شخصیت های بسیاری از کشورهای مختلف جهان در این گردهمایی ها شرکت کردند و با آرزوی آزادی هر چه سریعتر مردم ایران سخنرانی کردند.
بیل ریچاردسون، فرماندار نیومکزیکو از سال 2003 تا 2011 که پیش از آن سفیر دولت کلینتون در سازمان ملل متحد و وزیر انرژی آمریک، هم چنین کاندیدای ریاست جمهوری آمریکا
خیلی متشکرم، از دیدارتان خوشوقتم. مایلم از خانم رجوی و جنبش مقاومت ایران تشکر کنم. این یک پنل برجسته است.آمریکایی، اروپایی، آفریقایی، نظامی، دیپلوماتیک، سیاستمدار، بهترین سیاستمداران,من فکر می کنم اگر هدف واحدی باشد که همه ما به خاطر آن این جا جمع شده باشیم، اول برقراری دموکراسی در ایران است.
دوم، ما خواهان این هستیم که از ساکنان کمپ اشرف که به اندازه کافی مرارت دیده اند، حفاظت کنیم. از آنها در مقابل حمله دفاع کنیم و در مورد رعایت اصول حقوق بشر درحق آنها مطمئن شویم. اگر به کمپ لیبرتی منتقل می شوند الزامات کافی در اختیار داشته باشند، امکانات حفاظت شده وجود داشته باشد. تضمینهای بسیاری نیز مورد نیاز است.
سوم، برای آنکه اهداف ما محقق شود، و این جنبش تقویت شود، امید من این است که دولت آمریکا سازمان مجاهدین خلق ایران را از لیست خارج کند. فکر میکنم این امر از اهمیت حیاتی برخوردار است. و چند سخنران این را مطرح کردند، زیرا بهار عرب که در تونس شروع شد با خودسوزی یک جوان میوه فروش آغاز گـشت و کاری که او کرد توجه تمام انسانهای آزادیخواه در هرکجا را جلب کرد، به ویژه در خاورمیانه، در مصر، تونس، یمن و در سوریه امروز. ما باید بایستیم و امروز باید در کنار مردم سوریه بایستیم زیرا که حکومت آنها، سرکوبشان می کند. همان طور که مردم در ایران سرکوب می شوند. زیرا که در سازمان ملل متحد در هفته گذشته قطعنامه یی که می خواست دولت سوریه را محکوم و تحریم کند، توسط روسیه و چین وتو شد. بنابراین چیزی که باید روی دهد، یک ائتلاف بین المللی است.
مقطع سه ماه یا شش ماه آینده و تا پایان سال بسیار مهم است. زیرا این سالی سرشار از شرایط قابل توجه است، جنبشهای سیاسی، انتخابات، درجه حرارت در برخی از کشورها، من فکر می کنم این شرایط فرصت بی نظیری در اختیار ما قرار می دهد تا موضوع ما به پیش برود. تا هنگامی که ما یک کنفرانس دیگر مانند این داشته باشیم خواهیم دید که ساکنان اشرف در امن و امان و سلامت و حفاظت شده خواهند بود. شرایط دیگری که در مسائلی که اکنون روی می دهد تأثیر می گذارد، کدامها هستند؟ یکی از آنها آن چیزی است که در کشور من روی می دهد و آن انتخابات ریاست جمهوری است، و من فکر می کنم که مردم آمریکا بسیار با مقاومت ایران هستند. آنها با شما هستند. اما این حمایتها باید به اقدامات سیاسی تبدیل شوند.
آمریکا در حال بررسی لغو نامگذاری مجاهدین است. به عبارت دیگر جلسات برگزار می شود. آیا باید اتفاق بیفتد یا نه؟ کارشناسان زیادی در این موضوع وجود دارند، نظامی، مشاوران امنیت ملی، که می توانند در این مورد سخنان بیشتری بگویند. اما به نظر من نامگذاری آنها باید لغو گردد. به نظر من دادگاهها و افکار عمومی، اتحادیه اروپا و بسیاری دیگر در سراسر دنیا احساس می کند لازم است مقاومت ایران را تقویت کنیم. آنهایی را که از دموکراسی در ایران سخن می گویند، تقویت کنیم تا پیش بروند.
من به شرایط در سوریه اشاره کردم، این موضوع چه ربطی به ایران دارد؟ واضح است که ارتباط زیادی وجود دارد، حکومت سوریه وابسته به رژیم ایران است. حکومت سوریه توسط رژیم ایران حمایت می شود. حماس و حزب الله با اسلحه و تأمین مالی حمایت می شوند و حکومت سوریه به عنوان وابستة رژیم ایران اکنون دچار مشکل جدی است. ممکن است اسد اندکی دیگر دوام بیاورد، اما دیکتاتورهای خونریز سرانجام سرنگونی می شوند و من فکر می کنم این، تنها مسأله زمان است.
و بلاخره، من به سیاست بین المللی آمریکا و اروپا نسبت به ایران اشاره می کنم. می دانیم که مذاکرات با رژیم ایران شکست خورده است. جامعه بین المللی از آنها خواسته است فعالیت اتمی خود را قطع کنند اما رژیم ایران آن را رد کرده است. در مذاکرات ترکیه آنها با جامعه بین المللی رفتاری سخیف داشتند. آنها جامعه بین المللی را به این سمت بردند که بله ما مذاکره می کنیم، اما دراساس هیچ نبود. بنابراین من فکر می کنم رژیم ایران با جاه طلبیهای اتمی برای جامعه بین المللی غیرقابل قبول است و سیاست ما باید چنین باشد. اما آن چه که در سال گذشته تغییر کرد اعمال تحریمها علیه این رژیم بود، زیرا که کشورهای بیشتری در آن شرکت کردند و فعالانه شرکت کردند.
برخی کشورها تحریم نفتی را اعمال کردند، تحریمهای بانکی را هم اضافه کردند. آنها بانک مرکزی رژیم ایران را هم تحریم کردند. آنها شیوه های مختلف انتقال پول را هم تحریم کردند. تا آن جا که رژیم ایران یک تهدید غیرمسئولانه کرد که تنگه هرمز را برای نقل و انتقال نفت خواهد بست. با توجه به تدابیر جامعه بین المللی و آمریکا برای اقدامات بازدارنده و پا پیش گذاشتن عربستان سعودی برای این که اجازه ندهد اقدامات رژیم نتواند نقل و انتقال نفت را به خطر بیندازد.
شرایط هنوز خطیر است. اما رژیم ایران در صدد اتخاذ اقدامات غیرمسئولانه است، چرا که ضربه خورده است و اوضاع تغییر کرده است.
آنها دارند فشار بین المللی را لمس می کنند. آنها دارند احساس می کنند که وابستگان آنها مثل حکومت سوریه در حال خفه شدن هستند. بنابراین شرایط اکنون به طور نسبی متفاوت است و الان زمانی است که باید روی این رژیم فشار گذاشت. اکنون زمان اتخاذ تصمیمهای سخت است. اکنون زمان حفاظت از حقوق بشر در کمپ اشرف است. اکنون زمان داشتن ائتلاف اتحادیه اروپا و آمریکا و افرادی مانند شماست. مطمئناً جنبش مقاومت، گروهی که این جا تحت رهبری خانم رجوی است، از رسانه های جمعی، جوانان، زنان و پیامی که توسط این کنفرانس فرستاده می شود استفاده میکند. لذا من یکبار دیگر در این جا در کنار شما هستم.
و می خواهم از همه کسانی که مدتها قبل از من در این موضوع بوده اند تشکر کنم.
جان بروتون، نخست وزیر پیشین ایرلند
خانم رجوی، دوستان،من به اندازه کافی سن دارم که 33سال پیش قیام دموکراتیک مردم ایران برای سرنگون کردن رژیم پادشاهی را به یاد بیاورم و امید زیادی که مردم در آن زمان داشتند را به یاد دارمحالا زمان آن است که این سالگرد را با بازگشت به امید برای تغییر دموکراتیک در ایران مشخص کنیم.
بسیاری هستند که با تأسف و ناراحتی می گویند هیچ آلترناتیوی به جای مجازاتها و تهدید به خشونت برای منصرف کردن رژیم تهران از مسیر احمقانه ای که در حال حاضر دنبال می کند وجود ندارد. ولی من معتقدم و قویاً معتقدم که راه بهتری وجود دارد. راه بهتری از مجازاتها، راه بهتری از نیروی نظامی و تهدیدات آن وجود دارد. و آن راه بهتر، حمایت از تغییر دموکراتیک در ایران است.
و این به معنی حمایت از خانم رجوی و این جنبش است.
چون برخلاف آنهایی که پس از تغییر رژیم در 33 سال پیش قدرت را بدست گرفتند، او با آمادگی و آگاهی به نیازهای مردم و با اتکا به یکی از حرفه ای ترین تشکیلات سیاسی جهان، که در این جمع هم شاهد آن هستیم، آماده به دست گرفتن مسئولیت برای احیای این کشور بزرگ است. کشور بزرگ ایران و تمدن عظیم آن که جای مناسبش را در جهان احراز کند.
چه هرز رفتن عظیمی است آنچه در حال حاضر در ایران اتفاق می افتد، وقتی ما مردمی داریم که 80درصد آنها در آن کشور زیر خط فقر زندگی می کنند، همانطور که خانم رجوی اشاره کرد 40درصد بیکاری، منابع ملی بصورت گسترده برای برنامه تسلیحات هسته ای هدر می روند در حالی که مردم ایران نیاز دارند آن منابع به آنها اختصاص داده شود. و برای اینکه چنین کاری صورت بگیرد ما باید یک تغییر دموکراتیک داشته باشیم که خانم رجوی پیگیر آن است.
و به این دلیل است که من می گویم بهترین راه برای حمایت و نشان دادن حمایت از مردم سوریه در حال حاضر، این است که مجاهدین از لیست حذف شوند.
بهترین راه تضمین صلح در جهان، که در این بخش از جهان شدیداً به آن نیاز داریم، حمایت از حذف مجاهدین از لیست است.
به این دلایل من بسیار مفتخرم که در این صحنه با سایر سخنرانها سهیم باشم که همین اعتقادات را دارند، پنل بسیار برجسته ای که خودش به خودی خود گویای حمایتی جهانی و در سراسر طیفهای سیاسی برای تغییر دموکراتیک در ایران است که خانم رجوی در پی آن است. با حمایت قهرمانانه و حیاتی امروز افراد کمپ اشرف.
ما در این روز تاریخی برای ایران به شما فکر می کنیم. نگران نباشید من به ساکنان اشرف مستقیماً می گویم که نگران نباشید، ما در طرف شما هستیم و شما را فراموش نخواهیم کرد.
اد رندل، فرماندار اد رندل که چهل و پنجمین فرماندار پنسیلوانیا ،رئیس انجمن ملی فرمانداران امریکا
عصر بخیر،از ژوئیه تا کنون، تقریباً هشت ماه است که من درگیر این جنبش هستم و به آن پیوستم چون برایم روشن بود که هدفی انساندوستانه است و این که ما ، همه ما، کشور من، جامعه جهانی، سازمان ملل متحد باید بایستند و کار درست را انجام دهند. من چهار بار در پاریس بوده ام، دو بار در ژنو بوده ام و بیش از تعداد دفعاتی که بتوانم بشمارم در برنامه های واشینگتن، در تظاهراتمان در مقابل کاخ سفید، در گردهماییهایمان در کنگره و در گردهماییهایی که در اینجا، در پاریس و سایر نقاط، در خارج از آمریکا، داشتیم.
آنچه سایر سخنرانان گفتند درست است. شما بطور باورنکردنی معتقد، مصمم، متمرکز و متعهد به هواداران آرمانتان و به مردمتان بوده اید. هر بار که نزد شما می آیم یک مجموعه جذاب از سخنرانان از ایالات متحده، از اروپا، از کشورهایی از سراسر جهان هستند. افرادی که عملکردهای زیادی داشته اند. افرادی که با تسلط زیادی صحبت می کنند. افرادی که رهبران معنوی و سیاسی هستند.
این یک هدف انساندوستانه است و برای حل آن باید در هر دو طرف حرکتی باشد. خانم رجوی به طور عالی همکاری کننده بوده است او به هر شکلی که در توانش بوده سعی و کوشش خود را کرده است. او رهبری واقعی نشان داده است. رهبر واقعی باید قوی باشد و بایستد، یک رهبر واقعی باید بداند چه موقع حرکت کند و چه موقع سعی کند نتیجه بگیرد و او همه این کارها را کرده است ولی ما او را رها کرده ایم. آیا کسی فکر می کند سازمان ملل متحد در رابطه با ساکنان کمپ اشرف کار درستی انجام داده است؟ البته که نه.
و الان درمورد آمریکا هم صحبت خواهم کرد. چرا از اول باید اشرف را ترک کنیم؟
تمام این مسیر مهاجرت باید در اشرف صورت می گرفت، اشرف چگونه یک تهدید برای امنیت دولت عراق است. آیا هیچکس می تواند این را توضیح دهد؟ من این سؤال را بارها و بارها و بارها پرسیده ام و جوابی نگرفته ام. با اینحال آمریکا و سازمان ملل متحد کنار ایستادند و گذاشتند این قرارداد پیش برود و ساکنان به کمپی جابه جا شوند که در بدترین حالت یک زندان است و در بهترین حالت یک کمپ پناهندگی است، ولی یک کمپ پناهندگی بدون آزادی تردد که هر کمپ پناهندگی دیگری دارد. مقامات سازمان ملل متحد کجا هستند؟ جامعه اروپا و جامعه بین المللی کجاست؟ و ایالات متحده آمریکا کجا در مقابل این موضوعات می ایستد. خانم رجوی و مجاهدین حاضرند تلاش خود را بکنند. حاضرند جابه جا شوند، به رغم اینکه در کمپ اشرف مستقر بوده اند، به رغم اینکه بسیار آسان بود که روند مهاجرت در آنجا صورت گیرد، آنها نگفتند نه، آنها گفتند ما با شما کار می کنیم. سعی می کنیم این راه حل، عملی شود. ولی همینطور که این روند باز می شود می بینیم تنها افرادی که کار درست را کرده اند مجاهدین هستند. آنچه آنها (دولت عراق) در «کمپ لیبرتی» سرهم کرده اند چیزی بیشتر یک «کمپ زندان» نیست. چرا سازمان ملل متحد و آمریکا نگفتند نه! چه قدرتی دولت عراق و اربابان آنها در تهران در برابر آمریکا و سازمان ملل متحد دارند؟ چرا جامعه بین المللی، آمریکا و سازمان ملل متحد نگفتند نه! پلیسی در داخل کمپ نخواهد بود. این یک کمپ امن است، اگر شما نگران آزادی تردد هستید می توانید پلیس را در بیرون کمپ مستقر کنید که اطمینان یابید کسی آنجا را ترک نمی کند. ولی اگر شما پلیس را در داخل کمپ مستقر کنید خواهان آزار و مقابله هستید.
چرا جامعه بین المللی، آمریکا و سازمان ملل متحد به عراقیها نگفتند نه! چون ما قدرت نداریم! چون آنها کشور مستقلی هستند! چون عراقیها علاقه ای به تسلیحاتی که ایالات متحده قرار است به آنها بدهد ندارند! چرا نگفتیم نه؟
چرا نایستادیم و بگوییم یادداشت تفاهم نقض شده است. همان یادداشت تفاهمی که سازمان ملل متحد درست کرد. سازمان ملل متحد حتی اجرا نمی کند. سازمان ملل متحد حتی یادداشت تفاهمی را که سفیر کوبلر امضا کرده اجرا نمی کند. همین الآن هم در رابطه با اموال منقول ساکنان و خودروها نقض شده است. ستون فقرات سازمان ملل متحد کجاست؟ چرا به دولت عراق نمی گوید شما این را امضا کردید که اموال منقول ساکنان و خودروها به کمپ لیبرتی می آیند. تمام. تمام.
کمیساریای عالی پناهندگان می گوید آزادی تردد یک اصل اساسی است و یک مدرکی که10روزپیش منتشر کردند و گفتند آزادی تردد برای هر کمپ پناهندگی اساسی است. ولی دولت عراق می گوید آزادی تردد وجود ندارد. چرا ما مخالفت نکردیم که کمپ اولیه قرار بود عملاً 10-15 برابر مساحت این کمپ باشد. چرا ما مخالفت نکردیم که هیچ امکانات رفاهی وجود ندارد، هیچ جایی برای زنان وجود ندارد، هیچ امکانی برای معلولین و بیماران وجود ندارد. چطور به خود جرأت می دهند که بگویند این کمپ استانداردهای اولیه را برآورده می کند. این یک موضوع انساندوستانه است و درضمن اینجا همواره بعنوان یک ایستگاه موقت انتقال مورد اشاره قرار گرفته است. در همین حال اعتراف می کنند که روند مهاجرت برای بعضی از ساکنان اشرف ممکن است تا دو سال طول بکشد. آیا کسی اینجا فکر می کند که دو سال موقت بنظر می آید؟ و این بهانه یی است که آنها برای کمپ استاندارد پایین در نظر بگیرند، با این بهانه که وقتی این فقط یک کمپ موقت است هیچکس اینجا درازمدت نخواهد ماند. دو سال خیلی طولانی است. چه اشکالی دارد که اجازه بدهید 23مقام پیشین دولتهای آمریکا، فرمانداران، وزرا، ژنرالها، اطلاعات مرکزی و اف.بی.آی، به آنجا بروند. ما آماده ایم به خرج خودمان آنجا برویم و می خواهم روی این تأکید کنم، چونکه طرف مقابل برایش خیلی مسأله است که نکند ما هزینه سخنرانی دریافت کنیم!! تمام 23 نفر ما آماده هستیم که برویم. به خانم رجوی گفتیم به خرج خودمان می رویم تا کمپ را ببینیم.
از ما تشکر نکنید ما هنوز نرفته ایم و دلیل اینکه نرفته ایم این است که دولت عراق گفته نه. سازمان ملل متحد و آمریکا کجا هستند؟ مگر ما در آنجا چکار خواهیم کرد؟ آیا ما خرابکار خواهیم بود؟ آیا به نوعی امنیت دولت عراق را تضعیف خواهیم کرد با رفتن به آنجا و با اینکه ببینیم کمپ استانداردهای اولیه را دارد؟! خانمها و آقایان این یک جوک است. آنها اول گفتند ما باید تا 31دسامبر از آنجا خارج شده باشیم، آنهم درحالی که دیدیم هیچ چیزی تا 31دسامبر آماده نبود! و تا حالاهم تنها یک هفتم آن یکی کمپ آماده شده!! بعضی وقتها در سیاستهای دولتی وقتی طرحی دارید و طرح عملی نیست، شما آن را مختومه اعلام می کنید. ما باید این را مختومه اعلام کنیم و بگذاریم همه در اشرف بمانند.
در آخر می خواهم درباره آمریکا صحبت کنم. سفیر دانیل فیرید در 7 فوریه گفت «ایالات متحده در عراق حق حاکمیت ندارد. عراق حق حاکمیت دارد». و این طرز تفکری است که دولت ما از اول داشته ولی کاملاً بی معنی است. من یک سؤال تاریخی از شما می خواهم بپرسم: آیا ایالات متحده در کوزوو حق حاکمیت داشت که ما از نیروی هوایی مان برای نجات بیش از یک میلیون مسلمان از نسل کشی، استفاده کردیم؟ البته ما در کوزوو حق حاکمیت نداشتیم. آیا ایالات متحده در بنغازی در لیبی حق حاکمیت داشت وقتی پرزیدنت اوباما حملات هوایی ناتو را سازماندهی کرد که دولت لیبی را سرنگون کرد و صدها هزار نفر از مردم بنغازی را از نسل کشی نجات داد؟ نه ما آنجا حق حاکمیت نداشتیم ولی عمل کردیم، ما قدرت نشان دادیم، ما گُرده نشان دادیم، ما شجاعت نشان دادیم، ما کار درست را کردیم. بله ما شاید بطور تکنیکی حق حاکمیت نداشته باشیم ولی اینکه ایالات متحده بایستد و بگوید نه و یک انتقال معقول ـ اگر ما قرار است به کمپ لیبرتی برویم اطمینان یابیم که حقوق بنیادین در لیبرتی حفاظت می شوند و هیچکس دوباره مورد آزار قرار نمی گیرد و کشته نمی شود ـ دراین مورد ایالات متحده مسئولیتی بیشتر و فراتر از کوزوو و بنغازی دارد. در آنجا ما به بهترین سنت ایالات متحده آمریکا عمل کردیم ـ سعی برای حفاظت از آزادی و حقوق بشر بنیادین افراد در هر جای این جهان که همواره من را در سرتاسر زندگیم مفتخر کرده که یک آمریکایی باشم. ما به این سنت عمل کردیم. ولی اینجا ما یک سطح دیگری از مسئولیت اخلاقی و حقوقی داریم. چون وقتی ساکنان اشرف سلاحهایشان را تحویل دادند و ژنرال فیلیپس به من گفت که آنها رزمندگانی عالی بودند و نفرات به خوبی می توانستند از آن سلاحها برای دفاع از خود استفاده کنند. وقتی آنها سلاحهایشان را تحویل ارتش آمریکا دادند، هر کدام از آنها یک قرارداد امضا شده از ایالات متحده دریافت کرد که ما از آنها محافظت می کنیم. من یک وکیل بودم و یک وکیل هستم و یک وکیل فعال بودم و وکیل خوبی بودم. این قرارداد وقتی ایالات متحده حق حاکمیت را به ارتش عراق و پلیس عراق در سال 2009 داد تمام نشد. این قرارداد، این قول قانوناً پابرجاست و از نظر اخلاقی پابرجا می ماند. بنابراین اگر ما در بنغازی عمل کردیم، اگر در کوزوو عمل کردیم، باید در اشرف عمل کنیم. باید ایالات متحده همان چیزی که همیشه بوده باشد، یعنی محافظ آزادی، دموکراسی و کرامت انسانی و حقوق در سراسر جهان باشد.
زمان آن است که حرف زدن تمام شود، زمان آن است که آمریکا و سازمان ملل متحد گُرده نشان دهند
و من دیگر نمی خواهم بشنوم که آنها یک کشتار را محکوم کنند، یعنی اگر چنین چیزی اتفاق افتاد، بعد محکومیت صورت گیرد. و اگر ما کنار بایستیم و بگذاریم دوباره اتفاق بیفتد، شرممان باد!
اندرو کارد، عهده دار هدایت گروه عراق پرزیدنت جرج بوش
درود به همه شما. بسیارخوشوقتم که با بسیاری از شما برای مدت طولانی در ارتباط بوده ام. رئیس جمهور منتخب خانم رجوی، یک دوست فوق العاده و یک متحد آموزنده و یک دوست برای مردم مشتاق آزادی در سراسر جهان بوده که دربارة آزادی صحبت میکند.
شما در زمان بسیار مهمی گردهم آمده اید. چون امروز روزی نمادین است، روز نمادینی که بسیاری از هموطنان شما فداکاری کردند، در انقلابی که بسیاری از شما فکر می کردید دولتی متعلق به شما را به ارمغان می آورد، ولی دولتی بود که شما را نفی کرد. بنابراین امیدها و انتظاراتتان ضربه خورد. شما در تبعید، دارای رهبری قوی هستید، با احساس و با اعتقاد درباره شیوه درست زندگی و بهتر کردن زندگی سایرین. شما این آرمان را در خارج از خانه تبدیل به خانه ای کردید. در شهری که شهر نبود ولی شما آن را شهر کردید. شما تبعید شده بودید ولی گردهم آمدید و افراد بزرگی شدید. افرادی که با هم هستید و یکدیگر را درک می کنید و چیزی فراتر از فقط مدیریت خوب ارائه کرده اید. شما در واقع مسکن خوب تهیه کردید. هنرهای عالی و فرهنگ، و آرمانها و آرزوها.
من چندان چیزی در مورد شما نمی دانستم وقتی اولین بار رئیس ستاد دفتر پرزیدنت بوش شدم. با بدبینی درمورد شما چیزهایی فراگرفتم، نه خوشبینانه، بلکه بدبینانه. وقتی یک شیطان بزرگ خود را در جهان نشان داد و ما در حیرت از شما بودیم و بدبینها آنجا بودند و یک تیم به کمپ اشرف رفت، یک تیم از بدبینها. آنها آمدند و گفتند افراد کمپ اشرف ـ و من تقدیر می کنم از افرادی که امروز در کمپ اشرف هستند ـ آنها فراتر از همه انتظارات برای همکاری در روندی که به یک زندگی بهتر و دولت بهتر و امیدهای بزرگتر و آرزوهای عینی تبدیل شود عمل کردند.
من در ابتدا بخشی از این توافقنامه نبودم، یک ناظر بودم. من بدبینی را دیدم و امید و تعجبها و تقدیر را دیدم وقتی توافقی حاصل شد. چون این، از انتظارات دولت ایالات متحده بالاتر بود . وقتی عدم اطمینان، قانون رایج بود، افراد مجاهدین محکم ایستادند و به قول خود عمل کردند. و آمریکا قول داد که ما از شما حفاظت می کنیم. آمریکا قول داد ما به شما کمک می کنیم و طبق کنوانسیون چهارم ژنو، تحت حفاظت به رسمیت شناخته میشوید. ما این قول را تا وقتی که مسئولیتها به دولت عراق سپرده شد نگه داشتیم. من احساس می کنم ما هنوز هم قول ایالات متحده را برعهده داریم که اطمینان یابیم شما محافظت شده هستید. من به رهبری که شاهد بوده ام افراد شما را هدایت می کند ارج می گذارم. خانم رجوی یک رهبر فوق العاده است.
من به شما اعتماد دارم. من به شما ایمان دارم و می خواهم بخشی از راه حلی باشم که شما فکر می کنید درست است. فرماندار رندل یک کار عالی کرد و من آنچه او گفت را تکرار می کنم و تکمیل می کنم و ارج می گذارم. من هم به تنگ آمده ام چون فکر می کنم افراد شما قول خود را نگه داشته اند، فداکاری کرده اند، یک گام فراتر رفته اند، تا حسن نیت، همکاری، و مسئولیت نشان دهند. من ناراحتم که ایالات متحده آمریکا قول داد ولی بعد زمانی که نگه داشتن آن آسان نبود، آن قول را به دولت عراق منتقل کرد که عامل رژیم ایران است و این من را ناراحت می کند.
بنابراین من با شما بعنوان کسی می ایستم که وارد شده چون بدبین بودم، یاد گرفتم و دیدم چطور افراد در ایالات متحده انتظاراتشان بخاطر حسن نیت افراد شما بسیار بیشتر برآورده شد و با شما می ایستم.
بنابراین امیدوارم ایالات متحده رهبری بزرگتری از خود نشان دهد و بگوید تعریف محل استقرار جدید برای ساکنین کمپ اشرف تحت نام کمپ لیبرتی اصلاً یک محل استقرار نیست و شبیه به یک مرکز بازداشتگاه است، برای افرادی که نباید در بازداشت باشند.
شما هیچ کار اشتباهی نکرده اید، قولتان را نگه داشته اید و به آن پایبند بوده اید. بنابراین مایلم از شما بخاطر صبر و ادراکی که دارید تشکر کنم. چون کارها به سرعتی که باید پیش می رفت پیش نرفته است تا اطمینان حاصل کنیم افراد کمپ اشرف از همان آزادیهایی برخوردار باشند که شما به عنوان افرادی که با مجاهدین در اروپا یا ایالات متحده هستید، از آن برخوردارهستید. من کماکان معتقدم که ما باید همه کار بکنیم تا راه حل خوبی پیدا کنیم.
بنابراین شما افراد خوبی هستید، شایسته نیست شما در لیست آمریکا باشید و من فکر می کنم باید در اسرع وقت از لیست خارج شوید. من معتقدم افراد شما واجد ارزشهایی هستند که شایان جشن گرفتن است و وقتی که شروع به جشن گرفتن کردید من هم با شما خواهم بود تا مشوق شما باشم. متشکرم و خدا پشت و پناهتان.
ژان پیر برار،، عضو مجلس ملی فرانسه، رئیس کمیته فرانسوی برای یک ایران دموکراتیک و سکولار
برار: خانم رئیس جمهور، خانمها و آقایان،
خانم رئیس جمهور، در اینجا ما از طیفهای بسیار مختلفی حضور داریم. از جناح چپ گرفته تا راست، و از خیلی از کشورهای جهان.
با این وجود، ما دارای یک نقطه مشترک هستیم و آن همبستگی با مردم ایران علیه دیکتاتوری است که ما را فراتر از تفاوتهایمان، در اینجا در کنار شما گردهم آورده است. من مدتها پیش در زمان حکومت شاه، فرصت آن را داشتم که به ایران سفر کنم. در شیراز، وقتی به دیدن مکان مقدسی رفته بودیم، با یک مرد جوان آشنا و دوست شدیم. وی ما را شب به خانه اش دعوت کرد و با ما برای رفتن به آنجا، قراری در شهر گذاشت. قبل از اینکه وارد خانه شان شویم، به ما سفارش کردکه «در خانه اصلاً حرفی در مورد سیاست بر زبان نیاوریم زیرا ممکن است برادرم مرا به ساواک لو بدهد». و زمانی که انقلاب در ایران فرا رسید، ما فرانسویان، فرزندان انقلاب فرانسه، که وقتی ملتی در هر جای کره زمین برای کسب آزادی به پا می خیزد، هیجان زده میشویم، از خوشحالی لرزیدیم. من شخصاً گمان می کردم پس از دیکتاتوری بیرحم شاه، چیزی بدتر نمی تواند در انتظار مردم ایران باشد. اما بدتر از آن اتفاق افتاد، یعنی دیکتاتوری و فاشیسم مذهبی. دیکتاتوری ملاها. با تمامی عواقب فاجعه بارش.
من صحبتهای فیلیب دوست بلازی را که پیش از من ایراد کرد، تکرار نمی کنم. این خود، گواه دیگری است که از چپ و راست، ما دارای یک نقطه مشترک هستیم. زیرا به طور معمول، ما بیش از اینکه از یکدیگر حمایت کنیم، با هم به مقابله می پردازیم. و خوب، ما تا همینجا دستاوردهای زیادی در این مبارزه داشته ایم. امری که گواه بر این است که اقدامات ما تعیین کننده است تا عدالت به مردم ایران و به ویژه، به ساکنان کمپ اشرف برسد. وضعیت تغییر کرده است. به عنوان مثال، و این اصلاً آسان به نظر نمی رسید. منظورم به تعویق افتادن ضرب الاجل علیه ساکنان کمپ اشرف است. همچنین، تمامی اقداماتی که برای خارج ساختن مجاهدین از لیست انجام گرفت. همینطور، در پی اقدام تحریک آمیزی که توسط دولت فرانسه در اور سور اواز صورت پذیرفت، در تمامی این رویدادهای قضایی و پس از سالها اقدامهای مختلف، در نهایت عدالت پیروز شد و حکم داده شد که پرونده مزبور خالی بوده است. سپس، ما در مجلس ملی توانستیم اکثریتی از نمایندگان فرانسوی را در کنارهم گرد آوریم که برای یک ایران دموکراتیک و مبتنی برجدایی دین از دولت، فعالیت میکنند. ایرانی که همانطور که مجاهدین هم خواهان آن هستند، هر فردی در داشتن هر عقیده آزاد خواهد بود، در باورهایش آزاد خواهد بود. و در کشور ما که بر اساس قانون لائیسیته زندگی می کنیم، این یک هدفی است که به طور خاص برای ما عزیز است.
ما اقداماتی در نزد مقامات فرانسوی به عمل آوردیم و می توانم به شما بگویم که آنقدرها هم آسان نبود زیرا منافعی در ایران هست. من نمی دانم که فرانسوی هستند یا نه، ولی در هر صورت، شرکتهای بزرگی هستند که مقرهایشان در کشور ماست. همانطورکه می دانید، اغلب مواقع در مناقشات، بوی نفت است که به نوعی حکم می راند. و در ایران هم، اگر به دنبال رد پای شرکت توتال بگردید، سرچشمه فسادها را پیدا می کنید. روابط دوجانبه بین دولت فرانسه و ملاها بر همین منوال شکل گرفته است. بنابراین، ما اقداماتی نزد مقامات فرانسوی و عراقی به عمل آوردیم تا اینکه سرانجام، صدای ایرانیان به گوش آنها برسد و فرانسه، که به کشور حقوق مشهور شده، موضع روشنی بگیرد. ما در مقابل خود، دولت عراق را داشتیم با زبانی دوگانه که حاکم آن فردی سر سپرده به ملاهاست. امروزه، هدف ساکنان اشرف، که ما هم باید از آنان در راستای آن حمایت کنیم، کسب تضمینهایی است که انتقال از اشرف به کمپ لیبرتی در نزدیک بغداد را امکانپذیر و تضمین کند. مذاکراتی صورت گرفت ولی با یک ویژگی خاص: ساکنان اشرف در هیچ مرحله یی شرکت داده نشدند. البته، آقای مارتین کوبلر، نماینده ویژه دبیرکل سازمان ملل، آمد و شدهایی انجام داد. ولی امروزه می توان گفت تضمینهای مناسب آنگونه که باید و آنگونه که انتقال امن ساکنان اشرف را ممکن سازد، داده نشده اند
تجربه 24 ماهه گذشته نشاندهنده فریبکاری و دورنگی دولت مالکی است که به عنوان نوکر حلقه بگوش ملاهای ایران عمل میکند. بنابراین، اشرف یک آرمان انسانی است. اشرف، در ورای همه ملاحظات سیاسی، هرچند که واقعی هستند، مسأله حفظ جان این زنان و مردان است، نه تنها زندگی، بلکه کرامت آنها.
ملل متحد نباید تن به این نمایش مسخره بدهد تا موجب خدشه دار شدن اتوریته و آبروی آن نشود.
ما امروز سالگرد انقلاب ایران را گرامی می داریم. وظیفه ما، در چارچوب وفاداریمان به همه ملتهایی که برای آزادی خود بهپا می خیزند این است که در کنار ساکنان اشرف باشیم تا زمانی که به حرفهای آنها گوش فرا داده شود. و بهترین وسیله برای این منظور، نگارش یک سند کاری است در مورد ترتیبات مربوط به انتقال. سندی که به طور مشترک توسط نماینده ویژه دبیرکل سازمان ملل متحد، مقامات عراقی و نمایندگان اشرفیها تنظیم شود. در غیر این صورت، تجربه نشان می دهد که نمی توان چک سفید داد، نمی توان اعتماد کرد. خوب، ما موفقیتهایی بدست آورده ایم. ولی به اقدامات خود ادامه دهیم، صفوف خود را با عزم راسخ فشرده تر سازیم تا هدفمان محقق شود، بدین ترتیب، یک مرحله نه تنها به نفع ساکنان اشرف، بلکه علیه فاشیسم مذهبی در تهران، با موفقیت پشت سرگذاشته شود. زیرا ملاها بر روی نابودی اشرفیها سرمایه گذاری کرده اند. این یک دلیل کافی است برای اینکه ما هم برای حفاظت از آنها، این مبارزه را به پیش ببریم.
خانم اود دو توئن موسس فروم اقتصادی و اجتماعی زنان
خانم رئیس، خانمها، آقایان
من ترجیح میدادم امروز در فضای دیگری سالگرد انقلاب را با شما جشن بگیرم. من دلم می خواهد امروز بهطور خاص برای شما زنان کمپ اشرف چند کلمه مملو از امید بیان کنم.
آرزوهایی که قلب را گرم می کند ما به خوبی در بهار گذشته یا به عبارتی در بهار عرب لمس کردیم. یک بانوی عرب روزی به من گفت: «نباید اسم این بهار را بهار یاس بگذاریم بلکه باید آن را بهار شرافت بنامیم».
اگر زنان جبهه آزادی البته در کنار مردان چون هر دو مکمل هم هستند، خود را سازماندهی کنند، بهتر از طرف مقابل، قطعاً پیروزی با ما خواهد بود.
در اشرف، در مبارزه بر علیه انتگریسم مذهبی، جامعهای بنا شده و شهری بر مبنای آزادی و برابری بین زن و مرد تشکیل شده است. جامعهای که هیچکس قصد حذف دیگری را ندارد بلکه برعکس، مبنای رابطه، احترام متقابل بوده است. یک جامعهای بر مبنای مساوات در متنوعترین نوع آن که به اهمیت اداره امور توسط زنان پی برده است. فکر میکنم همه ما همواره تعجب میکردیم که چگونه در اشرف این زنان با صلاحیت هستند که پیچیدهترین مذاکرات را به پیش میبرند. مذاکراتی که زندگی 3400نفر به آن بسته است؟ همه ما از شهامت این زنان تعجب میکردیم که چگونه در کنار مردان در مقابل حمله نیروهای عراقی در ژوئیه2009 و آوریل2011، ایستادگی میکردند.
تا کنون رژیم ایران نتوانسته است از پس این زنان و این مردان بر آید. زنان و مردانی که مصمم هستند به اهداف خود برای بنا کردن یک جامعه عادلانه، آزاد، مبتنی بر جدایی دین از دولت و کثرت گرایی دست یابند. رژیم ایران به همین دلیل سعی میکند با فشار آوردن بر روی متحد عراقی خود، کمپ اشرف را ازمیان بردارد و این تجربه فوقالعاده در جامعه را از بنیان براندازد.
امروز، دولت عراق می خواهد کمپ لیبرتی- که چه اسم بی مسمایی است - را تبدیل به یک زندان کند و اشرفیها را وادار سازد تا بدون دادن حداقل امکانات زندگی، در آن مستقر شوند.
این به هیچ وجه قابل قبول نیست و این شرایط را نبایستی پذیرفت. کمپی که دیواری به ارتفاع 4متر دور آن، با ممنوعیت خروج از اردوگاه، ایستگاههای پلیس داخل آن، با حضور دهها پلیس در یک منطقه کوچک و محدود که بیش از 1000 زن در آن باید زندگی کنند. بازهم تکرار می کنیم که این قابل قبول نیست که بگذاریم چنین کاری صورت بگیرد.
چرا که طی حملات قبلی به ساکنان اشرف، عوامل رژیم ایران در بین نیروهای عراقی به شدت نفوذ کرده بودند و زنان اشرفی را مورد تهاجم، تهدید و حمله قرار دادند. به یاد آوریم که 8آوریل گذشته، 8زن به قتل رسیدند. به همین دلیل مایلم امروز بر این نکته تأکید کنم که این غیرقابل قبول و تحمل است که پلیسهای عراقی مسلح در داخل این کمپ حضور داشته باشند. در این صورت ساکنان اشرف حق دارند از اقامت در کمپ لیبرتی خودداری کنند. همچنین میخواستم بگویم که باید حیطه اختصاصی، حقوق و آزادی این زنان و مردان کاملاً محترم شمرده شود.
آنها باید بتوانند به وکلایشان دسترسی داشته باشند. به خدمات پزشکی مثل هر انسان دیگر دسترسی داشته باشند. به خصوص به کرامت و غرور آنها به عنوان یک مبارز احترام گذاشته شود. سازمان ملل متحد، اتحادیه اروپا و آمریکا باید جلو تحمیل این شرایط غیرقابل تحمل به ساکنان اشرف را بگیرند.
من صبحتهایم را با چند کلمه درباره زندگی شروع کردم. میخواهم برای پایان صحبتهایم با ارسال این پیام به خصوص برای زنان شجاع اشرف، که منبع امید برای زنان ایرانی هستند، همچنین برای تمام زنان منطقه که در همبستگی با شما هستند، به شما بگویم که هرگز شما را رها نخواهیم کرد. بدانید که ما همیشه با قلبمان، با فکرمان، با کلماتمان با شما هستیم.
از شما خانم رئیس جمهور بخاطر اینکه به من فرصت دادید، با نگرش دیگری صحبت کنم، تشکر می کنم.
اسپنسر آبراهام، وزیرپیشین انرژی در کابینه پرزیدنت جرج بوش
عصر به خیر. خانم رئیس جمهور رجوی، خوشحالم که اینجا با شما و با همه نفرات اینجا و با همه آنها که فیلم این جلسه را نگاه می کنند و می شنوند، همراه باشم، افرادی که به آزادی و دموکراسی ایمان دارند و با تمام ذرات وجودشان را برای رسیدن به آن متعهد هستند. این یک آرمان بزرگ است و بسیار افتخار می کنم که بخشی از آن باشم. در دوره کاریم این فرصت را داشتم که روی چندین موضوع از این موضوعات کار کنم. موضوعاتی که به رژیم ایران مربوط می شد، چه وقتی در سنای آمریکا بودم و چه وقتی که در کابینه ایالات متحده بودم.
مفتخرم که قاطعانه علیه آن رژیم ایستادم و به طور خاص مفتخر و خوشحالم که با شما در مورد موضوعاتی که ما را اینجا گرد آورده است، بایستم. ما وارد دوره جدیدی در خاورمیانه شده ایم. وقایع در مصر و تونس و لیبی و جاهای دیگر نشان داد که مردم می خواهند صدایی داشته باشند. آنها آزادی و دموکراسی می خواهند. و سؤالی که با آن مواجهیم این است که آیا همان تشویقی که به مصریها و لیبیاییها و سایر آزادیخواهان در سراسر خاورمیانه و شمال آفریقا داده شد، به آنهایی که دنبال آرمانهای دموکراتیک در ایران هستند داده خواهد شد؟ ایالات متحده و جامعه بین المللی باید به این سؤال به وضوح و شفافیت پاسخ دهند و پاسخ باید آری باشد.
بعضی از چیزهایی که باید صورت گیرد روشن هستند. اول در مورد موضوع اتمی نباید اجازه داده شود برنامه اتمی رژیم ایران پایه توانایی تسلیحات اتمی را برای این رژیم فراهم کند. بعلاوه رژیم ایران نیاز ندارد که در رابطه با انرژی، یک استراتژی اتمی را دنبال کند چون پایه سوخت داخلی دارد، گاز و نفت دارد که نیازهای انرژی اش را تأمین کند. به نظر من آژانس بین المللی انرژی اتمی برای مدت طولانی روی این موضوع به اندازه کافی قوی نبوده است. موضوع این برنامه باید فشرده باشد و هر تلاش ممکنی باید صورت گیرد تا دسترسی آنها به تواناییهای بیشتر را محدود کند. فکر میکنم همه ما امروز یک موضوع ساده را درک می کنیم که سیاست تعامل با رژیم ایران موفق نشده است. باید به این موضوع اذعان شود. ایالات متحده و سایرین با سیاست تعامل به رژیم ایران زمان داده اند که توانایی اتمی خود را شکل بدهد، آیا می توانیم بگوییم رابطه ایالات متحده و رژیم ایران، بین جامعه جهانی و رژیم ایران، امروز بهتر از قبل است؟ بهتر از 5 یا 10سال پیش است؟ من می گویم پاسخ این سئوال «نه» است. تاریخ به ما درسهای مشخصی داده است که ما غالباً فراموش می کنیم. یکی از آن درسها این است که آنهایی که رژیمهای سرکوبگر را اداره می کنند و با اعمال زور حاکمیت میکنند، تنها زبان قدرت را می فهمند، آنها دیپلوماسی را به عنوان یک خیابان یکطرفه می نگرند. اگر کمک کند آنها به هدفشان برسند، دیپلوماتیک برخورد خواهند کرد. اگر نکند آنها اینطور نیستند. وقتی به آنها امتیاز داده میشود پاسخ همیشه یکی است. آنها می گویند بسیار متشکریم ما این امتیازات را می گیریم و درمورد چیزی که در مقابل از ما خواستید فکر میکنیم. این دقیقاً آن کاری است که رژیم ایران در رابطه با لیست گذاری مجاهدین انجام داده است. آنهایی که فکر میکردند هدیه دادن لیستگذاری مجاهدین به رژیم ایران، یک رژیم مدره به همراه می آورد، ثابت شد که اشتباه می کردند. اشتباه در برنامه هسته یی آنها، اشتباه در مورد مداخله این رژیم در سایر کشورها و اشتباه در مورد سرکوب حقوق مردم خودشان. زمان آن است که این لیست گذاری یک بار و برای همیشه خاتمه پیدا کند.
این یک استراتژی سیاسی بود که وارد زمانهای سختی شده است. تعامل همیشه ناموفق نبوده است ولی نتیجه نمی دهد، باید که به آن اعتراف کنیم و جلو برویم. علاوه بر این تعامل موفق تر است، اگر از موضع قدرت انجام شود. ایالات متحده تاریخچه طولانی از تشویق آرمانهای دموکراتیک دارد و دلیلی وجود ندارد که از این برخورد در رابطه با رژیم ایران استفاده نشود. هیچ دلیلی وجود ندارد که رژیم ایران را از سایرین نظیر مصر و لیبی از نظر اهمیت استراتژیک یا شرایط متمایز کنیم. بعلاوه و مهمتر اینکه نقش رژیم ایران برای بی ثبات کردن سایر دولتهای دوست آمریکا بیشتر یک سیاست قاطعتر ایالات متحده در رابطه با این رژیم ایران را ایجاب میکند. بنابراین توجیهی وجود ندارد که تماشاچی باشیم. آنهم در شرایطی که نیروهای دموکراسی در ایران سرکوب می شوند و رژیم ایران بر اساس سلطه جویی و سرکوب بنا شده است نه براساس اراده مردم، و هرگونه کوتاه آمدن رژیم از سرکوب و کنترل، باعث می شود رژیم شکست بخورد. حتی گسترش حقوق معمولی برای سخن گفتن، رژیم را ساقط می کند. من به این باور دارم، چون فکر می کنم رهبری رژیم در آنجا ضعیف است و آن را می داند. من فکر می کنم زمان آن است که رژیم ایران برود و شما آن تغییری را که ضروری است نمایندگی می کنید.
در مورد شرایط ناهنجاری که در رابطه با کمپ اشرف وجود دارد، خلاصه بگویم ایالات متحده تعهد اخلاقی برای حفاظت از افراد آنجا دارد. حقایق آن بسیار روشن است و شما آنها را می دانید. جایی که عراقیها می خواهند ساکنین اشرف به آنجا بروند آنطور که پیشنهاد کرده اند دیگر یک کمپ نیست، بلکه یک زندان است. در محل پیشنهادی جدید، ساکنین دسترسی به وکیل ندارند، دسترسی به خدمات پزشکی ندارند، امکان پذیرش اعضای خانواده ندارند، دسترسی به اموال خود ندارند، آزادی ترک کمپ را ندارند. با اینحال اسم این تأسیسات را کمپ لیبرتی گذاشته اند. من می خواهم بدانم که کمپی که اسم آن کمپ بازداشتگاه باشد دیگر چه خواهد بود! این بی معنی است. و اگر سازمان ملل متحد معتقد است که آن چیزی که وارد آن شده اند صحیح است باید از خودشان شرمگین باشند آنها این محل را تأیید کرده اند
اگر واقعاً معتقدیم که جامعه بین المللی نقشی برای ایفا کردن دارد، این مسئولیت ماست همانطور که در لیبی بود که از کشتار جلوگیری کنیم و اگر ما می توانیم این را در لیبی بکنیم قطعاً می توانیم آن را در کمپ اشرف بکنیم و افرادی که آنجا هستند را حفاظت کنیم.
تنها چیزی که می توانم بگویم این است. این نیاز به مصمم بودن دارد، خوشبختانه شما این را دارید، نیازمند متحدین قوی است، هم در دولت ایالات متحده و هم در جامعه اروپا و سازمان ملل متحد و فشار آوردن زیاد به همه این افراد است، بخصوص آنهایی که آماده ایجاد تغییرند اگر موضعشان را عوض کنند. ولی شما قدرت آن را دارید که این کار را بکنید. نهایتاً شما چیزی دارید که مهمتر از هر چیز دیگری برای شماست و آن این است که شما نمایندگی کننده یک هدف قوی اخلاقی هستید و نیروهای تاریخ و توسعه انسانی در طرف شما هستند. چون نیروهای تاریخ در کره ما بسیار روشن هستند. شما متحدین فوق العاده ای اینجا دارید و سایرین که در گذشته از آنها شنیده اید. و این بستگی به همه دارد که صحبتها پیش برود و صحبتها به عمل تبدیل شود و این کاری است که باید بکنیم. و با خواست خدا این کار موفق خواهد بود.بسیار متشکرم.