ایران اشرف لیبرتی

عجب داستانی داریم! هرچه بیشتر رژیم شقه و از هم گسسته و فرو می ریزد، جبهه مقاومت برای آزادی وسرنگونی تمامیت فاشیسم آخوندی بیشتر صیقل یافته، منسجم وگسترده تر وعالمگیر تر می شود، ظرفیت سازمانیافتگی وپتانسل قیام وآمادگی برای مقاومت وپیروزی در تمامی گستره مقاومت ملت ایران اینبار خود را در مداری بس بالا بلندتر، اراده هایی راسخ تر، عزمی جزم تربربستری از فهم ودرک وآگاهی کمال یافته از شرایط و اشراف به مبرم ترین واصلی ترین مسئولیت فردی وجمعی در گلریزان همیاری با سیمای آزادی تحسین همه را برانگیخت، دوستان را شادمان وسر شار از غرور ملی ومیهنی ومملو از امید ویقیین به پیروزی حتمی خواست واراده مردم ایران در برابر حکومت ضد انسانی ملایان کرد و قبل از همه رهبری مقاومت و اشرفیان را سر بلند از داشتن چنین حامیان ،هموطنان وانسانهای باشرف وباوجدان در سراسر ایران وجهان نمود،در نقطه مقابل و درجبهه دشمن ضد ایران وایرانی ، بسا بسا بیشتر از قبل آخوندها ودر رأس آنها ولی فقیه طلسم شکسته را به مشاهده آینده سیاه وتلخ کل نظام ضد بشری ونزدیکی قطعی سرنگونی وتحمیل ناگزیرسلام کردن به پایان شب سیاه استبداد ولایت مطلقه فقیه وادار نمود.دست مریزاد!. همانطور که به گفته رهبر انقلاب مسعود، ارزش وقدر وشأن اشرف نه به زمین ومکان ودرب وپیکر و...بلکه به اشرفیانی است که در آنجا ساکن می باشند،اینک لیبرتی نیز مشمول همین قانون وهمین رسم است. هر چند که زندان باشد ولی زندان آزادگان وکسانی است که از تبارحضرت پیغمبر خضر، هر جا که پا نهند سر سبزی وخرمی ، آبادانی ورویش با خود می آورند وما اینرا در این همیاری دیدیم واینک آخوندها بعد از انتقال اشرفیان به لیبرتی همراه با آیت الله بی بی سی و ریزه خواران ولابی بی آبروی ملایان که بجای خون در رگانشان جوهر سبز ولی فقیه می دود ولخته ای از انجماد قرون وسطی آخوندی در مغز وفلبشان پدیدار گشته همچون اسکندرمقدونی که در اوج استیصال وعجز ولابه از توانمندی وتسلیم ناپذیری خضرمی گفت: |"ای خضر حلالت نکنم چشمه حیوان"...حالا وامانده از شکستن مقاومت وپایداری اشرفیان شاهد شکستشان در خارج از اشرف ولیبرتی هم بودند. دیدند که آن انسانهای شریفی که فقط یکبار ولو گذرا از پایداری ومقاومت اشرفیان باخبر شده واطلاع یافته اند حالا در صف حامیان واشرف نشانها دنیا را علیه ملایان وسیاست ضد ایرانی وهمزاد جنایتهای ضد بشری ولایت فقیه می شورانند وبر می انگیزانند.بزرگترین خطای آخوندها از روز اول این بود وکماکان بدلیل عقب ماندگی تاریخی نیز هست که مجاهدین در سختی بال وپر گشوده غنچه می کنند و شکوفا می شوند، آخر، آنها گل طوفانند ونه گل کاغذی.
فقط به سه نکته مختصرا اشاره نموده وتفصیل آنرا به بعد موکول می کنیم،
رفتن به لیبرتی نقطه عطف
الف/ رژیم در اجرای توطئه زدن به رهبری مقاومت وبطور خاص خانم رجوی در موضوع انتقال به لیبرتی و راه حل مسالمت آمیزبرای تعیین تکلیف نهائی ساکنان اشرف( که در تبلیغات آخوندی وایادی وابسته به آن، وانمود می شد که این رهبری مجاهدین است که با خروج مجاهدین واعضای آن از اشرف مخالفنند ومانع تراشی می کنند در حالیکه این خانم رجوی بود که بعد از قول وقرار ها واطمینان دادن وزیر خارجه آمریکا وخود کوبلر با تلاش فراوان اشرفیان را راضی به این کار نمود)، خامنه ای بطور کامل با شکستی مفتضحانه روبرو شد که از تبعات بسیار اولیه آن در داخل رژیم تشدید جنگ گرگها وبر هم خوردن هر چه بیشتر آشفته بازار نمایش تقلب انتخاباتی ودر خارج بر ملا شدن حساب وکتابهای رژیم با پوش سازمان ملل و توافقاتی که با کوبلر می کند وبطریق اولی زیر سوال رفتن صلاحیت و توانمندی نماینده دبیرکل در ایستادگی بر موضع بی طرفی وتسهیل کننده مورد ادعای وی در این باره است.یعنی کانال عادی سازی شده اعمال نفوذ رژیم برای فشارونابودی بیشتراشرفیان بدین ترتیب گل گرفته وبسته می شود.
ب/از آنجائیکه مجاهدین بر این پایه استوار هستند و تا بن استخوان ایمان دارند که هر گونه راهگشائی در هر زمینه ای حاصل مستقیم میزان فدا وپرداخت بهای فردی وجمعی در آن موضوع است، لذا ریسک رفتن به لیبرتی نیز در این چهارچوب قابل فهم است وچون بر فدای حداکثر کار خود را از روز اول بنا نموده اند با رفتن به لیبرتی دوران پیشروی در تثبیت رسم وراه اشرف را رقم زدند که خود نشان از یک نقطه عطف دارد.اشرفی در هر کجا که باشد، تسلیم خواست ملایان ویا همدستان و...حکومت ولایت فقیه نخواهد شد .یعنی با این کارشان جنگ اصلی با رژیم آخوندی را یکبار دیگر از زیر خروارها خس وخاشاک آخوندی ساخته وسیاست ضد انسانی مماشات بیرون کشیده وروی میز جهانی قراردادند. وبار دیگر برای پراگماتیست ترین اندیشه ها ومصلحت گرا ترین سیاستمداران ثابت نمودند که برای سرنگونی فاشیسم آخوندی از هیچ فدا واز خود گذشتگی دریغ نخواهند کرد ودر واقع چیزی برای از دست دادن ندارند، لذا سرنگونی رژیم قابل مذاکره نیست. این مفاهیم بعد از رفتن اشرفیان به لیبرتی از کسوت معانی ومفاهیم صرفا آرمانی و...خارج وجامه مادی وقابل لمس سیاسی و اجرائی به تن نموده است.این شرایط وموقعیت جدید اشرفیان نه قابل بازگشت دادن به قبل است ونه قابل اغماض.موضوعی است جهانی با پیروزی محتوم.
ج/ با رفتن به لیبرتی، اشرفیان، رژیم ومماشاتگران رااز نظر سیاسی، بین المللی ، حقوقی ، اخلاقی واجتماعی خلع سلاح ومحاصره کرده اند، گلریزان همیاری نیزنمونه ای از این کارزار ملی وبین المللی است.
در پایان باید به این مهم نیز اشاره کرد که در واقع حاکمیت عراق نه توسط اشرفیان، بلکه اتفاقا توسط همین آقای کوبلر وشرکاء نقض وزیر پا گذاشته شده است به این دلیل که، اگر دولت مالکی تا بحال ادعا می کرد که موضوع اشرف یک مسئله داخلی عراق است که ربطی به طرفهای خارجی ندارد؟ واین اعمال حق حا کمیت دولت عراق قانونی است ، پس چرا آقای کوبلر موضوع اشرف که یک موضوع داخلی عراق می باشد را با حکومت آخوندی که در مسائل داخلی عراق بیگانه محسوب می شود، آنهم نه یکبار، بلکه در ملاقاتهای متعدد ومستمر با پاسدار دانایی فرسفیر رژیم مطرح وبحث نموده ومشورت کرده است.آیا این اثبات نمی کند که حتی مالکی نیز در اتخاذ تصمیمات نمی تواند خودش انتخاب نماید وجواب وتصمیم نهائی در مورد مسائل اصلی ومهم در عراق منجمله موضوع اشرف، نه در اختیارات دولت فعلی عراق بلکه در دفتر خامنه ای در تهران تعیین می گردد وبه این خاطر نیاز به مشورت با رژیم است؟ کوبلر میتواند یک کنفرانس با حضور نمایندگان کشورهای همسایه عراق منهای رژیم( بدلیل اعمال نفوذش در دولت عراق) در مورد اشرف تشکیل دهد؟! چه در عراق وچه در خارج از عراق!؟ ولی همه همسایگان را رها کرده وفقط سراغ حکومت آخوندها رفته ؟ آنهم رژیمی که علنی اعلام نموده که خواهان اعدام ونابودی اشرفیان است....عجب داستانی داریم!
شهین سلامی
نهم اسفند نود