زین بی خردان سفله بستان- خون دل مردم هنرمند

اعضای مرکز فرهنگی و هنری هنرمندان  مترقی ایرانی در ایتالیا:
خصوصیت ارتجاعی و ضددمکراتیک حکومت ولایت فقیه نمیتواند جریان شفاف، اصیل، خلاق و متنوع هنر مردمی را تحمل نماید. معرکه بازان جمهوری اسلامی سعی بر این دارند که نوعی ازبی  هنری نمایشی و پوشالی و فاقد هرگونه مفهوم راستین مردمی را، با همکاری عده ای شیاد هنرمندنمای خود فروخته با فرهنگی کاذب و دروغین و بدون ارزشهای نهادینه شده در فرهنگ ایرانی، بمردم قالب کنند. همه چیز، از بیان سادة مطالب روزمره (برادر سلام علیکم) تا بحث ها و صحبت‌های غرای آدمک های رژیم و خطابه های آن چنانی امامان جمعه و شنبه، تلنباری از تکرارهای، بی ارزشی است که زبان فارسی چنین منجلابی را تا کنون بخود ندیده است. بقول ملک شعرای بهار:
زین بی خردان سفله بستان                                                خون دل مردم هنرمند
هنر چیست؟ مقوله ایست پیچیده نیازمند کاوش و تحلیل و تحقیق در فراسوی ذهن و همچنین تجزیه و تحلیل روابط پیچیده زندگی مادی و شیوه تولید و روابط زندگی اجتماعی و تضادها و کنتراست ها و درگیری طبقات مختلف اجتماعی.
انقلاب مشروطیت ایران که مدعی تدوین نظامی جدید در روابط حقوقی و اجتماعی مردم بود، پایه گذار نوعی از مناسبات دیگر در زندگی مردم گردید. هنرمندان دوران مشروطیت پنچره ای دیگر به فضائی دیگر گشودند و سعی کردند که مفاهیم و ارزش های اجتماعی و حقوقی را منطبق بر دینامیزم سیاسی و اجتماعی محیط خود ارائه دهند. فرخی یزدی ، عارف قزوینی، عشقی ، ایرج میرزا ، دهخدا ، ملک الشعرای بهار، بعدها فروغ  فرخزاد ، شاملو و نادر نادرپور و هنرمندان بزرگ دیگر، فضای سرپوشیده و تکراری معیارهای گذشته را کنار زدند. سرمایه داری جهانی شده، امروز، خصوصا در منطقه خاور میانه، در جهت تسلط بر منابع انرژی و گسترش استراتژی نظامی، نظام سابق ژئوپلتیک منطقه را در رابطه با منافع خود تغییر داده است. ایران امروز نتیجه چینین استراتژی شومی است. رژیم‌های دست نشانده، همزمان با استقرار حکومت زور و چماق و ترور و وحشت در خارج و داخل جهت حذف مخالفین خود، سعی در گسترش نوعی شبه فرهنگ مبتذل همراه با گسترش فقر و فحشا و اعتیاد می‌کنند تا بدینوسیله ذهن جامعه را از فرهنگ اصیل و پشتوانه تاریخی خود بدور نگه دارند و با بکارگیری انبوهی از مفاهیم قلابی و ساختگی برای بی محتوا کردن تمامی ارزش های تاریخی و هنری و سیاسی، قضایی جهت رشد قدرتی ابلیسی و جهنمی آماده سازند که بتواند در خوش خدمتی به نهادهای امپریالیستی جامعه ایرانی را سر کیسه نماید. وظیفه هنر پیش روشناخت و ترسیم دقیق این استراتژی شوم و خانمان سوز است
رژیم جمهوری اسلامی یا حکومت ولایت فقیه با عناصر ناسازگار و وامانده‌اش مدعی است که می‌تواند خطوط زندگی اجتماعی و سیاسی و اقتصادی کلیه ملل جهان را ترسیم و تدوین کند. رژیم با کمک سازمان‌ها و نهادهای سرکوب خود می‌خواهد آیه های زمینی، قلابی و فرمایشی خود را در ذهن یکایک برادران ریش دار و بی ریش خود جایگزین کرده و برای آنهائی که در آن سوی این مرزبندی قرار دارند خط و نشان بکشد.
هنرمند، در هر رشته هنری که باشد، باید بتواند الگوهای واپس گرایی جامعه را مورد انتقاد قرار داده و ارزش های جدید را که همانا استقرار و استمرار جامعه مردم سالار است بمردم ارائه دهد و کمک کند تا جامعه از رکود و تبعیضات و خرافات رها شود. و زندگی جدید و نو را همراه با مضامین اجتماعی متحول بمردم عرضه کند.
پیشگامان انقلاب فرانسه، تحولی بزرگ در بسیاری از جریانهای فرهنگی، سیاسی و اجتماعی به وجود آوردند که ژان ژاک رسو نمونه بارز آنهاست. نقاشان و نوآوران، از امپرسیونیسم گرفته تا پوپ آرت و پست مدرن و ...، ،متأثر از تحول اجتماعی و سیاسی و نوآوری در زمینه‌های فیزیک، کیهان شناسی، زیست شناسی و روانشناسی بوده‌اند. می‌توان گفت که میراث ماندگار ذهن توانا و تخیل جاودانه اشراق و درون نگری ها و تفکرات فلسفی بزرگان شرق نیز در افکار نو آوران باختر اثر ماندگار بر جای گذاشته است.
کارهای هنرمندانی چون موندریان کله، کاندتیسکی، موهولی تاگی و..، اگر چه ترسیمی از ازرزش های صوری خط، نقطه، فضا و مکان اند، اثراتی گرانبها از ذهنی گرائی و تفکرات شرق هم در خود دارند.
سینماگران ایران ،جز معدودی هنرمند پیشرو، بندرت توانسته‌اند، بطور مشخص ضایعات اجتماعی، فرهنگی، معنوی و اقتصادی این رژیم را معرفی نمایند. بسیاری از فیلم های خارجی که حتی در مجامع اروپایی با سفارش مقام های سفارتی و بده و بستان های پیش پرده ای صاحب نام و نشانی شده اند فقط گوشه هایی از مسائل مردم ایران را بصورتی محدود در فضائی تنگ بنمایش گذاشته اند ولی هیچ اشاره ای، حتی بصورت سمبولیک، به رویدادهای سیاسی و برنامه هایی که مردم ما را به این وضع فلاکت بار کشانده است نکرده اند. سینمای ایران باید از امکانات بسیار متنوع و سمبلیک فرهنگ و هنر  ایران در زبان و گویش و تصویر استفاده کند، باید به شکلی از دست آوردهای رئالیستی و سمبلیک و تشبیهات صوری و ذهنی و عنصر خلاقیت برای نمایاندن مشکل جامعه ایران مدد گیرد.
هنر خطاطی و باصطلاح خوش نویسی، که از هنرهای با سابقه و ممتاز بوده و میباشد، امروز به وضع آشفته ای در اکثر نمایشگاههای رژیم خودنمایی میکند . دیگر از خط کلهر و عماد الکتاب و شکسته های درویش خبری نیست خط کلهر و درویش بیان قدرت و زیبایی، و در مجموع  یک جمعبندی فضائی متنوع و نمایشگاهی از پیچیدگی ها و فراز و نشیب‌های خطوط و حالت‌هایی است که بیان صریح مفاهیم و معانی نهفته در آن را ارائه میدهد حال آنکه نوشته ها و دستخط (خطاطان) امروز فاقد قدرت طراحی و عملا فرمهایی نمایش و تزیینی و تکراری است . عمادالکتاب استاد خط فارسی هنرمند توانا و شخصیتی سیاسی است که در جنبش مشروطیت ایران هم فرد مؤثری بود و نوشته هایش بیان آن شخصیت تواناست.
جمهوری اسلامی ایران هنر راستین را نمی شناسد و با هنر واقعی و خلاقیت نا آشناست.
اکثر نقاشان امروز ما فقط با انگیزه کسب منافع مالی و حضور در مکاره بازارهای داخلی و خارجی قلم میزنند کمتر میتوان کار ارزشمندی از آنان مشاهده کرد، همه چیز در جلب مشتری و  حضور در حراج ها به این منظور خلاصه میشود کارهای اکثر (نقاشان) ما محتوای قابل قبولی ندارند. خطوط و رنگهای در هم  آنها  نه در راستای تحلیل های سمبلیک کاندینسکی، کله، موندریان و موهولوناگی بلکه مجموعه ای از خطوط، رنگها و ترکیب های ناخوشایند است که هیچ بیان هنری ندارد، نه آینده گراست و نه ناقل و حامل ارزش های راستین گذشته، نه با معیارهای هنر ایرانی همراه است نه پیرو سبکها، فرم هایی من در آوردی است که زیبایی ندارد، بلکه آشفته بازاری است هولناک و فاقد اندیشه، گوشه ای و نمودی از حاکمیت پوچی و واماندگی است و بنوعی رژیم جمهوی اسلامی ایران را تداعی میکند.


رضا اولیاء مسئول مرکز فرهنگی و هنری هنرمندان مترقی در ایتالیا