دراین کنفرانس نقض تعهداتی که هم اکنون در اشرف در مورد کمپ لیبرتی در جریان است، مورد بحث و بررسی قرار گرفت.
شرکت کنندگان دراین کنفرانس بارونس بوتروید عضو برجسته مجلس اعیان انگلستان ریاست مجلس عوام 1992 - 2000، پروفسور لرد ترنبرگ عضو مجلس اعیان انگلستان،معاون آکادمی علوم پزشکی انگلستان، رئیس پیشین کالج سلطنتی پزشکی، لرد کلارک عضو مجلس اعیان انگلستان،رئیس پیشین حزب کارگر ،بارونس ترنر عضو مجلس اعیان انگلستان،معاون رئیس مجلس اعیان 2000 - 2008، بارون هریس،معاون رئیس مجلس اعیان انگلستان،لرد مگینیسعضو مجلس اعیان انگلستان،دیوید ایمس نماینده پارلمان انگلستان،رئیس کمیته لوایح مجلس، مایک هنکاک نماینده پارلمان انگلستان،معاون گروه لیبرال دموکرات در شورای اروپا،مارک ویلیامز، نماینده پارلمان انگلستان،وزیر کابینه لیبرالها در امور ولز، دکتر ماتیو اوفورد نماینده پارلمان انگلستان، پروفسور گای گودوین گیلمتخصص حقوق پناهندگی و حقوق بین الملل نظریهپرداز حقوق، استاد دانشگاه آکسفورد و دانشگاه ژنو،سر جفری بایندمن حقوقدان دارای رتبه مشاورت ملکه ،از مشهورترین وکلای حقوق بشر و آزادیهای مدنی در انگلستان،مالکوم فاولر عضو کمیتة بینالمللی حقوقبشر، درکانون وکلای انگلستان و ولز،سرهنگ وسلی مارتین فرمانده جیاتیف و نیروهای حفاظتی اشرف 2005 ـ 2006، دکتر محمد شیخلی حقوقدان عراقی ،رئیس مرکز ملی عدالت شرکت داشتند.
بارونس بوتروید: خانمها و آقایان اجازه بدهید خودم را معرفی کنم. نام من «بتی بوتروید» است. عضو مجلس اعیان به عنوان یک نماینده غیر وابسته حزبی هستم و امروز باعث خوشوقتی فراوان من است که به همة شما به خاطر حضور در این جلسه در مجلس نمایندگان در وست مینستر خوشامد گفته و از حمایتهای مداوم شما برای این جنبش تشکر کنم که پرحرارت و پرانرژی به این کار ادامه داده و امروز هم در این هوای سرد در اینجا حضور به هم رسانده اید. مید انم که برخی از شما از مکانهای بسیار دور آمده اید.ما امروز یک پنل ویژه و در عین حال قوی یی داریم چرا که یک پنل فراحزبی از هر دو مجلس اعیان و عوام است. در برنامه امروز وکلای برجسته یی هم شرکت دارند که نقض تعهداتی را که هم اکنون در اشرف در مورد کمپ لیبرتی در جریان است، مورد بحث و بررسی قرار خواهند داد. ما همچنین یک میهمان ویژه از ایالات متحده آمریکا داریم که افتخار دیدار با ایشان را هم اکنون داشته ام که در سمت چپ من نشسته اند. ایشان سرهنگ وسلی مارتین هستند که به وی بسیار خوشامد می گوییم.سرهنگ مارتین در مورد کمپ اشرف بسیار فرد مطلعی هستند. ایشان مسئول حفاظت از اشرف بوده و در زمانی در کمپ حضور داشت که ایالات متحده به ساکنان پس از تحویلدهی داوطلبانة سلاحهایشان در ازای حفاظت در آن فضای متخاصم، قول داده بود. طبعاً به صحبتهای سرهنگ مارتین گوش فراخواهیم داد.دوستان من، وضعیت حقوق انسانی در اشرف و رنجهایی که ساکنان آنجا از دست نیروهای عراقی یی که قرار بوده از آنها حفاظت کنند، می کشند یک تاریخچة دردناک و طولانی دارد که ما از آن مطلع هستیم.اما تا آخر سال گذشته، اگر بخواهیم صادق باشیم، این طور به نظر می رسید که یک راه حل مسالمت آمیز در چشم انداز است. به رغم به کارگیری همة امکانات و انرژی و ابتکارات خودشان برای تبدیل کردن آن زمینها و بیابان لم یزرع به یک شهر زیبا، ساکنان آن تصمیم گرفتند که خانةخودشان را با این باور که به یک راه حل مسالمت آمیز دست یابند، رها کنند تا به جای دیگر بروند.فکر کنم، برخی از ما شاید از خود بپرسیم که چرا این افراد باید اشرف را ترک کنند تا سازمان ملل متحد قادر به شروع انجام پروسه بررسی پناهندگی تک تک 3400 نفری که در آنجا هستند، کند؟ چرا سازمان ملل متحد نمی تواند از پروسة معمول خودشان برای انجام پروسة پناهندگی پیروی کند بدون اینکه مجبور به جابجا کردن آنها در عراق باشند؟ فقط به هزینة این جابه جایی فکر کنید؟ باید که هزینة هنگفتی برای عراق باشد. برخی از ما این اقدام را بدشگون و گمراه کننده تلقی کرده و زیاد هم قابل درک نیست که چرا این کار ضروری است؟ ما به یک پاسخ نیاز داریم که چرا سازمان ملل به انجام چنین کاری تن داده است؟ اما آنچه که بیشتر از هر چیز دیگری گیج کننده می باشد، وضعیت موجود است؟در شب کریسمس، سازمان ملل یک یادداشت تفاهم با دولت عراق امضا کرده و پایگاه سابق ایالات متحده آمریکا، کمپ لیبرتی را به عنوان یک محل جدید برای جابجایی عنوان نمود. اما اکنون معلوم شده است که رژیم عراق مشغول تبدیل کردن محل مذکور به یک زندان است. به ساکنان اجازه دستیابی به امکانات بهداشتی اولیه، دارو، درمان پزشکی، آب آشامیدنی و حتی اجازه دسترسی به وکلایشان هم داده نشده است. عراق اصرار دارد که آنها نمی توانند اموال منقول شان، خودروهایشان، دوچرخه هایشان و یا هر چیز دیگری را به کمپ ببرند. فکر می کنم که تعریف دقیق تر از کمپ لیبرتی این است که یک اردوگاه اسرا برای به زانو درآوردن و تسلیم افراد طراحی شده است. شما می توانید حدس بزنید که سرنوشت ساکنان در آنجا چه خواهد بود؟
خانمها و آقایان،در حالیکه حقوق بشر و حق مالکیت ساکنان ضایع و نقض شده است، سازمان ملل متحد به سکوت خود در انتقاد آشکار از نقض یادداشت تفاهم از جانب عراق، ادامه می دهد. در حالیکه منشور ملل متحد، حقوق پناهجویان را گرامی می دارد، آنها آن را نقض کرده و یافتن راه حلی مسالمت آمیز را غیرممکن ساخته اند.دوستان، بنابراین، ما امروز در اینجا گرد آمده ایم تا نظراتمان را در خصوص این مسائل ابراز کنیم. ما خواهان پاسخ و راه حلی عملی برای این بحران هستیم. امروز همة ما در کنار ساکنان اشرف هستیم و اجازه نخواهیم داد آنها مورد ستم و تعدی قرار گرفته و به آنها بی توجهی شود. ما از هر امکان و نفوذی که در احزاب سیاسی مان، در دولتمان، با تصمیم گیرندگان در ایالات متحده، اتحادیه اروپا و شورای امنیت سازمان ملل متحد، داشته باشیم استفاده خواهیم کرد تا هرکاری را انجام دهیم و توافقنامه های موجود را به مرحله اجرا درآورده و این بحران حل و صلح و امنیت به ساکنان اشرف برگردانده شود. ساکنانی که رئیس کمیتة ما، لرد کوربت، آنها را چنین تعریف کرده است: «شجاع ترین شجاع ها».در انتها، اجازه بدهید که این را بگویم: همة ما می دانیم که به طور تاریخی زنان در خاورمیانه اجازة دستیابی به حق شان را نداشته اند. در حالیکه زنان در ایران نقش والایی را در یکی از پرچالش ترین شرایط و فضا، ایفا می کنند. مواضع شجاعانه شان که همرزمانشان در اشرف الهام بخش همه ما هستند. من علی الخصوص نقش رهبر آنها را میخواهم برجسته کنم: خانم مریم رجوی که نیروی محرک در پس این کارزار گستردة بین المللی می باشد. گرد هم آوردن نقطه نظرات متعدد و گوناگون از گرایشهای مختلف سیاسی در زیر یک سقف، در پشت یک میز و در یک پنل یک کار شاق و مشکل است اما وی توانسته است که اینکار را انجام دهد. این نشان آشکار از توان و ظرفیت بردبارانة وی و درک و تفاهم و توانایی او در گوش دادن نقطه نظرات گوناگون و یافتن نقطه مشترک است. به همین خاطر است که افراد غیرایرانی بسیاری و همچنین میلیونها ایرانی به وی به عنوان یک رهبر برای یک تغییر صلح آمیز اعتماد و اطمینان دارند.
خانمها و آقایان، مطمئنم که شما با من موافق هستید که توان انجام چنین تغییری یکی از مشکلترین وظایف برای هر فرد مسئولی در اجتماع است. خانم رجوی چنان کیفیتی را از خود بارز کرده است و استحقاق و شایستگی چنین مسئولیتی را داراست. به همین خاطر است که ما میخواهیم جلسه امروز را با ابراز بهترین آرزوها برای ایشان، آغاز کنیم.
لرد کلارک:دوستان و همکاران گرامی، همانند همیشه این افتخاری برای من است که امروز عصر با شما باشم. باز هم در حال صحبت و بررسی سختیهای فراوانی که ساکنان اشرف متحمل میشوند، هستیم. بار دیگر حمایتمان را از مبارزه شان برای آزادی اعلام می کنیم. فریاد آنها خطاب به جوامع بین المللی باید شنیده شود. نه فقط در اینجا در سایة امنیت و آسایش پارلمان انگلستان، بلکه در سراسر جهان، انسانهای والا و دولتهایشان باید فریاد عدالتخواهی و آزادی را بشنوند.وضعیت ساکنان اشرف و رنجهایی را که آنها از دست سیاستمداران دست نشاندة عراقی متحمل میشوند، باید به گوش همه برسانیم. ما این صدا و ندا را داریم، همچنانکه بتی (بوتروید) اشاره کرد، ما این صدا را داریم،پس بگذارید که شنیده شود. به دفعات این گروه (کمیته ایران آزاد) در مورد خشونت و بیرحمییی که علیه ساکنان اشرف اعمال شده است، شنیده است. دلیلی برای تکرار آن نیست. در واقع همین الان تعاریفی در خصوص کمپ لیبرتی شنیدیم که چیزی شبیه یک اردوگاه اسرا می باشد. دقیقاً همان کلماتی است که من در این یادداشتم به آن اشاره کرده ام.همچنان که تغییرات در کمپ لیبرتی درحال انجام است، مثل کشیدن دیوارهای بلند و تبدیل آن به یک اردوگاه اسرا، همزمان با آنچه که همین الان در حال انجام است، ما امروز فهمیدیم، از بغداد، ما شخصی را، کسی که نمایندة رژیم ایران است مشاهده میکنیم.دانایی فر که عامل یا سفیر رژیم ملایان در عراق است. به عبارتی وی به تمام دنیا می گوید در کمپ لیبرتی کسانی از رژیم ملایان حضور خواهند داشت که ساکنان خودخوانده یی خواهند بود و همزمان با ورود ساکنان اشرف (البته اگر آنها به آنجا بروند) این عوامل درآنجا خواهند بود تا در مورد ساکنان جاسوسی کرده و پیامهایشان را به تهران بفرستند تا بدینوسیله مقامات رژیم تهران اقوام بیگناه ساکنان را تحت تعقیب و محاکمه قرار دهند. ما با چنین افرادی سر و کار داریم. از همان ابتدا اعلام کرده اند که ما در آنجا (کمپ لیبرتی) خواهیم بود، آنها همیشه گفتند که ما در آنجا خواهیم بود، همانطور که رئیس جلسه گفت، ما میدانیم که چه فشار زیادی روی آنها (ساکنان اشرف) محتمل است.زمان زیادی نیست، موارد زیادی وجود داشته است که ما شاهد بیرحمیها و اعمال ضدبشری بوده ایم و دنیا هم در قبال آنها سکوت کرده است. نباید در این مورد سکوت اختیار کند. من به دوستم وسلی مارتین از ایالات متحده دیروز گفتم که فریاد محدود ما در اینجا باید با حمایت پرقدرت وزیر امور خارجه ایالات متحده آمریکا عجین شود. هیلاری کلینتون باید از موضع تدافعی خارج شود و شروع به گفتن حرفهایی کند که ما سالیان است آن را می گوییم. باید جلوی این ملایان در ایران را گرفت و ساکنان اشرف هم باید آزاد باشند و شرایط خوبی را داشته باشند. طبیعی است که آنها در حال حاضر نمیتوانند به ایران باز گردند اما نقاط زیادی در سراسر جهان وجود دارد که در آنجا از امنیت بیشتری به جای آن کمپ لیبرتی، برخوردار خواهند بود.دو سال پیش در یکی از همین جلسات ما در مورد وضعیت اسفبار در طول ایام کریسمس در آنجا صحبت می کردیم. بعد هم شاهد بهار عرب بودیم. ما در واقع بر این باور بودیم که چنین چیزی در ایران و همچنین کشورهای دیگر اتفاق خواهد افتاد. اما وقتی شما با رژیم و ملاهایی که به کشتن، اعدام و شکنجه عادت دارد، سر و کار دارید، وضعیت متفاوت است. به همین خاطر من زیاد هم شگفت زده نشده ام که بهار عرب تا سرحد مرزهای ایران نرسیده است اما این محقق خواهد شدثابت شد که سازمان مجاهدین خلق درست می گفت. دادگاهها در اینجا، در اروپا و معتقدم که برخی دادگاهها در ایالات متحده هم چنین بر آن صحه گذاشته اند. جهت اطلاع آن دسته از شما که وقتی ما دولت انگلستان را به چالش کشیده بودیم اینجا نبودید، آنها با اشاره به مدارک محرمانه میگفتند این افراد تروریست هستند. اما وقتی نوبت به حکم دادگاه رسید، قاضی ارشد این کشور گفت که چنین مدرکی وجود ندارد. این افراد تروریست نیستند. به همین خاطر من میگویم وقتی که برمی گردید به وزیر امور خارجه و افراد دور و بر وی بگویید و به وی یادآوری کنید که تاکنون حتی یک مدرک و شاهد هم وجود ندارد که افراد سازمان مجاهدین تروریست هستند. امیدوارم که صدای ما شنیده شود.
خانم رئیس،فراخوان من امروز همچون موارد گذشته این است که ما باید فشارمان را بر دولت انگلستان بیافراییم. همچنان که چندین ماه قبل گفتم، این دولت بسیار شنواتر از دولت خودم در مورد بعضی از کارهایی است که تلاش داشتیم، انجام دهیم.من احساسم این است که صدای ما باید بلندتر باشد.من یک بار دیگر از دوست عزیز وسلی مارتین میخواهم که وقتی به مملکت خود برمی گردی به مردم در آنجا بگو که بدون تلاش و بدون فشار آنها، ما کماکان جنگ سختی در پیش داریم.یک بار دیگر از توجه تان متشکرم. برایتان آرزوی موفقیت دارم برای هر آنچه که ا نجام میدهید، و (امیدوارم) با حمایتهای جمع ما، سختی ها و مشکلات ساکنان اشرف هر چه سریعتر به پایان برسد.
دیوید ایمس،خانم رئیس جلسه و دوستان، این افتخاری برای من است که به سایر همکاران پارلمانترم در حمایت از کمپ اشرف و آرزویشان برای آزادی و دموکراسی بپیوندم.من در سراسر دهه گذشته شاهد تحولات در وضعیت کمپ اشرف تا جایی که امروز در آن هستیم، بوده ام. من شاهد بوده ام که نیروهای آمریکایی در سال 2004 به ساکنان موقعیت افراد حفاظت شده دادند ولی درآخر صرفاً در کناری ایستادند و حمله به ساکنان را تماشا کردند. من شاهد بوده ام که نیروهای عراقی امنیت کمپ اشرف را در 2009 به دست گرفتند و قول دادند که موقعیت افراد حفاظت شده ساکنان را نقض نمیکنند ، ولی در ژوئیه همان سال به کمپ حمله کردند و من شاهد بوده ام که سازمان ملل متحد ساکنان را به عنوان پناهجو با تمام حقوق حفاظتی که این استاتو به آنها میدهد تعیین کرده، ولی مزدوران عراقی نیروی قدس در آوریل سال گذشته به آنها حمله کردند و 36 شهروند غیرمسلح دیگر را به قتل برسانند. من شاهد بوده ام که دولت عراق منکر همدستی با رژیم ایران شد درحالیکه اجازه می داد مأموران اطلاعاتی ایران 300 بلندگو را پیرامون کمپ اشرف، همانطور که دوستان من گفتند، نصب کنند.من همچنین شاهد بوده ام که مردان و زنان کمپ اشرف با قدرت و شجاعت و شرف در مقابل تمام این حملات و ضرب و جرحها محکم ایستاده اند و در برابر زجر و سختی و مصیبتها، هرگز در مقابل این ناملایمات خم به ابرو نیاورده اند.دوستان، ای کاش جامعه بین المللی می توانست در برابر تعرض حکومت عراق و رژیم ایران همانقدر شجاعت نشان دهد. ای کاش آمریکا شهامت اخلاقی و جرأت ساکنان اشرف را داشت. اگر آنها یک گرم از چنین روحیه شجاعی را داشتند بلافاصله سازمان مجاهدین خلق ایران را ازلیست آمریکا حذف میکردند و دست از انجام کارهای کثیف رژیم برمیداشتند. آمریکا اخیراً تحریمهای بیشتری را علیه رژیم ایران اعلام کرده ولی تا اعلام تمایل به تغییر رژیم پیش نرفته است. آمریکا باید شانه به شانه مردم ایران و ساکنان شجاع کمپ اشرف بایستد و اعلام کند که خواهان تغییر رژیم است. آنها باید به فاشیسم مذهبی در ایران بگویند که سرانجام به خاطر کشتار 120000 زندانی سیاسی حسابرسی خواهند شد.ما شاهد بوده ایم که دولت عراق پی در پی تعهداتش به ساکنان اشرف به سازمان ملل متحد و به جامعه جهانی را نقض کرده است. اکنون زمان آن رسیده که ما با صدای بلند و با همان شجاعت ساکنان کمپ اشرف اعلام کنیم که دیگر بس است، دیگر بس است.اکنون زمان آنست که کمیساریای پناهندگان ملل متحد رو در روی نخست وزیر مالکی بایستد و پناهندگی جمعی ساکنان را اعلام کند. کمیساریای پناهندگان ملل متحد اکنون باید حفاظت ساکنان کمپ اشرف را بر استمالت از دولت عراقی که از همان ابتدا کاری جز تحقیر سازمان ملل متحد و قانون بین المللی نکرده، مرجح بداند.دوستان، اکنون زمان آن است که یونامی پا به پیش بگذارد و نقشش را به عنوان محرک در این بحران انسانی انجام دهد نه اینکه عقب بنشیند. در شب کریسمس سال گذشته سازمان ملل متحد تفاهم نامه یی را با دولت عراق امضا و نقشه مسیر به سوی یک راه حل صلح آمیز برای ساکنان کمپ اشرف را اعلام کرد. چند روز پس از آن به کمپ حملات موشکی شد و عراق شروع به نقض تفاهم نامه کرد و با این وجود ما کلمات چندانی در محکومیت آن از سوی سازمان ملل متحد نشنیده ایم.ملل متحد نباید این را تحمل کند. این اعتبار بین المللی اش را به خطر می اندازد، هنگامی که قراردادهایی امضا میکند که ظرف چند روز نقض می شوند. اکنون زمان آنست که سازمان ملل متحد آشکارا اعلام کند به دولت عراق اجازه نخواهد داد تعهداتش به این سازمان و ساکنان کمپ اشرف را نقض کند. بنا بر این دوستان عزیز نتیجه گیری میکنم:اکنون زمان آنست که جامعه بین المللی از مردم آزادیخواه ایران و سازمان مجاهدین خلق ایران حمایت کند. تنها راه برخورد با این رژیم ستمگر این است که همان شجاعت و قدرت و پایداری ساکنان کمپ اشرف را نشان دهیم.بنابراین روی تمام چیزهایی که امروز همکارم تونی کلارک گفت، به خصوص امروز باید تمرکز کنیم. برای احترام گذاشتن و حفاظت و امنیت ساکنان اشرف، چه در اشرف چه در کمپ لیبرتی، تأیید میکنم کمکهای ما لازم است. من تأکید می کنم که حفاظت از اشرف وظیفه انسانی ماست و من به سایر همکارانم می پیوندم و تا زمانیکه حفاظت و امنیت دائمی آنها تضمین شود، از این اقدامات دست برنخواهم داشت.
سرهنگ مارتین:با تشکر از خانم رئیس جلسه. امروز من از بطن تجربیاتم در اشرف با شما صحبت میکنم. در ابتدا به دلیل فرصتی که بمن دادید تا در بازگشت به انگلستان به وظایفم در اینجا عمل نمایم، از شما تشکر می کنم.اخیراً توطئه ترور سفیر عربستان سعودی توسط نیروی قدس را در خاک آمریکا داشتیم.در واقع بعد از کشف این توطئه وزارت خارجه ما به لکنت زبان افتاده و اولین حرفی که زد این بود: ما باید سطح و سطوح توطئه چینی را دریابیم تا بعد بتوانیم در مورد اقدامی که باید انجام بدهیم، تصمیم بگیریم. به عنوان یک افسر سابق ضدتروریستی - و فکر میکنم شما که در این اجلاس هستید با من هم عقیده باشید - توطئه یی در این ابعاد چیده نخواهد شد مگر این که به دستور شخص خامنه ای باشد.سازمان مجاهدین برای برقراری دموکراسی در تلاش بود. آنها تهدیدهای موجود را نشان دادند. گزارشهای اطلاعاتی را افشا کردند. آنها حتی سلاحهایشان را تحویل دادند، در عوض به آنها استاتوی افراد حفاظت شده تعلق گرفت و قرارداد امضا کردیم و برایشان کارت صادر کردیم. این دو نمونه از کارتها است. صبا و مجید این کارتها را امضا کردند و با خودشان حمل میکردند. آنها در سال 2011 هنگامی که در استان دیالی به قتل رسیدند این کارتها را با خود به همراه داشتند. این کارتها را به شما نشان میدهم تا همه ببینند. شما می توانید به چهره این آدمها نگاه کنید و ببینید که آنها تروریست نیستند. من با همه صحبتهایی که در اینجا شده است، موافقم، این کاملاً غیرقابل قبول است.میتوانم با صداقت بگویم که در حملات 2009 و 2011 تروریستهای واقعی نیروهای مسلحی بودند که به این افراد بیگناه حمله کردند. وقتی که این فیلمها را می دیدم احساساتم برانگیخته میشود که اغلب بازگوکردن این احساسات برایم سخت و بغض آور است.تعهدی که این افراد نسبت به هم داشتند حقیقتاً بسیار برجسته است و به ما حکم می کند که این سازمانی است که باید از آن حفاظت کنیم.دلایلی که آنها را ترویست می نامند حاکی از تولید اراجیف و اشتباهات فراوانی است. چیزی که من آن را صداهای ناهنجار می نامم. آنها تروریست نیستند. این قیل و قالی است که من از آن صحبت می کنم خیلی چیزها را مخدوش میکند و مبتنی بر تهمتهای بی پایه است. مثلاً، اینکه اینها یک سازمان مارکسیستی - لنینستی هستند که هیچ ربطی به تروریسم ندارد.در دو نوبتی که من در عراق انجام وظیفه میکردم فرد دیگری هم بود. ژنرال دیوید فلیپس. دیوید تجارب مشابه من داشت. هر وقت شایعه یی پراکنده میشد دیوید صحت و سقم آن راعملاً بررسی میکرد. حتی یک مورد هم پیدا نشد که شایعه یی درست باشد. به عنوان مثال (شایعه شده بود که) مجاهدین هنوز هم محل سربازگیری دارند. من به همراه تفنگدارانم به محل رفتم و با سربازانم آماده عملیات بودیم. این محل محل استقرار کارگران بود. جایی که کارگران عراقی اجازه داشتند شبها استراحت کنند تا برای کار فردا آماده شوند. به دلیل اینکه اگر از کمپ هر روز خارج می شدند ممکن بود دستگیر و ترور شوند. به آنها حفاظت داده شده بود. عدم صحت این شایعات هر بار اثبات شد. ما حتی یک شایعه هم نشنیدم که حقیقت داشته باشد. من اینجا فقط یک تقاضا دارم و این است که اگر امکان دارد نامه مشترکی به وزارت خارجه کشورمان بفرستیم و خواستار اقدامی عملی از طرف آنها بشویم. باید به وزرات خارجه بگوییم که به خود بیاید و تکانی بخورد. حدود دو هفته پیش لوئیس فری نامه یی را با امضای 21 نفر شامل ژنرالها، رئیس سابق حزب دموکرات، فرمانداران سابق، رهبران احزاب جمهوریخواه، به وزیر امور خارجه و دبیرکل سازمان ملل متحد ارسال نمود.وقتی که شما تام ریج، رئیس سابق امنیت ملی، لوئیس فری، جان سانو، معاون سابق اطلاعات مرکزی، و این لیست ادامه دارد، ژنرالهای چهار ستاره، ژنرالهای سه ستاره، دادستان کل پیشین را دارید که همه و همه یک چیز را می گویند، به سادگی میتوان مخرج مشترک همه این موضعگیریها را رویت کرد. اما وزارت خارجه فکر می کند بهتر از همه میداند. در واقع آنها دارند سیاست بازی میکنند. قانون در سال 2004 نوشته و بازبینی شد. وزارت امور خارجه آن را نادیده میگیرد. همانطور که اشاره شد آنها دادگاه تجدید نظر را نادیده میگیرند.در ژوئیه 2010 به وزارت خارجه گفته شد که 6 ماه فرصت دارد تا مسأله را بررسی کند. این مسئله 19ماه پیش بوده است. آمریکا در جنگ جهانی اول دیرکرد داشت و من تأیید میکنم. ما باید بسیار زودتر از اینها شروع میکردیم. مدت زمانی را که ما در جنگ جهانی اول گذراندیم برابر است با مدت زمانی که وزارت خارجه صرف کرده است تا یک تصمیم بگیرد و آنها را از لیست خارج نماید. اما خانم کلینتون و سفیر دانیل فرید میگویند که با تهاجم بسیار در حال بررسی این موضوع هستیم. من دارم سعی می کنم که معنی تهاجم بسیار را دریابم.چیزی که در برلین توصیه کردم در اینجا نیز توصیه میکنم. اگر قرار است وزارت خارجه درگیر این موضوع شده و راه حل سریعی بیابد - وزارت خارجه این موضوع را گم کرده است - کاری که واقعاً نیاز است انجام دهند این است که یک سر به پنتاگون بروند تا معنی لغت تهاجم بسیار را فهم کنند.در پایان جداً از شما به خاطر فرصتی که برای صحبت در اینجا را به من دادید، تشکر می کنم. این واقعاً باعث مسرت من است که شاهد باشم افرادی در دو سوی اقیانوس آتلانتیک موضوع مشترکی را دنبال می کنند. تا از شرایطی جلوگیری نمایند که شرمنده تاریخ نباشیم که به اندازه کافی در این مورد تلاش نکرده ایم.