کنفرانس بین المللی در پاریس با حضور رئیس جمهور برگزیده مقاومت-قسمت دوم


 در یک کنفرانس بین المللی در پاریس با شرکت هزاران ایرانی سخنرانان از آمریکا و اروپا بر ضرورت اتخاذ یک سیاست قاطع در مقابل رژیم ایران و حفاظت از حقوق ساکنان اشرف و لیبرتی و حذف برچسب تروریستی تاکید کردند.سخنرانان این جلسه که به دعوت کمیته فرانسوی برای ایران دموکراتیک برگزار شد،  عبارت بودند از: خانم مریم رجوی، رئیس جمهور برگزیده مقاومت؛ رودی جولیانی، شهردار سابق نیویورک و کاندیداری ریاست جمهوری (2008)؛ مایکل موکیزی، وزیر دادگستری آمریکا

 (2009 – 2007)؛ تام ریچ، اولین وزیر امنیت داخلی آمریکا (2003-2005)؛ جان بولتون، سفیر سابق آمریکا در سازمان ملل؛ پاتریک کندی، نماینده کنگره آمریکا (1991-2011)؛ گلن کارل، معاون اطلاعات مرکزی آمریکا در امور تهدیدات فراملی در شورای اطلاعات ملی؛ سرهنگ وسلی مارتین، فرمانده سابق ضد تروریسم اتئلاف در عراق و فرمانده حفاظت آمریکا در اشرف؛  و سرهنگ مک گلاسکی، فرمانده حفاظت اشرف تا 2009.؛ گونتر فرهویگن، کمیسر اروپا (1999- 2009) و وزیر مشاور سابق در وزارتخارجه آلمان؛ گرهارت باوم، وزیر کشور سابق آلمان، کلاوس برسر، سردبیر سابق تلویزیون کانال 2 آلمان؛ ژاک دزلانگر، نماینده مجلس فرانسه؛ دیوید ایمس، قانونگزار انگلیسی، لوچو مالان، سناتور از ایتالیا؛  جفری رابرتسون، حقوقدان برجسته انگلیسی و قاضی سابق دادگاه سازمان ملل برای سیرالئون؛
فیلیپ دوست بلازی، معاون دبیر کل ملل متحد و وزیر خارجه سابق فرانسه؛ با ارسال پیامی از اهداف این جلسه حمایت کرد.

می خواهم با پیوستن به خانم رجوی با تقدیم همدردی قلبی و دعا  با خانوادة قربانیان بنیادگرایی افراطی در اینجا در فرانسه به عنوان شهردار شهری که بیش از ده سال پیش متحمل همین بلا شد، شروع کنم. فکر میکنم من درک مشخصی دارم که این چه درد و رنجی به همره دارد. من همچنین مایلم به خانم رجوی بپیوندم که اشاره کرد، این یک نمونه نه از اسلام بلکه نمونه یی است که هر مذهب یا ایدئولوژی توسط افرادی که از آن سوء استفاده می کنند تا کجا میتواند به افراط کشیده شود. و فکر می کنم مردم فرانسه این را درک می کنند همانطور که مردم آمریکا درک کردند. همچنین مایلم به شما اطمینان دهم، از طرف خودم و ازطرف بسیاری از همکارانم که منابع ناشناس بزدل در وزارت خارجه یا هر جای دیگر، که متأسفانه خواست ملاها را انجام میدهند، من را نمی ترسانند، من را متوقف نمی کنند، هیچیک از ما را متوقف نمیکنند، هرگز!
به نظر من منابع دولت من می توانستند بهتر مورد استفاده قرار گیرند تا بفهمند این انتشاردهندگان ناشناس در وزارت خارجه چه کسانی هستند که به نظر میرسد خواستهای رژیم ایران را به جای مبارزه برای آزادی و دموکراسی و کرامت در ایران انجام می دهند. ولی اگر چیزی باشد این است که تنها ما را مصمم تر میکند. من همچنین می خواهم به همة همکارانم که شجاعت زیادی در مقابله با آن نشان دادند که البته فکر می کردم همین کار را بکنند، تبریک بگویم. و واقعاً نیاز به شجاعت زیادی نیست بلکه انجام دادن کار درست است. ما معتقدیم که حق با ماست. ما از فشارها مطلع هستیم. من به شما خواهم گفت به چه چیزی باور دارم و همینطور به شما میگویم چطور فکر میکنم که این به راحتی حل شود، با عقل سلیم و راه عقلانی.
قبل ازهرچیز من معتقدم کمپ لیبرتی یک جای غیرانسانی و شرم آور است. من اصلاً فکر نمی کنم که یک بازداشتگاه است، من فکر میکنم یک زندان یا اردوگاه کار اجباری است.
من معتقدم جایی است که در آن محافظان زندان و پلیس وجود دارند و افرادی را که حالا در کمپ لیبرتی هستند، اذیت می کنند. من معتقدم امکاناتی در کمپ لیبرتی برای رسیدگی به پذیرش آنها نیست، آن طور که شما به درخواست افراد رسیدگی می کنید، اگر در واقع آمریکا و سازمان ملل متحد با حسن نیت به قولشان عمل کنند. من به همة اینها اعتقاد دارم. در قلبم. من دلایل آن را دیده ام، علائم آن را دیده ام، شواهد آن را دیده ام، ولی حدس میزنم که شاید اشتباه کنم. این یک راه برای مشخص کردن آن است. اگر منابع ناشناس در وزارت خارجه این قدر در مورد اعتبار آنچه که می گویند مطمئن هستند و من با بیشترین احترامات این را می گویم، همینطور برای وزیر خارجه، خانم کلینتون که برای او احترام زیادی قائلم، من را به آنجا بفرستید، بگذارید بروم آنجا، بگذارید با چشمهای خودم ببینم.
من چشم دارم، من مغز دارم، حس دارم، اگر من را برگردانید میتوانید من را قسم بدهید که حقیقت را بگویم، می توانم با خودم دوربین ببرم تا بحث نکنیم که من درست میگویم یا شما درست میگویید، بگذارید ببینیم چقدر فضا دارند. بگذارید ببینیم این امکانات چقدر مناسب یا چقدر شرم آور است. بگذارید ببینیم آیا امکاناتی برای استقرار افراد درکشورهای ثالث  وجود دارد یا ندارد. به عبارت دیگر بگذارید ببینیم کشور من که دوستش دارم، ایالات متحده آمریکا، به قولی که به اعضای اشرف داده، عمل میکند که از آنها حفاظت کند. و با آنها با کرامت رفتار میکند یا این قول را می شکند. من به شما قول می دهم که حقیقت را دربارة آن بگویم اگر اجازه بدهید آنجا بروم.
و اگر نمیخواهید من را بفرستید میتوانید قاضی موکیزی یا تام ریج یا پاتریک کندی یا 5-4 نفر از ما را بفرستید و بعد میتوانید ما را در مقابل کنگره و تحت سوگند قرار دهید و من به شما اطمینان میدهم که حقیقت را در این باره خواهیم گفت و این حل خواهد شد. آیا ما گمراه شده ایم؟ یا وزارت خارجه است که قولش را به افراد اشرف میشکند. بگذارید یکبار برای همیشه جواب آن را بگیریم.
امیدوارم ما را جدی بگیرند و امیدوارم بخواهند که حل شود چون این یک مسأله واقعاً انسانی با بیشترین اهمیت است. فراتر و مهمتر از همة مسائل سیاسی دیگر. حالا 1200 نفر به کمپ لیبرتی منتقل شده اند. ما می دانیم که بر سر افراد کمپ اشرف در سال 2009 و 2011 چه آمد و مالکی خواست رژیم ایران را انجام میداد و آنها را کشت. ما نگرانی زیادی داریم که به نوعی این ممکن است دوباره اتفاق بیفتد. ما نگرانی زیادی داریم که این یک تلاش مشروع برای جابجایی افراد نباشد.  این باید حل شود. در ورای مسائل مطرح شده و خروج مجاهدین از لیست، این مسأله هست که ما چطور با رژیم ایران برخورد کنیم، این یک موضوع شرافت ماست. من بسیار سرخورده هستم، برایم قابل توصیف نیست که چقدر از دولت خودم به خاطر عملکردش دراین زمینه سرخورده هستم. آنها قول دادند از این افراد حفاظت کنند و نمی خواهند به آن قول وفا کنند. ما بسیار سخت مبارزه می کنیم تا اطمینان حاصل کنیم که آنها قولشان را انجام میدهند.
دومین نکته یی که میخواهم بگویم این است که من میترسم همة اینها بخشی از یک برخورد خطرناک و اشتباه باشد که منجر به مسائل بسیار زیاد دیگری فراتر از این میشود. من معتقدم که رئیس جمهور کشورم حداقل در رابطه با این سیاست یک سوء تعبیر خطرناک دارد که شما می توانید با ملاها مذاکره کنید، شما می توانید با احمدی نژاد مذاکره کنید، من معتقدم رئیس جمهور هنوز تلاش می کند این کار را بکند. او هنوز به خامنه ای نامه می نویسد. نمی توانم تصور کنم در آن نامه ها چه هستند. حتی نمیدانم نامه به خامنه ای را چطور شروع می کنید. آیت الله عزیز! حضرت! عالیجناب! نمیدانم او را چه می نامید. ولی در هر صورت
در هر صورت نامه ها نمی تواند او را متقاعد کند که انساندوست و معتدل باشد و دموکراسی را قبول کند و تولید سلاحهای هسته یی را متوقف کند. من این احساس را دارم که تنها چیزی که او را متوقف می کند و تنها چیزی که احمدی نژاد را متوقف می کند این است که آنها قدرت را ببینند، مصمم بودن را ببینند، آمریکایی را ببینند که حاضر است از مردمی که می خواهند رژیم ایران را سرنگون کنند، حمایت کند.
آمریکا حامی تغییر رژیم در مصر، تغییر رژیم در لیبی بوده و حالا داریم از تغییر رژیم در سوریه صحبت میکنیم، که همة اینها خوب است به خصوص سوریه. ولی بدتر از مجموع هر سه تای اینها رژیم ایران برای 20 یا 30 سال گذشته بوده است. بنابراین چطور ما میتوانیم طرفدار تغییر رژیم در این سه محل باشیم ولی طرفدار تغییر رژیم در بدترین حالت آن در منطقه، بزرگترین حامی تروریسم دولتی در جهان، و بزرگترین مخالف ایالات متحده حداقل از سال 1980، نباشیم. آیا بهترنیست که اکنون طرفدار تغییر رژیم در ایران باشیم و در کنار افرادی مثل شما باشیم که امیدواریم بتوانند این تغییر را بیاورند.
افرادی هستند که میگویند شما نقشی در داخل ایران ندارید. همان منابع ناشناس در وزارت خارجه، بعد می گویند شما مسئول شناسایی دانشمندان هسته یی ایران هستید که عوامل اسرائیل را می کشند. شما این را تکذیب می کنید، اسرائیلیها این را تکذیب می کنند، ولی به نوعی نمیدانم آیا این منابع ناشناس با هم صحبت می کنند. یا شما هیچ نفوذی در ایران ندارید که در این صورت نمی توانید مسئول شناسایی دانشمندان باشید یا نفوذ زیادی در داخل ایران دارید که آنها باید مد نظر قرار دهند. بنابراین این منابع آنقدر متناقض هستند که نمیدانم چطور کسی می تواند به آنها تکیه کند. این چیزی است که من میدانم. شما خانم رجوی و همة شما، برای دموکراسی می ایستید. این یک ارزش آمریکایی است. شما برای آزادی مذاهب می ایستید، این یک ارزش آمریکایی است. شما برای یک دولت مبتنی بر جدایی دین از دولت می ایستید، این یک ارزش برای آمریکاست. شما برای روند عادلانه حقوقی می ایستید، برای یک ایران غیر اتمی می ایستید، برای حقوق زنان می ایستید، و آن کس که بیش از همه، از شما نفرت دارد، رژیم ایران است. اتحادیه اروپا شما را از لیست خارج کرده است. انگلستان شما را از لیست خارج کرده است. من به جز دو جا، جایی را نمی شناسم که شما را به عنوان یک گروه تروریستی نامگذاری کرده باشد: رژیم ایران، و در ایران افرادی را که معتقدند، عضو مجاهدین هستند، اعدام میکنند، یکی همین الان در معرض اعدام است. این نشان میدهد که رژیم ایران فکر می کند شما چقدر خطرناک هستید. من گروههایی را  که رژیم ایران آنها را خطرناک مییابد، تحسین میکنم. فکر می کنم زمان آن است که وزیر خارجه تصمیم بگیرد. تقریباً یک سال پیش به او دستور داده شد که تصمیم بگیرد، قرار بود ظرف 180 روز این تصمیم گیری انجام شود. مجدداً از آنچه من می بینم، از واقعیتهایی که من می بینم، من دسترسی به همه واقعیتهای مخفی ندارم، ولی تا الان هر واقعیتی را که دیده ام گواه این است که سازمان مجاهدین برای هر آنچه به ما امید یک زندگی و یک آینده شرافتمند در ایران را میدهد، می ایستد. و اگر هرگونه واقعیتی بر خلاف آن وجود دارد، چرا اینقدر طول کشیده که این تصمیم گرفته شود؟ تصمیمی که باید 8 یا 9 یا 10 ماه پیش گرفته می شد. اگر شما واقعیتهایی دارید که مخالف این است، بسیار آسان است که آنها را بنویسید و بسیار آسان است که آن را مطرح کنید و بسیار آسان است که تصمیم بگیرید. بنابراین امیدوارم ظرف چند ماه آینده بتوانیم دو کار انجام دهیم. می توانیم از افراد اشرف که به کمپ لیبرتی منتقل می شوند حفاظت کنیم، میتوانیم آنجا برویم، می توانیم آنجا را ببینیم و می توانیم بگذاریم آنها تغییراتی را که ممکن است لازم باشد، انجام دهند، برای اینکه محل زندگیشان، مناسب و قابل استقرار باشد. میتوانیم آنها را در جاهایی که می توانند در امنیت باشند، مستقر کنیم و اینکه بالاخره شاهد خروج مجاهدین از لیست باشیم که لیست گذاری آنها یک تصمیم اشتباه از همان اول بود و این  تصمیمی بود که به منظور استمالت ملاها گرفته شد، تصمیمی بود که به منظور تلاش برای برقراری مذاکره در سالها پیش اتخاذ شد که هرگز نتیجه نداد. و الان سیاست استمالت، دشمن جلوگیری از اتمی شدن رژیم ایران است. این سیاست یک برداشت اشتباه است که رژیم ایران را گستاخ تر، قویتر و مصمم تر برای اتمی شدن می کند. بیایید استمالت را متوقف کنیم، بیایید تلاش برای مذاکره را متوقف کنیم، بیایید نامه نوشتن به خامنه ای را متوقف کنیم، و بیایید به عنوان آمریکایی متحد بایستیم و بگوییم طرفدار تغییر رژیم در ایران هستیم و هر گام ضروری را برای متوقف کردن اتمی شدن رژیم ایران، برمی داریم.
متشکرم.
پاتریک کندی - عضوپیشین مجلس نمایندگان ایالات متحده
خیلی از شما متشکرم. قدردانی میکنم. هر بار که من این ویدئو را می بینم، قلبم با افراد کمپ اشرف و همینطور اعضای خانوادة آنهاست ازجمله شما خانم مریم رجوی، به خاطر همة رنجی که متحمل شده اید، به خاطر این حملات مکرر به شما، بنابراین وقتی شما راجع به آنچه اتفاق افتاد صحبت می کنید، درست پریروز، که پلیس مسلح عراق سعی می کردند  وارد بخش زنان کمپ لیبرتی شوند، تصور کنید ساکنان کمپ لیبرتی  چه احساسی دارند درحالی که کمتر از یک سال قبل در 8 آوریل شاهد آنچه الان دیدیم، بودند. شما چه احساسی خواهید داشت اگر ببینید پلیس مسلح که همان پلیس و ارتشی است که به شما حمله کرد و اعضای خانواده شما را یک سال پیش کشت، سعی کند وارد خانه شما شود.
بنابراین خانم رجوی شما شنیدید چطور مقامات رسمی آمریکایی به خاطر دفاع بارزشان از افراد کمپ اشرف مورد تحقیق قرار میگیرند.
من فکر می کنم تحقیقات واقعی نباید روی وزیر امنیت داخلی تام ریج، وزیر دادگستری، موکیزی، مدیر اف.بی.آی لوئیس فری، باشد. تحقیقات واقعی باید اینطور باشد که چطور  ایالات متحده که خود را متعهد به حفاظت از افراد کمپ اشرف کرد، اجازة ادامه این آزار و اذیت را میدهد، اجازه ادامه این زورگویی و ادامه این تجاوزات به افراد کمپ اشرف را می دهد؟ و اجازه میدهد که الان آنطور با آنها در کمپ لیبرتی برخورد شود؟ این جایی است که تحقیقات واقعی شروع می شود
و فکر می کنم شاید خوب باشد به رغم آنچه مدعیان می گویند و به جای گوش دادن به سخنان آنها به اعمال آنها توجه کنیم و به یاد بیاوریم که وقتی رژیم نوری مالکی در عراق به وزیردفاع آمریکا رابرت گیتس در جولای 2009 درست قبل از حمله گفت افراد در امان هستند، بعدش چه شد. ارتش عراق حمله کرد. به یاد بیاورید که وقتی رژیم عراق با سایر مقامات آمریکایی و وزیر گیتس درست قبل از حملة 8آوریل 2011 ملاقات کردند، آنها گفتند نگران نباشید افراد در امنیت خواهند بود. و بعد از این اطمینان دادن  بود که یک حمله با کشتار افراد کمپ اشرف دنبال شد. آقای کوبلر حال از شما عمل میخواهیم. ما از شما میخواهیم اقدام عملی کنید که نیروهای مسلح را از کمپ لیبرتی بیرون ببرید.
ما همچنین باید اطمینان یابیم که  بیشتر از این  شاهد حرف زدنهای دولت آمریکا درمورد این که میخواهدرژیم ایران غیراتمی باشد، نباشیم. اگر واقعاً به آنچه میگویند اعتقاد دارند، چرا مجاهدین خلق را از لیست خارج نمی کنند تا بگذارند گروه اصلی اپوزیسیون که متعهد به یک ایران غیر اتمی است قادر باشد سازماندهی کند و ملاهای حاکم بر ایران را سرنگون کند؟
آنچه امروز باید درک کنیم این است که ما عمل می خواهیم و نه حرف زدن. ما نمیخواهیم مارتین کوبلر به ما بگوید که همه چیز در کمپ لیبرتی درست است. و اگر بخواهد بگوید که اینجا 5500 آمریکایی در 44 کیلومتر مربع، اسکان داده شده بود، وقتی شما 3400 اشرفی را به جایی که کمتر از 0.6 کیلومتر مربع است منتقل میکنید،
آسان ترین راه برای وزارت خارجه این است که کاری را که می گوید می خواهد بکند، انجام دهد و مجاهدین را از لیست خارج کند چون دست آخر شما هرگز نمیتوانید بقیه جهان را متقاعد کنید که آغوششان را به روی پناهندگان باز کنند،درحالیکه هنوز تروریست نامیده شوند.
ما در ایالات متحده دوران مک کارتیسم را داشتیم و آن زمانی در تاریخ آمریکاست که اگر شما کسی را کمونیست می نامیدید، برای دور کردن و به حاشیه راندن آنها بود. امروز تروریست نامیدن افراد، معادل دوران مک کارتیسم است. در حالی که هیچ توجیهی برای نگهداشتن آنها در لیست تروریستی وجود ندارد. و همانطور که شهردار جولیانی میتواند شهادت دهد، امنیت ملی ایالات متحده و امنیت جهانی به ما تکیه می کند که ما آن را درست انجام دهیم. بنابراین یا تروریست هستند یا تروریست نیستند. ولی نمیتوانید با اپوزیسیون اصلی بزرگترین تهدید امنیت جهانی، یعنی رژیم ملاهای ایران که در پی سلاح اتمی و سردمدار تروریسم دولتی است، و باکسانی که خواهان یک ایران آزاد و دموکراتیک و اتمی هستند مخالفت کنید. نمی توانید دوگانه حرف بزنید.
می خواهم سخنانم را با گفتن این کلام به پایان ببرم که چقدر خوب است که  با شما هستم ولی میدانم که فکر و ذهن ما با افراد کمپ لیبرتی است که به عنوان زندانی با آنها رفتار میشود نه به عنوان پناهنده. و به خاطر آنهاست که ما باید در همبستگی با هم باشیم. چون مبارزة آنها مبارزة همة ماست و این مبارزه برای کرامت انسانی است که با هر فردی همانطور رفتارکنیم که میخواهیم با ما رفتار شود. نه، نباید به آنها حمله کرد، آنها بی سلاح هستند، بی دفاع و پناهنده هستند. تا زمانی که ایالات متحده سیاستش را عوض کند، ما باید از طرف آنها این مبارزه را ادامه دهیم.
بسیار متشکرم.

 

جولیانی - شهردار نیویورک 2001

تام ریج- اولین وزیر امنیت آمریکا
از استقبال بسیار گرم متشکرم. بسیار سپاسگزارم.
قبل از هرچیز ، به نظرم مهم است به دوستم رودی جولیانی بگویم . من کمی در مورد امنیت می دانم بنابراین اگر شما به لیبرتی بروید من بعنوان محافظ شما می آیم. بگذارید با هم برویم.
 ما کندی و موکیزی و وسلی مارتین را با خودمان می بریم و صادقانه بگویم خانمها و آقایان ما نیاز به یک ایرباس داریم که همه را به کمپ لیبرتی و کمپ اشرف ببرد.
خانمها و آقایان، بیشتر زندگی من در خدمات دولتی بوده است. من افتخار می کنم و امتیاز این را داشته ام که به جامعه ام، ایالتم و کشورم به روشهای بسیار زیادی خدمت کرده ام. و خدمات دولتیم را در کابینه پرزیدنت بوش بعنوان اولین وزیر امنیت داخلی به پایان رساندم. فرصت این را داشته ام که کارهای فوق العاده ای بکنم و با افراد فوق العاده ای کار کنم. و در تمام شرایط این باور را داشته ام که کاری که می کنم، کار درستی است. برای هدفی که تبلیغش را می کردم، برای منفعتی که من را از اول درگیر آن موضوع کرده بود، برای مردمی که می خواستم حمایتشان کنم. در تقریبا 30 یا 40 سال خدمات دولتی. آخرین چیزی که می شد تصور کنم بعنوان شهروند ایالات متحده امریکا برایم اتفاق بیفتد، این است که کشور خود من، انگیزه من را زیر سوال ببرد. کشور خود من وطن پرستی من، امانت من را زیر سوال ببرد. من را کمی عصبانی می کند، بسیار دلسرد می کند، فکر می کنم دست آخر من را ناراحت می کند. و من انگیزه های آنهایی را که تصمیم گرفتند 60-70-80 نفری که یک صدا از دمکرات و جمهوریخواه، در سراسر امریکا صحبت کرده اند، زیر سوال نمی برم. من انگیزه آنها را زیر سوال نمی برم، نخواهم پرسید چرا؟  فقط به آنها این را می گویم که شما نمی توانید ما را ساکت کنید، این عملی نیست.
هر کسی که مسئول آن است، اگر لحظه ای برای فکر کردن دارد، توصیه می کنم فقط نگاهی به قانون اساسی ایالات متحده بکنند، لایحه حقوق و بطور خاص به متمم اول نگاه کنید. این، آزادی بیان نام دارد. همان آزادی بیانی که زنان و مردان مجاهدین تحت رهبری خانم رجوی از آن الهام می گیرند، همان آزادی بیانی که اپوزیسیون دمکراتیک در سراسر ایران از آن الهام می گیرند. بنابراین دست آخر شما  ممکن است ناراحت کرده باشید، دلسرد کرده باشید و عصبانی کرده باشید ولی دست آخر ما کماکان در سمت درست تاریخ می ایستیم، با افراد مجاهدین، افراد آزادیخواه مجاهدین در اشرف و لیبرتی تا زمانی که استقرار نهایی پیدا کنند.
و می خواهم فرض کنم زمانی در آینده نزدیک همه ما سوار ایرباس شویم و با رودی جولیانی سوار همان ایرباس می شویم و به تهران می رویم و جشن پیروزی و آزادی و دمکراسی را پا می کنیم .
با آن پاسخ عالی به آخرین صحبتها، ـ شاید باید احتمالا بنشینم ـ ولی دو فکر دیگر دارم که می خواهم با شما مطرح کنم. شما امروز اینجا هستید که در ضمن در مورد تعهدات بین المللی، تعهدات بین المللی در مورد ساکنان اشرف و لیبرتی صحبت کنیم. جهان غرب عمدتا، ولی بطور عام جامعه جهانی، تعهد خود به حقوق بشر، به عدالت اجتماعی، به آزادی، به تنوع را در اسناد بسیار زیادی پذیرفته است. اعلامیه سازمان ملل وجود دارد، بیانیه حقوق بشر سازمان ملل وجود دارد، کنوانسیونهای ژنو وجود دارد. اینها در اسناد و مدارک، در دمکراسیها در سراسر جهان به رسمیت شناخته شده است. آدم تعجب می کند آخرین باری که آنهایی که مسئول سرنوشت ساکنان اشرف هستند به آن اسناد و اصولی که در آن آمده نگاه کردند. می دانید برای من بسیار سخت است بعنوان یک سرباز نگاه کنم و فکر می کنم دوستم وسلی مارتین اینجاست، که با زنان و مردان اشرف برای زمان زیادی زندگی کرده است، برای من خیلی سخت است به آن ویدئو نگاه کنم. افراد بی دفاع، دلیل اینکه بی دفاع بودند این است که به درخواست ایالات متحده امریکا، آنها همه امکانات حفاظت از خود را تحویل دادند. افراد بی دفاع. بعد به هاموی ها نگاه می کنم به مسلسلها نگاه می کنم، به سلاحها نگاه می کنم بیشتر این آموزشها توسط ایالات متحده داده شده و به خودم می گویم اگر چیزی شرم آور تر و شیطانی تر از آنچه در آن ویدئو مشاهده کردم باشد؛ و می دانیم در دو نوبت صورت گرفت، سکوت نسبی و بی تفاوتی کشور من است. چطور می توانیم واقعیت آن دو حمله شیطانی، وحشیانه و تبهکارانه را نادیده بگیریم؟ به شما می گویم که این من را بیش از هر احضاریه دولتی که امانت من را زیر سوال می برد عصبانی، ناراحت و مایوس می کند. چون اگر هر چیز دیگری ـ و من تنها یکی از 300 میلیون نفر هستم ـ  اگر هر چیز دیگری باشد، این اعتبار ما که در حمایت از مجاهدین صحبت کرده ایم نیست، اعتبار کل کشور، کشور من، است که در معرض خطر است.
بنابراین این ویدئو، محلها، صداها و وحشت مربوط به آن برای من از نظر تعهد من و فکر می کنم تعهد همکاران من به این هدف بسیار بسیار مهمتر از هر گونه احضاریه دولتی، ازطرف هر کسی در وزارت خارجه یا وزارت خزانه داری، است شاید آنها دارند کار درست را می کنند من این را زیر سوال نمی برم ما در سمت صحیح تاریخ قرار خواهیم گرفت نگران آن نیستم. من نگران آن نیستم.
 این را سعی می کنم با دو تا مشاهده نهایی برای شما بیان کنم. تعهد بین المللی از دید من با سازمان ملل شروع می شود که با حسن نیت بوده ولی امروز نسبتا آگاهانه متاسفانه ناکارآمد است. این شماره یک. شماره دو اینکه قولهایی داده اند که عمل نکرده اند. من نمی گویم آنها تصویر غلط ارائه دادند ولی قطعا برای من اینطور بنظر می اید وقتی شما تصویر یک کمپ را در شرایط بسیار خوب نشان می دهید و می گویید که 5500 نیروی امریکایی در آن زندگی می کردند، خوب است و می توانید منتقل شوید، کمی پایین تر از کمپ اشرف هست ولی همه امکانات وجود دارد و وقتی آنجا می روید آب نیست و برق نیست و مخازن فاضلاب خراب است، پلیس همه جا سرکشی می کند، سازمان ملل شما کار خود را نکرده اید و زمان آن است که بکنید.
به هر دلیلی به هر دلیلی مالکی سازمان ملل را متقاعد کرده که کمپ اشرف را ترک کنند از دید من باورکردنی نیست. کاملا برای مذاکره با آنها، انجام مصاحبه ها، و حرکت دادن افراد در این روند اشرف جای خوبی بود ولی به هر دلیل، و باز خانم رجوی رهبری شما به همان اندازه که پر چالش است، در بسیاری از مذاکرات با ما، ما احساس می کنیم بعضا مسئول آن هستیم چون ما گفتیم شما باید حسن نیت نشان دهید. ما می خواهیم حسن نیت از طرف سازمان ملل را فرض کنیم. می خواهیم فرض کنیم که آنها کار درستی را در رابطه با این زنان و مردان می کنند. بنابراین اولین انتقال 400 نفر را انجام دهید. یک فاجعه. از زمانی که سوار اتوبوس شدند و 24 ساعت طول کشید تا زمانی که برسند و هیچ تغییر مادی در شرایط نبود. و بعد گفتند بگذارید 400 نفر دیگر را منتقل کنیم و شما کردید و بعد 400 نفر دیگر و شما کردید. زمانی بی تفاوتی و بی اعتنایی سازمان ملل باید مورد توجه جامعه گسترده تر جهانی قرار گیرد. و از دید من تنها کشوری که می تواند این کار را بکند ، با قدرتی که دارد، ایالات متحده امریکاست. زمان آن است که ما به آن سند عمل کنیم، سند امضا شده، که توسط یک مقام ارتش ایالات متحده امریکا، یک ژنرال که گفت ما امنیت و حفاظت شما را تامین می کنیم. این الزاما نتیجه گیری نیست که ساکنان کمپ اشرف می توانند بکنند از وقتی که مسئولیت حفاظت و امنیت به دولت مالکی تحویل داده شد. زمان آن است که ایالات متحده قدم پیش بگذارد و بسیار تهاجمی تر باشد و من دوباره بعنوان یک سرباز این را می گویم که با هزاران کشته امریکایی که بسیاری از آنها برای حمایت و مشروعیت بخشیدن به دولت مالکی کشته شدند، مادران ستاره طلایی در امریکا ندیدند که پسران و دختران آنها برای این کشته شوند که یک مستبد را سر کار بیاورند تا دولتی ایجاد کنند که حقوق اولیه بشر را نادیده می گیرد، و مسایل عدالت اجتماعی به بازی گرفته می شود. اعتبار ایالات متحده مطرح است، زندگی هزاران امریکایی مطرح است، و من می دانم همه بسیار با احترام عمل کرده اند و ما همیشه در کشورمان اینطور خواهیم بود با رییس جمهورمان با وزیر خارجه مان ولی زمان آن است که بسیار تهاجمی تر باشند. زمان آن است که به دولت مالکی یادآوری کنند که چرا او آنجاست و چطور به آنجا رسید. و چه کسی فداکاری کرد که او آنجا برسد.
یک اصطلاح عالی وجود دارد که فکر می کنم خیلی مناسب است خیلی عالی است و می گوید: دشمن دشمن من دوست من است. این عقیده که شما با رژیم ایران می خواهید سعی کنید مذاکره کنید و ظاهرا این از سال 97 در جریان است حالا 15 سال بعد، تنها می شود نتیجه گرفت که یک عقیده اشتباه بوده است. یک قول توخالی قطعا هیچ چیز مادی و مثبتی در طول 15 سال اتفاق نیفتاد. زمان مذاکرات تمام شده است. اگر می خواهید پیامی بفرستید، اگر می خواهید پیامی به دولت عراق و رژیم ایران بفرستید، و اگر می خواهید به آنها نشان دهید که ما چقدر در مورد اتمی نشدن رژیم ایران جدی هستیم در مورد ارتقای حقوق بشر، عدالت اجتماعی و دمکراسی در منطقه چقدر جدی هستیم، در مورد شعارهایی که برای بهار اعراب می دهیم و حالا در مورد بهار ایران می گوییم، چقدر جدی هستیم، من یک نظر آسان و ساده به شما می دهم. مجاهدین را از لیست خارج کنید.
یکی از نکات عالی در مورد این سند فوق العاده که بنیانگذاران ما دویست سال پیش در ایالات متحده امریکا نوشتند اصل معروف به جداسازی قواست. شاخه اجرایی تصمیم گرفت که مجاهدین را در لیست قرار دهد، ولی در یکی دو هفته آینده بالاخره بعد از چند سال شاخه قضایی، یک شاخه مجزا ولی مساوی، یک شاخه متوازن کننده دولت، من فکر می کنم نهایتا تصمیم خواهد گرفت آیا این زنان و مردان در سازمان شما به این لیست تعلق دارند. ما در ایالات متحده بی نقص نیستیم و یک سیستم نقص دار توسط زنان و مردان طراحی می شود، ما برای کمال تلاش می کنیم این باید هدف هر روز ما باشد، و من فکر می کنم یک گام به کمال نزدیکتر خواهیم بود، یک گام به اعتباری که آن را تبلیغ می کنیم نزدیکتر خواهیم بود، یک گام به اندیشه امریکا نزدیکتر خواهیم بود وقتی قوانین ما و قانون اساسی ما و روند عادلانه، نتیجه گیری کند که دست آخر مجاهدین به آن لیست تعلق ندارد و از لیست خارج می شوند. و بعد ما به جامعه جهانی رجوع می کنیم چه در لیست باشیم یا نه و می گوییم شما گفته اید آنها تحت کنوانسیون ژنو افراد حفاظت شده هستند، بنابراین تقریبا نامربوط است که ما بعنوان انسان چطور با آنها برخورد می کنیم، چه در لیست باشند یا نباشند، آنها افراد حفاظت شده هستند. بگذارید روند اشتقرار آنها را تسهیل کنیم، بگذارید شرایط انسانی را بهبود ببخشیم، شرایط بهداشتی، بگذارید پلیس به خارج از کمپ لیبرتی برود، بگذاریم آنها ورود و خروج را زیر نظر داشته باشند ولی سر راه نباشند و خارج از کمپ باشند. و دست آخر من به همکارانم در اروپا و سراسر جهان می گویم برای همه ما یک افتخار است که ایالات متحده همصدا با شما بایستد ، در حمایت از افراد ازادیخواه، آنهایی که ایده یک دولت مستقل را دارند آنهایی ایده ارزشهای دمکراسیها را دارند، آزادی بیان و مذهب و تجمعات و خواستار یک ایران دمکراتیک و غیراتمی هستند. ما افتخار می کنیم با شما در سمت درست تاریخ بایستیم.
متشکرم. بسیار متشکرم خانمها و آقایان.

موکیزی- وزیر دادگستری آمریکا 2007 - 2009
بسیار متشکرم. از حامیان این کنفرانس عالی متشکرم. متشکرم از شما دیوید ایمس به خاطر اظهارات بسیار روشن و عمیق در مورد آنچه دارد اتفاق می افتد. به نظر می رسد ما دفعات زیادی دور هم جمع شده ایم که در مورد سرنوشت ساکنان اشرف صحبت کنیم و حالا در مورد سرنوشت ساکنان اشرف و کمپ لیبرتی، با اسم متناقضش. و به ما در هر کدام از این دفعات گفته میشد این برنامه ها، این جلسات برای اشرف پخش می شود. به ما گفته نشده ولی شاید برای کمپ لیبرتی هم پخش شود. من پیشنهاد می کنم که جای دیگری هست که این کنفرانسها باید برایشان باید پخش شود. اینها باید برای وزارت خارجه ایالات متحده آمریکا پخش شود.
البته بر اساس آنچه در یکی دو هفته گذشته اتفاق افتاده، نمیتوانم تضمین کنم که سیگنال رد شود و کاملا ممکن است که ازسوی وزارت خارجه، درست مثل کوبا و کره شمالی و رژیم  ایران، برنامه ای را که با آن مخالفند برروی آن پارازیت پخش می کنند. نمیدانم آیا این در مورد وزارت خارجه درست است یا نه، صادقانه امیدوارم اینطور نباشد. ولی امیدوارم برنامه یی مثل این بتواند منتشر شود چون میتوانند ببیند، میتوانند ببینند که خانم رجوی این جلسه را با همدردی با جامعة یهودیان تولوز افتتاح کرد. میتوانند ببینند و بشنوند که او وقتی صحبت میکند مذهب او واقعاً به چه معنی است و به تروریسم چه ربطی دارد که در واقع هیچ ربطی ندارد. آنها اشاره یی خواهند گرفت که این چه «سازمان تروریستی»است! البته قرار نبود اینطور باشد. در سال 2003 وقتی نیروهای ائتلاف به عراق حمله کردند و با ساکنان اشرف مواجه شدند، ساکنان اشرف با مسالمت سلاحهایشان را تحویل دادند. سلاحهایی که تنها چیزی بود که برای دفاع از خودشان داشتند و در مقابل یک مدرک دریافت کردند، یک ضمانت نامه که با آنها به عنوان افراد حفاظت شده تحت کنوانسیون چهارم ژنو رفتار خواهد شد. تضمینی که از طرف همه نیروهای ائتلاف توسط یک ژنرال آمریکایی امضا شده بود. آنها کارتهای شناسایی دریافت کردند که شماره تلفن پلیس نظامی را روی آن داشت که توسط یک ژنرال دیگر ایالات متحده امضا شده و او در این جلسات قبلاً شرکت کرده است. ژنرال فیلیپس. میدانم که میدانید چون ما این ماجرا را چند بار گفته ایم که دولت کلینتون مجاهدین را در لیست قرار داد تا از رژیم ایران استمالت کند به این امید که مذاکراتی با رژیمی انجام دهد که همین چند ماه پیش توطئه کرده بود یک دیپلومات سعودی را در ایالات متحده به قتل برساند. اینها آن کسانی هستند که او میخواست با آنها صحبت کند. اف.بی.آی در سال 2003 رفت و تک تک ساکنان اشرف را مورد تحقیق قرار داد تا مطمئن شود هیچکدام از آنها تروریست نیستند و مورد به مورد تأیید شد که هیچکدام تروریست نیستند. میدانیم که مقامات عراقی به طور فزاینده یی به خواست رژیم ایران عمل میکنند، به ویژه حالا که آمریکا از عراق عقب نشینی کرده و نوری مالکی خودش در پشت اعمال فشارها و آزاری است که علیه ساکنان اشرف و کمپ لیبرتی صورت می گیرد. لابد این «تشکر»! ی است که به خاطر فداکاریهای صورت گرفته توسط نیروهای آمریکایی و کل آمریکا در آزاد کردن مردم عراق دریافت می کنیم!  سازمان ملل متحد میگوید به کمپ لیبرتی منتقل شوید. ما 1200 نفر را به کمپ لیبرتی منتقل کرده ایم. و هر بار به ما گفته شده، صرفنظر از شرایط نامناسب کمپ لیبرتی، این پیشرفت است، ما داریم پیشرفت می کنیم، افراد دارند از کمپ اشرف به کمپ لیبرتی می روند و این پیشرفت است. میدانید من زمانی عمویی داشتم که در اثر «پیشرفت» فوت کرد. او در بیمارستان بود و هر روز دکتر می آمد و چک می کرد و میگفت وضعیت او پیشرفت کرده است تا اینکه یک روز او مرد. و خانواده نتیجه گیری کرد که او باید دراثر پیشرفت مرده باشد!
البته اینجا بدتر از این است به خاطر بیماری بالقوه کشنده که ساکنان اشرف به خاطر نامگذاریشان درلیست وزارت خارجه دارند، لیست گذاری دولت آمریکا، من مشخصاً میگویم نامگذاری آمریکا چون ما تنها کسی در جهان متمدن هستیم که این نامگذاری را اعمال می کنیم و زمان آن است که از آن خلاص شویم. همة اینها چطور تمام می شود؟ خانمها و آقایان من به شما می گویم که خیلی امیدوارم هستم چطور تمام میشود. من یک وکیل هستم و بر اساس شواهد کار می کنم. ما شواهد داریم، ما اظهاراتی توسط منابع ناشناس داریم مبنی براینکه آنهایی از ما که اینجا هستیم و نظراتمان را می گوییم بر طبق قانون آمریکا غیرقانونی عمل می کنیم. یک چیز خنده داری در مورد منابع ناشناس وجود دارد. آنها از چه می ترسند؟ باید از چیزی بترسند. آنها میترسند که اسمشان مورد استفاده قرار گیرد. به زمانبندی نگاه کنید. مجاهدین به وزارت خارجه و وزارت دادگستری می گوید شما این نامگذاری را بیش از حد کش داده اید. ما به دادگاه خواهیم رفت. آنها نه تنها از قبل اعلام کردند که این کار را خواهند کرد بلکه از قبل کپی مدارکی را که می خواهند در دادگاه ارائه کنند به آنها دادند. و آنها اسامی افراد را فاش کردند، شهردار جولیانی، تام ریج، سایرین و بسیاری دیگر که در دادگاه به عنوان دوستان دادگاه، پرونده یی را در دادگاه ثبت می کنند. به آنها بر اساس تجربیاتمان و آگاهیمان میگوییم، بسیاری از افراد درگیر در این پرونده در مسائل امنیت ملی درگیر بوده اند و هیچ پایه یی، هیچ دلیلی برای این نامگذاری وجود ندارد. به آنها از قبل گفته شد و یکی دو روز بعد احضاریه ها به مؤسسات سخنرانی ارسال شد که افراد را میفرستند تا نظراتشان را بیان کنند. من اینکه این  تصادف زمانی باشد را باور ندارم از وقتی به ماجراهای لولو خرخره باور نداشتم و آن خیلی مدت زمان پیش بود
ولی چطوری این ماجرا پیدا می شود؟ به رفتارها نگاه کنید، به افرادی که به مطبوعات، اطلاعات میرسانند، میترسند که اسمشان را بگویند. به وزارت خارجه گفته می شود که مدارکی از طرف مجاهدین ارائه خواهد شد، مدارکی از طرف افرادی که به نفع خروج از لیست صحبت کرده اند، پرونده خواهد شد. دادن داستانهایی به وزارت خزانه داری که احضاریه بفرستد. آنها از چه می ترسند؟ افرادی که اینجا هستند، نمیترسند، رودی جولیانی، جان بولتون، پاتریک کندی، تام ریج، اینها همه پشت میز نشسته اند و اسمشان روی آن نوشته شده است. ما همه از اسممان استفاده می کنیم. افرادی که اینجا نیستند و اینجا بوده اند و در صورت لزوم باز اینجا خواهند آمد. هوارد دین، اد رندل، آنها از اسمشان استفاده می کنند. آنها بلند نمیشوند و به عنوان خبرچینان ناشناس در این جلسات صحبت نمیکنند، آنها بلند می شوند اسم خود را میدهند و نظراتشان را بیان می کنند. بنابراین چه کسی پیروز خواهد شد؟
آیا این افراد میتوانند در برابر دولت ایالات متحده پیروز شوند؟ اجازه بدهید سخنان یک صنعتگر معروف آمریکایی را تکرار کنم اسم او هنری کایزر است. زمانی توسط دولت آمریکا با من برخورد شد و مردم پرسیدند آیا فکر می کنی در برابر دولت آمریکا پیروز می شوی، در مورد نظراتی که بیان کرده یی و اقداماتی که میخواهی انجام دهی. و پاسخ او این بود: میدانید چیزی به نام دولت آمریکا وجود ندارد، آنها یک سری افراد هستند، برخی از آنها باهوش و متعهد هستند و برخی احمق و تنبل هستند. و ما میدانیم.
چه کسی در کدام طرف در مشاجره کنونی قرار دارد. خانمها و آقایان من هیچ شکی ندارم که این چطور تمام میشود. و روشی که تمام میشود این است که نهایتاً حق در کشور من پیروز میشود و وقتی حق در کشور من پیروز شد، صادقانه امیدوارم که مدت زمان زیادی قبل از اینکه حق در کشور شما پیروز شود، نباشد و شما ایران را به تمدن پیروزمندی که بوده و خواهد بود، می رسانید.
بسیار متشکرم.