اولین سخنران این جلسه آلن ویوین از کمیته فرانسوی برای ایران دموکراتیک به سخنرانی پرداخت:
http://www.youtube.com/watch?v=qNMRa5H1VaY
آلن ویوین- وزیر مشاور امورخارجه در دولت فرانسه 1991 -1992
خانم رئیس جمهور، خانم ها و آقایان،
ابتدا اجازه دهید تأکید کنم که سخنانم دقیقا در کادر مبارزه ای است که کمیته فرانسوی برای یک ایران دموکراتیک از زمان تأسیس خود در راستای تحقق یک ایران دموکراتیک پیش برده و می برد. مبارزه برای تأسیس یک جمهوری ایران آزاد، پایه گذاری شده بر اساس حاکمیت ملی و مردمی و جدائی دین از دولت، صلح جو و عاری از سلاح هسته یی. این چشم انداز قطعاً تحقق خواهد یافت. شمار بسیاری از شخصیت های خارجی، بخصوص آمریکائی، که در این سالن حضور دارند، در این عقیده با ما سهیم هستند و با عزمی راسخ مبارزه خود را جهت متقاعد ساختن همتایانشان در واشینگتن به عادلانه بودن آرمانی که شورای ملی مقاومت ایران از آن دفاع می کند، ادامه میدهند. اجازه بدهید همین جا از همه آنها تشکر کنم، بویژه آقای میچل ریس، مسئول سیاسی وزارت امورخارجه آمریکا درسالهای 2007 تا 2009 که پذیرفتند در گردهمایی امروز ، اداره جلسه ما را برعهده بگیرند.
امروز می توان گفت که ما در وضعیتی اضطراری، گرد آمده ایم تا فشار و شکنجه روا داشته شده بر 3500 ایرانی خواهان دموکراسی را که از سالها پیش در اشرف پناهنده هستند، محکوم کنیم و در صورت امکان متوقف سازیم. وضعیت خطیر امروز برای آنان از پیامدهای مستقیم حمله به عراق است که دولت وقت فرانسه از شرکت در آن خودداری کرده بود. من هم که در آن هنگام یک پارلمانتر عضو اپوزیسیون بودم، مانند تقریبا تمامی افکارعمومی فرانسه، این امتناع را تأیید کردم که البته برایمان مشکلاتی به ویژه در رسانه های آمریکائی بوجود آورد. لیکن همه باید بپذیرند که اتحاد به معنای بیعت یا سر سپردگی به یک سیاست خاص نیست. اما از آنجا که ایالات متحده و چند کشور دیگر به هر حال دراین ماجرای هشت ساله درگیر شدند، به نظر ما لازم بود تمام جمعبندی های ضروری پیش از خارج شدن نیروهای آمریکایی از عراق به عمل آید، بخصوص عراقی که هنوز به آرامش نرسیده است. در واقع نمی شود دفاع از ارزش های جهانشمول را به عنوان توجیه مداخله نظامی در کشور ثالثی عنوان کرد بدون اینکه از اصول و معیارهای ثابتی مانند مندرجات کنوانسیون ژنو در حفاظت از حقوق پناهندگان پشتیبانی مستمر و محکمی به عمل آورد. البته گفتگوهای متعددی بین دولت آمریکا و مقامات بغداد به عمل آمده است. ما از اظهارات پرزیدنت اوباما در جریان دیدار اخیرش با آقای مالکی مطلع شده ایم. با این حال امیدواریم که برخی تبادل نظرهای محرمانه پیش از بیانیه های رسمی این امکان را بدهد که مماشات آشکار در گفتمان رسمی در صحنه عمل تصحیح شود.
چرا که باید یاد آور شد که به موجب یک ضرب المثل فرانسوی، وقتی با شیطان مذاکره میکنیم باید یک چوب بلند همراه داشته باشیم، زیرا در پشت مالکی سایه ملاهای تهران دائماً در حرکت است. با این حال روشن بود که بدون یک فشار قوی و جدی، دولت بغداد صرفاً از سر حسن نیت به سوی حل و فصل رضایتبخش مسأله اشرف حرکت نمیکرد. اعمال وحشیانه بی شمار ملایان علیه اشرف، با مباشرت و همدستی مقامات بغداد، یا حتی مشارکت مستقیم آنان، بلاوقفه ادامه داشته است. تاریخ تخلیه اشرف از سوی پناهندگان ایرانی ساکن آن به طور یکجانبه توسط همین دولت و بدون هیچگونه مشورت و هماهنگی قبلی با هیچ طرفی تعیین شده است، نه با خود پناهندگان، نه با کسانی که از ائتلاف تحت رهبری آمریکا در عراق باقی مانده بودند و نه حتی با نمایندگان سازمان ملل متحد. به رغم تلاش های اشرفیان و شهامت مسئولان شورای ملی مقاومت ایران، تمام پیشنهادهای شرافتمندانه حل و فصل این مسأله پذیرفته نشده و حتی متأسفانه برخی از آنها رد شده است. از همه مهم تر اینکه از هنگامی که بغداد به طور یکجانبه تاریخ اخراج پناهندگان اشرف را تعیین کرده، غیر انسانی ترین رفتارها با آنها در پیش گرفته شده است. امروز نیز مانند روزگاری که در مورد ارامنه یا یهودیان همین رفتار می شد، بغداد به اشرفیان اخطار می کند که باید کمپ را ترک کنند بدون اینکه حتی بتوانند دارائی های شخصی خود را همراه ببرند. وضعیت چنان است که گوئی راه حل دلخواه آقای مالکی اینست که نهایتا اشرفیان را به کشورشان بازگرداند، آنجا که گماشتگان آقای احمدی نژاد با «گشاده دستی » و«نوعی از انسانیت »!که در آنها سراغ داریم، منتظرشان خواهند بود. اما دیگر زمان اینگونه ملاحظات تهوع آور گذشته است. زمان آن است که فشارهای بین المللی بر بغداد تشدید شود. و این امر کاملاً ممکن و مقدور است. اتحادیه اروپا پیشنهاداتی ارائه کرده و شماری از کشورهای عضو قبول کرده اند که پذیرای پناهندگان باشند. سازمان ملل متحد نیز سرانجام تصمیم گرفته در صورت ضرورت و چنانچه استقرار کلاه آبی ها که قطعا می توانستند خدمات بزرگی ارائه دهند، مقدور نباشد، ناظرانی دائمی در محل مستقر کند. به تبعیدیان اشرف پیشنهاد شده به یک کمپ سابق آمریکائی که «لیبرتی» نام دارد بروند. اما مقامات عراقی که خود پیش از این، کمپ مزبور را غارت کرده اند، پیرامون آن در حال ساختن یک دیوار جدید برلین هستند که بدون تردید برای آنست که این محل جدید تجمع پناهندگان هر چه بیشتر به یک اردوگاه اسرا شباهت پیدا کند.
امروز جهان متمدن از خود می پرسدکه دولت ایالات متحده که همچنان بر دولت شقه شده و بی اعتبار مالکی نفوذ دارد، می تواند به صورتی مفیدی اعمال نفوذ کند؟ چنانچه نمایندگان افکار عمومی آمریکا که ما سخنانشان را هم اکنون خواهیم شنید، و بی تردید از روشنبین ترین و فعال ترین مردان و زنان آمریکایی هستند، قاطعانه به این مبارزه وارد شوند، افکارعمومی نیز به صورتی مفید به سود اشرفیان تحت شکنجه و آزار، بسیج خواهد شد. بخصوص هم اکنون که در آستانه چندین انتخابات ریاست جمهوری هستیم، این عاملی است که نباید از آن غفلت کرد. متشکرم.
سفیر میچل ریس -مدیر سیاستگذاری وزارت خارجه آمریکا 2003 ـ 2005
خانم رجوی، میهمانان محترم، حضار و همة کسانی که تصویر ما را در سراسر جهان می بینند،
خانمها و آقایان و سخنرانان محترم و مهمتر از همه ساکنان کمپ اشرف،
مایه افتخار است که اینجا حضور دارم تا بار دیگر صدایمان را برای جلب توجه جهان نسبت به وضعیت کمپ اشرف بلند کنیم. همانطور که میدانید وضعیت در طول چند هفته گذشته به سرعت تغییر پیدا کرده است. 31 دسامبر ضرب الاجل مصنوعی بود که نخست وزیر مالکی برای تخلیه کمپ اشرف تعیین کرده بود. بسیاری از ما هراس داشتیم که یک برخورد خشونت آمیز دیگر در کنار مرگ انسانهای بیگناه صورت خواهد گرفت، همانطور که در آوریل گذشته اتفاق افتاد. از وقوع یک فاجعه انسانی به یمن رهبری خارق العاده خانم رجوی و آمادگی ساکنان کمپ اشرف برای گذشتن از خانه 26 ساله خود جلوگیری شد. خانم رجوی طی هفته های گذشته به طور خستگی ناپذیر کار کرده است تا هر آنچه که در توان دارد برای حفاظت از ساکنان کمپ اشرف انجام دهد. او معمولاً باید تصمیمهای دشوار را در زمان کوتاه در مورد مسأله مرگ و زندگی میگرفت. ساکنان کمپ اشرف رهبری بهتر از او نخواهند داشت. شجاعت و اراده او سرمشقی برای همه ما است.
ما میدانیم که وضعیت همچنان خطرناک است. اما در عین حال جای امیدواری است. در سپتامبر گذشته وقایع سیاسی و حقوقی را برای شما طرح کردم که به نفع کارزار ما بود. گفتم که این تحولات از نیروهای عدالتجو و آزادیخواه از سه طریق مهم حمایت میکنند: در سازمان ملل متحد و پایتختهای کشورهای اروپایی، پوشش خبری این موضوع، و در دولت آمریکا. مایه خوشوقتی من است به استحضار برسانم که این روندها اعتلا پیدا کرده و در هر سه زمینه پیشروی صورت گرفته است. تحت رهبری خانم رجوی و با کمک شما کمپ اشرف به یک موضوع بین المللی تبدیل شده است و توانسته توجه دبیرکل سازمان ملل متحد، شورای امنیت، سران دولتها، اتحادیه اروپا، پارلمانهای ملی و سازمانهای مهم حقوق بشری را به خود جلب کند. مطبوعات بین المللی بالاخره پوشش خبری خود را در قبال آن آغاز کرده و حقایق را دقیق تر گزارش میکند. همچنین، یک ائتلاف سیاسی دوحزبی قوی در آمریکا شکل گرفته که از این آرمان دفاع میکند. سیاستمداران ارشد، افسران ارتش، متخصصان امنیت ملی، سفیران و فرمانداران، اعضای سنا و مجلس نمایندگان همگی با یکدیگر متحد شده اند تا از دولت آمریکا بخواهند وظیفه خود را به طور کامل انجام دهد و به قول خود عمل کند و از ساکنان کمپ اشرف حفاظت کند.
ما همگی و همصدا با هم از وزارت خارجه میخواهیم که فوراً نامگذاری سازمان مجاهدین خلق را لغو کند. این صداها در بالاترین سطوح دولت آمریکا شنیده میشود، ازجمله در کاخ سفید. این دستآورد چشمگیری است. پس پیشروی صورت گرفته اما کار ما به پایان نرسیده است. این کار تنها زمانی به پایان خواهد رسید که تک تک ساکنان کمپ اشرف بدون هیچ استثنایی در امن و امان و سالم و آزاد باشند.
حضور ما امروز در این کنفرانس یک گام دیگر به سوی رسیدن به هدفمان است. بنابراین بسیار مایه افتخار من است که سخنران اولمان خانم رجوی را معرفی کنم.
مریم رجوی
دوستان عزیز!
یاران همیشه حاضر مقاومت
سال نو بر یکایک شما مبارک!
طلیعة سال نو، دستاورد درخشان کارزار دفاع از اشرف بود، که توطئة فاشیسم مذهبی حاکم بر ایران، برای قتلعام ساکنان اشرف را درهم شکست.
باشد که به یاری شما، با همت ملت ایران، و نبرد و کارزاری صدچندان، امسال، سال آزادی مردم ایران از چنگال استبداد مذهبی حاکم بر ایران باشد.
در هفتههای پایانی سال گذشته، آخوندها و دستنشاندگان آنها، خواستند ساکنان اشرف را از نظر فیزیکی نابود کنند.
میخواستند با یک ضربالاجل سرکوبگرانه، حملة خونین به ساکنان بیگناه اشرف را دوباره تکرار کنند.
اما شما، دسیسة آنها را به شکست کشاندید. و شما از دل تاریکیها، روشنایی را بیرون کشیدید.
ـ و چنین بود که دریای توطئهها از هم شکافته شد، تا مجاهدان اشرف، از آن به سوی مقصد آزادی مردم ایران، گذر کنند.
و حالا و حالا آخوندها شکستخورده و پریشانند. اشرف را پیدرپی هدف حملات موشکی قرار داده و میدهند.
صدای 300 بلندگوی اطراف اشرف را به ناچار قطع کردهاند، اما از رسانههای خود در داخل ایران، علیه مقاومت به طور مستمر عقدهگشایی میکنند.
راستی چرا آنها اینهمه وحشتزده و برآشفتهاند؟
زیرا فارغ از هرطرحی، آنچه مایة وحشت آخوندهاست، مجاهدان اشرفند.
این سرها و قلبهای پرشور مجاهدان اشرف است، که همه جا بذر انقلاب میکارد و عشق به آزادی را شعلهور میکند.
هرقدر هم که آخوندها هواداری از مجاهدین را محاربه اعلام کردند، فایده نبخشید؛ و حالا کلمات، این کلمات یعنی کلمات محارب و اشرفی است، که نزد جوانان آزادیخواه ایران، معیار ارزشهاست.
و باعث سوز و گداز آخوندهاست
http://www.youtube.com/watch?v=mq2hnVu-HJA
این حقیقت دارد که اشرفیها با رنجی طاقت فرسا، از یک بیابان بایر، شهری آباد و مدرن ساختهاند.
اما کار اشرفیها فراتر از این است.
آنها در شورهزار یأس و سرکوب، در فضای مسموم تهمتها،افترائات و انحرافها، آرمان آزادی و فضیلت مبارزه و مقاومت را احیاء کردهاند.، و در این سالهای پایداری، سقفهای جدیدی ترسیم کردهاند.
و این چنین بود که بزرگترین سرمایة مردم ایران، برای دستیابی به آزادی شدند. و سرمشق و الگو برای جوانان و زنان و همه آزادیخواهان در ایران، در سراسر منطقه و در سراسر جهان
حالا، حالا دوران نوینی در مقاومت برای کسب آزادی و دمکراسی، آغاز شده است.
دورانی که اشرفیها و حامیان و دوستانشان در ایران و سراسر جهان،
یک به یک تعیینکنندهاند.
تکرار میکنم دورانی که اشرفیها و حامیان و دوستدارانشان در ایران و سراسر جهان،
یک به یک تعیینکنندهاند.
بله؛ دوران نبرد صد برابر،که پیروزی بر دشمن آزادی یعنی رژیم ملاها را تضمین میکند.
بله این دوران آغاز شده است
دوستان عزیز
دوستان عزیز!
در کارزار دفاع از اشرف، نقشآفرینی یک جبهة بینالمللی، سهم جدی و مؤثری داشته است.
شما دوستان، در این جا و سراسر دنیا پیشتازان این جبهه پرتلاش و موفق بودهاید.
ـ شما توانستید، با تلاشها و مبارزات خود شیطان سازی علیه مقاومت را درهمبشکنید.
ـ شما توانستید، مسألة اشرف را بینالمللی کنید.
آری شما توانستید ایالات متحده را وادار سازید در جهت تصحیح سیاست خود گام بردارد.
thank you جناحی در وزارت خارجه، جناحی در وزارت خارجه در برابر تلاشهای شما، به تهمتهای ظالمانه رو آورد و رو آورده است.
زیرا آنها در سیاست کهنة خود اسیرند. آنها از دیپلماسی، جز زانو زدن در مقابل آخوندها، درکی ندارند.
اما تاریخ گواهی میکند که وقتی یک سیاست خطا، فاجعه میآفرید، که وقتی یک سیاست خطا، فاجعه میآفرید گروهی از والاترین نخبگان سیاسی ایالات متحده، بپاخاستند.
بله شما شما ، با ممانعت از قتل عام مخالفان رژیم ملاها، برای ایالات متحده و تمام جهان، افتخار آفریدید.
ـ بنابراین؛ هر زمان که زمامداران غرب، درصدد اتخاذ یک سیاست صحیح در قبال ایران برآیند، لاجرم لاجرم باید در مسیر شما گام بگذارند.
برای تقدیر از زحمات این پیشتازان سیاست درست بینالمللی روزی مردم ایران مردم آمریکا و مردم اروپا از آنها قدردانی خواهند کرد
دوستان عزیز!
کوشش ملل متحد برای حل بحران اشرف، از حمایت جهانی برخوردار شده است.
اما رژیم آخوندها به تحریکات مستمر برای برهم زدن اوضاع، و همچنین تخریب راهحل بدست آمده، مستمر تلاش و اقدام میکند.
همزمان، دولت عراق، پیدرپی تعهدات خود به ملل متحد را نقض میکند.
به عنوان مثال،
کار کمیسیاریا را پنج ماه است که متوقف کرده، در حالیکه همین امروز هم میتواند، در اشرف این کار را شروع کند، و مشروط به جابجایی نباشد.
بخصوص که در بین ساکنین اشرف 1000 زندانی سیاسی وجود دارد و همچنین 1000نفر که سابقة پناهندگی دارند و میتوانند کارشان را سریعتر شروع کنند.
. به مدت پنج ماه است که به آقای دورویت سفیر ویژة خانم کاترین اشتون، ویزای ورود به عراق داده نشده. راستی چرا؟
قرار بر این بود که موافقتنامه با حضور نمایندة ساکنان اشرف باشد. اما اینهم نقض شد؟ چرا؟
پیشنهاد کردم که خودم به بغداد بروم و در گفتـگوها شرکت کنم اما پذیرفته نشد. بعد از آن گفتم لااقل نمایندگان ساکنان را اجازه دهند که در مذاکرات شرکت کنند. آن هم پذیرفته نشد.چرا؟
زیرا میخواستند تعیین سرنوشت، بدون حضور قربانی یا نمایندگانشان باشد، تا بتوانند هرقدر که ممکن است، مقاصد شوم قبلی را این بار تحت نام و یا زیر پوش سازمان ملل، انجام دهند.
http://www.youtube.com/watch?v=5_fbKI0muro
اما در ارتباط با قرارداد جدید:
تا حالا، از انتقال اموال و به ویژه خودروهای ساکنان، به محل جدید جلوگیری میکنند و موافقت نکردهاند
محدودة کمپ لیبرتی را از 40 کیلومتر به کمتر از یک کیلومتر، تقلیل دادهاند.
و در حال ساختن دیوارهای بتونی و رفیع اطراف این محل بسیار بسیار محدود و کوچک هستند..
یعنی میخواهند عملاً آن را به یک زندان، مبدل کنند.
و ساکنان اشرف، در یک نامه به دبیرکل ملل متحد نوشتند: «روال کنونی برای جابجایی ما، تحت اجبار انجام شده و بر خلاف آزادی انتخاب، و ارادة ماست». اگر بر این منوال باشد.
و من این جا باید تأکید کنم، که از نظر مقاومت ایران، نه جابجایی اجباری قابل قبول است، نه زندان سازی کمپ جدید. با هر عنوان و با هرنامی قابل قبول نیست. هرگز، هرگز، هرگز
اجازه بدهید از جانب شما، و از جانب همة اعضا و حامیان مقاومت در داخل و خارج ایران بگویم، که زندان سازی کمپ جدید، یک مرز سرخ است و به کلی غیر قابل پذیرش است.
ـ اگرچه ما از پیش، آمادگی گروه اول از ساکنان، برای انتقال همراه با خودروها و اموال منقولشان به کمپ لیبرتی را اعلام کرده بودیم. و بلافاصله، تضمینهای حداقل امنیتی و حفاظتی و سلامت ساکنان را، برای ادامة کار خواستار شده بودیم، و هماکنون نیز آمادهایم البته با همین شرایط، اما همچنانکه از قبل هم گفتهام، هرآنچه خلاف روح بیانیة خانم کلینتون باشد، برای ما قابلقبول نیست. و اگر نامة 26دسامبر شخص دبیرکل سازمان ملل و همچنین نامة 28دسامبر آقای کوبلر نماینده دبیرکل به ساکنان و همچنین موضعگیری خانم اشتون نبود، ما هنوز در نقطة زیر صفر بودیم.
اما بگذارید همینجا تاکید کنم که ایالات متحده و اتحادیه اروپا و ملل متحد، باید، مانع نقض مفاد توافق، از جانب دولت عراق شوند. ، بخصوص که این توافقی است که خود آنها بانی و حامی آن به طور تام و تمام بودهاند.
بدون شک، جامعة بینالمللی از طریق دبیرکل، و نمایندة ویژة آن، اگر بخواهد و اراده کند، میتواند از ارزشهای حقوق بشر در این ماجرا دفاع کند.و این انتظار ماست.
من، من برای نجات راهحلی که جامعة جهانی، تلاشهای بسیار زیادی برای آن کرده است، بار دیگر پیشنهاد قبلی خود را تکرار میکنم، که یک کنفرانس یک اجتماع به ریاست نمایندة ویژة دبیرکل در عراق، و با شرکت نمایندگان آمریکا، و اتحادیة اروپا، کمیسرعالی پناهندگان، و دولت عراق، و همچنین نائب رئیس پارلمان اروپا و همچنین رئیس گروه رابطه با عراق در پارلمان اروپا، و با شرکت خودم، و یا اگر نمیپذیرند با نمایندة ساکنان اشرف تشکیل شود.
این برای نجات راه حل به دست آمده ضروری و واجب است
اما اما در این جا بطور خاص میخواهم بر مسئولیت ایالات متحده تأکید کنم.
متاسفانه در حملة 19 فروردین و در تحولات بعد از آن، آمریکا مواضع غیرمسئولانهیی در مقابل اقدامات جنایتکارانه و قانونشکنانة عراق، علیه ساکنان اشرف اتخاذ کرده است.
وانگهی آنچه میان ملل متحد و دولت عراق امضا شده،از حمایت کامل امریکا برخوردار است. در نتیجه، مسئولیت کنونی آمریکا را افزایش میدهد.
به همین دلیل، هر آسیبی که به ساکنان اشرف وارد شود، و یا هر شرائط نامناسب غیراستاندارد و یا مشابه زندان برای ساکنان ا شرف مسئولیت آن تام و تمام بر عهدة ایالات متحده آمریکا نیز هست.
و اجازه بدهید خطاب به همة اعضای مقاومت، همة مبارزان کارزار دفاع از اشرف، یعنی اشرفنشانها در سراسر دنیا، و همچنین همة تحصنکنندگان در ژنو و واشنگتن یادآوری کنم
که ما در گرماگرم یک نبرد همهجانبه با دشمن ضد بشری بر سر اشرف و حفاظت از اشرفیان هستیم.
ما گردنه های خطیری را پیروزمندانه پشت سر گذاشته ایم. اما همچنان کارزار برای تضمین حفاظت و امنیت ساکنان اشرف ادامه دارد. پس باید مبارزه و کارزار برای همین هدف را صدچندان کنیم.
آری چنین خواهیم کرد میتوان و باید
درود بر شما درود بر همه شما درود بر عزم جزمتون
و درود به تلاشهاتون که تا الان به ثمر رسیده اما هنوز تمام نیست.
مطئمنم که عزم جزم شما اون رو به انتها خواهد رسوند.
حضار محترم!
دوستان عزیز
در تحولات ماههای اخیر، همه دیدند که مقاومت مشروع ملت ایران تا کجا مورد ظلم قرار گرفته است.
ما از یک سو، توسط سیاست شریرانهیی احاطه شده بودیم که نابودی تام و تمام اشرفیها را فعالانه پیگیری میکرد. و از سوی دیگر، سیاست غلط و غیرمسئولانه ایالات متحده.
اما جنبش مقاومت، جنش ما به مواضع عکسالعملی درنغلتید.
بلکه، مسیری، براساس عالیترین مصالح مربوط به آزادی مردم ایران را در پیش گرفت. مسیری که در عین حال به موازین بینالمللی احترام میگذارد.
روشن است که این مقاومت، که تا به حال 120 هزار تن از اعضایش در مبارزه برای آزادی جان باختهاند، تا رسیدن به مقصد بزرگ خود، یعنی آزادی مردم ا یران از فداکاری و جانفشانی دست نمیکشد.
اما اما همواره حدفاصل قاطع و روشنی میان مبارزة خود، با یک رویکرد غیرمسئولانه، ترسیم کرده است. و بارها ظرفیت سیاسی و تاریخی خود را در این باره در پهنههای مختلف نشان داده است.
این افتخاری برای مقاومت ایران است که با مسئولیتشناسی و با ایستادگی مصممانه، راه و سیاست صحیح در قبال مهمترین تهدید جهان امروز یعنی رژیم آخوندی را به جامعة بینالمللی و کشورهای منطقه نشان داده است.
پایداری مجاهدان اشرف به همین دلیل جهانی را مسحور خود کرده است.
آنها در سه سال گذشته آماج یازده حمله از جمله دو قتل عام با 47شهید قرار گرفتند که به دستور فاشیسم مذهبی و توسط قوای عراقی صورت گرفت. کما اینکه در همین مدت بیش از 15 میلیون دلار از اموالشان به غارت و یغما رفت.
با اینهمه ساکنان اشرف در حدی که برای همة طرفهای بینالمللی غیرقابل تصور بود از خود گذشت نشان دادند.
اما بارها گفته و میگویم که در مقابل ملاها هیچ انعطافی نخواهیم داشت و از سرنگونی رژیم فاشیستی آخوندی کوتاه نخواهیم آمد.
بله، بله مقاومت مردم ایران از یک طرف شاخص قاطعیت و ایستادگی در مقابل ملاها و دیکتاتوری فاشیستی حاکم بر ایران است، و از طرف دیگر شاخص بردباری و صلحجویی و پایبندی به قوانین بینالمللی.
خلاصه کنم، حقیقت بزرگی که رویدادهای اخیر بارز کرد اینست که:
ـ این مقاومت را نمیتوان نادیده گرفت.
ـ این مقاومت راه حل مسأله ایران است.
و تنها راه حل مسأله ایران است
و این راه حل و این راهحل همچنان که
و این راه حل همچنانکه رهبر مقاومت مسعود گفته است:« نه فقط مطلوب ما و ملت ما، بلکه نیاز مبرم دولتهای غرب و ملتهای آنها هم هست. زیرا که صلح، امنیت، دموکراسی، حقوقبشر، ثبات و سازندگی، و دوستی و یک ایران غیر اتمی، و همکاری و توسعة اقتصادی را در این منطقه از جهان پیشنهاد میکند و به قوانین و کنوانسیونهای بینالمللی احترام میگذارد».
دوستان عزیز
صدای شما صدای شما به سراسر دنیا رسیده به همین دلیل آخوندها بیش از همه میترسند و میلرزند.
دوستان عزیز!
دولتهای غرب به تلاشهایی برای تحریم معاملات نفتی با رژیم و همچنین انسداد بانک مرکزی آن دست زدهاند.
این البته گام بسیار مثبتی است و امیدوارم که به تمام و کمال به اجرا دربیاید. اما باید تأکید کنم که این جواب خطر اتمی رژیم ملاهای حاکم بر ایران نیست.
هیچ سیاستی در قبال بانکدار مرکزی تروریسم نمیتواند مؤثر باشد؛ مگر آن که مبارزة مردم ایران برای تغییر رژیم را محترم بشمارد.
همه میدانند همه میدانند که هستة اصلی تعامل با فاشیسم مذهبی، بستن راه مقاومت مردم ایران است.
کاری که این سالیان به تمام و کمال به نفع ملاها انجام دادهاند
و هیچ عاملی بیشتر از زدن و بستن اپوزیسیون این رژیم، در بقای آن مؤثر نیست.
این را از واکنشهای خود رژیم میتوان خوب فهمید.
حفظ برچسب غیرقانونی امریکا علیه مجاهدین، مهمترین مظهر این سیاست ویرانگر است.
و همانگونه که نمایندگان کنگره آمریکا بارها از قول دولت عراق نقل کردهاند این لیستگذاری مهمترین بهانة کشتار ساکنان اشرف بوده است.
و این بزرگترین مددرسانی به رژیمی است که جز با اعدامهای روزمره، قادر به حفظ خود نیست.
زیرا جز کشتار و اعدام و سرکوب و صدور تروریزم و بنیادگرایی و اشاعه جنگ در منطقه راهی برای بقای خود ندارد. بنابراین از آنها
میپرسیم: وقتی که رژیم آخوندها خود را به یک قدمی بمب اتمی رسانده، سیاست تعامل با همین رژیم را شما ادامه میدهید، و اپوزیسیون آن را به بند میکشید، چه نتیجهیی برای شما دارد؟ و آیا این سیاست تا به حال برای شما حاصلی داشته؟
بنابراین بهتر است که خطاب به دولتهای آمریکا و اروپا بگوییم: به جای حفظ این نامگذاری و همراهی عملی با آخوندها، در کنار مردم و مقاومت ایران قرار بگیرید.
راه حلی را راه حلی را به رسمیت بشناسید راهحلی را به رسمیت بشناسید که یک ایران آزاد، دمکراتیک و کثرتگرا را به ارمغان میآورد. ایرانی بر اساس برابری زن و مرد، و جدایی دین و دولت.و حکومتی مبتی بر رأی مردم.
آری این راه حلی است که مردم ایران آن را میخواهند و اراده آنها بر پیروزی آن تعلق گرفته است و چنین خواهد شد.
از همة شما متشکرم.
میچل ریس: سخنران بعدی ما فرماندار پیشین ایالت ورمانت و رئیس سابق کمیته ملی حزب دموکرات و که کاندیدای ریاست جمهوری ایالات متحده بوده اند، میباشد.
لطفا به همراه من به فرماندار هوارد دین خوشآمد بگویید.
هوارد دین-رئیس حزب دموکرات آمریکا 2004 ـ 2009
متشکرم آقای سفیر و از رئیس جمهور منتخب خانم رجوی به خاطر سخنرانی عالی او تشکر میکنم. متأسفم که پس از ایشان من باید صحبت بکنم!
پاریس یکی از دوست داشتنی ترین شهرها برای من در تمام جهان است. من امروز قدم میزدم و به خیابانی به نام تهران رسیدم و با خودم فکر میکردم که چقدر خوب میشد اگر در خیابانهای تهران واقعی بودیم. و ما به این هدف به یمن تلاشهای سال گذشته کمی نزدیک تر شده ایم.
من میخواهم ابتدا در مورد موضوعی صحبت کنم که در گفتگوهای ما با دولت آمریکا مطرح میشود. بگذارید شفاف بگویم، همانطور که در گفتگوها نیز روشن کرده ایم، ایالات متحده آمریکا نه تنها از نظر اخلاقی بلکه از حیث حقوقی نیز مسئول سرنوشت 3400 شهروند غیرمسلح در اشرف است. تک تک آن شهروندان غیرمسلح یک برگه در اختیار دارند که توسط فرمانده نیروهای نظامی آمریکا امضا شده است، و در ازاء تحویل دادن سلاح تضمین حفاظت امنیت آنها را از طرف ما میدهد. و این حقیقت که دولت آمریکا 12 ماه است تأخیر کرده و به وعده خود عمل نکرده است، آن را از مسئولیت اخلاقی و حقوقی در رابطه با زندگی این شهروندان غیرمسلح در اشرف آزاد نمیکند. وقتیکه نیروهای عراقی در سالهای 2009 و 2011 به شهروندان غیرمسلح در اشرف حمله کردند، در مجموع 47 تن غیرمسلح را به قتل رساندند. آن افراد توسط تسلیحات آمریکایی و سربازانی که توسط آمریکا آموزش دیده بودند به قتل رسیدند.
نکته دوم، من این موضوع را به دست وکلای خبره در اینجا می سپارم که خوشبختانه تعدادشان زیاد است، اما به نوبه خودم میگویم که ما وظیفه حقوقی داریم نام سازمان مجاهدین را از لیست حذف کنیم. این وظیفه را نه تنها دادگاهها در انگلستان و فرانسه و اروپا که اخیراً هم یک رأی دیگر صادر کردند، بلکه همچنین دادگاههای آمریکا نیز به خوبی تشریح کرده اند. چرا این موضوع حائز اهمیت است؟ این تنها به موضوع مقاومت علیه ملایان برنمیگردد. من و بسیاری دیگر از این سخنرانان با تعدادی از افراد و دولتها در رابطه با این صحبت کرده ایم که چه کسی ممکن است 3400 شهروند ایرانی غیرمسلح را به عنوان پناهنده بپذیرد و یکی از موضوعاتی که مطرح میشود نامگذاری آنها در آمریکا است. هیچ مبنای حقوقی برای لیست گذاری آنها در آمریکا وجود ندارد. دادگاه استیناف فدرال در ناحیه کلمبیا این را مورد تأکید قرار داده و وزارت خارجه 18 ماه است که هیچ شفافیتی در رابطه با این حکم نشان نداده است. من همیشه فکر میکردم که آمریکا سرزمین قانون است. اما حکومت قانون در آمریکا کجاست وقتی وزارت خارجه ما به رای دادگاه آمریکا تمکین نمیکند؟
http://www.youtube.com/watch?v=4XYEeSsWrAo
ما در حال صحبت در مورد تحریمها علیه رژیم ایران هستیم و من از رئیس جمهور اوباما به خاطر اعمال تحریمهای سخت تمجید میکنم و همچنین از نخست وزیر انگلستان کامرون که تحریمهای بسیار سختی را علیه رژیم ملایان اعمال کرده اند.
در انتها اجازه بدهید که در رابطه با وضعیت عراق صحبت کنیم. گفتگوهایی انجام شده است. برخی در میان ما به طور هفتگی و بعضی اوقات دو بار در هفته با نماینده ویژه یی که وزیر کلینتون برای وضعیت اشرف برگزیده کنفرانس تلفنی داشته ایم. این گفتگوها محترمانه و برخی اوقات نیز تند میشود و همینطور هم باید باشد. اما واقعیت این است که هیچ چیزی در صحنه انجام نشده است. شرایط کمپ لیبرتی مورد پسند نیست. سفیر ویژه سازمان ملل متحد، کوبلر، کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل و آمریکا این را نشان داده اند. تأخیر دیگر جایز نیست. همانطور که خانم رجوی گفتند ما 5 ماه تأخیر داشتیم. خوشبختانه توانستیم ضرب الاجل کشتاری که نخست وزیر مالکی صادر کرده بود را تمدید کنیم. بنابراین اکنون از سازمان ملل متحد و ایالات متحده میخواهم که فوراً پرونده های پناهندگی را در کمپ اشرف را در ریل بیندازند تا دیگر تأخیری از سوی دولت عراق صورت نگیرد. و نام این پناهندگان باید همین حالا از لیست خارج شود تا فرصت بهتری برای گفتگو با کشورهای دیگر برای پذیرفتن آنها داشته باشیم. تنها حکومتی که در ننگ و خجالت نامگذاری این گروه از مخالفان ایرانی و مقاومت در لیست با آن شریک هستیم رژیم ایران است. یقیناً، نمیتوان در میان همه موضوعات دیگر بر روی این یکی موضوع با رژیم ایران اشتراک نظر داشت که شهروندان غیرمسلح باید در لیست آمریکا و رژیم ایران باشند. ما میدانیم که چرا رژیم ایران آنها را تروریست مینامد. چون در واقع رژیم ایران خودش یک رژیم تروریستی است و امید داریم به طور دموکراتیک و در بهار ایرانی مشابه آنچه در مصر و تونس اتفاق افتاد سرنگون شود. اما تا رسیدن به آن روز ما وظیفه جدی داریم و پای آن را هم امضا کرده ایم که هیچ صدمه یی به کسانی نرسد که داوطلبانه سلاحهایشان را تحویل داده اند.
من میخواهم به خاطر فرصت همکاری با شما در سال گذشته تشکر کنم. تهدیدات بسیار زیاد است. ما میتوانیم در رابطه با دستآوردهای سال گذشته احساس خوبی داشته باشیم. اما آموزش پزشکی من به من میگوید که تا زمانیکه تک تک اشرفی ها در امن و امان باشند، این دستآوردها کافی نیست. متشکرم
میچل ریس: سخنران بعدی ما، فرماندار پیشین ایالت پنسیلوانیا و اولین وزیر امنیت داخلی بعد از 11سپتامبر بوده است.
تام ریج-وزیر امنیت آمریکا 2003 ـ 2005
زنده باد اشرف !
خانم رجوی، خوشوقتی و افتخار بزرگی است که نه تنها به شما و رهبری مجاهدین بلکه به شخصیتهای برجسته بین المللی که در تلاش مشترک و هدف مشترک برای حمایت از شما و تلاشهای شما برای حفاظت ساکنان کمپ اشرف جمع شده اند بپیوندیم. ما از رهبری اصولی و شجاعانه شما قدردانی میکنیم، ما در فراخوان شما برای حتی احتمال جایگزین کردن سازمان ملل متحد به عنوان سخنگوی کمپ اشرف می ایستیم. آنها سخنرانان خوبی هستند ولی هیچکس بهتر از شما نمیتواند درباره آرزوها و اهداف و نیازهای آنها صحبت کند، خانم رجوی.
در ضمن فکر میکنم نامحتمل است که دولت مالکی از شما در بغداد استقبال کند، اگرچه محل بی طرفی وجود دارد، البته اگر بکنند بهتر است یک هواپیمای بزرگ بگیرند چون بسیاری در این جمعیت هستند که میخواهند همراه شما بیایند، منجمله آنهایی که امروز اینجا هستند.
خانمها و آقایان، سالهای آینده فکر میکنم تاریخ نویسان از سراسر دنیا نگاه خواهند کرد که ظرف 25 تا 30سال گذشته چه پیش آمده است؛ در کمپ اشرف، در ایران، و درباره مجاهدین کتاب خواهند نوشت، درباره اپوزیسیون دموکراتیک ایران، درباره ساکنان شجاع و بی باک کمپ اشرف. بسیاری از افراد این پنل در واقع شاهد بسیاری از این فصول بوده اند که احتمالاً همین حالا در ذهن بسیاری از ناظرین 15 تا 20سال گذشته نوشته شده است. بعضی از ما ناظرین جدید بوده ایم، شرکت کنندگان اخیر بوده ایم. بنابراین چند فصلی هست که نوشته شده ولی متاسفانه چند فصلی باقی مانده است. فکر میکنم ما امروز جمع شده ایم همانطور که طی سال گذشته جمع شدیم و به جمع شدنمان تا هر وقت لازم باشد ادامه خواهیم داد برای رسیدن به تغییر رژیم در ایران، برای جایگزین کردن ملاها و احمدی نژاد با نمایندگان منتخب مردم ایران.
http://www.youtube.com/watch?v=DLoZxEHcl8Q
ما در این مقطع حساس جمع شده ایم در حالی که فصول آخر هنوز باید نوشته شوند و من به خاطر سخنانم امروز پیشنهاد میکنم حداقل در فصل بعدی یکی دو موضوع ممکن است باشد که میخواهم تاریخدانان به آن توجه کنند. اولین موضوعی که میخواهم آنها توجه کنند فریبکاری است که در ظرف 4-5ماه گذشته در رابطه با مذاکرات و همه مذاکراتی است که شاید با حسن نیت افراد زیادی که دخیل بوده اند از ایالات متحده، از سازمان ملل متحد جریان داشته. تا امروز تلاشهای بسیار ناموفق و همراه با ترس، بوده است. فریبکاری که من دارم اشاره میکنم با این عقیده شروع میشود که بسیاری از ما که حداقل در این تماسها بوده ایم و در ارتباطاتی که با رهبری مجاهدین شما داشته ایم این برداشت را داشتیم که وقتی این ضرب الاجل مصنوعی برقرار شد، نماینده ویژه سازمان ملل متحد معرفی شد، مذاکراتی خواهد بود که به یک توافق مرضی الطرفین بین رهبری مجاهدین و ملل متحد و دولت عراق برسند که امنیت و حفاظت ساکنان کمپ فراهم شود. این برداشتی بود که وجود داشت. بسیاری از ما فکر کردیم دیپلوماسی رفت و برگشت وجود خواهد داشت. کمپ، پاریس، بغداد. استقرار مذاکره شده. این امر صورت نگرفته است مذاکره ای نبوده است. صحبت بوده است ولی توافق نهایی نه امضا شده و نه حتی بصورت شعاری مورد توافق رهبری مجاهدین قرار گرفته است. این فریبکاری است که چیزی گفته شود و یک چیز دیگر انجام شود. بگذارید تاریخ ثبت کند اگر چه تضمینهای شفاهی برای حفاظت و امنیت ساکنان بوده است ولی در توافقنامه نیامده است. تنها یک سفر به پاریس، یک سفر به بغداد بوده و بعد این عمل کامل شده!!! این یادداشت تفاهم است؟ یا بپذیرید یا بگذارید بروید!
خانم رجوی، رهبری شجاعانه و اصولی شما، متقاعد کردن ساکنان که به شما، و بگذارید بگویم قول ایالات متحده اتکاء کنند، یادداشت تفاهمی که تا حد ممکن غیر رضایتبخش است، غیر معتبرترین نوع ممکن است که می تواند وجود داشته باشد درحالی که قرار بود مذاکراتی باشد، با اینحال شما با آنها تماس گرفتید که به شما اعتماد کنند، به ما اعتماد بکنند و به جامعه جهانی اعتماد کنند، به سازمان ملل اعتماد کنند و به ایالات متحده اعتماد کنند. توافقنامه را بپذیرند و این مسیر را ادامه دهند. کاری اصولی و شجاعانه ولی اقدامات بیشتری باید انجام شود.
من این را به رئیس جمهورمان، به وزیر خارجه مان، و همه افراد معقول و با حسن نیت در این دولت میگویم، شما نمیتوانید تاریخ را انکار کنید، شما نمیتوانید تاریخ را عوض کنید، ما کشوری هستیم که از ساکنان خواستیم سلاحهای دفاع از خود را تحویل بدهند. ایالات متحده خواست، نه سازمان ملل متحد، نه رژیم ایران و نه عراق، ما خواستیم. ما کشوری هستیم، ایالات متحده کشوری است که تضمینهای مکتوب داد. ما، ایالات متحده آمریکا. ما به شما تضمین میدهیم که از شما حفاظت کنیم چرا که توانایی حفاظت از خود را از شما گرفته ایم. موضوع مهمی اینجا مطرح است که از نظر من اهمیت موضوعات مورد نظر در این جا به اندازه اهمیت اعتبار آمریکاست. بنابراین در مورد این عقیده که ما کنار می ایستیم و سعی میکنیم تا حدی که میتوانیم فشار بیاوریم و آرام حرکت کنیم، من با کمال احترام به آنهایی که در این مذاکرات بوده اند، به آنها میگویم، شما یک تماشاگر نیستید، شما یک شاهد نیستید، شما یک سخنگو نیستید، شما یک واسطه نیستید، این کاملاً ضروری است همانطور که سخنرانان قبلی گفتند و گفتن این ادامه خواهیم داد که یک تعهد حقوقی و اخلاقی وجود دارد که از هرگونه نفوذ ممکن استفاده کنیم تا از امنیت و حفاظت ساکنان اطمینان یابیم. این مسئولیت ایالات متحده است.
من فکر میکنم تاریخدانان درباره برخی از درخواستهای مشروع صحبت خواهند کرد که ساکنان از جامعه بین المللی میخواهند از آن حمایت کنند. آنها بزرگترین امتیاز را دادند تا از یک کشتار بالقوه جلوگیری کنند. آنها موافقت کردند که به کمپ لیبرتی بروند. در یک مقطع آنها فکر کردند این یک پایگاه نظامی است آنها فکر کردند مساحتش زیاد است ناگهان به یک ناحیه کوچک فشرده شده که پیرامون آن دارند دیوار میکشند که اصلاً شبیه به یک کمپ قابل استقرار نیست بیشتر شبیه به زندان است.
و ما باید بخواهیم که ایالات متحده و سازمان ملل متحد به قولهایی که پیشتر در طول مذاکرات دادند عمل کنند. درباره شرایط انسانی در کمپ لیبرتی، حفاظت از حیطه اختصاصی1000 زن، به ما گفته شد که یک حضور قوی آمریکا آنجا خواهد بود که نظارت کند که فکر میکنیم بسیار مهم است. ولی هنوز مطمئن نیستیم این به چه معنی است. به ما گفته شد که ناظرین سازمان ملل آنجا خواهند بود ولی نمیدانیم آیا آنها در داخل محوطه ساکنان خواهند بود یا اینکه در بیرون دیوارهای زندان و دروازه ها خواهند بود و تنها وقتی دولت عراق میخواهد دسترسی به داخل خواهند داشت. ما میگوییم و این درخواست غیرمنطقی نیست که پلیس عراق و ارتش عراق در بیرون کمپ لیبرتی باشند موضوع حق حاکمیت عراق در خاک عراق را ما قبول داریم ولی هیچ دلیلی ندارد که آنها در داخل کمپ لیبرتی باشند، هیچکدامشان.
میدانید چرا اینقدر در این مورد نگران هستیم؟ بگذارید تاریخ این موضوع را ثبت نکند, چیزی که این پنل به طور علنی اعلام کرد، که حادثه ای در داخل کمپ رخ دهد که توسط پلیس یا ارتش عراق ایجاد شود و به عنوان بهانه ای برای یک کشتار جمعی مورد استفاده قرار گیرد که همه ما اینقدر سخت کار میکنیم که در برابر آن مقاومت کنیم. درخواستها منطقی هستند. و من به فرستاده ویژه سازمان ملل متحد، به فرستاده ویژه خودمان میگویم شما باید از هر نفوذی که میتوانید استفاده کنید و به آنهایی که میگویند ما دیگر بخشی از این نیستیم، من به دوستانمان در آمریکا یادآوری میکنم که 4400 مادر ستاره طلایی در آمریکا هستند که پسران و دخترانشان کشته شدند تا حق تعیین سرنوشت و دموکراسی را به عراق بیاورند، و من به جرأت بگویم که نمیخواهم از طرف آنها صحبت کنم، یعنی با درد و خشم کسی که کسی را در عراق از دست داده، ولی نمیتوانم باور کنم که هیچ پدر و مادر آمریکایی که پسر و دختری را در صحنه نبرد در عراق از دست داده باشد، دولتی در آمریکا را تحمل کند که کنار بایستد، در حالی که دولتی که پسران و دختران آنها برای آن جانشان را از دست دادند شهروندان بیگناه و بی دفاع یک کشور دیگر را قتل عام کند. این کاری غیر آمریکایی است. غیر آمریکایی به این معنی که از ارزشهای آمریکا به دور است. من گاه به گاه میخواهم به مردم بگویم آمریکا اگر یک کالا بود، که میخواهیم به عنوان کالا بفروشیم، هر کالایی که می خواهید بخرید یک مارک به آن مربوط است که شما به آن جذب می شوید، گاه آمریکا در سراسر جهان کمی در مورد مارک آمریکایی و یا شاخصهای کشورمان سخنوری می کند که من به طور خاص به آن افتخار میکنم، که این شاخصها آزادی و انعطاف و چندگانگی و حاکمیت قانون است. قانون اساسی ایالات متحده، اعتبار ماست، بنابراین قبل از دیدن آن امیدوارم آنچه تاریخدانان ثبت میکنند این باشد که تاکید ما برای خروج مجاهدین از لیست بالاخره توسط دولت ایالات متحده شنیده شد. اتحادیه اروپا، انگلستان و حتی دادگاههای ایالات متحده، گفتند دلیلی وجود ندارد. هیچ توجیه قانونی وجود ندارد. همکاران من اینجا شنیده اند و شما خانمها آقایان شاید شنیده باشید که من گفتم هر روزی که من افتخار خدمت به دولتمان را داشتم، کاخ سفید و وزیر امنیت داخلی برای تقریبا 4 سال تقریبا هر روز من لیستی از تهدیدات تروریستی علیه، ایالات متحده را میگرفتم. و باید به شما بگویم حتی در یک مورد هم در آن 4 سال که این، لیستها را میگرفتم که گاه دو صفحه بود و گاه 20 صفحه بود ولی هرگز در هیچ زمانی من اشاره ای به مجاهدین خلق ندیدم. هرگز. چقدر عجیب. مطلقا عجیب است.
برای بزرگترین دولت تروریستی در جهان، بزرگترین و قابل توجه ترین دولت تروریستی در جهان، صدور تروریسم در سراسر جهان، که مزدورانی دارد حماس، حزب الله، جهاد اسلامی، همه ما میدانیم چه هستند که اینقدر در بغداد نفوذ داشته باشند. ما خون و گنجینه مان را فدا کردیم، تا فرصت بدهیم در آنجا یک جامعه آزادیخواه ایجاد شود. مجاهدین را از لیست خارج کنید. از لیست خارج کنید. از لیست خارج کنید. همین الان اقدام کنید.
خانم رجوی مجدداً برای من افتخار بزرگی است که در کنار شما و در کنار چنین شخصیتهای برجسته بین المللی در اینجا باشم. به شما تعهد می دهم، من فی الواقع فقط از طرف خودم نمی خواهم بگویم بلکه فکر میکنم خیلی درست باشد که اینجا از طرف همه مان بگویم همه ما با شما، شانه به شانه شما، خواهیم بود تا هر زمان که لازم باشد خواهیم بود.
میچل ریس: با تشکر از فرماندار تام ریج، سخنران بعدی ما نیز یک فرماندار از ایالت پنسیلوانیاست. خواهش می کنم که از فرماندار اد رندل استقبال کنید.
ادوارد رندل-فرماندار پنسیلوانیا 2002- 2011 رئیس حزب دموکرات 2000
کلامها هیچ معنی ندارند مگر این که به اجرا درآیند و نتیجة مقدر خود را داشته باشد اما دو کلمه وجود دارد که ایالات متحده و سازمان ملل متحد به کار نبرده اند و آن دو کلمه که باید به کار برده شوند، کلمه «چرا» و کلمه «نه» هستند.
شکی نیست، هیچ گونه شکی نیست که ایالات متحده مسئولیت اخلاقی و حقوقی دارد که تضمین بدهد ساکنان اشرف به هر شکل ممکن باید حفاظت بشوند تا زمانی که هر کدام از آنها به خارج جابجا شوند.
هیچ شکی در آن نیست، این مسئولیت ما است.
اگر به تماسهای تلفنی که ما با وزارت امور خارجه و مسئولان آمریکایی دیگر داشتیم، گوش کنید، تلاشهای مختلفی برای اجتناب از پذیرفتن مسئولیت را خواهید شنید که الان مسئولیت عراقیان است و مسئولیت سازمان ملل متحد است، نخیر مسئولیت ایالات متحده است که این کار به درستی پیش برود.
حالا من مستمر به این فکر میکنم که شما جمعیت بسیار خوبی هستید چون در مواقع مختلفی خیلی از شما به حرفهای خیلی از ما گوش کرده اید و سخنرانان زیادی هستند و بعد از مدتی یک چیز را تأکید می کنیم.
http://www.youtube.com/watch?v=Xsbxu3g8U98
اما آن نکات مواردی هستند که باید روی آن تأکید شود و اگر به آنچه در گذشته در ژوییه اتفاق افتاده نگاه کنید، برای من شگفت انگیز است که چگونه ما به آمریکا و سازمان ملل نشان داده ایم که آنها به طور واقعی هیچ استحکامی نداشته اند. در ابتدا ما باید از کلمه «نه» استفاده می کردیم وقتی با مخالفت دولت عراق برای حفاظت ساکنان کمپ توسط نیروهای کلاه آبی سازمان ملل متحد و نیروهای آمریکایی تا زمانی که آنها جابجا بشوند، مواجه شده بودیم. این اولین اشتباه بود. اشکال این کار چه بود؟
اگر عراقیها نیت منفی نداشتند، اگر عراقیها به امنیت این ساکنان متعهد بودند، پس چه مشکلی ایجاد میشد اگر آمریکاییها، همانطور که سرهنگ مارتین به من هم گفت، میتوانستند یک گروه کوچکی از سربازان آمریکایی یا تفنگداران آمریکایی را در آنجا باقی بگذارند؟
این، حفاظت آنها را تضمین می کرد. یا اگر آمریکاییها نمی خواستند بمانند چون کشور را میخواستیم ترک بکنیم، پس سربازان سازمان ملل متحد چی؟ علت چه بود؟ ما این را از عراقیها سؤال نکردیم که «چرا» با این مخالف بودند. زیرا دلیل خوبی برای مخالفت آنها وجود نداشت.
دومین سؤال را از آنها نکردیم.
کلا «چرا» از کمپ اشرف به جای دیگر منتقل شوند؟ «چرا؟» و چه مشکلی بود...چه آسیبی به دولت عراق می رسید؟
اگر این 3400 تن به طور صلح آمیز و با کنترل سرنوشت خود و با پرداخت مخارج خود، در صلح زندگی می کردند و هیچ کس را در معرض خطر و تهدید نمیگذاشتند، جابجایی آنها چه ضرورتی داشت؟ چرا کمیساریای عالی سازمان ملل در امور پناهندگان نمی توانست کار خود را در کمپ اشرف انجام بدهد؟ به ما گفته شد که این غیر قابل قبول است اما کسی به ما نگفت چرا؟
حالا در این مورد فکر کنید. چه علتی باعث می شد جابجایی یک الزام باشد؟ اگر هدف عراقیها صادقانه می بود که این افراد را می خواهند بیرون بکنند، چرا نمی توانستند این کار را در کمپ اشرف انجام بدهند؟ ما چرا این سؤال را نپرسیدیم و با عدم دریافت هیچ جواب درستی، چرا ما شجاعت نداشتیم که فقط بگوییم «نه» آنها تا پروسه جابجایی صورت بگیرد در اشرف میمانند. ما این سؤال را نکرده بودیم.
و حالا که با رفتار فوق العاده مسئولانه رئیس جمهور شما و همچنین ساکنان اشرف برای همکاری با این طرح روبرو هستیم، بدون هیچ تضمینی ما با طرحی روبرو شدیم و به این حرف اعتماد می کنیم. هر چند که من وزیر کلینتون را به خاطر نامه روز کریسمس خود، بیانیه یی که در روز کریسمس فرستاده بود، تأیید میکنم. وی در آن بیانیه گفت که ما روی دولت عراق برای تضمین امنیت و اینکه هیچ خشونتی نخواهد بود حساب می کنیم. اما چه تضمینهایی داریم؟ ما روی آنها در سال 2009 برای حفاظت از ساکنان حساب کرده بودیم و همچنین در سال2011 روی آنها حساب کرده بودیم. با توجه به سابقه آنها چرا ما به آنها «نه» نگفتیم و اینکه شما از آنها حفاظت نخواهید کرد. ما با طرح جابجایی آنها همراه خواهیم بود. شما آنها را بیرون از خاکتان می خواهید اما ما مطمئن خواهیم بود که نیروهای آمریکایی و سازمان ملل متحد در آنجا برای حفاظت از آنها حضور خواهد داشت. به چه دلیل ما «چرا» نگفتیم؟ چرا سؤال نکردیم؟ و وقتی که جواب درستی دریافت نکردیم چرا «نه» نگفتیم؟ و حالا با رفتار مسئولانه مجاهدین و رئیس جمهور شان، رفتار مسئولانه ساکنان، همان 400 نفری که قبول کردند تا آنجا را ترک بکنند، مواجه شدیم.
الان زمان آن فرا رسیده که ما از عراقیها سؤال کنیم که چرا؟ چرا از یک پایگاه 40 کیلومتری به یک پایگاه که کمتر از یک کیلومتر است بروند؟ علت آن چه بود؟ واقعاً دلیل قانع کننده یی بود؟ آیا ضرورت داشت که از امنیت عراق حفاظت کنیم؟ آیا دلایل اطلاعاتی بوده؟ علت برای کاهش وسعت چه بود؟ هیچ جواب درستی وجود ندارد.
چرا با وجود اینکه توافقنامه مشخصاً اشاره دارد به این که ساکنان حق دارند تمامی وسایل منقول و خودروهای خود را به کمپ لیبرتی ببرند، نتوانستند. علت اینکه الان نه می گویند چیست؟ الان نه می گویند. آیا ما سؤال کردیم؟ آیا سازمان ملل متحد سؤال کرد؟ آیا وزارت امور خارجه سؤال کرد؟ آیا کسی سؤال کرد، چرا؟ چرا شما این کار را می کنید؟ این نقض توافقنامه است که دولت عراق امضا کرده بود. کسی سؤال نمی کند چرا. به چه دلیل امکانات مکفی ندارد؟ به چه دلیل پلیس عراق باید داخل سیاج حضور داشته باشد؟ ما درک می کنیم که عراقیها حق حاکمیت نسبت به کمپ را می خواهند اما آن حق حاکمیت با داشتن پلیس عراق که در ورودی می ایستد محفوظ است. هیچ راه خروج از کمپ نیست و هیچ راه فرار ندارند و قطعاً ساکنان نمیخواهند فرار کنند. پس چرا ضروری است که پلیس داخل باشد؟ چرا ضروری نیست که آنها از امکانات مکفی برخوردار باشند؟ جواب این است که هیچ جواب خوبی وجود ندارد و زمان آن رسیده که ما از خودمان شجاعت نشان بدهیم.
در بسیاری از زمینه ها راه طولانی طی کردیم و نزدیک شدیم به برداشتن گامی که شاید حداقل راه حل صلح آمیز احتمالی را برای این مشکل باز یابد. اما اگر در واقعیت هدف عراقی ها این است که آن مکان را به یک زندان تبدیل کنند، اگر واکنش آنها چیزی غیر از مجازات ساکنان اشرف نباشد و اگر آن رفتار مجازات چیزی غیر از خوشنود ساختن مجدد تهران نباشد، و اگر موضوع همین باشد بنابراین سازمان ملل و ایالات متحده باید کلمة «نه» را در برابر جابجایی بکار ببرند. ما باید کنار ساکنان بایستیم وقتی آنها می گویند به مکانی که امکانات مکفی ندارد نمی رویم و به جایی که یک کمپ زندان بالفعل می باشد نمی رویم و به جایی نمی رویم که داراییهای شخصی مان را از دست خواهیم داد و میلیونها دلار در زمینهای شخصی مان را از دست خواهیم داد. ما با این موضوع چنین رفتاری نخواهیم کرد زیرا دلیل خوبی برای آن وجود ندارد.
بنابراین زمان آن رسیده که همه ما که اینجا از کشورهای مختلفی هستیم و در پنل به نمایندگی آنها آمده ایم و افرادی که در گذشته صحبت کردند و امروز با ما نیستند اما صداهای متعهد قوی بوده اند، زمان برای همه ما فرارسیده ، زمان آن برای وزیر کلینتون، زمان آن برای لیدی اشتون، زمان آن برای همه ما رسیده که به جابجایی بگوییم «نه»، مگر اینکه مطابق با استانداردهای پایه یی توافقنامه باشد. ما در گذشته نه نگفته ایم، ما در گذشته سؤال نکرده ایم و در این سرفصل خطیر مهم است که این کار را انجام بدهیم. اگر ایالات متحده بخواهد مسئولیت اخلاقی خود را به اجرا در بیاورد کمتر از این نباید انجام بدهد.
میچل ریس: با تشکر فراوان از فرماندار رندل. متشکرم. سخنران بعدی ما دادستان کل پیشین آمریکا، قاضی محترم مایکل موکیزی است، شخصیتی بسیار برجسته در دولت رئیس جمهور جرج بوش.
مایکل موکیزی- وزیر دادگستری آمریکا 2007 - 2009
البته هم افتخار بزرگ و هم چالش بزرگی است که در این جایگاه حاضر شوم و با کسانی صحبت کنم که برای حمایت از ساکنان اشرف گرد هم آمده اند، آن هم با حضور خانم رجوی که سمبل آرزوها است، نه تنها آرزوهای سازمان مجاهدین خلق، بلکه تمامی ایرانیان و تمامی انسانهای دنیا که عاشق آزادی هستند.
او در چند وجه به سمبل تبدیل شده است، نه تنها به دلیل آرمانهایش، بلکه به دلیل شجاعتی که در پیگیری آنها نشان داده است. در روزهای اخیر بیش از گذشته از وی خواسته شده ساکنان اشرف و خودش را در معرض تهدید قرار دهد؛ با حمایت از یادداشتی که در نظر دارد ساکنان اشرف به یک پایگاه نظامی به نام کمپ آزادی منتقل شوند. کمپی که سابقاً در اختیار سربازان آمریکایی بود ولی آنجا را ترک کردند و توسط عراقیها غارت شد. این کار با این پیش بینی و امید انجام می شود که از آنجا برای پناهندگی به کشورهای دیگر منتقل شوند. با این درک، سرنوشت ساکنان اشرف در دستان سازمان مللی قرار دارد که خودش هیچ قدرتی برای عمل ندارد و تنها ناظراست. سرنوشت آنها در دستان دولت عراق است که تمام قدرت عمل را دارد و به طور فزاینده یی به عنوان نماینده رژیم ایران عمل کرده است. با تاریخچه یی از خشونت و کشتار ناجوانمردانه ساکنان اشرف. چطور به اینجا رسیدیم و چه باید بکنیم؟
http://www.youtube.com/watch?v=Uk9QeicOI3U
ما به اینجا رسیدیم چون نوری مالکی یک ضرب الاجل مستبدانه برای بستن کمپ اشرف تا 31 دسامبر 2011 تعیین کرد. ضرب الاجلی که هیچ پایه یی نداشت جز این که تاریخی بود که دولت عراق تعیین کرده بود. و واضح است که خواست رژیم ایران را هم اجرا میکرد تا ساکنان اشرف را که مثل استخوانی در گلوی آنهاست و برای تمامی دنیا یادآور ماهیت سرکوبگرانة رژیم ایران هستند، ازمیان بردارند. ما از ایالات متحده درخواست کردیم تا از نفوذ خود در دولت عراق استفاده کند. از سازمان ملل درخواست کردیم که حفاظت را برای ساکنان اشرف تأمین کند. درخواست ما به آمریکا دارای محکمترین پایه هاست، یعنی اعتماد به قول آمریکا. شما به یاد دارید و امروز هم متذکر شدید که در سال 2003 آنها وسایل دفاع از خودشان را به نیروهای چند ملیتی تحویل دادند و تضمینهای مکتوب از ژنرال میلر و ژنرال براندنبورگ دریافت کردند تا به عنوان افراد حفاظت شده تحت کنوانسون چهارم با آنها رفتارشود. هر فرد یک مدرک شناسایی دریافت کرد، مانند این، که تضمین میداد با آنها مانند افراد حفاظت شده رفتار میشود. گواهی میداد که افراد حفاظت شده هستند و حتی به آنها شماره تلفن داده شده بود تا در صورت حادثه به آن زنگ بزنند و با پلیس نظامی تماس بگیرند. وقتی در سال 2009 کنترل منطقه به دولت عراق تحویل داده شد، ژنرال پترائوس گفت این کار را نمیکرد اگر مقامات عراقی به او اطمینان نداده بودند که در اثر این انتقال ساکنان اشرف خسارت نخواهند دید. ما همه میزان اعتبار این اطمینان را میدانیم، در سال 2009 و دوباره در سال 2011 و در هر دو مورد، دقیقاً زمانی که وزیر دفاع وقت آمریکا، رابرت گیتس در عراق بود، نیروهای مسلح عراقی به ساکنان بی دفاع اشرف که از سلاحهای خود چشم پوشی کرده بودند حمله ورشدند. ما فیلمهای حمله 2011 را دیدیم که سلاح و خودروهای نظامی که آمریکا به عراق داده بود برای کشتار و قتل عام مردان و زنان بی دفاع استفاده شد. 47 نفر کشته شدند. اگر کسی شک داشت که عراقیها در مورد ساکنان کمپ اشرف چه نظری داشتند، به تازگی توسط مقاله مندرج در واشنگتن پست این شک برطرف شده است. این مقاله دسامبر گذشته چاپ شد که نوری المالکی در سوتیتر آن، همزمان با سفرش به ایالات متحده با کمال بیشرمی نوشته است که هدفهای حملات او، یعنی ساکنان کمپ اشرف در بغداد و در آمریکا مجادلات زیادی را به وجود آورده اند. اینها کلمات مقاله او هستند. مجادلات زیادی را به وجود آورده اند؟! گوئیا که باید بگویم قربانیان شکنجه مجادلات به وجود می آورند چون از درد فریاد میکشند! آنها باید ساکت باشند چون مزاحم آرامش عمومی هستند! این موضوع را به این خاطر الان مجددا مطرح می کنم که نیروهای عراقی قرار بود در یادداشت تفاهم برای برقراری نظم و حفاظت ساکنان اشرف، نیرویی قابل اطمینان باشند. این یادداشت تفاهم ضعفهای بسیاری دارد. آمریکا یک امضا کننده نیست. یادداشت تفاهم بدون رضایت مجاهدین امضا شده و بعد از عمل انجام شده، از خانم رجوی خواسته شد ساکنان اشرف را در پذیرش این تفاهم برای جابجایی به کمپ آزادی تشویق کنند. هرچند که در بطن این یادداشت تفاهم، جمله یی وجود دارد که عراقیها طبق اصول بین المللی عمل میکنند و به اجبار کسی را به کشور مبداء و جایی که متحمل شکنجه شود باز نمیگرداند، یعنی اصل "نان رفولمان"، اما هیچ تضمینی در مقابل احکام بازداشت صادر شده از سوی رژیم ایران نمی دهد. همانطور که همه مطلع هستیم، حتی وسایل آسایش در کمپ لیبرتی برای زندگی در آنجا کافی نیست. وسایل پایه یی مانند آب لوله کشی و برق وجود ندارد، عراقیها به کوچک کردن محل قابل سکونت برای ساکنان اشرف ادامه میدهند و از مساحت 40 کیلومتر مربع اول، اکنون به 2 کیلومتر رسیده است. آشکار شده است که وسایل آسایش در کمپ آزادی شباهت زیادی به یک زندان خواهد داشت. داراییهایی که ساکنان اشرف میتوانند با خود ببرند به شدت محدود شده است.
چه باید کرد؟ پر واضح است: ما کاری را که به آن مشغول بوده ایم، ادامه خواهیم داد، و آن جمع شدن و نشان دادن حضور خودمان است، و به قول نوری مالکی ، «مجادلات»ی را به وجود می آوریم. یک کار دیگر که باید صورت گیرد ایجاد ماکزیمم فشار بر دولت آمریکا است تا مجاهدین را از لیست وزارت خارجه خارج کند. مکرراً از کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل شنیده ایم که استمرار نامگذاری مجاهدین در لیست وزارت خارجه، حتی از کشورهای اروپایی در پذیرش ساکنان اشرف به عنوان پناهنده جلوگیری میکند. همچنین به عراقیها یک بهانه مناسب برای رفتار وحشیانه خود میدهد. دوباره، نیاز نیست فراتر از مقالة نوری المالکی در واشنگتن پست برویم. او این چنین نوشت: «ساکنان کمپ توسط خیلی از کشورها به عنوان یک سازمان تروریستی طبقه بندی شده اند و بنابراین پایه حقوقی برای باقی ماندن در عراق ندارند. هیچ کشوری حضور شورشیان خارجی در خاک خود را قبول نمیکند». این حرفی است که گفته است. البته استناد او به "خیلی از کشورها" یک دروغ رسواست. نام مجاهدین از چنین لیستهایی در اتحادیه اروپا و انگلستان و هر کشوری در دنیای متمدن حذف شد. تنها کشورهایی که واقعاً مجاهدین را نامگذاری کرده اند آمریکا و رژیم ایران هستند که به شما میگوید چقدر این نامگذاری اعتبار دارد! البته کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل متحد و در نقطه مقابل آن مقاله مالکی نشانه های آشکاری از مثبت بودن خروج نام سازمان مجاهدین از لیست هستند. زیرا چنین اقدامی تضمین سلامت 3400 نفر را امکانپذیر میکند. این سلامت الان در معرض خطر جدی است. اکنون به این حقیقت بازمیگردم که مشکل ایجاد شده برای3400 تن ساکنان اشرف ناشی از اعتماد آنها به قول آمریکا است. ما نمیتوانیم به دنیا این درس را بیآموزیم که خطرناک تر از به مبارزه طلبیدن قول آمریکا، اعتماد کردن به قول آمریکا است. این درس فجیعی خواهد بود. نه تنها برای ساکنان اشرف، بلکه برای هر کشوری که خودش را دوست آمریکا میداند و برای امنیت خود به آمریکا تکیه میکند.
چندین بار در این جلسات من فرصت نقل قول از آبراهام لینکلن را داشته ام. کسی که آمریکا را "بهترین و آخرین امید دنیا" تعریف کرد. شایان ذکر است که این حرف امروز، بیشتر از زمانی که خودش بیان کرد حقیقت دارد. نقل قولهای دیگری از آبراهام لینکلن هست که باید به آن توجه کنیم و با عدم توجه خود را به مخاطره میاندازیم. او همچنین گفت ما از تاریخ گریزی نداریم و با اثری که برجا میگذاریم به یاد میمانیم، هیچ برتری یا عدم برتری به ما رحم نمیکند. او گفت تجربه یی که خودش و شهروندان او میگذراندند یا ما را با افتخار نشان میدهد یا تا آخرین نسل بشر مایه ننگ ما خواهد بود. این کلامها را با این قصد بیان کرد تا هم میهنانش را علیه برده داری بشوراند. ولی این هشدار را در برداشت که اگر با افتخار عمل نمیکردند و برده داری را نفی نمیکردند، تا آخرین نسل بشر برای آنها بی شرفی و ننگ به بار می آورد. اگر ایالات متحده به ملتی قول و تعهد میدهد و تمام توان خود را برای برآورده کردن آن قول به کار نمیگیرد، و در نتیجة آن، ملتی خسارت میبیند یا کشته میشود، ما آمریکاییها ننگ و بیشرافتی را باید تا آخرین نسل حمل کنیم. خارج کردن مجاهدین از لیست راهی برای اجتناب از این وضعیت است، چون می تواند یک خروج سالم را برای 3400 تن ساکنان اشرف امکان پذیرکند. راه دیگر کمک این است که روی دولت عراق فشار بیاوریم تا آنچه را که رژیم ایران از آنها میطلبد، انجام ندهد. ما آمریکاییها اینجا باید یک نتیجه افتخارآمیز داشته باشیم و باید دولت خودمان را وادار به همین کار بکنیم.
متشکرم.
میچل ریس: با تشکر بسیار از شما قاضی موکیزی، سخنران بعدی ما سابقة برجسته یی در کار اجرای قانون داشته است. این حرفه با انتخاب او به عنوان مدیر اف بی آی توسط رئیس جمهور کلینتون به اوج خود رسید. لطفاً در خوشآمدگویی به لوئیس فری محترم با من شریک شوید.
http://www.youtube.com/watch?v=F43mulNrpYQ
لوئیس فری-رئیس اداره تحقیقات فدرال 1993 ـ 2001
با تشکر بسیار از سفیر ریس، رئیس جمهور رجوی، همکاران برجسته من در پنل، و مهمتر از همه از ساکنان کمپ اشرف، که همیشه دوست داریم که به شما صحبت کنیم وکماکان تعهد بدهیم. اکنون مبارزه شما در آنجا بسیار برجسته شده و بسیار واضح است، و این نوید بخش سلامتی و امنیت بیش از پیش شماست. فکر میکنم باید از رئیس جمهور شما، خانم رجوی، قدردانی کرد.
خانم رجوی از این بابت باید از شما قدردانی کرد و از شما تشکر میکنیم و به شما درود میفرستیم. برای برخی از ما 12دسامبر 2011، تجربه فوق العاده یی بود، ما خودمان را در حال اعتراض جلوی کاخ سفید یافتیم. برای وزرای سابق امنیت ملی، فرمانداران سابق، مدیران اف بی آی، واقعاً یک تجربه عجیبی بود. وقتی آنجا بودم یک پیامک از رئیس سرویس مخفی دریافت کردم که نوشته بودفهمیدم تو بیرون در حال اعتراض هستی. و من پاسخ دادم بله هستیم، و اگر امکان دارد میخواهیم بیاییم داخل و با رئیس جمهور صحبت کنیم. حالا، در همان روز، همانطور که میدانید، رئیس جمهور با نخست وزیر نوری مالکی دیدار کرد. مقامات ارشد در وزارت خارجه به ما گفتند که او موضوع کمپ اشرف را مطرح کرده و وزیر خارجه، کلینتون موضوع کمپ اشرف را مطرح کرده است. وزیر خارجه به طور رسمی گفته که شخصاً درگیر این موضوع است. او ماه گذشته یک سفیر مشخص کرد تا به این مسأله رسیدگی کند. اتفاقات فوق العاده یی که در یک زمانبندی خیلی کوتاهی رخ داده اند. کارهایی که جلوی کشتار در کمپ اشرف را گرفت، چیزی که ممکن بود در کمپ اشرف شاهد آن باشیم. آنچه در باره دیدار و اعتراض ما در بیرون کاخ سفید در 12 دسامبر عجیب بود، این است که خانم رجوی از طریق ماهواره با ما صحبت کردند. ما همیشه از شنیدن کلام و رهبری ایشان استقبال میکنیم. حالا چه کسی آن روز داخل کاخ سفید بود متناقض بود، فردی به نام هادی عامری، او وزیر ترابری عراق است. او تاریخچه خیلی جالبی دارد، و همانطور که گفتم من دیگر مأمور تحقیق نیستم و امکاناتی که قبلاً در اف بی آی داشتم را دیگر ندارم، ولی اینترنت را دارم. و اگر به روی اینترنت بروید میتوانید عکسی از آقای عامری (وزیر فعلی ترابری) پیدا کنید که در ماه اکتبر انگشتر ولی فقیه را میبوسد، یعنی رهبر یک رژیم تروریستی. تاریخچه او خیلی جالب است. او، همانطور که می دانید فرمانده تیپ بدر سپاه پاسداران بوده و علاوه برآن فرمانده عملیات متعدد، مسئول قتل 19 افسر نیروی هوایی آمریکا در برجهای خُبر در ماه ژوئن 1996 بوده. یک عملیات حزب الله که با پشتیبانی مالی، هدایت و طراحی سپاه پاسداران صورت گرفت. این عضو تروریسم خارجی چنین دولتی است. وقتی بیرون کاخ سفید بودم گفتم که تعدادی از مأموران اف بی آی خیلی خواهان صحبت با وزیر عامری هستند تا به او تصاویری از مجرمان را نشان بدهند و از او سؤالاتی بپرسند.
بنابراین ما خبرهای خوشی در رابطه با آنچه در هفته های گذشته انجام شده داریم. طرح پخش ساکنان کمپ اشرف در نقاط مختلف در عراق متوقف شده. ضرب الاجل به عقب رانده شده. وزیر خارجه یک سفیر جدید تعیین کرده. و در روز کریسمس قرارداد توافقنامه به امضاء رسیده. ولی به گفته قاضی موکیزی، تا جایی که به حفاظت از ساکنان اشرف برمیگردد، یک مدرک قانونی بسیار ناقصی است. و روی جزئیات هنوز کار نشده است. پیاده کردن طرح توافق شده جابجایی ساکنان اشرف به کمپ آزادی و بعد انتقال آنها به مکانهای امن خارج از عراق، به نظر میرسد همه بر سر این اصل متوفق القول هستند و این خود یک پیشرفت فوق العاده است. یک پیشرفتی که با موضعگیری سریع و غافلگیر کننده خانم رجوی در داوطلب شدن برای جابجایی بلافاصله 400 نفر به کمپ آزادی، به همه چیز سرعت بخشید. اما در انگلیسی یک اصطلاح هست که میگوید: «شیطان در جزئیات است»، جزئیات اینجا خیلی موثر هستند. همانطور که شنیدید، برخی از ما با سطوح بالای وزارت خارجه در حال گفتگو هستیم و هر هفته، اگر نه هفته یی دو بار، تماس داریم. در روز 25 دسامبر وقتی سفیر کوبلر این قرارداد را امضاء کرد، آیا نمیدانست که کمپ آزادی هیچ زیرساختی ندارد؟ لوله کشی آب وجود ندارد، برق وجود ندارد؟ حتی اگر میخواستید زندان بسازید هیچ دلیل اثباتی برای جابجایی افراد به داخل آنجا وجود نداشت. به نظر میرسد که دیروز آنجا بوده تا امکانات را بررسی کند. خوشبختانه بنابه درخواست ما نماینده آمریکا هم حضور داشت. ولی سرانجام دیدیم که طرح درست و با جزئیات وجود ندارد. تمامی آنچه سخنرانان گفته اند و خواهند گفت فقط مهر تأییدی است بر این که هیچ فکر، هیچ فعالیتی برای اجرای این طرح نبوده. یعنی امنیت این 3400 زن و مرد کماکان در معرض خطر است. ضرب الاجل ممکن است عقب رفته باشد ولی توان عملی برای جابجایی آنها به موقعیتی که بتوانند در آن به طور عادلانه و در سلامتی پروسه خود را طی کنند وجود ندارد. و این کاریست که ما باید انجام دهیم.
تنها دلیل پیشرفتی که امروز داریم، پیگیری مستمر و کارهای جامعه بین المللی است. باید بگویم که همکارانم در آمریکا خیلی جدی این موضوع را پیگیری کرده اند. به همراه بسیاری از افراد این پنل داشته ام. به طور مناسبی آنها مهاجم و جدی برخورد کرده اند تا مطمئن شوند آنچه که برای حفاظت از این افراد ضروری است صورت بگیرد. ما پاسخهای غیرمنطقی دریافت میکنیم، یا اصلاً پاسخی دریافت نمیکنیم؛ بعضی اوقات نشانه یی میگیریم که ممکن است کاری صورت گیرد، و نشانه های کمی، یا خیلی کم پاسخ مناسبی در این رابطه داشته ایم. بنابراین اهداف ما اینجا خیلی ساده هستند و در طول سال گذشته واقعاً تغییر نکرده اند. ما باید از ساکنان کمپ اشرف حفاظت کنیم و برای آنها کمپ آزادی را به یک نقطه انتقال امن و سریع در خروج از عراق به کشورهای دیگر تبدیل کنیم. ما باید مجاهدین را از لیست حذف کنیم. این مضحک ترین شرایطی است که در 25 سال خدمت تحقیقی، حقوقی و دولتی خودم دیده ام. هیچ پایه واقعی برای نگهداشتن این گروه در لیست وجود ندارد. تمامی همکارانم اینجا، ژنرالها، مدیران اطلاعات مرکزی، مدیران امنیت ملی، دادستانهای کل، هیچ کدام از ما تماسی یا اشعه یی از همکاران سابق خودمان دریافت نکرده ایم مبنی بر اینکه در مورد این سازمان باید مواظب باشیم چون یک سازمان تروریستی است. هیچی، صفر. حتی خبری در واشینگتن درز نکرده است، و شما میدانید که بعضی از مقامات دولتی چقدر سریع اخبار را درز میدهند. حتی شکافی نبوده که مدرکی وجود دارد یا یادداشتی یا جاسوسی که بودن نام این سازمان در لیست سازمانهای تروریستی مضحک را توجیه کند. وزارت خارجه در سال 1997 برای مماشات با رژیم ایران لیست گذاری کرد. رژیم ایران گفت اگر این سازمان را لیست گذاری کنید ما روابط بهتری خواهیم داشت، خُب این تماماً مسخره بود، روابط بدتر شد. همانطور که فرماندار تام ریج گفت، وقتی او وزیر امنیت ملی بود و من مدیر اف بی آی، ما حتی کسی را برای پیگیری پرونده سازمان مجاهدین خلق مأمور نمیکردیم چون میدانستیم که چرا در لیست قرار دارد؛ زیرا برای دلجویی از رژیم ایران بوده است. این سیاست مماشات و همراهی با رژیم ایران ادامه پیدا کرده تا امروز. یکی از قویترین کارهایی که ایالات متحده آمریکا میتواند انجام دهد، نه تنها برای حمایت از آزادی در ایران، بلکه همچنین برای فرستادن پیام واضح به رژیم در تهران که سرمایه گذاری تروریستی آنها به پایان رسیده، این است که تنها مقاومت سازمانیافته را به رسمیت بشناسد. تنها سازمان یا نقدینه معتبر انسانی برای آزادی ایران؛ آنها را از لیست خارج کنید و بلادرنگ این کار را بکنید!
با این نکته تمام میکنم که یکی از گفتگوهایمان با یک مقام ارشد دولتی به این صورت بود؛ ما گفتیم "ببین، ما دیگر مقامات دولتی نیستیم و ادعا نمی کنیم که به تمام اطلاعات شما دسترسی داشته باشیم ولی هرچه میدانیم و هرچه شنیده ایم فرمان میدهد که این سازمان از لیست حذف شود. و گفتیم که اگر تصمیمی برای نگهداشتن یا حذف نام آنها در دولت اتخاذ شده، که من باور دارم اتخاذ شده، فقط به این تصمیم گیری سرعت ببخشید، 16 ماه دیگر وقت تلف نکنید. تا الان 16 ماه از حکم دادگاه استیناف میگذرد که وزارت خارجه روند حقوقی مربوط به سازمان مجاهدین خلق ایران را نقض کرده است؛ بعد از 16 ماه بدون دادن پاسخی، اگر دولت تصمیم خود را گرفته، که ما باور داریم گرفته چون پایه یی برای حفظ لیست گذاری وجود ندارد، آنها باید آن را اعلام کنند، بایدآن را ابراز کنند و به سرعت علنی کنند. این یک قدم بزرگ در مسیری است که باید طی کنیم.
با تشکر فراوان.
میچل ریس: سخنران بعدی همکار پیشین من در وزارت خارجه که به عنوان معاون وزیر خارجه قبل از این که سفیر دائم ایالات متحده در سازمان ملل شوند، می باشد.
http://www.youtube.com/watch?v=msDilSIDonU
سفیر جان بولتون
بسیار متشکرم. از سازماندهندگان، خانم رجوی و سایرین به خاطر دعوت از ما. امروز اینجا برای این مذاکرات بسیار مهم تشکر می کنم. من فکر میکنم سال 2012 برای ایران، عراق، منطقه و شاید تمام جهان سال بسیار تعیین کننده یی باشد به خاطر تحولاتی که دارد در آنجا رخ میدهد. من فکر می کنم از بسیاری جهات آنچه برای کمپ اشرف و مجاهدین اتفاق می افتد، آن طور که ما به اصطلاح می گوییم قناری در معدن ذغال سنگ است و من به میزان زیادی از شیوه یی که این موضوعات حل می شود یاد می گیرم. بگذارید اول با کمپ اشرف شروع کنم و تعیین تکلیف افراد آنجا.
میدانید سازمان ملل متحد فرهنگ خود را دارد. من میدانم چطور کار میکند، من می فهمم چرا مشکلاتی در برخورد با هیأت همیاری سازمان ملل متحد در عراق وجود دارد، بعضاً به این دلیل که خودش را مدیون دولت عراق میداند. بخشی از اهدافش این است که اطمینان یابد با دولت عراق هماهنگی دارد. بنابراین فکر میکنم بسیار مهم است در حالی که خانم رجوی و سایرین با سفیر کوبلر مذاکره میکنند آنهایی که یک نتیجه صحیح و منطقی برای کمپ اشرف می خواهند بدانند که برای متقاعد کردن سفیر ملل متحد و بوروکراسی سازمان ملل متحد در نیویورک چه چیزی لازم است و مسئولیت اصلی آنها خوشحال کردن دولت عراق نیست، حفاظت از ساکنان کمپ اشرف است.
شماره دو، یونامی تنها عنصر سازمان ملل متحد نیست که دخالت دارد، کمیساریای عالی پناهندگان مسئولیت جهانی برای پناهندگان دارد. میدانید نشان کمیساریا تصویر یک خانواده پناهنده است که دو دست، یک سقف روی سر آنها تشکیل داده اند که بیانگر حفاظت و کمک کمیساریا است. کمیساریا تحت این توهم عمل نمیکند که مسئولیت در برابر کشورهایی دارد که جامعه پناهنده در آن زندگی می کنند. من فکر می کنم کمیسر عالی پناهندگان واقعاً باید به نشانی که روی پرچمی که در دفترش قرار دارد، نگاه کند و به یاد بیاورد که حفاظت و کمک پناهندگان مقدم بر هر چیز دیگر است. و من فکر می کنم اعضای سازمان ملل متحد که مسأله شان است باید روی آن اصرار کنند و من می گویم یک چیز خوب و سمبولیک برای کمیسر عالی این خواهد بود که پرچمش را بردارد و یک هواپیما از ژنو بگیرد و به بغداد برود و تا اشرف رانندگی کند و این پرچم را در کمپ اشرف برقرار کند.
اکثر پناهندگان از مرزهای بین المللی با یک کیسه لباس می آیند و این مسئولیت کمیساریاست که به آنها حفاظت بدهد و به آنها محلی بدهد که بتوانند در آن پناه بگیرند تا زمانی که به کشورهای دیگر بروند یا بتوانند به کشور خود بدون ترس از آزار برگردند. کمپ اشرف مشکل نیست، کمپ اشرف یک راه حل موقت است.
و چقدر تأسف آور خواهد بود، چه لکه یی، چه لکه ننگی برای این سازمان برنده جایزه صلح نوبل خواهد بود که بر وخیم شدن شرایط زندگی و آزادیها و رفاه آنها ریاست کند و ناظر باشد. اگر غرب و سایرین فشار مناسبی روی کمیساریا بیاورند، من فکر نمی کنم که کمیسر واقعا بگذارد چنین چیزی صورت بگیرد و فکر می کنم مهم است که او این را بفهمد.
بگذارید به سؤال عراق برگردم. کسانی هستند در جهان که معتقدند کاهش تواناییهای نظامی آمریکا و عقب کشیدن نیروهای آمریکایی از عراق به صلح و امنیت بین المللی کمک میکند. من معتقدم آنها در این دیدگاه صد درصد اشتباه می کنند. و فکر نمیکنم نشانه یی تأسف بار تر از این دیدگاه باشد و می بینیم که بعد از عقب کشیدن نیروهای آمریکایی در عراق چه اتفاقی افتاده است. من از سرعت دولت نوری مالکی که حتی ظاهر یک سیستم آزاد و باز و حاکمیت قانون را نادیده گرفته، در حیرتم. همانطور که بقیه سخنرانان گفتند اگر ما از نفوذمان استفاده نکنیم تا اطمینان یابیم دولت عراق تعهدی را که دولت آمریکا به آنها داده رعایت می کند، رژیم تهران چه نتیجه گیری از این میکند؟ آنها چه نتیجه گیری از اراده و قاطعیت آمریکا می کنند؟ به خصوص وقتی ما به عملکرد دیکتاتوری تهران نگاه میکنیم که درست همین چند هفته گذشته تهدید به بستن تنگه هرمز کرده است که از طریق آن این میزان نفت حیاتی وارد بازار جهانی می شود، محکوم شدن در ملل متحد به خاطر تلاش برای قتل سفیر عربستان سعودی در خیابانهای واشینگتن، کمک به قتل هزاران غیر نظامی در سوریه، حمایت از دیکتاتوری فاشیستی در دمشق، ادامه دادن به حمایت از تروریسم بین المللی نظیر حزب الله و حماس، و طبیعتاً و بدتر از همه ادامه پیشروی به سمت هدف پیگیری شده سلاح هسته یی. می دانید این روزها حرفهای زیادی در رسانه ها هست در مورد تحریمهایی که آمریکا اعمال خواهد کرد، تحریمهایی که اتحادیه اروپا در نظر می گیرد، من احساس راحتی زیادی نسبت به صحبتها راجع به تحریمها نمی کنم چون رژیم ایران با برآورد وزیر دفاع پانه تا، یک سال تا دستیابی به سلاح هسته یی فاصله دارد. تحریمهای آمریکا روی بانک مرکزی ایران تا 6 ماه دیگر اعمال نخواهد شد، می تواند مورد تعلیق قرار گیرد و رئیس جمهور ایالات متحده خودش هنگام امضای این تحریمها گفت معتقد نیست که از نظر قانون اساسی به آنها ملتزم است. بنابراین می شود پرسید بین مسابقه رژیم ایران برای دستیابی به سلاح هسته یی و تلاشهای ما برای تحریم، چه کسی این مسابقه را خواهد برد. این شرایط بسیار بسیار خطرناکی است که ما در آن هستیم. و اگر علامتی هست که آمریکا و اروپا به رژیم ایران می فرستند، که اراده ما روی موضوعی مثل حفاظت انسانی برای زنان، کودکان و مردان غیرمسلح و بیگناه، شکست می خورد، نمیدانم چه علامتی در مورد برنامه هسته یی به رژیم ایران میفرستد.
و این ما را به مهمترین کاری که ایالات متحده می تواند انجام دهد، می رساند. من به بعضی از همکارانم گوش دادم که ابراز نگرانی میکردند. شاید وزارت خارجه برای حفاظت افراد اشرف مناسب نیست و دلیل آن از نظر من این است که وزارت خارجه در انجام مسئولیتهایش قوی نبوده است تا آمریکا به قول خودش پایبند باشد، به این دلیل که وزارت خارجه هنوز تصمیمش را اعلام نکرده که آیا مجاهدین را از لیست و زارت خارجه آمریکا خارج میکند یا نه. شما شنیدید که سایر سخنرانان گفتند شواهدی درمورد لیست گذاری نبوده و معلوم نیست که چرا این نامگذاری باید ادامه داشته باشد. من فکر می کنم موضوع اینجا بسیار ساده است. من فکر نمی کنم سازمانی به دلایل سیاسی باید در آن لیست گذاشته شود، آن طور که مجاهدین در 1997 گذاشته شدند. من فکر نمی کنم سازمانی باید در لیست نگه داشته شود آن طور که مجاهدین در سال 2008 به دلایل سیاسی نگه داشته شدند، من فکر می کنم باید واقعیتها در جای خودشان قرار بگیرند، اگر وزارت خارجه واقعیتهایی دارد که نامگذاری را توجیه کند بگذارید آنها را بشنویم، اگر ندارد مجاهدین را از لیست خارج کنید و این بهانه را که رژیم ایران و دولت مالکی استفاده می کنند تا به ساکنین کمپ اشرف فشار بیاورند، از آنها بگیرید.
و من با یک گفته نهایی تمام می کنم. من یک دیدگاه بسیار ساده از نقش آمریکا در جهان دارم. اینکه در دفاع از آزادی رهبری کند. در این رابطه باید سیاست اعلام شده آمریکا سرنگونی رژیم تهران باشد.
بسیار متشکرم.
http://www.youtube.com/watch?v=qsxfExXtEMY
http://www.youtube.com/watch?v=h_R8qYljxhw
http://www.youtube.com/watch?v=l8okGSkUm_4
http://www.youtube.com/watch?v=G2JHMGS8ZCg
http://www.youtube.com/watch?v=T4VGohP0noQ
http://www.youtube.com/watch?v=BI50oGDoR6w
http://www.youtube.com/watch?v=5zyLn7TrUIQ
http://www.youtube.com/watch?v=v44iLhI2Xog
http://www.youtube.com/watch?v=vojFuc69oHg
http://www.youtube.com/watch?v=TR1l1GfERxY
http://www.youtube.com/watch?v=VRY_OU2ZIkE
http://www.youtube.com/watch?v=aDxPMQcveCE
http://www.youtube.com/watch?v=IW7qhMOpRyg
http://www.youtube.com/watch?v=WGnxRb-6dpQ