کنفرانس درلندن,محکومیت زندان سازی در لیبرتی

روزشنبه25فوریه( 6اسفند1390) کنفرانسی در لندن در بزرگداشت لرد کوربت, حفاظت و حقوق ساکنان اشرف و محکومیت زندان سازی در لیبرتی برگزارگردید.

 دراین کنفرانس والری کوربت همسر لرد کوربت فقید وشخصیت های برجسته انگلیسی, لرد کلارک عضو مجلس اعیان انگلستان,رئیس حزب کارگر 1992 -1993/لرد مگینس عضو  مجلس اعیان انگلستان/لرد کینگ عضو مجلس اعیان انگلستان/جفری رابرتسون وکیل برجستة انگلستان با رتبة مشاورت ملکه ,اولین قاضی دادگاه ملل متحد برای سیرالئون ,متخصص حقوق بین الملل و نظریه پرداز حقوق /پروفسور گای گودوین گیلمتخصص حقوق پناهندگی و حقوق بین الملل, نظریه‌پرداز حقوق,استاد دانشگاه آکسفورد و دانشگاه ژنو /دیوید ایمس نمایندة پارلمان انگلستان از رؤسای کمیته لوایح مجلس/ماتیو آفورد نماینده پارلمان انگلستان/پروفسور سارا چندلررئیس کمیتة حقوق بشر کانون وکلای انگلستان و ولز/مالکوم فاولرعضو کمیتة بین‌المللی حقوق‌بشر,درکانون وکلای  انگلستان و ولز/کریستینا ریس,نویسنده و خبرنگار/مارتا جین بیکر,نمایندة انجمن بین‌المللی ویلف (از انجمنهای بین المللی زنان) و دو مهمان برجسته ازآمریکا سرهنگ وسلی مارتینفرمانده جیاتیف و نیروهای حفاظتی اشرف  2005 ـ  2006 وژنرال دیوید فیلیپس فرمانده ارشد نیروهای حفاظت اشرف (2004ـ 2005)حضور داشتند. 

ایمس, نمایندة پارلمان انگلستان, از رؤسای کمیته لوایح مجلس
خانمها و آقایان، به همگی شما که امروز بعد از ظهر در این کنفرانس مهم در مورد وضعیت انسانی کمپ اشرف و کمپ لیبرتی برگزار میشود حضور دارید خوش آمد می گویم. اسم من دیوید ایمس است. من عضو پارلمان از حوزه جنوب و غرب هستم و ریاست جلسه امروز را بعهده دارم.
هدف کنفرانس امروز فشار گذاشتن روی سازمان ملل متحد و سایر دولتها به منظور اطمینان حاصل کردن فوری از حفاظت ساکنان اشرف به منظور جلوگیری از یک تراژدی انسانی است.
ولی قبل از اینکه ادامه بدهم میخواستم بیش از هر چیز تسلیتهایمان را از جانب کلیه شرکت کنندگان در این کنفرانس و همچنین کلیه همکارانم در مجلس لردها و عوام نسبت به یک دوست عزیز، لرد کوربت، از کاسل ویل ابراز دارم.
لرد کوربت طی سالیان ریاست کمیته ما را بعهده داشت و در همه زمینه ها استثنایی بود. هیچکس احتمالاً نمیتواند جای رابین را پر کند. او صدای استثنایی در دفاع از حقوق مقاومت ایران بود. یک قهرمان واقعی مدافع حقوق بشر و دموکراسی در ایران. متأسفانه رابین یکشنبه گذشته 19 فوریه در سن 78 سالگی بدرود حیات گفت. ما بسیار سپاسگزاریم که در جمع خودمان خانم کوربت، که میدانم برایش ساده نیست و دخترشان پولی و دامادشان نیک را داریم.
به عنوان یک نماینده محافظه کار باید اذعان کنم که در پارلمان رابین از احترام زیادی در تمام پهنه های سیاسی برخوردار بود و بخش اعظم 33سال عمر سیاسی خود به عنوان نماینده یی از مجلس عوام و بعد به عنوان عضو مجلس اعیان را جهت برسمیت شناساندن ائتلاف اصلی اپوزیسیون ایران، شورای ملی مقاومت و رئیس جمهور برگزیده آن، خانم مریم رجوی سپری کرد.
رابین کمیته پارلمانی را به یک صدای قدرتمند برای مردم و مقاومت ایران تبدیل کرد. در سال 2005 او رهبری 35نماینده از مجلسین بریتانیا از کلیه احزاب در یک چالش حقوقی علیه ممنوعیت غیرقانونی سازمان مجاهدین خلق ایران از سوی دولت بریتانیا را به پیش برد که منجر به رأی دادگاه استیناف در سال 2008 مبنی بر رفع ممنوعیت این سازمان گردید.
قبل از بیماریش در سالهای اخیر، رابین بطور خستگی ناپذیر به سراسر جهان برای تضمین حفاظت بین المللی از 3400 عضو سازمان مجاهدین خلق ایران در کمپ اشرف در عراق که آنها را بعنوان «شجاعترین شجاعان» توصیف میکرد سفر نمود.
خانم رجوی بدرستی لرد کوربت را بعنوان «وجدان واقعی مردم بریتانیا و نمایندگانشان» توصیف کرد. من در اینجا میخواهم از کلیه حضار درخواست کنم که بپاخیزند و به یاد او یک دقیقه سکوت کنند.
سکوت جمعیت

والری کوربت, همسر لرد کوربت فقید
سلام اشرف، سلام کمپ لیبرتی
من میخواهم از شما بخاطر مراسم بزرگداشت بسیار دوست داشتنی که برای رابین برگزار کردید تشکر کنم. من میخواهم چیزی دیگر هم بگویم. رابین کوربت زنده است. او در همه ما زنده است. روح و عشقی که رابین از سال 1981 برای معرفی و شناساندن مقاومت در این کشور و در خارج بارز کرد نباید فراموش شود، بلکه باید آینده روی آن بنا شود و این چیزی است که من میخواهم همه شما انجام بدهید. این موضوع استمرار دارد. روح او در همه ما زنده است. رابطه کوربت قطع نشده است. برای مسئولیتهایی که همه ما باید انجام دهیم دختر من پولی و دامادم نیک میخواهند بمن ملحق شوند. ما فعالیتهایی که او انجام داد را ادامه خواهیم داد.
رابین یک فرشته نبود، بگذارید این را صریح بگویم، او مردی سرسختی بود و این سرسختی بنفع شما تمام شد. بخاطر اینکه در سال 1981 او تصمیم گرفت که این موضوعی است که میتواند کاملاً در دست بگیرد. عشق او برای حقوق بشر، شرافت انسانی، دموکراسی و همچنین حقوق زنان بود، شور و اشتیاق او نه تنها در فعالیتهایش درباره ایران، بلکه در همه زمینه ها فعال بود. من خوشحالم که بگویم او یک لرد بسیار فعال بود، او یک نماینده خیلی فعال بود. من نامه های اعجاب آوری داشته ام، کاملاً اعجاب آور، یک مورد از یک پسر بچه کوچک که الآن یک مرد است. او گفت 25 سال پیش در صفحه اول روزنامه محلی بود چرا که دوچرخه اش دزدیده شده بود، رابین برایش نامه نوشت و او را پیدا کرد و گفت بیا در خانه ما کارهای کوچکی انجام بده و من به تو پول میدهم و ما میتوانیم برای تو یک دوچرخه جدید بخریم و او این کار را انجام داد. این مرد گفت که میخواهد روز جمعه در مراسم رابین شرکت کند. او همیشه اینطوری به مردم نزدیک میشد. شورای ملی مقاومت مهمترین عشق او بود و بیشترین وقتش را در مقایسه با هر چیز دیگری روی آن میگذاشت. وقتی حسین و ناصر قبل از فوتش به دیدن او آمده بودند، اولین سؤال او این بود که در اشرف چه اتفاقی دارد می افتد؟ این تعهدی بود که به عهده گرفت و آن را تا زمان فوتش انجام داد. من از شما بخاطر این یادبود اعجاب انگیز خیلی تشکر کنم. من برخی از این عکسها را خیلی دوست دارم. برخی را ندیده بودم و خیلی دوست دارم نسخه ای از آنها را داشته باشم. این روح ادامه پیدا میکند. او الآن در این سالن با ماست و من خیلی خوشحالم که اینجا هستم. بله این برایم خیلی سخت است.
واقعاً از شما متشکرم و من هم آنچه را که رابین همیشه میگفت را تکرار میکنم: ایران آزاد خواهد شد!

جفری رابرتسون ,وکیل برجستة انگلستان با رتبة مشاورت ملکه ,اولین قاضی دادگاه ملل متحد برای سیرالئون ,متخصص حقوق بین الملل و نظریه پرداز حقوق
خیلی متشکر آقای رئیس، افتخار بزرگی است که در اینجا حضور دارم. من نیز احساساتی را که در رابطه با لرد کوربت ابراز شد تأیید میکنم. به راستی که لرد کوربت یک جنگنده واقعی برای آزادیهای مدنی در انگلیس و در خارج بود.(کف زدن جمعیت)  اجازه بدهید در ابتدا به عنوان یک قاضی و یک وکیل حقوق بشر صحبت کنم و توضیح دهم که چرا ساکنان اشرف. مستحق تحت حفاظت قرار گرفتن میباشند. در این رابطه تاریخچه درازمدتی وجود دارد که به مجاهدین خلق برمیگردد. آن دانشجویان دلیر رشته حقوق و مهندسی که در دهه 60 تصمیم گرفتند که در برابر شکنجه های پلیس شاه، ساواک  باید مقاومت کنند و به بهای جانشان مقاومت کردند. دهها تن از آنها محاکمه و اعدام شدند، با این حال مجاهدین در دانشگاههای ایران رشد کردند و برای سرنگون کردن رژیم شاه جنگیدند ولی بعد از آن، در برابر خمینی و خواست او برای برقراری یک حکومت مذهبی و فاشیستی اسلامی تعداد زیادی از آنها در تهران دستگیر شده و به حبسهای درازمدت محکوم شدند، و بعضا در جا اعدام شند،  ولی آنها اساساً پیرامون آقای رجوی ، در پاریس گرد آمدند و این شرایط تا سال1986 که فرانسه تحت فشار رژیم ایران، در اقدامی به نظر من و از منظر قوانین بین المللی غلط آنها را اخراج کرد، ادامه یافت. مقامات وقت فرانسه میخواستند خدمتی به رژیم ایران کرده باشد، و آنها را به عراق اخراج کردند،  آنها (مجاهدین) به عراق رفته و کمپ اشرف را بنا کردند. البته در سال1988 وقتی جنگ ایران و عراق پایان یافت خمینی که با نوشیدن جام زهر، که خودش گفت، آتش بس را پذیرفت یک ایده شیطانی در سر داشت و مخفیانه با صدور فتوایی حکم اعدام زندانیان مجاهد را صادر کرد و همه آنها اعدام شدند. هیأتهای مرگ که شامل قضات شرع میشدند وقتی به زندانهای ایران می رفتند. از زندانیان فقط یک سؤال پرسیده میشد. از این زندانیان سیاسی، آیا شما هنوز هوادار مجاهدین هستید؟ آنها که پاسخ مثبت میدادند به بیرون منتقل شده و اعدام میشدند. بعضاً با جرثقیل6 تا 6تا و برخی در داخل سالن زندان به صورت ده تا ده تا.
این وحشیانه ترین نمونه از زمان جنگ جهانی دوم در زمینه رفتار با زندانیان به مثابه آسیب پذیرترین افراد کشور است.
این مسأله را لاپوشانی کردند و سازمان ملل متحد چشم خود را برروی آن بست. چون در آن زمان یک گزارشگر بی خاصیت داشتند که قرار بود موضوع را بررسی کند که این کار را نکرد و بدینگونه آن جنایت دهشتناک علیه مجاهدین و علیه آنها که علیه رژیم خمینی مبارزه میکردند پنهان ماند.  متاسفانه باید بگویم که نه تنها رهبر کنونی رژیم یکی از مجریان آن فتوا بود، بلکه رفسنجانی نیز به عنوان کمک کار او مسئولیت پاسداران را به عهده داشت.  متاسفانه باید بگویم که در گزارشی که در این زمینه تهیه کرده ام، من با دهها نفر از شاهدین که مشاهده گر این عمل بودند، مصاحبه کردم،  متاسفانه باید بگویم نام موسوی که در آن زمان نخست وزیر بود نیز وجود دارد که البته نه بعنوان مجری، بلکه به عنوان یکی از کسانی که در پنهان کردن آن دست داشتند وجود دارد.
این سابقه امر را ما داریم و کسانی که در اشرف هستند باقیمانده از آن واقعه هستند. آنها کمپ اشرف را با صرف میلیونها پوند هزینه برای ساختمانها بنا کردند و زمینش هم به آنها به طور مشروع داده شده بود. آنها در آنجا کتابخانه ها دارند، ساختمانهایی دارند که خیلی ارزش دارد.
بنابراین به عنوان پیشینه مطالب، بگذارید به آنچه در کمپ اشرف ظرف چند سال اخیر اتفاق افتاده نگاه کنیم. آنها افراد حفاظت شده تحت کنوانسیون ژنو محسوب شدند در سال 2003 وقتی که این کشور (انگلستان) ، و من به این موضوع برمیگردم، وقتی این کشور به همراه آمریکا به عراق حمله کردند آنها (در اشرف) افراد حفاظت شده تحت کنوانسیون ژنو محسوب شدند. آنها حفاظت شدند چون پناهنده بودند. نمیشد آنها را به ایران برگرداند چون رژیم ایران آنها را میکشت. این همان کینه ای است که در سال 1988 وقتی که مجاهدین زندانی اعدام شدند بارز شد. آنها به عنوان محارب، دشمنان خدا، کشته میشدند که این شیوه دادن حکم اعدام در ایران است. قبلاً در سال 2003 آنها توسط ایالات متحده به عنوان اشخاص حفاظت شده تحت کنوانسیون ژنو شناخته شدند.
آنها درکمپ اشرف جاده ها ساختند و ساختمانهای مسکونی ساختند، امکانات تحصیلی، اجتماعی و ورزشی درست کردند. در 7 اکتبر 2005 معاون فرماندهی نیروهای آمریکایی ائتلاف یعنی بریتانیا  و آمریکا  از ساکنان تقدیر کردیم و من اینجا نقل قول میکنم «همکاری در یک روح مشترک انساندوستی» و ائتلاف تأیید کرد که ما یعنی انگلستان و همینطور آمریکا حق آنها را برای حفاظت شدن در قبال هرگونه خشونت و حق پناهندگی آنها را تأیید کردیم. ما وکلا میگوییم که بازگشت داده نشوند یعنی به کشوری که آنها را مورد تعقیب قرار میدهد تحویل داده نشوند و یا به ایران برگردانده نشوند.
بنابراین، امنیت آنها تضمین شده بود و تضمین شده به نظرمی رسید. بخصوص که سازمان مجاهدین خلق برای تمام جهانیان برنامه مخفی اتمی آخوندها را در نطنز، جاییکه آنها برنامه مخفی اتمیشان را پایه ریزی کرده بودند، افشا کرد، چه خدمت بزرگی به بشریت. این توسط سازمان مجاهدین خلق افشا شد و البته این کینه رژیم ایران از سازمان مجاهدین را عمیقتر کرد.
تا آنموقع همه چیز به نظر خوب میرسید تا اینکه آمریکاییها ترسیدند و تصمیم گرفتند نیروهایشان را از عراق بیرون بکشند. اینکار در 2008 شروع شد و این اولین باری بود که چراغ  برای دولت عراق روشن شد و آنها فهمیدند، بدون شک به تشویق رژیم ایران، که کمپ اشرف را میگیرند.، چون به آمریکاییها گفتند که سازمان مجاهدین خلق یک سازمان تروریستی است. و دراین زمان بود که ژنرال پترائوس گفت نه آنها افراد حفاظت شده هستند و به خوبی از آنها دفاع کرد، ولی المالکی گفت (من نقل قول میکنم) «من متعهد هستم که کار سازمان مجاهدین خلق را تمام کنم» و به محض اینکه نیروهای رزمی آمریکا از اشرف رفتند او دستور حمله شریرانه خودش در 2009 را انجام داد. در حمله ژوئیه 2009 ارتش آمریکا کنار ایستاد و نگاه کرد چون در آنزمان نیروهای رزمی آنها بیرون اشرف بودند و فقط یک تماشگر بودند. وقتی عراقیهای تحت فرمان نخست وزیر مالکی به کمپ حمله کردند 11 تن از ساکنان را کشتند، 6نفرشان به ضرب گلوله کشته شدند و 5 نفر تا حد مرگ کتک خورده بودند. صدها نفر زخمی شدند و حدس میزنم که به این وسیله میخواستند ساکنان کمپ را بترسانند تا داوطلبانه آنجا را ترک کنند ولی البته این حمله عزم آنها را برای ماندن پولادین کرد.

و بنابراین مالکی از آن زمان به محاصره کمپ اشرف ادامه داده و غذا و دارو را از آنها دریغ میکند. در 2011 مقامات رژیم ایران درخواستهایشان برای خلاصی از کمپ اشرف و ساکنانش را بیشتر کردند و وقتی آخرین پست بازرسی آمریکاییها در کمپ گریزلی ، آنجا را ترک کرد، المالکی دستور یک حملة جنایتکارانه دیگر علیه اشرف را داد و در آوریل سال گذشته (36) نفر را کشت و صدها مجروح براثر گلوله و زخم ناشی از ترکش برجا ماندند. کاری که رژیم ایران کرد تبریک گفتن به دولت عراق بود به  خاطر  «قدم مثبتی که برای تحکیم روابط دوجانبه» انجام داده بود. این کاری «مثبت»بود چون شامل کشتار بسیاری  از  مردم بیگناه میشد!
البته که یک اعتراض بین المللی صورت گرفت، کمیسیر عالی حقوق بشر ملل متحد کشتارها را محکوم کرد و از مالکی خواست تحقیقاتی را شروع کند، مالکی قول این کار را داد ولی البته او یک دروغگوست و هیچوقت اینکار را نکرد.
بعد هم کاخ سفید گفت اوه ما عمیقاً به خاطر این صدمات ناراحت هستیم، ولی آنقدر ناراحت نبودند که کار مثبتی بکنند و پس از آن هم شاهد داستان ضرب الاجل بودیم. حمایت کسانی مثل شماها و جامعه بین المللی نیروهای عراقی را مجبور به عقب نشینی تا حداقل آوریل کرد، ضرب الاجل آنها برای نابودی کمپ بدون پرداخت غرامت. و من میگویم، اولین نکته ای که بعنوان یک وکیل به آن اشاره میکنم این است که این کار غیرقانونی است و شما نمیتوانید مردمی را از مالکیت محروم کنید و مالکیتشان را سلب کنید.
موضوع فوری بحث رفتار است، بحث تهدید به آسیب پذیری مداوم ساکنان اشرف است، چنانچه به این اردوگاه کار اجباری موسوم به لیبرتی که در وضعیت دهشتناکی قرار دارد، منتقل نشوند. این یکی از واقعیتهای خیلی جدی است که امروز ما با آن روبرو هستیم.
سازمان ملل متحد خودش اصل حفاظت آرتوپی را تصویب کرده است. این اصل وارد میشود تا دولتهایی که جنایت علیه بشریت علیه مردم داخل حیطه تحت حاکمیتشان اعمال میکنند را متوقف کند.
جنایت علیه بشریت شامل اقدام به کشتار سیستماتیک و وسیع، تحت تعقیب قراردادن و سایر کارهای غیرانسانی است. یعنی همان چیزهایی که در کمپ اشرف تحت مسئولیت دولت عراق اتفاق افتاده است، از وقتی که نیروهای رزمی آمریکا عراق را ترک کردند، از وقتی که کشتار در 2009 شروع شد و این چیزی نیست جز جنایت مستمر علیه بشریت.
کشتار در سال 2009 بود، کشتار در 2011 بود. رفتارهای ضدانسانی مستمر که کماکان بصورت آزار دهنده ای وجود دارد. شما فقط میتوانید تجربه رفتن به کمپ لیبرتی را ببینید و بخوانید و بفهمید چه چیزی دارد برای ساکنان رخ میدهد. این چیزی نیست جز آزار و تحقیر مستمر ساکنان. آنها در کمپ لیبرتی با یک ژنرال عراقی مواجه شدند که دستور کشتار در 2009 و 2011 را داده بود. آنها هدف رگباری از اهانت قرار گرفتند که بسیاری از این توهینها همان رفتار و شیوه رژیم ایران است. به آنها منافق میگویند. این کلمه ای است که توسط خمینی در سال 81 برای آنها ابداع شد. عنوان منافق که در سال1988 طناب را دور گردن مجاهدین خلق جوان شجاع تنگ میکرد الآن در بدو ورود به اردوگاه مرگ لیبرتی به سمت ساکنان اشرف پرتاب میشود.
این رضایت بخش نیست. سازمان ملل متحد یک وظیفه دارد. بنظر من وظیفه ای که الآن درست اعمال نمیشود،  چه توسط نیروهای سازمان ملل متحد در آنجا یا سفیر کوبلر که باید اعمال شود. کسی که او هم بنظر میرسد به تقاضاهای عراقیها بسیار بیشتر از حد لازم سر خم کرده و بخصوص بخاطر ناکارآمدیش در مشاورت با نمایندگان کمپ اشرف میتواند مورد انتقاد قرار گیرد و جای انتقاد به وی وجود دارد. من فکر می کنم که این یک شکست جدی است و من فکر میکنم باید پاسخی به این سؤال داده شود که چه کسی کمپ لیبرتی را مورد بررسی قرار داد؟ بطور واضح این کمپ برای این منظور نامناسب بود. بصورت روشن آنجا یک مکان غیرانسانی برای نگهداری افراد است. و باید آنجا اگر او مسئول آنجا بود باید به ساکنان اشرف میگفت که شما به چنین محلی میروید ولی مهر تأیید سازمان ملل متحد را به آن زده است. پس انجام یک تحقیق ضروری است و باید این تحقیقات صورت گیرد.
بنابراین من فکر می کنم کمیساریای پناهندگان سازمان ملل متحد، البته من خوشم نمی آید که از آنها انتقاد کنم چون کارشان بسیار سخت است، ولی فکر می کنم در این مورد آنها ، همانطور که پرفسور گودوین گیل بعنوان یک متخصص امور پناهندگان فکر میکند، قانون را در این مورد غلط تفسیر کرده اند. این افراد به طور واضحی پناهنده هستند. هر 3400 نفر آنها پناهنده هستند، چراکه اگر به ایران برگردند مورد تعقیب قرار گرفته و اعدام خواهند شد. ما همه این را میدانیم و همه این را میدانند. بنا بر این، چرا آنها به به این صورت جمعی مورد تأیید قرار نمیگیرند. منظورم این است که همه این افراد باید در چند ماه گذشته در اشرف مورد مصاحبه قرار گرفته و موقعیت پناهندگی به آنها اعطا میشد. بنظر میرسد که آژانس پناهندگی ملل متحد یک شیوه برخورد خاصی را با آنها اتخاذ کرده است و این رفتاری است که بطور خاص تبعیض آمیز است و من فکر می کنم این جای انتقاد دارد. آژانس پناهندگی سازمان ملل متحد عمداً با امتناع از انجام مصاحبه برای تعیین وضعیت پناهندگی در کمپ اشرف، در این پروسه سنگ اندازی کرده و جان آنها را به خطر انداخته است.
اما من به این موضوع برمیگردم. این دولت اوباما است که یک پوئن مجانی به دشمنان کمپ اشرف با امتناع از برداشتن برچسب تروریستی علیه این افراد داده است. این نامگذاری در انگلستان به چالش کشیده شد و دادگاه عالی آن را غیرعقلانی توصیف کرد. این زبانی است که دادگاه انگلستان به کار برد و گفت این غیرعقلانی است که بگوییم افراد کمپ اشرف تروریست هستند. در اروپا مجدداً این نامگذاری ملغی شد حالا 18 ماه پیش دادگاه آمریکا به وزارت خارجه دستور داد، به هیلاری کلینتون دستور داد که این نامگذاری را مورد بازبینی قرار بدهد، چرا که این نامگذاری آنطور که آمریکاییها میگویند بدون پروسه قضایی انجام شده است. 18ماه بعد از این (دستور دادگاه) تصمیم عدم بازبینی این نامگذاری به رژیم ایران یک جایزه میدهد که بگویند آنها تروریست هستند. پس باید از کمپ اشرف اخراج شوند. اشرف 80 مایل با مرز ایران فاصله دارد و ما نمیخواهیم تروریستها را در کنار مرز خودمان داشته باشیم. این به مالکی هم یک پوئن مجانی میدهد که میگوید ما میتوانیم اینها را در زندان نگه داریم چون تروریست هستند. و تمام اینها تقصیر وزارت خارجه آمریکاست. به یک دلیل خارق العاده ای که هیچکس نمیتواند آن را بفهمد این نامگذاری هنوز لغو نشده است و این یک بهانه قلابی برای محروم کردن ساکنان اشرف از حقوقشان است.
و من باید بگویم که بزرگترین اعتراضها حول دستیابی رژیم ایران به توانایی اتمی است، و این یک واقعیت است که تا بحال ما در مقابل جنایت علیه بشریت توسط این رژیم سکوت کرده ایم و آن را  مجاز گذاشته ایم و این رژیم برای انجام این قتل عام و قتل عامهای بیشتر احساس مصونیت میکند. ساکنان اشرف شایسته حفاظت هستند.