خانم مریم رجوی, رئیس جمهور برگزیده مقاومت ایران، سخنران اصلی این جلسه بود. در این جلسه که دهها شخصیت سیاسی و مدافعان حقوق زنان شرکت داشتند.
سخنرانی خانم مریم رجوی :
دوستان و خواهران عزیزم!
خوشحالم که در کنفرانسی به مناسبت روز جهانی زن شاهد چنین جمع پراعتباری از منتخبان ملتها، متفکران، مبارزان جنبش برابری و مدافعان حقوق بشر هستیم. حضور خواهرانم از افغانستان، اردن، فلسطین، مراکش، سوریه و همچنین از ایتالیا، آلمان، انگلستان، کانادا، آمریکا و فرانسه که این جلسه را پربارتر می کند.
روز جهانی زن، یادآور نبرد و پایداری زنان است. از این رو قبل از همه باید به زنانی تبریک بگوییم که همین امروز و همین ساعت درگیرودار نبرد هستند؛ پس تبریک می گویم به خواهران عزیزم در کانونهای خونفشان قیام مردم سوریه، همچون حُمص و بابا عَمر و رَستن و درعا، که دراین روزها صحنه های تکاندهنده مقاومت قهرمانانه دربرابر «جنایت علیه بشریت» است.
سازمان ملل متحد امسال روز جهانی زن را به درستی، روز زنان سوریه نامیده است. پس بگذارید برای همبستگی با زنان سوریه و در تجلیل از فداکاریهایشان قیام کنیم و کف بزنیم.
همچنین درود میفرستیم به زنان شجاع تونس و مصر و لیبی و یمن... و درود به زنان اشرف که در حماسه سرخفام ۱۹ فروردین با دست خالی، دشمن را در هم شکستند. صبا و آسیه و شهناز و مرضیه و فاطمه و فائزه و مهدیه و نسترن. و درود بر زنان بهپاخاستهیی که در زندانهای خامنهای در ایران، در اوین و گوهر دشت و سایر زندانها مقاومت میکنند. و با درود به دختران جوانم که در سراسر ایران در تدارک قیام برای آزادیاند.
دوستان عزیز!
در یازده ماه گذشته، برطبق گزارش منابع بینالمللی، دست کم ۳۰۰ تن از زنان دلیر سوریه و بیش از ۵۰۰کودک معصوم، بهشهادت رسیدهاند. زنان و مردان و کودکان سوریه با چنگ و ناخن و دندان با جبهه شرارت و تاریکی در افتادهاند. محور این اتحادیه شیطانی، دیکتاتوری ولایت فقیه است که از گسترش انقلابها، بخصوص از آزادی مردم سوریه عمیقاً وحشت دارد؛ زیرا:
- جبهه منطقهیی ولایت فقیه را متلاشی میکند،
ـ توازن قوا در درون آن را به زیان خامنهای به هم میزند
ـ و مانند تجربه قیام۲۵ بهمن سال گذشته، زمینه مساعدی برای فوران قیامها در تهران و شهرهای دیگر فراهم میکند.
بله، سقوط رژیم سوریه شکافی ایجاد میکند که تا بیتالعنکبوت خامنهای امتداد خواهد یافت.
دوستان گرامی!
بهار خاورمیانه و شمال آفریقا، نشانه گرایش ملتهای این منطقه به آزادی و برابری است. این جنبشها نتیجه یک تعارض بنیادی است. در حقیقت، جوامع این منطقه برای پیشرفت و تکامل خود نیازمند روابطی براساس آزادی و دموکراسیاند؛ اما استبدادهای پوسیدهیی که جز با اختناق و ترور نمیتوانند حکومت کنند، راه آنها را بستهاند.
همچنان که مسعود رجوی رهبر مقاومت گفته است:«راه رشد صنعتی و سرمایهداری در این کشورها، آن هم بدون آزادی سیاسی که لازم و ملزوم همین مسیر توسعه اقتصادی-اجتماعی است ، به بنبست رسیده است. بن بستی که بهطور مضاعف پیش روی رژیم مادون سرمایهداری ولایتفقیه قرار دارد … و زنگهای سرنگونی این رژیم را بصدا در آورده است».
باید تأکید کنم که این جنبشها در ذات خود بر ضد بنیادگراییاند. با این حال، پس از سرنگونی دیکتاتوریها، آنها با تهدید بنیادگرایی مواجه میشوند. آخوندهای حاکم بر ایران نیز با دسیسه تبهکارانهیی تحت نام «بیداری اسلامی» به کمین نشستهاند. بهخصوص که در داخل ایران به بن بست رسیده و برای حفظ قدرت خود نیازمند آنند که سرنوشت بهار عرب را به گروگان بگیرند. از این رو بسیاری با نگرانی میپرسند آیا فرجام این انقلابها نیز، همچون انقلاب ۳۳ سال پیش ایران، حاکمیت بنیادگرایان است؟ و آیا زنانی که با این همه شجاعت در قیامها شرکت کردند، خود بازنده بزرگ آن نخواهند بود؟ آیا ملتهای ما تقدیری جز دیکتاتوری یا بنیادگرایی ندارند؟
نه، هرگز چنین نیست. زیرا پاسخ و راهحلی در دسترس است که حرکت جامعه به سوی پیشرفت و توسعه حقیقی را هدایت میکند. این پاسخ، همانا مسئولیتپذیری و مشارکت فعال و رهبری زنان است. اجازه بدهید در این مورد، به تجربه انقلاب ایران اشاره کنم؛ انقلابی که توسط خمینی ربوده شد. اما در برابر آن پایداری شکوهمندی سر برافراشت که حامل آزادی و دموکراسی آینده ایران است و محور آن رهبری زنان است.
بنیادگرایی برای بنای پایههای حاکمیت خود از سرکوب و تحقیر زنان آغاز می کند. اما در عین حال، بنیادگرایی از مبارزه و قیام همین زنان سرکوب شده، درهم میشکند. این حقیقت، چکیده تجربه جنبش مقاومت ماست. این تجربه گواهی میکند که هر چه مبارزه برای کسب آزادی و دموکراسی سختتر شد و رویارویی با بنیادگرایی مذهبی عمیقتر شد، در نتیجه، برابری زن و مرد و مشارکت زنان در مبارزه و بخصوص رهبری زنان بیشتر ضرورت یافت. در اینجا میخواهم توضیح بدهم که رهبری زنان در عمل چه کارکرد و نتایجی دارد. آیا به این معناست که مردان کنار گذاشته میشوند و مبارزه و مقاومت تنها باید توسط زنان صورت گیرد؟ آیا به این معناست که مدیریت جنبشها از مردان به زنان منتقل میشود؟
خیر، به هیچ وجه. این پدیده، نه برای حذف دیگران آمده است و نه برای رقابت با الگوی موجود؛ بلکه در پی بنای روابطی است بر اساس آزادی و برابری و دموکراسی.
از اینرو در جنبش مقاومت، مردان نه تنها به حاشیه رانده نشدند، بلکه به مراتب رهاتر و مسئولتر و در مبارزه برای آزادی مصممتر و پایدارتر میشوند. زیرا، مسئولیتپذیری زنان، متکی است بر انتخاب آزادانه و بر بیان آزادانه و بر اساس مشارکت حقیقی زنان و مردان.
راستی مگر مبرمترین و ضروریترین پاسخ به مسأله جوانان، مشارکت دادن آنان در همه شئون اقتصادی و سیاسی جامعه نیست؟
پس آلترناتیوی لازم است که یک مشارکت حقیقی را تضمین کند. روابطی بر اساس مشارکت همه مردم و شنیدن آنها، و روابطی بر اساس بردباری و تساهل. به همین دلیل پاسخ آن زنان هستند. بله! به دورانی گام نهادهایم که در آن مسئولیت رهایی جامعه بشری از ستم و استبداد و بهرهکشی بر دوش زنان قرار گرفته است.
زنان شایسته این مسئولیتاند و بیشک از عهده آن برمیآیند.
دوستان گرامی!
نقش محوری زنان در مقاومت ایران، نتیجه یک مبارزه بغرنج و طولانی با مهیبترین دیکتاتوری جهان بوده است.
آنها، هم آزمایشهای بزرگی از سرگذراندهاند، هم دستاوردهای بزرگی نصیب جامعه بشری کردهاند. درخشانترین دستاورد مقاومت ما، پایداری ده ساله اشرف است. آنهم زیر فشار رژیم ولایت فقیه که قصد تلاشی مجاهدان اشرف را داشت. در حالیکه نه فقط از همکاری دولت وابسته به خود در عراق سود برده است، بلکه گاه دوازده دولت مختلف را نیز علیه این مقاومت با خود همراه کرده است.
با این همه، مجاهدان اشرف ،از آتش دو قتل عام هولناک در تابستان ۸۸ و بهار امسال عبور کردند، دسیسههای بزرگ رژیم آخوندی برای متلاشی کردن مجاهدین را درهم شکستند و در دل یک محاصره بیرحمانه که بیش از سه سال است ادامه دارد، استوار ماندند.
این نتیجه تعهد آنها به آرمان آزادی است. و این نتیجه پیروی آنها از یک رهبری آرمانی و یک اندیشه ضدبهرهکشانه است. بدینسان روابطی بر پایه انتخاب آزادانه و برابری، با مسئولیت پذیری و رهبری زنان امکانپذیر شده است؛ روابطی که با آزادی انسان از ستم و بهرهکشی، به او توانایی میدهد که شخصیت انسانیاش را ابراز کند؛ روابطی بر پایه از خودگذشتگی، ترجیح دادن منافع دیگری بر منافع خود، و جبران ضعفها و کاستیهای سایرین. و روابطی بر اساس روابط فعال با جمع همنوعان، که آدمی را به بالاترین دارایی انسانیاش نائل میکند.
این قدرت انسانی، زنان مقاومت را قادر ساخته است در مقابل بالاترین فشارها تسلیم نشوند و جانزنند، و در سختترین اوضاع، نهدچار عجز شوند و نه مأیوس و منفعل. به عکس،هرقدر سختیها بیشتر میشود، تلاش آنها برای گشودن راه و پیشروی به جلو افزایش پیدا کند. و این، آنها را از چنان ایمانی برخوردار کرده است که به شانس، تصادف و خواست این یا آن قدرت، چشم ندوزند. به جای آن، به نیروی خود و قدرت همبستگی مردمشان تکیه کنند و مبارزه خود را هرچه بیشتر شدت بخشند.
بله، تسلیم نشدن، از پا نیفتادن، خطر کردن، راضی نبودن، قناعت نکردن، صدبار زمینخوردن و بازبرخاستن، دائما در اشتیاق راه تازه و ایده نو بودن، هر ذره آزادگی را کشف کردن، هر بارقه انسانی را شعلهور کردن، و از طاقت خود مشعلی بر افروختن. این است کار زنان. و اینست منشاء میتوانها در مقابل بایدها.
حضور مؤثر زنان در مقاومت ایران در زمینه افشای اسلام ارتجاعی نیز دستاورد عظیمی داشته و دارد. آنها نشان دادهاند که اسلام دین به بردگی کشاندن زنان نیست. اسلام آیین زنستیزی و تبعیض نیست. اسلام آیین ریاکاری و انحصار طلبی و سرکوب و سنگسار نیست.
بله؛ اسلام دین برابری ، دین رهایی و مسئولیت پذیری زنان ، و دین بردباری و مهربانی و عشق و رحمت است.
زنان مقاومت ایران همچنین یک جنبش بدون مرز، بر اساس مدار نوینی از همبستگی انسانی، آفریدهاند؛ جنبشی از انسانهای شریف که مظاهر وفاداری به دمکراسی در کشورهای خود محسوب میشوند. کسانی که به دور از اختلافها و منافع حزبی و جناحی، به دفاع از مقاومت برای آزادی مردم ایران برخاستهاند.
در این زمینه باید به شکل گیری یک جبهه جهانی علیه بنیادگرایی و دیکتاتوری مذهبی اشاره کنم که شما خواهران عزیزم در آن نقش شایستهیی داشته و دارید. شما زنانی که در این نبرد، ۱۰۰۰زن پیشتاز در اشرف و در کل جنبش مقاومت از جمله در زندانهای ایران را همراهی میکنید.
قرن ۲۱ را زنان میسازند. و آینده در دستهای شماست.
مبارزه زنان ضدتمام عیار مماشات است. از این رو در عرصه بینالمللی، پس زدن سیاست مماشات با فاشیسم مذهبی، دستاورد آنها بوده است.
کارزار سیاسی و حقوقی سالهای اخیر که توانست زنجیر لیستهای تروریستی را در هم بشکند، بخشی از این مبارزه است. این کارزار در وهله اول حق مردم ایران برای مقاومت و برای تغییر رژیم را به کرسی نشانده است.
حضور فعال و مسئولانه زنان در تمام سطوح، در این سالها توانست از یک جنبش مقاومت، یک نیروی سیاسی تاثیرگذار بسازد که در صحنه بینالمللی تعادل قوا را به سود مردمش بچرخاند و برای اولین بار یک قدرت اخلاقی را به یک قدرت سیاسی تبدیل کند.
خلاصه کنم:
در جهانی که با تهدیدی چون فاشیسم دینی حاکم رو بروست، در جهانی که بخاطر ملاحظات ژئوپولیتیک و تجاری، دولتمردان غرب در برابر دیکتاتوری مذهبی سر تسلیم و ذلت فرود میآورند، و در جهانی که مقاومت و فداکاری برای آزادی تخطئه میشود، در نتیجه فضایی برای حیات جنبشهای مستقل و آزادیخواه باقی نمیماند. زنان پیشتاز ایران، مقاوتی اصیل و شکافنده بنا کردهاند که پاسخ دوران جدید است. پاسخ زنان و جوانان برای آزادی و رهایی است. و راهگشای بن بست جنبشها و انقلابهاست.
دوستان عزیز!
زنان و مردان اشرف، با پایداری و ایستادگی خود، دوران جدیدی را در تاریخ مقاومت و میهن ما رقم زدهاند.
دو روز پیش، دومین گروه از مجاهدان آزادی، اشرف را بسوی کمپ لیبرتی ترک کردند. دشمن می خواهد لیبرتی را به زندانی برای ساکنان اشرف تبدیل کند اما مجاهدان آزادی علیرغم همه سختیها و کاستیها، مبارزه علیه دیکتاتوری آخوندها را شدت میبخشند.
دولت عراق به جای برآورده ساختن استانداردهای انساندوستانه و حقوق بشری، لیبرتی را مملو از قوای مسلح کرده است. همراه با انواع دوربینها و وسائل استراق سمع و جاسوسی. با ممنوعیت تردد، ممنوعیت دسترسی به پزشک و وکیل و خانواده و کمپی که در عین حال فاقد ابتداییترین شرائط زیستی نظیر آب آشامیدنی است. با اینحال بازهم برای فرصتدادن به راهحل مسالمت آمیز و خنثی کردن توطئههای رژیم ایران ، گروه دوم از ساکنان اشرف، با حداکثر انعطاف و مسئولیتپذیری روانه لیبرتی شدند.
اکنون دیگر زمان آن است که دولت آمریکا و سازمان ملل، اجرای اطمینهای حداقل و برخورداری ساکنان از کلیه حقوقشان در لیبرتی را تضمین کنند. تضمین حقوق اولیه آنها، حقایق مهمی را در معرض قضاوت تمام جهان قرار میدهد: از جمله پایبندی ملل متحد به مسئولیتهایش برای حمایت از قربانیان جنایت علیه بشریت. و همچنین پایبندی آمریکا به قوانین بینالمللی و تعهداتش در مقابل حفاظت از ساکنان اشرف.
مطمئنم که شما متحصنین ژنو و واشنگتن و همه اشرفنشانها در سراسر جهان با ایستادگی خود، این را محقق خواهید کرد.
پایداری مجاهدان اشرف و مقاومت ایران، بازتاب تمایل عظیم جامعه ایران به کسب آزادی و سرنگونی رژیم ولایت فقیه است.
آری، آنها قیام کردهاند برای بنای یک جامعه دمکراتیک، یک جمهوری بر اساس جدایی دین و دولت، احترام به حقوق بشر، لغو حکم اعدام و الغای قوانین شریعت آخوندی، برابری زن و مرد و مشارکت فعال و برابر زنان در رهبری سیاسی، برای تأمین همه آزادیهای فردی و اجتماعی، از جمله حق ازدواج و طلاق و حضانت فرزندان، منع خشونت و بهرهکشی، و حق انتخاب آزادانه پوشش.
حالا سئوال اساسی، این است که زنان ایران با سابقه صد و پنجاه سال مبارزه برای آزادی و برابری، زنانی با فرهنگ غنی و پیشرو، با نقشی بیهمتا در مقاومت علیه فاشیسم مذهبی؛ زنانی که در صف مقدم قیامها میرزمند. و زنان آگاهی که اکثریت دانشجویان دانشگاههای کشور را تشکیل میدهند.
چرا آزادیها و حقوق ابتداییشان لگد کوب آخوندهای زن ستیز شده است؟
چرا تمام زندگیشان با خشونت و تحقیر درهم کوبیده میشود؟
چرا در خانواده یا در محل کار و تحصیل، فرودست تلقی میشوند؟
چرا در اشتغال و فعالیت اقتصادی سهمشان اندک است؟
راستی چرا در قوانین و سیاستها، موجود درجه دوم محسوب میشوند؟
و چرا از مشارکت در اداره امور کشورشان ممنوع شدهاند؟
این همه ممنوعیت، این همه محرومیت و این همه نابرابری چرا؟
حجاب اجباری، زندگی اجباری و ولایت اجباری تا کی؟ و تاکجا؟
آری، این وضع حقارت بار باید به کلی دگرگون شود. و ما بیتردید آن را دگرگون خواهیم کرد و جامعه ایران شایسته و نیازمند آزادی و دمکراسی و برابری زن و مرد است و چنین خواهد شد. زنان ایران شایسته مشارکت برابر در رهبری سیاسی کشوراند. و ما این حق را به کرسی خواهیم نشاند. بر این اساس، به سران این ولایت زن ستیز میگوییم:
گمان نکنید که بیش از این خواهید توانست بهار ایران را به زنجیر بکشید! نیروی عظیم خواهان آزادی و برابری در پشت سد اختناق، بیتابی میکند. این سد شکسته خواهد شد، این دیوار فرو خواهد ریخت. و همین زنان آگاه و مقاوماند که بر ویرانههای نظام آخوندهای زن ستیز، یک جامعه آزاد و دمکراتیک بنا خواهند کرد.
پس خطاب به خواهرانم در بلوچستان و خوزستان، به خواهرانم در کردستان و آذربایجان و گیلان و مازندران، یا تهران و خراسان و اصفهان و کرمان و سراسر ایران میگویم: به زنان اشرف نگاه کنید و برای مسئولیت خود قیام کنید.
کسب آزادی و برابری و دمکراسی برعهده شماست. این شمایید که باید فاشیسم ولایت فقیه را سرنگون کنید. و آزادی مردم و کشورتان بر عهده شماست.
در این نبرد، زنان پیشتاز تاریخ مبارزات ایران به یاری شما آمدهاند: از زنانی چون مرضیه اسکویی،اعظم روحی آهنگران، مهرنوش ابراهیمی و فاطمه امینی تا اشرف رجوی، برجسته ترین زن انقلابی تاریخ معاصر ایران. از دهها هزار زن قهرمانی که در ۳۳ سال گذشته شکنجه و اعدام شدهاند، تا صدیقه و ندا با پیکرهای فروزان و دختر قیامهای ایران ندا آقا سلطان.
بله، آزادی و برابری در دسترس است.
سرکوب شدگان پیروز میشوند
رژیم ولایت فقیه سرنگون میشود.
و سپیده دم آزادی، در سراسر ایران خواهد دمید.
از همه شما متشکرم.