قسمت دوم
آقای ریچارد دیلی: شهردار شیگاگو به مدت 22 سال ,عالیترین مدیر شهری ایالات متحده- 2005,مدیر کنفرانس شهرداران آمریکا – 1996
متشکرم. بسیار مفتخرم که امروز اینجا با چنین پنل ممتازی باشم.
امروز که ما درباره اشرف و کمپ لیبرتی صحبت میکنیم در واقع داریم درباره اعضای خانواده شما و خانواده ما صحبت میکنیم. من این را میگویم چون مهم است، نه تنها جامعه ایرانی بلکه سایر رهبران، نه تنها یک بحث به صورت ملی است، بلکه من از یک چشمانداز دیگر آمده ام.
از همه شما که از جوامع مختلف در اینجا هستید میخواهم به جوامعتان برگردید و درباره آنچه در اشرف و لیبرتی میگذرد صحبت کنید. با مردم صحبت کنید با شهردارتان صحبت کنید اعضای شورای شهر، مقامات محلی، فرمانداران، با آنها صحبت کنید تا بتوانیم واشینگتن را به حرکت واداریم. حرکت واشینگتن سخت است، ولی افراد میتوانند واشینگتن را حرکت دهند و پیام امروز این است.
ما در آمریکا درباره تاریخ جهان آنقدر آگاه نیستیم ولی باید باشیم چون برای درک تاریخ آمریکا باید تاریخ جهان را درک کرد.
متأسفانه همانطور که آلن درشویتز اشاره کرد، ما داریم اشتباهات گذشته را تکرار میکنیم و به این دلیل مهم است که شما باید با هم جمع شوید و مستمراً داستانتان را در جوامعتان از هر گروه نژادی و قومی بگویید، چون اگر نگویید این داستان فقط به جامعة ایرانی محدود میشود.
این داستانی است که نه تنها در ایالات متحده، بلکه در سراسر جهان باید گفته شود و به این دلیل مهم است که ما میخواهیم به کنفرانس شهرداران آمریکا که در ماه ژوئن برگزار می شود بیاییم و در آنجا قطعنامه ای درباره کمپ اشرف و کمپ لیبرتی بگذرانیم و آمریکاییهای بیشتری را درباره بی عدالتی که همینجا در جهان صورت می گیرد آگاه کنیم.
به این دلیل است که من امروز اینجا هستم، از طرف یک شهری که جهان را درک میکند، درک میکند که مهاجرین چه کسانی هستند، مهمتر از همه از فرهنگ ایرانی قدردانی میکند، از تمدن آنها قدردانی میکند، به خاطر آنچه برای آمریکا کرده اند و ما میخواهیم از روانهای از دست رفته در کمپ اشرف قدردانی کنیم و همچنین از افراد کمپ لیبرتی.
متشکرم.
هاوارد دین:رئیس حزب دموکرات آمریکا2004 ـ 2009,کاندیدای ریاستجمهوری
با تشکر، اجازه بدهید من از نماینده کنگره به خاطر معرفی سخاوتمندانه اش تشکر کنم. امروز شمشیرهایمان به یک سمت است.
و آن سمتی که شمشیرها آنرا نشانه رفته اند، به سوی یک بی عدالتی بزرگ، یعنی نفس برجای ماندن رژیم ملاهاست که مردمشان را سرکوب میکنند و به بند کشیده اند و آنها سرنگون خواهند شد و ما باید در این رابطه دست به کاری بزنیم. همین حالا.
ما درباره بهار اعراب صحبت کرده ایم. یک بهار ایرانی هم بود و توسط آخوندها و آیت الله ها سرکوب شد. ما باید از عدالت در همه جا حمایت به عمل بیاوریم، زیرا همانطور که میدانید وقتی بی عدالتی در یک جا باشد، این بی عدالتی برای همه است.
ایالات متحده مسئولیت دارد. ما میتوانیم درباره مالکی و آخوندها تا میخواهیم شکایت کنیم. ولی ایالات متحده آمریکا مسئولیت نهایی را برای امنیت ساکنان اشرف و تک تک نفرات اشرف که بطور مکتوب توسط یک فرمانده ارشد نیروهای مسلح آمریکا، امضا شده بود، برعهده دارد.
واقعیت امر این است که این صرفاً یک مبارزه برای حفظ جان 3400 تن افراد غیرمسلح و بی دفاع و محصور شده در یک کشور به نحو فزاینده ای غیردموکراتیک، نیست. این یک مبارزه برای این است که ایالات متحده چگونه کشوری باشد.
اگر کشوری در جستجوی این است که یک نمونه برای حقوق بشر، آزادی و دموکراسی باشد، پس آن کشور باید دارای استانداردهای بالاتری از آخوندها و مالکی باشد و ما میخواهیم چنین نمونه یی باشیم.
بنابراین، ما صرفاً بر اساس اینکه کمپ لیبرتی تا چه حد کثیف است مورد قضاوت قرار نمیگیریم. بر اساس اینکه آیت الله ها و مالکی چکار کردند، مورد قضاوت قرار نمیگیریم. بلکه ما بر اساس این معیار مورد قضاوت قرار میگیریم که اگر فقط جان یکی از افراد غیر مسلح و بیدفاع در اشرف که ما سوگند خوردیم از آنها حفاظت کنیم، از دست برود، این لکه سیاهی علیه میراث ایالات متحده آمریکا خواهد بود و ما مسئول آن خواهیم بود.
اکنون، ما 400 تن از ساکنان اشرف را به لیبرتی منتقل کرده ایم که آن چیزی که گفته میشد، نبود. به ما دروغ گفته شد. بهتر است در انتخاب کلمات احتیاط نکنیم. به ما صریحاً دروغ گفته شد.
من موافقم که لازم است مشخص کنیم چه کسی این دروغ را گفت. اما، جدای از انجام هرکاری برای مشخص شدن اینکه چه کسی دروغ گفته، ما باید درلحظه و فوراً پیشرفت آنچه را که در دستور کار (برای انتقال افراد به لیبرتی) است، متوقف کنیم اکنون فشار زیادی روی دولت ایالات متحده آمریکا خواهد بود که ساکنان لیبرتی را جابجا کنید و آنها را به جایی در غرب بفرستید که امن باشند.
واقعیت این است که بحثهایی صورت گرفته است که آیا ما 400نفر دیگر را بیاوریم یا نه. البته، نه تنها شرایط لیبرتی انزجارآور است، بلکه واقعیت این است که برای 400نفر دیگر جا در کمپ لیبرتی نیست و لذا دولت ایالات متحده باید ساکنان لیبرتی را جابجا کند و آنها را به کشورهایی غربی بفرستد که پناهنده می پذیرند، قبل از آنکه بخواهیم 400 نفر بعدی را به لیبرتی بفرستیم، زیرا در کمپ لیبرتی امکانات برای 400نفر دیگر وجود ندارد.
شما داستان را میدانید. در سال 2003 در ازای گرفتن سلاح ساکنان اشرف، ما به تک تک آنها یک تعهد مکتوب دادیم که از آنها دفاع میکنیم. ما در سال 2009، این تعهد را زیر پا گذاشتیم. ما مسئولیت خودمان را در سال2011 رها کردیم؛ وقتی که 47 نفر بطرز فجیعی توسط مالکی، این کشتارگر جمعی، به قتل رسیدند.
ولی این هم ماجرا نیست. بعد از آنکه ما کنترل کمپ اشرف را بدست گرفتیم و شمار زیادی از افراد برجسته نظامی آمریکا هستند که مثل همه ما بسختی تلاش میکنند تا این موضوع یک پایان موفقیت آمیزی داشته باشد، بعد از این که کنترل را بدست گرفتیم، اداره آگاهی فدرال (اف.بی.آی) به اشرف آمد و تک تک افراد را مورد تحقیق قرار داد. حتی یک تن از ساکنان اشرف پیدا نشد که ربطی به تروریسم داشته باشد و یا در اقدامات تروریستی شرکت کرده باشد.
هیچ توجیهی برای حفظ مجاهدین در لیست تروریستی در آمریکا وجود ندارد و دادگاه استیناف واشینگتن همین حرف را زده است. آنها یکسال و نیم پیش گفته اند که حق دادرسی عادلانه نقض شده است و این حق دادرسی به مجاهدین باید داده شود و وزارت خارجه باید بازبینی کند. ولی وزارت خارجه از حکم قانونی دادگاه تبعیت نکرده است.
این یک توهین به همه کارهایی است که برای اشاعه دموکراسی می کنیم میباشد.
من به تازگی از کشور مالدیو برگشتم و اکنون یک تلاش است که ما داریم یک دولت دموکراتیک را ایجاد میکنیم و پیشرفتهایی هم بوده است.
میدانید چقدر برای من مشکل است که به آنها توضیح بدهم که باید به حکومت قانون گردن بگذارند، در حالی که وزارت خارجه ایالات متحده آمریکا خودش به حکومت قانون گردن نمیگذارد؟
چند هفته پیش من در مقابل جمعی در نیویورک صحبت کردم و در باره صلاحیت، اخلاقیات و اصول صحبت کردم. صلاحیت، اخلاقیات و اصول در ایالات متحده در بوته آزمایش است.
ساکنان اشرف کاری را که از آنها خواسته شده است انجام داده اند. آنها از خانه خود که 25 سال در آنجا بوده اند، به جایی که در اساس زندان است و منطبق با هیچ استانداردی در هیچ نهادی، چه در ایالات متحده یا هرجای دیگر نیست، جابجا شده اند و آنها با استانداردهای ملل متحد مواجه نشده اند. وقتی به ما گفته شد که لیبرتی براساس استانداردهاست، به ما دروغ گفته شد.
لذا، 400نفری که در کمپ لیبرتی هستند اکنون منتظرند و ساعت در حال تیک تاک است. و این مسئولیت ایالات متحده آمریکاست که مطمئن شود جان کسی از دست نرود.
آقای تام ریج:وزیر امنیت آمریکا 2003 ـ 2005 ,فرماندار پنسیلوانیا 1995ـ 2001
تام ریج: متشکرم برای مقدمه و معرفی دوستانه تان، متشکرم برای خوش آمدگویی شما.
نمیتوانستم جلو خود را بگیرم و به این فکر نکنم، فکر میکنم همگی ما گاهی به این مسأله فکر میکنیم که ما با حمایت شما دور هم جمع شده ایم، با فعالیت قوی شما، آیا واقعاً ما قادر نبودیم این مقدار پیشرفت را هم که در یکسال و نیم - دو سال پیش تا بحال داشته ایم بدست بیاوریم اگر پایداری، پایداری مستمر شما، حمایت بی پایان و دائم شما از دوستان و افراد خانواده تان که در آرزوی آزاد کردن اشرف و آزاد کردن سازمان مجاهدین خلق ایران هستند نبود. ما باید برای شما دست بزنیم. ما بدون حمایت شما اینجا نمی بودیم. برای کاری که شما برای 3400 نفر انجام داده اید متشکرم. شما خیلی بیشتر از کاری که ما بطور عام یا خاص میتوانستیم انجام دهیم انجام داده اید. همکاری با شما برای ما بسیار مایه افتخار است. ما در لحظات بسیار حساسی هستیم و این موضوع بسیار جدی و مهمی است. ولی با وجود اهمیت این موضوع، من هیچ وقت نمیخواهم که شوخی طبعی را کنار بگذارم. بعنوان یک مرد جوان از اینکه وکیل بودم خیلی خوشحال بودم، هنوز مطمئن نبودم که کسی مرا استخدام خواهد کرد، ولی هنوز هم فعال هستم، پروفسور درشویتز، من هنوز هم 12 ساعت آموزش سالیانه را میگیرم. من به اینکه موکل شما باشم افتخار میکنم. از «آلن درشویتز» کسی در جامعه شناخته شده تر و قویتر در جامعه وکالت و حقوق بشری نیست. من از اینکه موکل شما هستم مفتخرم.
من به دوستم، رودی جولیانی گفتم، من برای ریاست جمهوری کاندید نشده ام ولی اگر رئیس جمهور باشم، یک وزارتخانه جدید درست میکنم بنام وزارت تهاجم وزیر آن خواهد بود.
من همیشه از همراه بودن با شهردار دیلی لذت میبرم، او یک دوست بسیار عالی است، کسی که من بخاطر تغییرات زیادی که ایجاد کرده است برایش احترام زیادی قائل هستم. امیدوارم که پیامش در گوش شما بماند و به دوستانتان هم منتقل کنید.
تیپو نیل گفت: «همه سیاستها محلی هستند ولی اگر شما بخواهید آنرا به درجه دولتی برسانید باید از منطقه شروع کنید. شما باید با نماینده، سناتور، هرکسی در منطقه تان شروع کنید». در کنار او بودن خوشوقتی بزرگی است.
دوست من هاوارد دین، چند هفته پیش ما در مورد همین موضوع با هم چند برنامه تلویزیونی داشتیم. خیلی جالب بود، ما باید در مورد یک موضوع دیگر صحبت میکردیم، ما در دو جای مختلف بودیم، ولی در یک صفحه تلویزیون، ما باید در مورد ایران و موضوعاتی متفاوت صحبت میکردیم، در کمتر از 30ثانیه، او اولین کسی بود که موضوع را به سازمان مجاهدین ربط داد و بقیه برنامه را در مورد سازمان مجاهدین صحبت کردیم.
من مایلم که درمورد دیگر سخنرانان هم که بعد از من صحبت خواهند کرد، تعریف کنم، ولی این بدین معنی است که دفعه دیگر آنها مرا باید در آخر لیست سخنرانان قرار دهند. حضور در میان این اشخاص واقعاً افتخار بزرگی است.
گذشته طولانی وجود دارد و وقت زیادی نیاز است که ما بتوانیم به همه آنها بپردازیم که برخی توسط دیگر سخنرانان به آن پرداخته شد، ولی من فکر میکنم که همگی ما میدانیم که فهمیدن آنها برایمان خیلی مهم است.
سازمان مجاهدین خلق ایران ابزار توانمندی دفاع از خودش را، در پاسخ به درخواست ما که خواسته دولت عراق از ما بود، به ما تحویل داد. آنها سلاحهایشان را در مقابل تعهد ما در قبال حفاظت و امنیتشان، به ما تحویل دادند.
موقعیت ما در عراق تغییر کرد و عراق مسئول حفاظت آنها شد. عراقیها به ما قول دادند که از ساکنان کمپ اشرف دفاع کنند و حفاظت و امنیت آنان را فراهم کنند.
در سال 2009 به ما هشدار داده شد که به عراقیها نمی شود اعتماد کرد. دوباره در سال 2011 با یک حادثه وحشتناک دیگر به ما یادآوری شد که حرف آنها قابل اتکا نیست.
پس ما در شرایطی قرار گرفتیم که یک تعهد داریم و نیروهایمان را بیرون کشیده ایم، و تلاش میکنیم با دولتی که تحت نفوذ شدید ملاهای ایران است برخورد کنیم و آنها را وادار کنیم کاری که باید را انجام دهند.
تمام سخنرانان در این جلسه به دلائل و انگیزه های مختلفی به این برنامه پیوسته اند. من از طرف آنها صحبت نمی کنم، ولی به جرأت می توانم بگویم، یک حس درونی به من میگوید یک چیز باعث میشود همگی ما با هم در یک جا جمع شویم، علاوه بر صحنه های دردناک حمله مسلحانه در سالهای2009 و 2011، و آن این حقیقت مؤثر و فوری است که «ماحرفی زده ایم، ما قول داده ایم».
من همیشه گفته ام که آمریکا یک علامت و مارک دارد، اگر ما یک کالا بودیم چگونه برای فروش آن در دنیا تبلیغ میکردیم. وقتی به نقاط مختلفی در این جهان مراجعه کنیم و در مورد تجربه سیستم منحصر به فرد آمریکا صحبت میکنیم، البته نبایستی آن را استثنایی کرد. این سیستم منحصر به فرد آمریکا همان دولت مختار و تقسیم و توازن قدرت است، حاکمیت قانون و تعهد به بشریت و دادرسی است.
برای همین است که خیلی از ما در این هیأت سخنرانان مفتخر هستیم که در این بریف آمیکونس توسط پروفسور درشویتز معروف نمایندگی میشویم.
زمان دادرسی فرا رسیده است و این یک موضوع اساسی است که همه ما را با هم متحد کرده است. ما کسانی که میگوییم هستیم، ولی ما باید به ارزشهایمان پایبند باشیم و امروز بنظر میرسد بجای اینکه به ارزشهایمان بها بدهیم، از آنها فاصله میگیریم. اگر ما به ارزشهایمان بها میدادیم، سازمان مجاهدین خلق ایران سالها پیش باید از لیست خارج میشد و مهمتر از آن اصلاً هرگز نباید در این لیست قرار داده میشد، چون این لیست برای یک منظور سیاسی درست نشده بود.
همکارانم در مورد اینکه چگونه سازمان مجاهدین توسط اتحادیه اروپا، انگلستان، اف.بی.ای و سایرین تحت بررسی قرار گرفت، من را در جریان گذاشتند. تجربیات من محدود ولی به این موضوع مربوط است. از هشتم اکتبر سال2001 تا زمانیکه من از وزارت امنیت ملی خارج شدم، من از یک جدول تهدیدات استفاده می کردم. من هر روز آن را میدیدم. یکی از کارهایی بود که من انجام میدادم و من همه چیز را میدانستم، نه اینکه هر چیزی که من میدانستم ما در مورد آن صحبت میکردیم، گاهی موضوعات خوشحال کننده ای نبودند، ولی من خبر داشتم.
من هر روز لیست تروریستهایی را که خطری برای آمریکا داشتند، دریافت میکردم. من باید بگویم، به یاد ندارم که هرگز چیزی دیده باشم که از مجاهدین بعنوان یک گروه تروریستی یا از یک تروریست که به این سازمان تعلق داشته باشد و تهدیدی برای آمریکا، شهروندان آمریکایی و یا منافع آمریکا باشد. هر روز که من خدمت کردم، حتی در کاخ سفید، هرگز چیزی ندیدم. آنها به این لیست تعلق ندارند، آنها گروه تروریستی نیستند، آنها را از لیست خارج کنید.
اگر اجازه بدهید، دومین موضوع مهم در اینجا اعتبار است. چند موضوع و شخصیت و انجمن که من خیلی در مورد آنها نگران هستم. من این افتخار را داشتم که در چندین برنامه در کنار خانم رجوی باشم. من در کنار والدین، فرزندان، پسران و دختران، و خانواده های افرادی که توسط ملاها و احمدی نژاد کشته شده اند و با کسانی که با کمپ اشرف ارتباط شخصی دارند بوده ام. من میدانم که چقدر برای خانم رجوی و رهبری مجاهدین دردناک و مشکل بوده است که دوستان و همکاران خود را متقاعد کنند که به کمپ لیبرتی بروند. درمورد اعتبار سازمان ملل متحد و ایالات متحده، یکی از بزرگترین نگرانیهای من این است که خانم رجوی به آنها اعتماد کرد و آنها را باور کرد، درحالی که آنها به اعتماد او خیانت کردند.
آنها به او و رهبری اشرف یکسری عکس دادند که الان معلوم میشود آن عکسها یکروز دیگر توسط عکاسی دیگر گرفته شده است تا شرایط کمپ لیبرتی را طور دیگری وانمود کنند.
من واقعاً امیدوارم که شما بتوانید با کسانی که در کمپ اشرف هستند صحبت کنید و بر روی آنها تأثیر بگذارید و کسانی که در سراسر جهان درگیر موضوع سازمان مجاهدین خلق هستند، بدانند که ما حاضرین در اینجا، نسبت به اینکه چگونه آنها شرایط را وانمود کردند با خبر هستیم و همه ما میدانیم که آنها چگونه لیبرتی را به خانم رجوی معرفی کردند و ما هم به آنها اعتماد کردیم. ولی تمام چیزهایی که میگفتند دروغ و فریب بود، یک فریب بیرحمانه بود.
من روزی با رهبری صحبت میکردم، آنها روزانه 120000 لیتر آب برای 400نفر احتیاج دارند، ولی فقط یک چهارم آنرا دارند. گاهی برق دارند، گاهی ندارند، آنها برای یک هفته امکان استحمام نداشته اند.
شما از این مسأله به عنوان دومین سازمانی که اعتبارش در خطر است یاد خواهید کرد و آن کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل متحد است که در سال 1950 بنیان نهاده شد و دوبار تا بحال برای کارهایی که در جهان کرده اند برنده جایزه صلح نوبل شده اند. این سازمان یک سازمان فوق العاده است، اما ما باید از سفیر کوبلر، دبیرکل سازمان ملل و آقای آنتونیو گوترز درخواست کنیم درباره چیزی که به غلط به ما عرضه کردند، ما نمیخواهیم زمان زیادی برای پیدا کردن متهم مصرف کنیم، ولی کسی باید علت اینکه چنین دروغهایی ساخته شده اند، را پیدا کند، آقای در شویتز درست میگوید. چرا چیزی گفتی که میدانستی اشتباه است؟ با توجه به آن، درخواست ما امروز این است: به آن برسید و درستش کنید. و همین الان اینکار را بکنید.
شما میدانید چه کسی دوست دارد اینکار را برای شما و برای ساکنان کمپ اشرف انجام دهد. خدای من، شما تصمیم گرفتید که کمپ اشرف را ترک کنید، من نمی دانم چرا، ولی اگر شما میخواهید که آنها در کمپ لیبرتی باشند، نگاه کنید آنها دراشرف چه ساخته اند. اگر به آنها ابزار لازم را بدهید آنها خود میتوانند از عهده این کار برآیند، فقط از سر راهشان کنار بروید، آنها کمپ لیبرتی را تعمیر و درست خواهند کرد.
و در پایان، شما نمیتوانید یک روزنامه، یا رادیو و یا برنامه را نگاه کنید که در مورد رابطه آمریکا با خاورمیانه و اتفاقات خاورمیانه صحبت نکند.
بخاطر دارم که سالها پیش با یک رهبر سیاسی خاورمیانه صحبت کردم، او گفت در این قسمت از دنیا سه مشکل اساسی وجود دارد، من پرسیدم که آنها چیست؟ او گفت: ایران، ایران و ایران. و دقیقاً درست گفت.
آیا این برای شما جالب نیست که ایران را در یک طرف و سوریه را در طرف دیگر داشته باشید. در اینجا رابطه ای باید باشد. آنها یکدیگر را حمایت میکنند و با وجود تمام حمایت مردمی، بنظر میرسد که پایانی بر بهار عرب باشد، هیچ محکومیتی برای رژیم ایران در سال 2009 و در سال2011 وجود ندارد! جالب است و ما هنوز داریم سعی میکنیم بفهمیم که چه کاری انجام خواهیم داد!
ما کمک زیادی از سازمان ملل متحد گرفتیم، چون ما نگران بودیم که در بنغازی چه پیش خواهد آمد، تا همین الان در سوریه 6000 تن کشته شده اند، ما هنوز داریم سعی میکنیم که بفهمیم چه کاری را باید انجام دهیم؟!
به هرحال سازمان ملل متحد چهار سری تحریم تا بحال داشته است. ما سازمان مجاهدین خلق را از سال1997 در لیست نگاه داشته ایم، چون فکر میکردیم که میتوانیم با رژیم ایران صحبت یا مذاکره کنیم، چه شد؟ سالها پیش ما گفتیم، بیایید رژیم ایران را محاصره دریایی کنیم، نفت را خارج از دسترس رژیم ایران قرار دهیم. آنها منابع طبیعی زیادی دارند، ما قادر خواهیم بود که اقتصاد این رژیم را فلج کنیم، چنانچه نفت را تحریم کنیم، ولی ما بخود زحمت امتحانش را هم به خودمان ندادیم.
اما ما با رژیم ایران گفتگو کرده ایم، مذاکره کرده ایم، و امید پشت امید داشته ایم، که برخی از سخنرانان پیش از من در مورد آن صحبت کردند.
این رژیم ایران است. به تاریخچه اش نگاه کنید، آنها مسئول کشتن سربازان آمریکایی در افغانستان و عراق هستند.
آنها مسئول قتل نخست وزیر حریری در لبنان هستند، کسی که همسرش یکبار به من گفت: «در این قسمت از دنیای ما بهتر است که مورد احترام باشید تا دوستتان داشته باشند». من نمیخواهم توسط رژیم ایران دوست داشته شوم، من میخواهم که مردم ایران مرا دوست داشته باشند.
یک اقدام قوی که این دولت میتواند انجام دهد، خانم کلینتون، رئیس جمهور اوباما و همه میتوانند همراهی کنند. یک اعلان و علامت بزرگ، یک پیام قوی، که ما ایالات متحده به قولمان وفادار خواهیم ماند، ما بر احکام حقوق بشری خود پافشاری خواهیم کرد، ما در کنار مردم خواهیم ایستاد، ما به آنها قول دادیم و برایشان امنیت وحفاظت ایجاد خواهیم کرد:
«ملاها، احمدی نژاد، ما سازمان مجاهدین خلق ایران را از لیست خارج خواهیم کرد. بفرمایید، حالا این مشکل شماست».
متشکرم. بسیار مفتخرم که امروز اینجا با چنین پنل ممتازی باشم.
امروز که ما درباره اشرف و کمپ لیبرتی صحبت میکنیم در واقع داریم درباره اعضای خانواده شما و خانواده ما صحبت میکنیم. من این را میگویم چون مهم است، نه تنها جامعه ایرانی بلکه سایر رهبران، نه تنها یک بحث به صورت ملی است، بلکه من از یک چشمانداز دیگر آمده ام.
از همه شما که از جوامع مختلف در اینجا هستید میخواهم به جوامعتان برگردید و درباره آنچه در اشرف و لیبرتی میگذرد صحبت کنید. با مردم صحبت کنید با شهردارتان صحبت کنید اعضای شورای شهر، مقامات محلی، فرمانداران، با آنها صحبت کنید تا بتوانیم واشینگتن را به حرکت واداریم. حرکت واشینگتن سخت است، ولی افراد میتوانند واشینگتن را حرکت دهند و پیام امروز این است.
ما در آمریکا درباره تاریخ جهان آنقدر آگاه نیستیم ولی باید باشیم چون برای درک تاریخ آمریکا باید تاریخ جهان را درک کرد.
متأسفانه همانطور که آلن درشویتز اشاره کرد، ما داریم اشتباهات گذشته را تکرار میکنیم و به این دلیل مهم است که شما باید با هم جمع شوید و مستمراً داستانتان را در جوامعتان از هر گروه نژادی و قومی بگویید، چون اگر نگویید این داستان فقط به جامعة ایرانی محدود میشود.
این داستانی است که نه تنها در ایالات متحده، بلکه در سراسر جهان باید گفته شود و به این دلیل مهم است که ما میخواهیم به کنفرانس شهرداران آمریکا که در ماه ژوئن برگزار می شود بیاییم و در آنجا قطعنامه ای درباره کمپ اشرف و کمپ لیبرتی بگذرانیم و آمریکاییهای بیشتری را درباره بی عدالتی که همینجا در جهان صورت می گیرد آگاه کنیم.
به این دلیل است که من امروز اینجا هستم، از طرف یک شهری که جهان را درک میکند، درک میکند که مهاجرین چه کسانی هستند، مهمتر از همه از فرهنگ ایرانی قدردانی میکند، از تمدن آنها قدردانی میکند، به خاطر آنچه برای آمریکا کرده اند و ما میخواهیم از روانهای از دست رفته در کمپ اشرف قدردانی کنیم و همچنین از افراد کمپ لیبرتی.
سفیر فیلیپ لادر:سفیر آمریکا در انگلستان 1997 ـ 2001,معاون رئیس دفتر رئیسجمهور بیل کلینتون,عضو هیأت مدیره صلیب سرخ آمریکا
این مأموریتی سخت برای من است نه تنها بخاطر اینکه باید بعد از این شخصیت های والا صحبت کنم بلکه بخاطر اینکه من به مأموریت های ساده عادت کرده ام.
ما البته در شرایطی دور هم جمع شده ایم که تنش ها بالا گرفته است. واشینگتن و بروکسل صادرات نفت و بانک مرکزی رژیم ایران را هدف قرار داده اند. همین هفته گذشته ما با وقایعی روبرو بودیم که حس خوشبینی را برنمی انگیزند.
با اینحال دوست دارم آنچه شهردار دیلی گفت را تکرار کنم. اگر حقیقتاً آمریکاییان، چه در جامعه بازرگانی و چه از همه طیف های دیگر، عکس های کمپ لیبرتی را میدیدند به این نتیجه میرسیدند که شرایط تغییر یافته است.
این موضوعات ممکن است در تحلیل نهایی انساندوستانه باشد اما البته که تبعات گسترده ژئوپلتیکی دارند.
بنابراین میخواهم شما را تشویق کنم که این با برگزاری چنین گردهمایی هایی در اقصی نقاط کشور، افراد بیشتری را در مورد این که چگونه این شرایط، واقعیتهای ایران امروز، تغییر کرده است، مطلع کنید.
من به دقت به سخنرانان گوش دادم. و به دقت طی ماههای گذشته به مواضع سناتورها کری، لوین، گراهام و نماینده شرمن توجه کرده ام. من از حرف های ژنرال جونز و رهبران نظامی در این باره شگفت زده شده ام، کسانیکه من با آنها کار کرده ام و به آنها احترام قائلم.
من قطعاً در رابطه با حکم قضایی دادگاه واشینگتن مطلعم و همدل با دیگران از روند فعلی را موجب خطر میدانم.
دلیل اینکه میگویم شرایط تغییر کرده است چیست؟ اگر کسی آنچه که در مورد کمپ لیبرتی به عنوان واقعیت ارائه شد را ببیند، به ارتباط با واقعیت 3400 نفری که امروز در اشرف هستند، پی خواهد برد.
درحال حاضر موضوع اصلی این است که چگونه میتوانیم مطامع هسته یی رژیم ایران را مهار کنیم، اما موضوع فوری تر و اضطراری تر، آینده 3400 انسان است.
باید تمایلات سختسرانه رژیم تهران را درهم شکست.
اگر واقعاً میخواهیم به هر طریقی پیشرفت کنیم، همانطور که شهردار دیلی گفت، ضروری است که درک عمیق تر و وسیع تری نسبت به واقعیاتی که آن افراد با آنها روبرو شده اند حاصل شود.
صرفنظر از تمام اختلافات سیاسی لازم است تمرکزی عمیق تر و وسیع تری نسبت به آینده افراد، ایجاد شود.
از شما متشکرم که به من فرصت دادید که مشوق شما باشم در این که دیگران را بطور گسترده تر آگاه کنید و بخاطر آنچه توانستم امروز فرابگیرم، از شما بسیار سپاسگزارم.