا بریده از مزدوری » ها هم می توانند به دلیل کم سوادی و نداشتن تخصص علمی با همان مدرک نوکری وزارت اطلاعات رژیم برآن گروه فخر بفروشند.
وقتی رژیم قافیه را باخت، آن را کما فی السابق به گردن سازمان پرافتخار مجاهدین خلق انداخت !. این وارونه گویی هم افاقه نکرد. دولت آمریکا همچنان توطئه ترور را از رژیم می داند و نه اپوزیسیون یعنی مجاهدین خلق. حال این سئوال مطرح می شود که چرا و به چه دلیل رژیم اوباش فاشیستی ملا – پاسدار حاکم توسط سپاه قدس، می خواسته است سفیر عربستان را ترور کند؟ دلایل را فهرست وار می گوییم:
1 ــ دوام و بقای رژیم بشار اسد در سوریهٌ بپاخاسته، برای حکام تهران امری حیاتی، تعیین کننده واستراتژیکی ست. با سقوط بشاراسد، رژیم می شود مثل گرگ درنده یی که یک دست و یک پای خود را از دست داده باشد. عربستان سعودی آشکارا از اپوزیسیون به صحنه آمده رژیم اسد حمایت می کند و به او می گوید که باید برود.
2 ــ عربستان سعودی نگذاشت که لقمه بحرین از گلوی رژیم پایین برود. نیرو فرستاد و مانع سقوط امیر بحرین شد. بنیادگرایان شیعه وابسته به رژیم تهران، ناکام ماندند.
3 ــ عربستان سعودی در یمن نیز نقش قاطع خود را ایفا می کند.
4 ــ با رفتن ارتش آمریکا از عراق، رژیم امیدوار است که سیطره کامل خود را در آن کشور تحکیم کند و عراق را به صورت پایگاهی استراتژیکی برای دخالت های پیوسته اش در منطقه درآورده و حکومت های مخالفش را مستقیماً مورد تهدید قرار دهد. در آنجاهم با سد عربستان سعودی روبروست یعنی مانعی بزرگ و با نفوذ.
5 ــ همین چند مدت پیش بود که پادشاه عربستان عریان ومحکم به رژیم اخطار کرد که از مداخله و تحریکات داخل عربستان توسط شیعیان وابسته به خود، پرهیز کند وگرنه با شدت عمل دولت عربستان سعودی مواجه خواهد شد.
6 ــ اگر اختلافات درون رژیمی، همراه با رسوایی اختلاس های متعدد نجومی و نیز نارضایتی و بی طاقتی روزافزون مردم ایران را به موارد و دلایل ذکر شده اضافه کنیم و از یاد نبریم که این رژیم ماجراجو بحران های داخلی اش را به بحران آفرینی درخارج منتقل می کند، به خوبی درمی یابیم که چرا قصد چنان تروری را داشتند. رژیم بر این محاسبه خام و مالخولیایی بوده که زهرچشمی از عربستان بگیرد و بگوید که در سوریه، بحرین و .... و حتا خاک خودت دست وپایت را جمع کن وگرنه از طرفت که ما باشیم چنان ضرباتی دریافت خواهی کرد که آن سرش ناپیدا !!.
7 ــ رژیم در طرح توطئه ترور، دلش به سیاست تعامل آقای اوباما گرم و مطمئن بود. آن جنایتکاران دیده بودند که آمریکا و دولت های اتحادیه اروپا، در برابر بسی اعمال تروریستی شان با اغماض و اظهارات لفظی دیپلماتیک برخورد کرده اند. این اجنه از شیطان فریبکارتر هم دریک محاسبه خطا رفته اند و آن اهمیت وموقعیت غیرقابل انکار و چشم پوشی عربستان سعودی در عرصه منطقه و بین الدول است. اگر پای این کشور در میان نبود البته می شد به سیاست تعامل امید بست. حالا که فهمیده اند چه غلطی کرده و چه لقمه گنده تراز دهان گرفته اند، می خواهند آن را روی مجاهدین خلق سرشکن کنند که خودشان و نظافتچی ها و جاروب کش های خارج کشوری شان کور خوانده اند.
8 ــ نگارنده تقریباً مطمئن است که رژیم در بررسی این طرح، احتمال شکست و لو رفتن آن را هم مد نظر داشته. پس چرا ریسک آن را قبول کرده؟ برای آنکه در اخلاق و فرهنگ بدوی و تروریستی آنان، دیوار حاشا تا به عرش اعلا بلند است. کی بود، کی بود، ما نبودیم، مجاهدین بودند !!.
9 ــ رژیم صرف نظر از اهداف ذکر شده بالا، می خواست غیرمستقیم به دولت آمریکا با تهدید بفهماند که اگر مجاهدین خلق را از لیست تروریستی خارج کنید، دست ما برای انجام عملیات تروریستی حتا در خاک خودتان، کاملاً دراز و درکار است.
حال باید منتظر ماند تا عکس العمل جدی دولت آقای اوباما و دولت های اروپایی را دید و قضاوت کرد. آنها نیک می دانند و گهگاه خود و مطبوعاتشان می گویند که تحریم به تنهایی نمی تواند عامل فلج کننده شود، خاصه که کمپانی های خودشان زمینه دورزدن تحریم رژیم را فراهم می کنند. یک ضربه جدی و گیج کننده این است که هم مجاهدین خلق را از لیست خارج کنند و هم به دفاع از اشرفیان قهرمان برخیزند. قفل از دهان بردارند و پنبه از گوش ها در آورند و تعهد خود را زیر پا نگذارند. شخصیت ها و پارلمانترها و مقامات سابق از موضع بشردوستی و موازین بین المللی حقوق بشر از سازمان مجاهدین خلق به کرات دفاع کرده و می کنند. این دولتمردان هستند که صاحب اختیارند اما در برابر چنین مسئله انسانی جهانی شده همچنان سکوت و بی عملی پیشه کرده اند. آقای بایدن معاون رییس جمهور آمریکا در برابر « طرح توطئه ترور » سپاه قدس رژیم، اینطور واکنش نشان می دهد که: « ایران باید حساب پس بدهد ». در زبان متداول دیپلماسی، ایران یعنی رژیم ایران. آقای بایدن نمی گوید که چگونه می خواهند حسابرسی کنند؟ مثل « حسابرسی » های سابق یا واقعاً یک حسابرسی جدی و مؤثر؟.
اینکه بگوییم بعد از سال ها تجربه، هنوز دولتمردان غرب ؛ رژیم را به درستی و کامل نشناخته اند و بنابراین با مسامحه و تعامل وبه امید تغییر سیاست آن برخورد می کنند، خوش خیالی و ساده انگاری ست. دولت های قدرتمند غرب همه چیز را بهتر از ما می دانند. اگر روزی سرنگونی این رژیم فاشیستی در دستور عمل روز قرار بگیرد، از کانال های تلویزیونی آنها فیلم ها و مدارک و اسنادی خواهیم دید که خود ما ایرانیان ندیده ایم. حالا که هنوز با رژیم کار دارند، به نفع آن اعمال سانسور می کنند. جنایتکاران تهران به کنار، عراق را نگاه کنیم. هر هفته در بغداد و شهرهای عمده عراق علیه دولت غاصب و دست نشانده مالکی تظاهرات می شود اما نگارنده ندیده است که یک فیلم کوتاه از اعتراضات میلیونی مردم عراق پخش و دردید مردم خود قرار دهند. « تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل ».
در پایان باید متذکر شد که مردم به جان آمده ایران زمین هیچ چشم امید و گشایشی از روسیه و چین نداشته و ندارند. الحمدالله این دو کشور زیر میزی بازی نمی کنند. علناً تصمیم شورای امنیت سازمان ملل متحد را به نفع بشار اسد، وتو می کنند. از رژیم اوباش فاشیستی حاکم برایران نیز بی پرده حمایت می کنند. مهمتر آنکه دم از دموکراسی و آزادیخواهی و حقوق بشر هم نمی زنند. سیاست خارجی این دو کشور، با یک چهرگی منطبق بر منافع اقتصادی و حفظ حوزه ها و قلمروهای نفوذی ست. اما چه کنیم که دولتمردان جهان غرب به ویژه ایالات متحده آمریکا سیاست شان با سنگ دموکراسی و آزادی و رعایت حقوق بشر در ممالک ما به همراه است. چنان با دوگانگی در حرف و عمل به صحنه می آیند که آدم درمی ماند که دم خروس را باور کند یا قسم حضرت عباس را؟ در تونس، مصر و لیبی و... چه سیاست قاطعی اتخاذ و اعمال می کنند و در ایران و عراق و بخصوص اشرف قهرمان چه سیاستی ؟! همچنان که پیشتر اشاره رفت، ما درحال حاضر نمونه یی در دست داریم برای سنجش و محک زدن که در قبال این توطئه گستاخانه رژیم حاکم برایران نه در حرف، بل در عمل چه خواهند کرد.