از داستان مبارزهٴ پیگیر و خستگی ناپذیر مجاهدین برای بیرون آوردن نام سازمانشان از لیست سیاه وزارت خارجة آمریکا ـ که هنوز به صورت روزمره ادامه دارد و اوج آن را در تظاهرات 22 اکتبر در برابر کاخ سفید واشینگتن شاهد بودیم ـ من سه تکه (یا سه اپیزود) را ـ که الزاماً مهمترین نیستند، ولی به اندازة کافی گویا هستند ـ به طور خیلی خلاصه یادآوری می کنم و بعد از آنها یک نتیجة ساده می گیرم.
1 ـ یکی از سخنگویان وزارت خارجة آمریکا ، در پاسخ به سؤال یکی از خبرنگاران دربارهٴ تعلل این وزارتخانه در اجرای حکم دادگاه فدرال مبنی بر تجدید نظر در لیست سیاه، گفت ما در حال بررسی عواقب سیاسی بیرون آوردن نام مجاهدین از لیست سازمانهای تروریستی هستیم .
2 ـ سی و هفت تن از دلال ـ لابی ـ واسطه های ایرانی ـ آمریکایی و آمریکایی ـ ایرانی ، که رسالتشان جوش دادن معامله بین شیطان بزرگ و اسلام عزیز است. در نامه یی به وزارت خارجة آمریکا تقاضا کردند که این وزارتخانه حتماً نام مجاهدین را در لیست سیاه خود نگهدارد ، زیرا آنها، پس از بیرون آمدن از لیست سیاه، با قدرت تشکیلاتی و توانایی زیادی که در بسیج نیرو دارند ، زیر پای ”جنبش سبز” را در خارج کشور خالی می کنند.
3 ـ در یکی از جلسات استماع دربارة همین موضوع ، در کنگرة آمریکا، یکی از نمایندگان خطاب به خانمی که دولت را نمایندگی می کرد گفت شما 450 روز است که سازمان مجاهدین را گروگان گرفته اید و نمیخواهید از حکم دادگاه فدرال پیروی کنید، چرا؟ و نمایندة دولت فقط گفت : من احساس شما را درک میکنم! سخنران باز پرسید آیا میتوان امیدوار بود که تا 450 روز دیگر تکلیف این پرونده را روشن کنید؟ نمایندة دولت باز پاسخ داد من احساس شما را درک می کنم! (انگار که هدف نمایندة کنگره از طرح سؤالهایش به دست آوردن احساس همدردی نمایندة دولت بوده نه گرفتن یک جواب قاطع در مورد یک پروندة مشخص)
من نتیجه می گیرم که گروگانگیران لیست سیاه با همین زبان الکن دارند به روشنی می فهمانند که ”اصطبل ایشمنت ” با همه توانش ”بااونا” ست ـ با حافظان عمامه سیاه ”رهبر معظم” و یا حسرت به دلان ”دوران طلایی امام راحل” نه با ما ساختارشکنان و سرنگونی طلبان. شما چه نظری دارید؟ اگر هم نظریم پس بکوشیم تا تلاش گروگانگیرهای مدرن را خنثی کنیم .