از جمله باریزا خیاری معاون مجلس سنای فرانسه، ریتا زوسموت، رئیس سابق پارلمان فدرال آلمان، تاشا دو واسکونسلو، سفیر اهداف انسانی اتحادیه اروپا، لیندا چاوز، مدیر سابق ارتباطات کاخ سفید، اینگرید بتانکورد، کاندیدای سابق ریاست جمهوری کلمبیا، آن ماری لیزن، رئیس سابق سنای بلژیک، و نمایندگان مجالس قانونگزاری از کشورهای مختلف جهان ازجمله نریمان الرؤسان(اردن)، الیزابتا زامپاروتی(ایتالیا)، مارتین پنویل (فرانسه)، بارونس فلین(انگلستان)، آلیس دمول (بلژیک)، دکتر نجات بوبکر(فلسطین)، ادیت باوئر، نماینده پارلمان اروپا، سارا چندلر، رئیس کمیته حقوقبشر کانون وکلای انگلستان و ولز، انیسه بومدین، اسلام شناس و بانوی اول الجزایر در دوران ریاست جمهوری حواری بومدین، آن فراری به نمایندگی از شهرداران(فرانسه)، روت وجوود، حقوقدان از آمریکا، اوود دو توئن، بنیانگذار و رئیس فوروم اقتصادی و اجتماعی زنان در فرانسه، سنتیا فلوری، فیلسوف نوین از فرانسه، ریموند فولکو، نماینده سابق از کانادا، امل پاشا، فعال حقوق زنان از یمن و سارا فیلیپس فعال حقوق زنان ازآمریکا سخنرانی کردند.
بریسا خیاری،معاون مجلس سنای فرانسه
متشکرم دوستان عزیز باید بگویم که برای من مایه خوشوقتی است که در این نشست زنان مبارز به مناسبت روز جهانی زن شرکت کنم و نباید فراموش کنیم که 8مارس تنها روز زن نیست بلکه روز حقوق زنان است و یادآوری این نکته که ما حقوقمان را در نتیجه مبارزات چندین نسل از زنان پیش از خودمان به دست آورده ایم و همه می دانیم که نباید از مبارزه دست بکشیم چرا که برای رسیدن به برابری همواره باید مبارزه کرد. زنان اعم از الجزایری، فلسطینی، ایرانی، تونسی، فرانسوی و از دیگر ملیتها هیچگاه از صحنه مبارزه غایب نبوده اند.آنها همواره جنبشهای سیاسی را همراهی کرده و امروز برای احقاق حقوقشان و شناسایی جایگاهشان مبارزه می کنند.
بعضیها می خواهند زنان را در حصاری از قید و بندهای سنتی محصور کنند اما آنها که خیال می کنند زنان به سادگی از حقوقشان در می گذرند، طبیعت زن را نمی شناسند.
در حالی که زنان بخش مهمی از جنبشهای حق طلبانه و اعتراضی را تشکیل می دهند، گاهی باعث تأسف است که بلافاصله از روند سیاسی تأسیس رژیمهای جدید حذف می شوند و در این رابطه من مایلم به طور خاص به خانم رجوی ادای احترام کنم: زنی که به شیوه یی دموکراتیک در رأس یک جنبش مقاومت در برابر استبداد و سرکوب قرار گرفته است. حضور او ثابت می کند که هیچ سرنوشت مقدری برای خاورمیانه آن گونه که برخی گفتگوهای جانبدارانه و مماشات گرانه وانمود میکنند، وجود ندارد، به این معنی که نوعی مرد سالاری در خاورمیانه وجود دارد که هیچگاه با مفهوم برابری و تساوی در مناسبات بین دو جنس کنار نخواهد آمد.
خانم (رجوی) شما یک الگو هستید و حضور شما نشان می دهد که گفتگوی برابر می تواند صورت بگیرد و باورکردنی است و امیدوارم که این الگویی برای تمام منطقه باشد، تا بتوانند همین نمونه و همین اهداف را برای زنان بی شمار دنبال کنند.
خانم (رجوی)، شما هم مثل من قویاً به جدایی دین از دولت معتقدهستید و مانند من عمیقاً مسلمان. شما خاطرنشان کردید که ما حامل یک اسلام معنوی، آزاد اندیش و مسئول هستیم که بر اومانیسم، رهایی، عدالت و برابری پایه گذاری شده و به درستی یاد آور شدید که در دین اکراه و اجبار وجود ندارد و باز گفتید که باید با فاشیسم دینی و بنیادگرایی مبارزه کرد.. همان طور که آن-ماری لیزن گفت و نیازی به یاد آوری من نیست ما باید از زنان اشرف و لیبرتی دفاع کنیم، زنانی که مبارزه میکنند و در خط اول جبهه حضور دارند. ما از سازمان ملل متحد، از اتحادیه اروپا و فرانسه میخواهیم که از مبارزه آنان حمایت کنند. بر اثر این مبارزه، دیکتاتوریها دیر یا زود سقوط می کنند. باید امیدوار بود که این بهار خلقها بهار زنان هم باشد و خلقی که از آن این قدر صحبت میکنیم، خلقی باشد شامل مردان و زنانی که همه در آن از فرصتهای برابر برخوردار باشند. ما همه زنان اشرفی هستیم. متشکرم.
پروفسور ریتا زوسموت، رئیس مجلس فدرال آلمان 1988 - 1998
خانمهای عزیز، آقایان عزیز!
ما چرا امروز اینجا هستیم؟ من اینجا هستم چون فکر میکنم ما باید به بیرون از خودمان نشان دهیم که ما ضعیف نیستیم. ما خاموش و پرت نیستیم. بلکه ما یکدیگر را حمایت میکنیم و خیلی خوب میدانیم که این هنوز مردسالاری است که حکومت میکند و ما آنرا در هم خواهیم شکست و میخواهیم که در هم بشکنیم.
و ما اینجا هستیم چون زنان و مردان در اشرف تحت فشار قرار دارند. و در حال حاضر بطور خاص تحت فشار هستند چون جابجایی از کمپ اشرف به کمپ لیبرتی آنها را باری دیگر در یک وضعیت نگران کننده قرار داده است. شرایط سختی که آنها از آن رنج می برند و با آن مبارزه میکنند.
اما من در عین حال میخواهم به شما بگویم، وقتی شما با زنان اشرف صحبت میکنید، نیرو و اعتمادی را مشاهده میکنید و متوجه میشوید که این افراد برای هدف بسیار مهمی مبارزه میکنند، متوجه میشوید که آنها به این باور دارند که موفق به برقراری آزادی خواهند شد. پس وظیفه ما این است که برای دستیابی به این رهایی، حمایت و همبستگی خودمان را ابراز کنیم، با اشرف، با ایران و با هر نقطه از جهان که در آن زنان در معرض این تهدید قرار دارند که مورد اتهامات سخت و خانمانسوز قرار بگیرند و یا با تحقیر، شکنجه و حکم اعدام مواجه هستند.
ما اینجا هستیم چرا که ما تن دادن به این اجبارات را نمیخواهیم و تحمل نمیکنیم.
خانم رجوی گرامی، شما امروز برای ما چه چیز گرانبهایی را فراهم کردید. این امکان را فراهم کردید تا پی ببریم که بحث دنیاهای متفاوت نیست. اینکه گفته میشود مسیحیان یک دنیا دارند و بنیادگرایان در اسلام یک دنیای دیگر، نادرست است. بلکه یک دنیا وجود دارد. هیچ فرقی نمیکند که انسانها از کجا می آیند، به چه زبانی صحبت میکنند، چه فرهنگی دارند و متعلق به چه منطقه ای هستند. یک نیاز اساسی وجود دارد و آنهم حق انسان بودن است، یعنی برسمیت شناختن انسان آزاد، فارغ از سرکوب و تحقیر، سهیم در زندگی و در سازندگی حیات انسانی مان.
من امروز این احساس را داشتم که ما به هم تعلق داریم و با هم یکی هستیم. اسلام برای ما تهدیدی ندارد بلکه اسلام مشترکاتی خیلی بیشتر از آنچه که ما تا بحال عنوان کرده ایم، با حقوق انسانی دارد.
عشق ورزیدن به انسانها، همزیستی سرشار از محبت، آزادی و صلح و پرهیز از خشونت.
زیرا آن چیزی که اکنون مجدداً زنان اشرف، همراه با فرزندان و مردانی که در آنجا هستند با آن مواجهند، نگرانی از یک اعمال خشونت است.
ما زنان باید از یک چنین دنیایی بیرون بیاییم و این کافی نیست که گفته شود ما دارای حقوقی هستیم، بلکه ما باید برای چیزی تلاش کنیم که فقط بر پایه حقوقمان میتوانیم به آنها دست پیدا کنیم: تلاش علیه خشونت، علیه این ادعا که کسی میتواند حقیقت مطلق باشد، زیرا تنها نزدیکی به حقیقت وجود دارد. تلاش برای عدالت بیشتر و و تلاش علیه فقر. تلاش برای ایجاد روح همکاری جهانی بجای رویکرد تخاصم.
ما هنوز در دنیای تخاصم و نه همکاری زندگی میکنیم. هرگاه که زنان در کنفرانسهای جهانی شرکت میکنند و طرز فکر متفاوتی با اکثریت را ارائه میدهند و سرمایه داری را بعنوان قدرت اقتصادی جهانی حاکم بر انسانها زیر سؤال میبرند، عده ای می پرسند که اینها دیگر چه موجودات ساده و خوش باوری هستند! من فقط میتوانم بگویم که خیلی مهم است که چنین زنانی هستند که برای ما نمونه هستند و ما را تشویق میکنند. من میخواهم این را از تجربه سیاسی خودم بگویم که بدون مقاومت و بدون شجاعت هیچ چیزی را پیش نخواهیم برد.
اگر ما فقط مطیع باشیم و به این گوش کنیم که چه کاری باید انجام دهیم و حق انتخاب این را نداشته باشیم که چه کاری میخواهیم انجام دهیم و خودمان به چه چیزی می اندیشیم، همه چیز مانند گذشته خواهد ماند.
اشرف، ایران و دنیا بعنوان مسئولیتی به ما سپرده شده است تا ما آنها را از پاریس و از هر نقطه ممکن در جهان آنگونه تغییر دهیم که سازگار و شایسته انسانها باشد و آنگونه که ما آنرا سرمشقی برای آینده میخواهیم. من آرزو دارم که ما در این هفته ها مستمراً به آن انسانها فکر کنیم. بعنوان مثال از سوریه نام برده شد.
ما مقاومت میکنیم تا انسانها نجات یابند و نه اینکه نابود شوند. با تشکر
زامپاروتی نماینده پارلمان ایتالیا
من به عنوان یک پارلمانتر و همچنین به عنوان یک مدافع حقوق بشر، هوادار انجمن به قابیل دست نزنید، تصمیم گرفتم که روز جهانی زن را به زنان ایرانی و به طور خاص به زنان اشرف اختصاص بدهم.
من این کار را می کنم چرا که ما خشونت و زن ستیزی رژیم مذهبی ایران، که زنان قربانی آن هستند را می شناسیم.
فقط در سال گذشته سنگسار 15 زن رسماً اعلام شد. محکومیت به یک مجازات وحشتناک. اگر چه رژیم ایران امروز می گوید که این مجازات در قانون جزایی جدید حذف شده است، ولی ما میدانیم که این حرف کاملاً غیر واقعی است، چرا که مجازات سنگسار همچنان در سایر قوانین و در پیشینة قضایی ملایان در نظر گرفته شده است.
من خواهم گفت که رژیم ایران را یک تهدید برای امنیت بین المللی در زمینه سلاحهای هسته یی محسوب می کنیم. این درست است، ولی ما باید این را بدانیم که رژیم ایران یک خطر محسوب می شود، اما قبل از هر چیز به خاطر این که حقوق بشر و به ویژه حقوق زنان ایران را مورد تهدید قرار می دهد. چرا که رژیم ایران قبل از هرچیز تهدیدی برای مردم خودش است. سرکوب زنان ایران و به ویژه زنانی که عضو مقاومت ایران هستند، به ما مربوط است و تهدیدی که متوجه آنان می شود، تهدیدی علیه همة ماست. بنابراین ما باید چهره موذی وآزاردهنده رژیم ایران را افشا کنیم. اذیت و آزاری که امروز به عراق هم کشیده شده است. زیرا همه از نفوذی که رژیم ایران بر عراق دارد، مطلع هستیم.
عراق حکومتی است که نمی تواند مورد اعتماد باشد و در آن چه که به وضعیت اشرف برمیگردد، این بی اعتمادی اهمیت بیشتری پیدا می کند و تصمیم خانم رجوی برای پذیرش انتقال بخش اول و سپس بخش دوم ساکنان اشرف به اردوگاه لیبرتی را بیشتر برجسته میکند.
ولی این تصمیم باعث می شود که ما بیشتر احساس مسئولیت کنیم و از موضع و سیاست ایشان بیشتر حمایت کنیم، سیاستی که به زعم من از حمایت اکثریت نمایندگان مجلس ایتالیا برخوردار است.
این پارلمان همچنین خشونت نیروهای عراقی علیه ساکنان اشرف و به ویژه در آن چه که به زنان مربوط می شود و به طور خاص تر، نسبت به خشونتهایی که در زمان انتقال این زنان از اشرف به لیبرتی که در واقع یک اردوگاه جنگی است، اعمال شده را محکوم می کند.
بنابر این من اعلام می کنم که ما باید با قدرت بیشتری از جامعه بین المللی درخواست کنیم که توافقهای به عمل آمده بین مقاومت و سازمان ملل متحد و عراق را در آن چه که به تعریف نهایی از موقعیت ساکنان اشرف مربوط می شود، مورد احترام قرار بدهند. باید این را بفهمیم که به قول گاندی ما باید تغییری را که در جهان خواستار آن هستیم، ابتدا در خود محقق کنیم.
تصمیم مقاومت ایران برای واگذاری رهبری جنبش به زنان ـ چرا که رهبران این جنبش ازجمله خانم رجوی زن هستندـ به نظر من مؤثرترین و جدی ترین راه برای ایجاد یک تغییر دموکراتیک در ایران است . متشکرم.
اینگرید بتانکور،کاندیدای ریاست جمهوری کلمبیا،گروگان فرانسوی ـ کلمبیایی
امروز همه ما در این جا جمع شدیم تا قبل از هرچیز ادای احترام کنیم به هزار زن اشرفی و به مردان اشرفی مستقر دراین کمپ که موضوع نگرانی همه ماست.
و ما با عزم همبستگی آمده ایم تا به آنها درود بفرستیم، چرا که همه ما که اینجا هستیم از فداکاری آنها آگاهیم، از روحیه مقاومت آنها که برای ما یک الگو است، آگاهیم. می دانیم که آنها هدف رفتار خودسرانه قرار گرفته اند و
در پروسه یی که ما از آن سر درنمی آوریم ، توسط دولت کنونی عراق از از دوستان پناهنده، تبدیل به «دشمنان خطرناکی» شدند که باید 24 ساعته و هر دقیقه تحت نظر باشند. پس به افتخار آنهاست که ما اینجا هستیم، برای اینکه بگوییم آنها نماینده همه پناهنده های جهان، چه مرد و چه زن، هستند. کمی پیش به ارقامی که سازمانهای بین المللی به ما می دهند نگاه میکردم. صحبت از 15 میلیون پناهنده در دنیا می کنند. برخی دیگر، صحبت از 43 میلیون میکنند، که اکثرشان را زنان تشکیل می دهند. اکثرشان زنانی هستند که در شرایط بسیار بسیار سخت به سر می برند. و زنانی که در حال حاضر در کمپ اشرف هستند سمبل آنها هستند. سمبلهای مقاومت و شرف در شرایط سخت. و برای همه ما زنان که اخبار بین المللی را دنبال می کنیم، و اخبار بین المللی برایمان اهمیت دارد، به وضوح حس می کنیم که بهار عرب، خیلی جلوتر از بهار عرب در کمپ اشرف اتفاق افتاد. در واقع، کمپ اشرف از مدتها پیش پیام آور این بهار عرب که ما با امید ونگرانی به آن می نگریم، بوده است. و از آنجا که ما از آسیب پذیری آن آگاهیم، اهمیت دفاع از سرنوشت این زنان در کمپ اشرف را می دانیم. چرا که آنان برای ما امید همه زنان در کشورهای عربی هستند که امکان تغییر رژیمهایشان وجود دارد و به حقوق آنها، هویت آنها و حقوق بشر احترام بیشتری گذاشته خواهد شد.
ولی صحبت از زنان کمپ اشرف، همچنین صحبت از خطراتی است که ساکنین کمپ اشرف را تهدید می کند. ما با جزئیات، وقایعی که اشرف را به یک محل بسیار سخت برای زیستن تبدیل کرد، دنبال کردیم. چرا که در معرض حملات ارتش عراق هستند.
و ما به خوبی درک می کنیم که وقتی به زنان کمپ اشرف درود می فرستیم، در حقیقت با این تانکها، این سلاحها، این وحشیگریها در حال مقابله هستیم و راه آنها را سد می کنیم.
تمام زنانی که اینجا هستیم. در این آگاهی،مشترکیم که حتی وقتی فقط از قدرت کلام برخورداریم، میتوانیم قوی تر از سلاحها باشیم. و وقتی صحبت از کلام و از قدرت کلام میکنیم، خوب می فهمیم که برای متوقف کردن تانکها، باید جلوی افترا ها را گرفت، باید جلوی دروغ ها را گرفت. چرا که دروغها و افترا ها به همان میزان تانکها، سلاح ها و بمبها، خطرناک هستند.
به همین دلیل است که می خواهم امروز برایتان از یک مرد صحبت کنم که نماینده چنین افرادی در دنیا است، که اطلاعات را دریافت میکنند و طوری منتقل میکنند که میتواند باعث ظلم بسیار زیادی شود. با شگفتی و اندوه بسیار مقاله ای که در «مجله سیاست خارجی» منتشر شده را خواندم. نویسنده آن: جاش روگین، یک مرد جوان، و «بسیار سخنور» به اصطلاح انگلیسی است ، و با خواندن چیزی که او نوشته بود، فکر کردم که نمیتوانم ساکت بمانم و پاسخ ندهم. چرا که اگر ما میخواهیم زنانی که در کمپ اشرف هستند را گرامی بداریم، متعهد هستیم که سدی در مقابل افتراء و دروغ باشیم. این مرد در شروع می گوید که این یک سازمان مارکسیست ـ اسلامی است. به روشنی، ما می دانیم که این درست نیست، اما دردناک است که وی مقاله اش را به این شکل شروع می کند، چرا که بدینوسیله می خواهد توجهات را از روی آنچه واقعاً اهمیت دارد، یعنی جان 3400 نفر، منحرف کند. این کافی نیست که بگوییم که خوب یا غلط است که از کسی به دلیل اعتقاداتش دفاع کنیم. من به این دلیل اینجا هستم که واقعاً به اهمیت مبارزه برای حقوق بشر اعتقاد دارم. و برایم اهمیت ندارد که کسی که از وی دفاع می کنم کمونیست است یا نه. تازه در مورد مجاهدین، اینطور نیست. پس چرا دروغ؟ این شخص، این خبرنگار، جاش روگین، بسیار تلاش کرده تا کسانی را که از اشرف دفاع کرده اند به عنوان افرادی که حداقل دیوانه یا غیر مطلع هستند قلمداد کند. و مسلماً من هم در این گروه گنجانده شده ام. و به نحوی، این موضوع را مربوط به خودم هم میدانم. برای مثال، او گفته است که شهردار سابق نیویورک گفته که کمپ (لیبرتی) یک اردوگاه کار اجباریست. و در مورد این موضوع بحثهای بسیاری شده است. یک اردوگاه کار اجباری، منهم باید بگویم، چرا که من در یک اردوگاه کار اجباری زندگی کرده ام: میدانم چه چیزی یک اردوگاه کار اجباریست و چه چیزی یک اردوگاه کار اجباری نیست. جاش روگین به نحوی که به نظرش مشکوک است، می گوید جولیانی در مورد این کمپ، هنگامی که نام کمپ «ویکتوری» بود و در اختیار ارتش آمریکا بود، چنین حرفی را نمیزد. خوب معلوم است! هیچکس در مورد آن چنین حرفی نمی زد، هنگامی که این محدوده باز بود، در خدمت ارتش آمریکا بود و همه چیزهایی که قبلا داشت را در اختیار داشت. چیزی که این آقا فراموش می کند بگوید این است که این کمپ قبل از رسیدن اولین پناهنده های کمپ اشرف، توسط ارتش عراق به طور کامل غارت و تخریب شده است. و چیزی که غیر قابل قبول است، یعنی چیزی که مطلقاً نمیتوانیم قبول کنیم این است که، در حالیکه ما تصاویر را دیدیم و ما کل پروسه ایجاد این کمپ لیبرتی را دیدیم، برای اینکه 3400 مرد و زن حالا به این کمپ جدید منتقل شوند، چیزی که او نمی گوید، اینست که اتفاقاً ارتش عراق بود که کاری کرد که این منطقه کاملاً غیر قابل سکونت باشد. اما، بیشترین چیزی که مرا نگران میکند، وضعیت فیزیکی کمپ لیبرتی نیست، وضعیت فیزیکی مردان و زنانی هم که همچون زندانی خواهند بود نیست. چیزی که مرا نگران میکند، و در این نکته به استدلال جولیانی میپیوندم، پروسه روانی است. و میخواهم که با هم به چیزی که میدانیم فکر کنیم، به چیزی که آموختیم، برخی مستقیماً از خانواده هایمان شنیدیم، برخی دیگر از کتابهای تاریخ، از چیزی که طی قتل عام هولوکوست اتفاق افتاد. چرا که با کارکرد دیکتاتورها آشناییم. ما میدانیم که در ابتدا، در آلمان قبل از هیتلر، قبل از نازیسم، مردان و زنان به صورت انسانهای آزاد بودند. و روزی پس از به قدرت رسیدن هیتلر، در یکطرف مردان و زنان آزاد بودند و در طرف دیگر یهودیان. آنها دیگر آلمانی نبودند، دیگر به طور مشروع یا به طور قانونی آلمانی نبودند. یهودی بودند. ناگهان افرادی ممنوع شده شدند. ناگهان افرادی شده بودند که به عنوان جنایتکار معرفی می شدند.
و کم کم با این شیوه بسیار حیله گرانه، روزی همه، افراد خوبی بودند، اما روز دیگر به افراد جنایتکار تبدیل می شوند. این افراد به کمپها منتقل شدند. در آغاز، بله، کمی شبیه همین کمپ لیبرتی بود. محله یهودیها در تمام مناطق کلیدی آلمان به خصوص در برلین، در ساختمانهای که پیش از آن افراد دیگری سکونت داشتند. همه با خود می گفتند « خوب، چرا که نه؟» چرا نه، تا قتل عام همه. بله، این درست همان چیزی است که در حال مشاهده آن هستیم. برای همین است که اینجا هستیم که بگوییم چشمهای مان را نخواهیم بست و دم فرو نمی بندیم. و به گفتن در مورد آنچه مشاهده می کنیم و میدانیم، ادامه خواهیم داد. برای اینکه نمی خواهیم با سکوت خود، به همکار آنها تبدیل شویم. چیزی که ما می بینیم، مردان و زنانی هستند که به طور مشروع و قانونمند پناهنده هستند. از سالها پیش به صورت قانونی در عراق پناهنده بودند، حالا ! تحت حکومت مالکی، جنایتکار شدند! باید واکنش نشان داد، برای اینکه تمام این اطلاعات که ما ـ خیلی عادی ـ می خوانیم، مسموم کننده و خطرناک هستند. و باید، باید به همه آنها پاسخ داد.وقتی یک کارزار پست افتراآمیز راه می اندازند، اولین نقطه ای که هدف قرار میدهند سرجریان است. من کمی این موضوع را بررسی کردم تا نسبت به آنچه که می گویم مطمئن باشم، به طور تاریخی، در مورد برخورد با رهبران مخالف،یکی را انتخاب میکنم، نلسون ماندلا که در زندان بود، از سوی برخی، خودسر معرفی شد، او هم از سوی افراد مخالف خود به عنوان دلقک و دیوانه لقب گرفت. یا وقتی که به طور تاریخی در مورد شخصی مثل گاندی یا بولیوار در آمریکای لاتین نظری جدید می اندازیم، همواره می بینیم که نحوه خرد کردن، در مقابل او و عظمت روح او در مقاومت، دست بردن به اندرونی ترین ناحیه شخصیت آنهاست. شیوه این آقای جاش روگین، که می خواست به خانم رجوی دهن کجی کند، یک شیوه پست غیر قابل تحمل است. او گفته است که این زنی است که قصد دارد کیش شخصیت از خود بسازد. نگران نباشید. خیلی ها در مورد من هم شبیه همینها را گفتند. بله، خوب می دانم که متأسفانه وقتی قرار است یک زن هدف حمله قرار گیرد، برخی کلمات تکرار میشوند. این دسته از کلمات در مورد موقعیت، در مورد شیوه مقاومت کردن به کار گرفته می شوند. به همین دلیل است که آزارم می دهد. آن را پست می دانم و نمی پذیرم.
می گوید این کیش شخصیت است. برای اینکه جنبشی که خانم رجوی رهبری می کند، همه مثل هم لباس می پوشند. تصور می کنم در کارزارهای انتخاباتی ریاست جمهوری آمریکا نیز، وقتی که تی شرتهایی با تصویر رهبران خود را می پوشند، پس آنها هم کیش شخصیت دارند. گمان می کنم، ما هم در حال یک کارزار هستیم. بله ما هم در حال یک کارزار هستیم، و اگر قرار است که به ما گوش کنند، همه یکدست می پوشیم. چیزهایی هست که نباید از آنها بترسیم. اما همچنین چیزهایی هست که روی من اثر ناخوشایندی دارد.
اولین آن: چند هفته پیش در کنگره آمریکا جلسه ای بود که نمایندگان آمریکا دانا روهراباکر و تدپو، سؤالی از خانم کلینتون ـ که همه ما او را دوست داریم و تحسین اش می کنیم ـ پرسیدند که سیاست آمریکا در قبال کمپ اشرف چیست و در مقابل آنچه که در اشرف می گذرد، چه فکر می کند؟ او یک چیزی گفت که به نظرم خیلی مهم است. خانم کلینتون گفت آمریکا از دولت عراق میخواهد که خشونت را کنار بگذارد. فکر می کنم که او خیلی خوب از کلمه استفاده می کند. که فشاری از سوی دولت عراق از طریق زور و اذیت و آزار علیه ساکنان اشرف نخواهد بود. همچنین گفت که می خواهد اطمینان حاصل کند که سازمان ملل متحد و کمیسیاری عالی پناهندگان که امور پناهندگی را بر عهده گرفته، در کمپ حاضر باشند و نظارت کند، چیزی که بازهم برایم مهم بود. و سپس چیزی گفت که مرا آزرده کرد. به انگلیسی میگویم، چون که او این را به انگلیسی گفت. اوگفت اگر سازمان مجاهدین میخواهد از لیست خارج شود باید با طرح کمپ لیبرتی همکاری کند.
چرا ناراحت شدم؟ برای اینکه مدتهاست که ما خواهان اجرای عدالت هستیم. جنبش خانم رجوی هرگز یک سازمان تروریستی نیست. اتحادیه اروپا این را به رسمیت شناخت، عدالت اروپا این را به رسمیت شناخت، همچین عدالت آمریکا هم به رسمیت شناخت و از وزارت خارجه خواست که آنها را از لیست اف تی او خارج کند.
چه از نظر شما یک سازمان تروریستی باشند یا نباشند، مشروط کردن آن به شرایطی که هیچ ربطی به موقعیت آنها ندارد، رنج آور است. اگر آنها را به عنوان سازمان تروریستی می شناسید، باشد، اما نمی توانید آن را به همکاری با یک برنامه ایکس یا ایگرگ مشروط کنید. می خواهم روی این نکته تأکید کنم، برای اینکه پژواک آن در من، که با دوستان زیادی در آن سهیم هستیم، پژواک من که سالها شاهد درد و رنج در کشورم و کشورهای دیگر بودم، این یک موضوع مطلقا اساسی است که نباید با پیروی از منافع خودمان عمل کنیم.
ما باید جهان را بر اساس اصول بسازیم و نه بر اساس منافع. به همین دلیل است که با کارکردهای اصول واکنش نشان می دهیم و می توانیم امروز در اینجا، برای افراد دیگری در جهان مبارزه کنیم.
در همین هفته قبل، کاخ سفید در مورد انتخابات روسیه و آقای پوتین بیانیه داد. در این بیانه به بحران سوریه هم اشاره شده بود. کلماتی که در بیانه کاخ سفید مورد استفاده قرار گرفته بود، این بود: ما نگران هستیم، برای اینکه می بینیم که دولت روسیه در حال مسلح کردن رژیم خودکامه بشار اسد است. آیا کاخ سفید نمی بیند که در مورد این جنبش هم درست همان کاری که دیکتاتور سوریه می کند، مطرح است؟ چرا دو نوع عدالت و دو شیوه؟ چه منافعی هست که در برابر یک چیزی، یک طور دیگری درخواست می کنیم، اما در برابر چیز دیگری، نوع دیگری درخواست می کنیم؟ اگر یک هماهنگی سیاسی در وزارت خارجه آمریکا وجود دارد، اگر وزارت خارجه آمریکا مخالف رژیم سوریه است پس باید از کمپ اشرف دفاع کند. چونکه ما از جان یک نوع انسان دفاع می کنیم. و ما از یک دشمن حرف می زنیم. به نظرم بسیار مهم است که امروز بدانیم که با چه کسی باید متحد باشیم و با چه کسی باید رویارویی کنیم.
امروز، وقتی نسبت به زنان اشرف ادای احترام می کنیم، به آزادی ادای احترام می کنیم، به دموکراسی و به قهرمانان گمنام کنونی در کشورهای عرب ادای احترام می کنیم. برای اینکه بهار عرب یک بیراهه نباشد، باید جایگاه زنان را در کشورهای عربی و در جهان به آنها بازگرداند.
با تشکر
تاشا دو واسکونسلو،سفیر اتحادیه اروپا برای اهداف انسانی
خانمها و آقایان، حضور در میان شما برای من افتخار بزرگی است و اینجا من در برابر شما احساس کوچک بودن دارم. به شما از صمیم قلب به خاطر تلاش قوی شما برای دفاع از کرامت زنان در جهان درود میفرستم.
من درحالی پیش شما آمدم که یک ماه و نیم قبل در جنوب آفریقا یعنی جاییکه در آنجا متولد شدم بودم. من از طرف مردم آفریقا برای شما پیام سرور و شادی آورده ام. از جهانی که در آن زندگی میکنیم و قاره ای که در آن متولد شده ام پیام بشریت و انسانیت و اطمینان خاطر برای شما آورده ام.
آنجا من را به این رساند که متوجه بشوم که چقدر هر چه بیشتر ما به هم نیازمندیم.
با همبستگی زنان و همه با هم می توانیم بطور حتم جهان را عوض کنیم.
ما امروز اینجا برای حمایت از 3400تن از مردان و زنانی جمع شده ایم که هزار تن از آنها زن هستند و اکنون در شرایط ناشایستی در عراق در کمپهای اشرف و لیبرتی در محاصره ومحبوسند. این انسانها از وطنشان تبعید شدند، بخاطر اینکه آنها همگی از مخالفین دیکتاتور بنیادگرای حاکم بر کشورشان هستند.
در صورت برگردانده شدن به کشورشان زندگی آنها در معرض خطر بزرگی قرار میگیرد. بسیاری از آنها هنرمند هستند، نویسنده، شاعر، همچنین دانشجو، مهندسینی از معتبرترین دانشگاهها و کسانیکه از تمامی اقشار جامعه در میان آنها هستند. همه آنها اعضای مقاومت هستند. در سال2009، آمریکاییها مسئولیت اداره کمپ را به عراقیها سپردند، اما متأسفانه عراقیها همان رویکردی را داشتند که رژیم ایران داشت و زندگی این پناهندگان تبدیل به یک شکنجه گردید. عراقیها دو بار به کمپ اشرف حمله کردند. یک بار 11 نفر و دیگر بار 36نفر را به قتل رساندند.
بعد از محکومیتهای متعدد بین المللی قرار شد ساکنان به مکان دیگری که نام آن بطور شاعرانه لیبرتی است منتقل شوند تا از آنجا به کشورهای ثالث بروند.
اما لیبرتی یک زندان واقعی است، یک اردوگاه فشار اجباری، کمپی که نمی توان از آن خارج شد. هیچ آزادی در آنجا وجود ندارد. ساکنان امکان این را ندارند که با خانواده خود دیدار کنند، یا با وکیل و روزنامه نگار ملاقات کنند.
اطراف این «کمپ» دیواری به ارتفاع 4 متر ساخته اند. نظامیان به شدت مسلح این مکان را تحت نظر مداوم خود دارند. ساکنان بوسیله دوربینها و دستگاههای شنود الکترنیکی تحت کنترل هستند. آنها ازحیطه اختصاصی برخوردار نیستند. مشکلات روزمره برای دسترسی به آب و برق و سوخت دارند.
امروز من میخواهم همصدا با شما بگویم که دیگر کافی است. همصدا با شما، من میخواهم که نظامیان از کمپ خارج شوند. باید یک فضای کاملاً عادی درکمپ بوجود آید و حرمت همه این پناهندگان محترم شمرده شود.
باید کمپ لیبرتی دیگر یک اردوگاه فشار اجباری نباشد. و باید که کشورهای ثالث پذیرای پناهندگان این کمپ، پیش از آنکه از اشرف به لیبرتی برده شوند، باشند.
محصور کردن انسانها در یک کمپ برای اینکه به یک حکومت مستبد آسیب نرسانند چشم انداز بدی را ترسیم میکند.
در 1936 برای نادیده گرفتن و چشم پوشی از آنچه که در آلمان میگذشت توجیهات زیادی صورت گرفت. چند سال بعد نتیجه این رویکرد را دیدیم که چه شد. نباید گذشته را فراموش کنیم، باید هوشیار باشیم.
سر نوشت من یکی از فرارها از سرکوب و از خشونت بوده است. وقتی که جنگ داخلی در کشور من در موزامبیک و بعدا در زیمباوه شروع شد، من هم بعنوان یک پناهنده زندگی کردم.
من همیشه در زندگیم از امتیازات زیادی برخوردار شده ام و به من این فرصت را داد که من هم وظیفه ام را بجا بیاورم. هیچ چیزی بهتر از این وجود ندارد که بتوان مردمی را دید که به آزادی واقعی برسند.
در 8 مارس 2010، روز جهانی زن، پرزیدنت خوزه مانوئل باراسو مرا به عنوان نماینده حقوق بشر در اتحادیه اروپا تا سال 2015 انتخاب کرد.
در آن روز من به او گفتم که امیدوارم کشورهای عضو را حساس کنم تا تعهداتشان را در قبال کشورهای درحال رشد از جمله در کادر اهداف هزاره دنبال کنند.
من امروز همانند دیروز و بی شک فردا، نسبت به آنچه که مسئولیت دارم همیشه متعهد و مقید میمانم.
امروز ما میخواهیم اعتراض کنیم و صدای خود را برای آنهاییکه در محلهایی که مثل کمپ لیبرتی هستند بلند کنیم آنانی که هیچ صدایی ندارند. و هیچ راهی برای ابراز نظرشان ندارند. اینجا ما میخواهیم محکم و قاطع بگوییم نه!
از طرف همه زنها چرا که آنها خواهران ما هستند. چرا که آنها بشر هستند.
اگر به دفاع از کرامت انسانیت برخیزیم، اگر یک انسان را نجات دهیم، همه بشریت را نجات داده ایم.
امروز زنان و نوجوانان در خطرند و من امروز با تمام وجودم برای آن کسانیکه که صدایی ندارند، کسانیکه که شنیده نمیشوند فریاد میزنم. و امیدوارم که بتوانم بزودی به کمپ لیبرتی بروم و با زنان و مردان شجاعی که آنجا هستند دیدار کنم.
خانمها، آقایان، از اینکه به من گوش دادید تشکر میکنم.
مارتین پنویل،نماینده پارلمان فرانسه
ممنونم خانم. دلیل حضور من در این بعدازظهر که البته همزمان است با روز جهانی زن، حمایت از مقاومت ایران و بهویژه زنانی است که هر روز برای کسب آزادی مبارزه و مقاومت میکنند. بهعنوان نمایندة مجلس ملی فرانسه، مانند بسیاری از همکارانم از گروههای سیاسی مختلف، آمده ام تا از مبارزه سیاسی شما پشتیبانی کنم. زنان ایران به ما نشان میدهند که تمام مسئولیت خود را برای یک تغییر دموکراتیک با انرژی و اراده بسیار به عهده می گیرند. قبل از بهار عرب، آنها در سال 2009، ارادة راسخ و شهامتشان را به تمام جهان نشان دادند. 8 مارس، روز جهانی زنان در اروپا، دنیا و ایران است. همچنین روز حمایت از مبارزة شماست. من به اتفاق همکارانم از مبارزة شما دفاع خواهم کرد چون ایمان دارم که مبارزه زنان فقط برای دموکراسی، برابری و بردباری نیست، بلکه تلاشی برای صلح است. این روز، 8 مارس همچنین روز زنان ایرانی و سمبلی علیه رژیم مذهبی برای به دست آوردن حق زیستن است. این را به روشنی در شورای ملی مقاومت، جایی که زنان قویاً حضور دارند، می بینیم. اشرف، که امروز بسیار از آن یاد شد، تم اصلی گردهمایی امروز است و نقش زنان اشرف الگویی برای همه زنان و جوانان کشور شماست.
(کف زدن حضار)
من اطمینان دارم که تعهد و حضور فعال شما، خانمها، جادة دموکراسی برای ایران فردا را هموار خواهد کرد. مایلم در اینجا به چند نکته برگردم که شما، خانم رجوی، یادآور شدید. در مورد برابری بین مردان و زنان، در مورد خشونت و مبارزه علیه تبعیض که شرایط پایه یی برای ساختن یک جامعه آزاد و دموکراتیک در ایران است. به همت مبارزات و شهامت شما، و زنانی که پیرامون شما هستند و از شما حمایت می کنند، چشم انداز یک ایران آزاد و دموکراتیک در مقابل ماست. اما من نگران اشرف هستم. با شما موافقم که برای جابجایی ساکنان حداقل تضمینها واقعاً ضروری است.
در پایان، ما در روزهای انتخابات در فرانسه هستیم و من مشغول کارزار ریاست جمهوری و مجلس هستم. اما میتوانم به شما اطمینان دهم که در کنار بسیاری دیگر، سخنگوی زنانی خواهم بود که هر روز برای یک ایران آزاد و دموکراتیک مبارزه می کنند. از شما متشکرم.
آن فررا معاون شورای منطقه ای پیکاردی ونماینده سابق پارلمان اروپا
در روز جهانی زن میخواهم به همة زنانی که در جهان برای احقاق حقوقشان مبارزه میکنند تبریک بگویم. و البته به زنان مقاومت ایران در اشرف و کمپ لیبرتی و در ایران درود میفرستم.
قبل از شروع سخنانم از همة منتخبان زن (اعضای شوراهای شهرها، شوراهای استانها و شوراهای مناطق) که در اینجا حضور دارند میخواهم که به روی سن بیایند و به من بپیوندند.
همانطور که مشاهده میکنید تعداد ما هر روز بیشتر میشود. مقاومت ایران، اولین سازمان اپوزیسیون در برابر دیکتاتوری در خاورمیانه بود که به این درک رسید که مسألة زنان و مبارزه با زن ستیزی مهمترین مبارزه است. هیچ بهار عربی یا ایرانی یا جهان اسلام بدون بهار زنان وجود نخواهد داشت و سهم خانم رجوی در این زمینه فراتر از ارزیابی است. تشکر از شما مریم!
ما منتخبان ملت فرانسه از مبارزة زنان به طور کلی و از مبارزة زنان در اشرف و در لیبرتی بهطور خاص علیه دیکتاتوری مذهبی حاکم بر ایران، حمایت میکنیم. ما مثل خیلیهای دیگر برداشت ارتجاعی از متون مذهبی را که علیه زنان تبعیض قائل میشود و میخواهد آزادی، حیثیت و برابری را از آنها بگیرد، محکوم میکنیم. شرایط بسیار دشواری توسط دولت عراق علیه ساکنان اشرف و لیبرتی اعمال شده است، این موضوع چندین بار امروز تذکر داده شد. این یک کمپ کوچک است که در داخل آن نیروهای عراقی در همه جا حضور دارند و به طور خاص تهدیدی برای زنان محسوب میشوند. این کمپ را به هیچوجه نمیشود حتی برای چند روز به عنوان یک محل ترانزیت تلقی کرد. اکنون در آنجا حدود 800تن که حدود نیمی از آنها زن هستند و همگی از اشرف آمده اند حضور دارند. چگونه میتوان واژة زیبای «لیبرتی» را به چنین جایی اطلاق کرد؟! حضور نیروهای عراقی آنجا را به یک زندان تبدیل کرده است و ما از آنها میخواهیم که این محل را ترک کنند. ما امیدواریم امسال سال سرنگونی همه دیکتاتورها باشد. هدفی که فقط با شرکت فعال زنان محقق میشود که نیروی تغییر هستند. آزادی یک ارزش جهانشمول است و همینطور مبارزه برای آزادی.
از همة دوستانی که اینجا حضور دارند میخواهم زنان مبارز ایرانی در اشرف و لیبرتی را تشویق کنند.
از همة شما متشکرم.
لیندا چاوزرئیس مرکز فرصت های برابر
متشکرم. بسیار متشکرم. این یک افتخار و خوشوقتی است که امروز با شما باشم که روز جهانی زن را گرامی بداریم. یک دوست من زمانی گفت اگر میخواهید سطح حقوق بشر در هر کشوری را بدانید باید نگاه کنید که آن جامعه با زنانش چه رفتاری میکند.
همانطور که امروز از خانم رجوی و بسیاری از پارلمانترهای برجسته شنیدیم، شرایط زنان ایران حاد است. آنها پایینتر از شهروندان درجه دو هستند، از آنها حقوق اولیه انسانی و آزادیها دریغ میشود، آزادی انتخاب اینکه با چه کسی ازدواج کنند، اینکه چه بپوشند، حق سرپرستی فرزندان خودشان از آنها دریغ میشود. برای بیش از 30سال زنان ایران مثل همه مردم ایران تحت حاکمیت یک رژیم زن ستیز و وحشی رنج کشیده اند.
ولی رژیم ایران تنها تهدیدی برای زنان خودش و همه مردم ایران نیست، رژیم ایران تهدیدی برای همه مردم جهان است. امروز درحالی به این چشم انداز نگاه می کنیم که رژیم ایران در آستانه بدست آوردن توانایی ساختن بمب هسته ای است و متوجه میشویم که این تهدید فراتر از تهدید آزادی مردم ایران ، تهدیدی برای زندگی افراد در سراسر جهان است. ما امروز در مورد رنج مردم سوریه شنیدیم و تلاشهای مردم آن کشور برای اینکه بتوانند بر رژیمشان غلبه کنند، ولی رژیم بشار اسد در سوریه، مورد حمایت رژیم ایران است. رژیم ایران امروز بزرگترین حامی تروریسم دولتی در سراسر جهان است و این یک تهدید بنیادی برای همه مردم آزادیخواه است.
من بعنوان یک آمریکایی به اینجا آمده ام و ما آمریکاییها تهدید واقعی رژیم تروریستی ایران را میدانیم، چون آمریکا صدها نفر را در اثر تروریسم رژیم تهران از دست داده است.
ما همچنین بعنوان آمریکایی باید آگاه باشیم که ایالات متحده مسئولیت محترم شمردن تعهداتمان را دارد. ایالات متحده یک قول قطعی به ساکنان اشرف داد و موافقتنامه ای با تک تک ساکنین کمپ اشرف امضا کرد که از جان آنها مراقبت کند و اینکه این توافق را محترم بشمارد. متأسفانه وقتی ایالت متحده عقب نشینی کرد، آن توافقنامه محترم شمرده نشد و همانطور که امروز شنیدیم دو حمله توسط دولت عراق به افراد کمپ اشرف صورت گرفته است و در این حملات انسانهایی جانشان را از دست دادند. بسیاری از آنها زنان بودند. جدیدترین آن در آوریل 2011 صورت گرفت که 36 نفر کشته شدند و صدها نفر دیگر مجروح شدند. حالا می بینیم که افراد کمپ اشرف دارند به کمپ لیبرتی منتقل می شوند. ولی همانطور که امروز بارها و بارها شنیدیم آزادی در کمپ لیبرتی معنایی ندارد. چون افرادی که آنجا زندانی شده اند هیچ آزادی ندارند. آزادی آنها به ابتدایی ترین صورت از آنها دریغ میشود. نه تنها آزادی حرکت، بلکه کرامت انسانی و رفتار انسانی اولیه از آنها دریغ میشود. آزادی واقعی تنها زمانی به افراد کمپ لیبرتی بر میگردد که آنها این آزادی را داشته باشند که هر جا که انتخاب می کنند زندگی کنند.
همانطور که میدانید این آزادی در حال حاضر بخاطر سیاست آمریکا با مانع مواجه است. دولت کنونی در برداشتن نامگذاری مجاهدین اکراه داشته است چون امیدوارند همانطور که این رئیس جمهور وقتی کاندیدا ریاست جمهوری بود امید داشت، به نوعی حسن نیت ملاهای تهران را بدست آورد.
من اینجا هستم که بگویم که هیچ راهی ندارد و نباید هیچ تلاشی صورت گیرد که حسن نیت آنهایی که مردم خود را ارعاب می کنند و تهدیدی برای جهان هستند را بدست آوریم.
اگر ایالات متحده می خواهد علامتی بفرستد، باید این باشد که افرادی نظیر مریم رجوی را نامگذاری نکند بلکه انگشتش را به سمت تروریستهای واقعی که ملاها در ایران هستند نشانه رود.
یک افتخار استثنایی و امتیازی بود که امروز با شما باشم. یک تجربه فوق العاده بود که آن هدیه را از ساکنین اشرف در این اجرای عالی که الآن دیدیم دریافت کنم. ولی میخواهم به شما بگویم امیدوارم این آخرین کنفرانسی باشد که افراد در این سالن مجبورند شرکت کنند. امیدوارم کنفرانس دیگری نباشد که درباره آنچه در کمپ اشرف و کمپ لیبرتی اتفاق می افتد صحبت کنیم. امیدوارم مجبور نباشیم درباره نبود آزادی برای زنان در ایران صحبت کنیم. ولی این تنها زمانی صورت خواهد گرفت که مردم ایران واقعاً آزاد باشند و توسط یک دولت انتخابی نمایندگی شوند بنابراین به شما می گویم بگذارید که سال آینده در پاریس ملاقات نکنیم، سال آینده در تهران.