کنفرانس بین المللی در پاریس با حضور رئیس جمهور برگزیده مقاومت-قسمت چهارم

در یک کنفرانس بین المللی در پاریس با شرکت هزاران ایرانی سخنرانان از آمریکا و اروپا بر ضرورت اتخاذ یک سیاست قاطع در مقابل رژیم ایران و حفاظت از حقوق ساکنان اشرف و لیبرتی و حذف برچسب تروریستی تاکید کردند

 

لوچو مالان - عضو سنای ایتالیا و نماینده ناتو
متشکرم، متشکرم
نوروز مبارک
امروز نه فقط به دلیل حلول سال نو ایرانی بلکه همچنین به خاطر گرامیداشت آنچه که در 8آوریل سال قبل در اشرف اتفاق افتاد در اینجا جمع شده ایم. در آن روز، افراد بسیاری مورد حمله قرارگرفتند و کشتار شدند. افراد بی دفاعی که توسط مسلسلها و سلاحهای گرم نیروی پلیس و نظامیان عراقی کشته شدند. باید فداکاری و ایثار این انسانها گرامی داشته شود. فدا و ایثار اشرفیانی که جان خود را ازدست دادند برای همه آزادیخواهان در سراسر جهان صورت گرفته است.
به عنوان یک سناتور ایتالیایی بسیار مفتخرم که اعلام کنم در هر دو مجلس ـ نمایندگان و سناـ لیست بلند بالایی از نمایندگان وجود دارد که از شورای ملی مقاومت ایران حمایت میکنند. اکثریت هر دو مجلس خواهان حمایت از اشرفیان و برقراری حقوق انسانی آنان در همة ابعاد هستند.
واضح است که رژیم ایران تلاش دارد تا مانع جنبش مقاومت ملی ایران و هوادارانش شود، همانگونه که در ایتالیا سعی داشت جمع حامیان شورای ملی مقاومت را برهم زند که موفق نشد زیرا فارغ از اینکه تا چه حد دروغهای به ظاهر فریبنده بگویند، ما توانایی تشخیص راست و دروغ را داریم، به ویژه هنگامی که این جعلیات توسط دروغگوهای حرفه یی بیان شوند.

 همة اینها قابل پیش بینی بود. آنچه که غیرقابل پیش بینی بود، رفتار کشورهای غربی در قبال نیات شوم و شیطانی رژیم حاکم بر تهران بوده است. متأسفانه این عمل حتی همین الان در آمریکا به قیمت زیر سؤال بردن بخشی از مقامات رسمی سابق که بسیار ارزشمند و قابل اعتماد بوده اند، صورت گرفته است. افراد شجاعی که با دانستن واقعیت، آن را به زبان می آورند و به دنبال دستیابی به عدالت هستند. اینان دنباله رو راه بزرگان آمریکا هستند و عمیقاً آنان را تحسین میکنم.
و می خواهم به نمایندگی از سوی همکاران ایتالیایی خودم به آنان بگویم که ما دست شما را به گرمی می فشاریم و با شما همصدا می شویم تا از ساکنان اشرف و لیبرتی حفاظت کنیم.
لازم است از یکی از آنان یعنی «رودی جولیانی» که اصلیتش از کشور من است به طور ویژه یاد کنم که در کتابش  در مورد رهبری نوشته: « باید علیه فریبها به پا خاست، زیرا اگر این کار را نکنید، آنها بر شما برتری خواهند یافت» و این سیاست نه فقط در بین افراد بلکه در میان کشورها نیز برقرار است.
سران بسیاری از کشورهای دنیا میدانند که اگر رژیم ایران به سلاح اتمی دست یابد، چه خطر عظیمی جامعه جهانی را تهدید می کند. اما فقط بخش کمی از آنان آگاهند که این سازمان مجاهدین خلق و شورای ملی مقاومت بودند که اطلاعات مربوط به تواناییهای پروژه های اتمی رژیم ایران را برملا ساختند.
اینک زمانی است که جامعه جهانی باید اشتباه خود را دربارة آنان جبران کند. باید شورای ملی مقاومت را به عنوان آلترناتیو دموکراتیک رژیم مذهبی ایران به رسمیت بشناسد و تمام تلاش و توان خود را برای حفظ جان ساکنان اشرف و لیبرتی در مقابل نیات شوم رژیم ایران و دولت آلت دستش در عراق به کار بندد.
ما بابت آنچه که در حال وقوع است، بسیار نگرانیم. بردیا امیر مستوفیان، در جریان جابجایی اخیر از اشرف به لیبرتی، جان خود را بر اثر ایست قلبی از دست داد. مقامات عراقی حاضر نشدند برنامه جابجایی را تا زمانی که از وضعیت وی اطمینان حاصل کنند، به تأخیر بیندازند. اکنون 1200 تن در کمپ لیبرتی هستند که به هیچ وجه نمیتواند مکان مناسبی برای استقرار تلقی شود و این را باید به ساکنان گفت. باید از آنان به خاطر انعطاف و همکاریشان تقدیر گردد. و خانم رجوی باید مورد ستایش قرار گیرند از این رو که ایشان یکبار دیگر با موافقت با این جابجایی، درایت یک رهبر، خرد یک فرد سیاسی و شجاعت یک مادر را نشان داد
با وجود همة مشکلاتی که دولت عراق بر آنها تحمیل کرده، همة ما معتقدیم که این انسانهای خارق العاده در کمپ لیبرتی میتوانند بر آنها فائق آیند، اما لازم است سه  مورد را  متذکر شوم:
اولین مورد اینکه هیچ توجیهی برای حضور پلیس مسلح در داخل کمپ وجود ندارد و خواهان آن هستیم تا به بیرون کمپ منتقل شوند. دوم اینکه از دولت عراق میخواهیم محدودیتهایی را که برای ورود و خروج تأسیسات به کمپ ایجاد کرده است، از میان بردارد، در حالی که ساکنان کمپ این توانایی را دارند که تجیهزات مورد نیاز را در داخل کمپ بسازند. ایجاد امکانات برای فردی مریض چگونه «حق حاکمیت» عراق را مخدوش می کند؟ این یک محدودیت احمقانه و مایه شرمساری برای سازمان ملل متحد است که با این مسأله موافقت کرده است. سومین مورد اینکه باید همزمان با افزایش نفراتی که به کمپ منتقل می شوند، مساحت کمپ نیز افزایش یابد. ساکنان لیبرتی حق خروج از کمپ را ندارند بنابراین دسترسی به امکانات و تجهیزات عمومی مقدور نیست. لذا لازم است هر آنچه که مورد نیازشان است در داخل کمپ به دستشان برسد. از این رو مساحت جاری کمپ به هیچ وجه این امکان را به دست نمیدهد. بنده دلیلی نمییابم که چرا دولت عراق چنین درخواست منطقی را رد میکند، به جز اینکه تنها هدف آنها اذیت و آزار و به ستوه آوردن این افراد است. آنها با این واقعیت روبرو هستند که ساکنان لیبرتی نه تنها از کرامت خود دفاع میکنند، بلکه اراده و عزمشان سست نشده و میخواهند سرنوشت خود را به دست گیرند.
بنابر گفته های فوق، از جامعه جهانی، سازمان ملل متحد، ایالات متحده آمریکا، اتحادیه اروپا و همة کشورها در دنیای آزاد به طور عاجل میخواهیم که درخواست ما را مبنی بر حفاظت از ساکنان اشرف و لیبرتی، تضمین نمایند.
با انجام این عمل، به دنیا نشان خواهند داد که اصول حقوق بشر، حفاظت از پناهندگان و ارزشهای انسانی تنها لغات زیبا و ایده آلی نیستند که در چارچوب سازمان ملل متحد یا در بیانیة استقلال قانون اساسی آمریکا یا در چارچوب حقوق انسانی پایه یی اتحادیه اروپا آمده باشند، بلکه واژه هایی اند که هنوز هم محکم و قوی در قلب سران و مردم کشورهای آزاد وجود دارند و سرچشمه تصمیم گیری آنان هستند.
این روزها « نوروز» است و شاید که « روزی نو برای ایران آزاد» به همین زودی سر برسد. خداوند همگی را حفظ کند.

دزلانگر- نماینده مجلس ملی فرانسه
ابتدا مایلم به مناسبت سال نو ایرانی، تبریکاتم را به تمام ایرانیان تقدیم و ابراز امیدواری کنم که این بهار طبیعت طلیعه بهار ایران و تغییر دموکراتیک در کشور شما باشد.
من نیز مانند دیگر همکاران پارلمانتر فرانسوی ام از تمام تشکلها و گروههای سیاسی مختلف همواره و به طور مستمر حمایتم را از مقاومت ایران، اعلام کرده ام. چرا که رژیم ایران یک تهدید فزاینده نه تنها برای مردم خود بلکه برای کل منطقه و تمام جهان به شمار میرود و همچنین تهدیدی برای دموکراسی که لگدمال کرده و برای مردمی که خواستشان برای آزادی را ظالمانه سرکوب می کند. این ضرورتی مبرم است که تمام کسانی که میخواهند با این تهدید جهانی مقابله کنند در کنار اشرفیان قرار گیرند. زیرا اشرف یک مشکل نیست بلکه یک راه حل است. و هنگامی که از نمایندگان این زنان و مردان مقاوم صحبت میکنم، به طورخاص به خانم مریم رجوی می اندیشم. این زنان و مردان مقاومت و این رزمندگان راهی طولانی را پیموده اند. آنها به نحو ستایش انگیزی به خاطر یافتن راه حلی برای مسأله کمپ اشرف تلاش کرده اند. سومین گروه 400 نفره ساکنان اشرف نیز راهی کمپ لیبرتی شد تا نشان دهد که این پناهندگان نه تنها در مبارزة خود علیه رژیم ملایان مصمم هستند بلکه بر چگونگی عمل به تعهداتشان آگاهی دارند ولو به بهای انتقال نه به یک کمپ پناهندگی بلکه به یک اردوگاه اجباری . اما در مقابل دولت عراق و حتی متأسفانه سازمان ملل متحد به تعهدات خود در راستای تأمین تضمینهای حداقل برای امنیت و حفاظت ساکنان عمل نکرده اند. عده یی تصمیم گرفتند و برخی دیگر نیز کوتاه آمده و این تصمیم را تحمل کردند تا عملاً دست به یک جا‌بجایی اجباری بزنند. فوت آقای بردیا امیرمستوفیان پس از چهل و هشت ساعت بازرسی و کنترلهای غیرضروری و همراه با بدرفتاری توسط نیروهای عراقی نشانة بارز این جابجایی اجباری است. مگر پزشک متخصص دلیل فوت را ناشی از ایست قلبی متعاقب فشارهای غیرانسانی اعلام نکرده است؟ چنین چیزی غیر قابل قبول است! نفرت آور است! حفاظت از جان و مال این زنان و مردان شجاع یک وظیفة انسانی است و مسئولیتی است که بر شانه های ما سنگینی میکند و وجدانهای ما را به زیر سؤال میکشد.
 (کف زدن حضار).
سازمان ملل و دولت ما باید بر دولت عراق فشار آورد تا اجازه دهد نمایندگان ساکنان، روزنامه نگاران و وکلای بین المللی بتوانند آزادانه به کمپ لیبرتی دسترسی داشته باشند. نباید تسلیم تحمیلات رژیم ایران شد که دولت عراق بسیار با مماشات آنها را می پذیرد و هدفی جز نابودی این مقاومان ندارد. نباید در مقابل ضرب الاجل  31 آوریل و در برابر فشارهای بیشتر بر ساکنان اشرف دست روی دست بگذاریم. بلکه برعکس، ضروری است پیامهای قوی هم به رژیم ظالم ایران و هم به دولت عراق بفرستیم. اگر نتوانیم با نهایت تأسف با حداکثر کارآیی که مورد نظرمان است به اشرفیان کمک کنیم، پس راه حل پیشنهادی معقول و هوشمندانه خانم رجوی را مورد بررسی قرار دهیم: استقرار ساکنان در نقطه یی بیرون از عراق در مرز اردن یا کویت تا نهادهای ذیصلاح بین المللی بتوانند به کار خود ادامه دهند یا روشن تر بگویم کار خود را در مورد پروسه باز تأیید استاتوی پناهندگی ساکنان از سر گیرند.
حال مستقیماً زنان و مردان مقاوم در کمپهای اشرف و لیبرتی را مخاطب قرار میدهم و به آنها میگویم: شما رنج بسیار برده اید و در شرایطی به غایت دشوار به سر میبرید. رژیمهای ایران و عراق میخواستند شما را از میان بردارند اما شما مقاومت کردید. ایستادید و به این ترتیب درسی گرانبها هم به مردم ایران و هم به ما دادید و نشان دادید که میتوان پیام مقاومت و مبارزه را در سراسر جهان طنین انداز کرد ولو با دست خالی.
من به همة شما که در اشرف هستید درود میفرستم و بهترین تبریکات و آرزوهای قلبی ام را به مناسبت جشن نوروز به شما تقدیم می کنم و برایتان در سالی که آغاز شده آرزوی موفقیتهای هر چه بیشتر را دارم. جامعة بین المللی موظف است با شما همبسته باشد. سرانجام زمان آن فرارسیده که جامعة بین المللی مصمم گردد احترام به ارزشهای اخلاقی را که مدعی آن است، به اجرا بگذارد، تا وجدانهای ما آرام شود و دیگر جایی برای انفعال، ترس و جبن، باقی نماند و برعکس جای آن را شهامت و همبستگی با کسانی که قربانی سرکوب نیروهای تاریک اندیش و خونریز میشوند، بگیرد. با این آرزو که مبارزه عادلانة شما پیروز شود، در این پیروزی حمایت نمایندگان و منتخبان مردم فرانسه اسباب افتخار ما خواهد بود. متشکرم.  


پیام دوست بلازی- وزیر خارجه فرانسه و وزیر بهداشت و وزیر فرهنگ سابق فرانسه و هم اکنون نماینده ویژه و معاون دبیر کل ملل متحد
خانم رئیس جمهور
خانم رجوی گرامی
خانم ها، آقایان، دوستان عزیز
با توجه به اینکه امروز باید در شهر خودم تولوز می ماندم، خواستم به این وسیله تبریکات خود را به مناسبت نوروز به شما ابراز دارم و دوستان عزیز مقاومم در اشرف و البته در لیبرتی را از مراتب عمیق و خالصانه همبستگی خود مطمئن سازم.
تا به امروز سه گروه از ساکنان اشرف این کمپ را برای رفتن به لیبرتی ترک کرده اند. هر بار شاهد تکرار یک سناریو بوده ایم. هربار تکرار یک سناریو. جا به جا کردن شتابزده یک گروه از خانه و کاشانه آنها برای انتقالشان به کمپ لیبرتی که به سختی حتی آمادگی پذیرش و اقامت یک سوم 1200 نفری را دارد که تا به حال به این کمپ رفته اند.
هر بار بازرسی های سخت و خسته کننده و رفنتار ناشایست و بعضا چماق کشی. آری هر بار سناریوی مشابهی را شاهد هستیم. هر بار مانع انتقال بخشی از اموال و اثاث ساکنان می شوند در حالی که توافقنامه امضا شده بین دولت عراق و سازمان ملل پیش بینی می کند که هیچگونه محدودیتی در این زمینه نباید تحمیل شود. و بعد چیزی که من می خواهم خیلی صادقانه بگویم : انتظاری طولانی تا رسیدن به کمپ لیبرتی و باز بازرسی های فرسوده کننده برای ورود به کمپی که بیشتر به زندان شباهت دارد تا یک کمپ پناهندگی. محروم از آزادی تردد، محروم از وکیل، محروم از خانواده، محروم از دسترسی به مراقبت های پزشکی، و این را به عنوان یک پزشک می گویم، که شرم آور است، محرومیت از دسترسی به مراقبت های پزشکی، و تحت نظارت نیروهای پلیس بشدت مسلح. آری، این پناهندگان سمبل زنان و مردانی هستند که از ابتدائی ترین حقوق انسانی خود محروم شده اند. حتی آب آشامیدنی وجود ندارد که شرم آور است.
طی این مسیر فرساینده بود که قلب بردیا امیرمستوفیان، مهندس ایرانی، از حرکت ایستاد، زیرا دیگر نمی توانست این همه بی عدالتی و این همه بدرفتاری را پس از 48 ساعت کنترل و بازرسی سنگین تحمل کند.
مایلم قدری روی او تأمل کنم، روی بردیا، چرا که او این 3400 مخالف رژیم ایران را نمایندگی می کند که به دیکتاتوری مذهبی ملایان نه گفتند. بسیاری از آنها مانند بردیا از بهترین دانشگاه ها فارغ التحصیل شده اند. بردیا در آلمان  تحصیلات مهندسی کرده بود. بیست سال پیش تصمیم گرفت به مقاومت ایران در کمپ اشرف بپوندد و با بنیاد گرائی مذهبی مبارزه کند.
دنیا نمی تواند ساکت بماند و نظاره گر این باشد که با این زنان و مردان شجاع مانند مجرمان و افراد زندانی رفتار شود : محروم از حقوقشان و بخصوص محروم از عزت و کرامتشان. ما همه در کنار آنها هستیم و در کنار تمام کسانی که زندگی خود را به خطر انداخته اند.
بردیا در روز عید نوروز جان باخت، چرا که در یک شتابزدگی توجیه ناشدنی تصمیم برای انتقال سومین گروه به تسریع عجولانه در کار انتقال این زنان و مردان گرفته شد و آنها نتوانستند جشن سال نو  خود را برگزار کنند.
پرسش اصلی و تنها پرسش اکنون اینست : چه کسی مسئول است؟
درخواست تحقیق از سوی سازمان ملل متحد برای مشخص کردن شرایطی که منجر به فوت بردیا و نیز فوت 13 تن از اشرفیان که دولت عراق مانع از دسترسی آنان به مراقبت های پزشکی ضروری شده، آن هم در کادر یک محاصره شرم آور و غیر انسانی پزشکی که سه سال است بر ساکنان اشرف تحمیل شده و امروز در لیبرتی نیز همچنان ادامه دارد، اکنون درخواست من است.
یک ماه پس از ورود اولین گروه به کمپ لیبرتی هنوز حتی یک نفر به یک کشور ثالث منتقل نشده است. پروسه رسیدگی کمیساریای عالی پناهندگان شروع شده و جا دارد من اینجا از تلاش های دوستم آقای گوتیرز قدردانی کنم. اما کمپ لیبرتی آن طور که عده ای ابتدا می گفتند و حال تأیید شده، یک کمپ ترانزیت نیست. جامعه بین الملل و بویژه یونامی موظف هستند شرایط زیست در لیبرتی را هر چه سریع تر ارتقا دهند، در غیر این صورت با یک فاجعه بزرگ انسانی مواجه خواهیم شد. حق ساختن مسکن و تأسیسات لازم در کمپ لیبرتی در یادداشت تفاهم دولت عراق با ملل متحد به رسمیت شناخته شده اما دولت عراق تا کنون مانع شروع کار ساختمان و بهبود وضعیت استقراری از سوی ساکنان گردیده است.
هم زمان باید روند شروع شده توسط کمیساریا جهت احراز و تأیید استاتوی پناهندگی ساکنان تسریع شود و کشورهای دموکراتیک تعداد هر چه بیشتری از این پناهندگان ایرانی را که در خطر هستند در خاک خود بپذیرند.
نهایتا اینکه مایلم از فرصتی که گردهمایی امروز شما در پاریس فراهم آورده استفاده کرده برای لیبرتی خواستار تضمین چند مورد خاص بشوم :
اول اینکه نیروهای پلیس باید از کمپ بیرون برده شوند. این ها افراد مسلح هستند  که رعب و وحشت می پراکنند. باید از کمپ بیرون کشیده شوند. انسان نمی تواند در شرایطی که این افراد مسلح در چند متری محل سکونتش حضور دارند زندگی معمول داشته باشد، بخصوص وقتی رفتارشان خصمانه است.
دوم اینکه ساکنان باید بتوانند جهت تطبیق دادن ساختارهای کمپ با زندگی خود و نیز ایجاد مسکن مناسب برای مجروحان و بیماران اقدام کنند، زیرا اماکنی که برای اسکان و اقامت بیماران باید در نظر گرفته شود با افراد سالم فرق دارد.
سوم فضای زیست بزرگ تری در اختیار ساکنان گذارده شود تا بتوانند پیش از ترک عراق از یک اقامت در شرایط معقول بهره مند شوند.
و نهایتا اینکه من امشب قویا خواستار آن هستم که ساکنان بتوانند به وکلایشان به مراقبت های پزشکی، به خدمات پزشکان و پرستاران و بهیاران دسترسی داشته باشند. بدون تحقق این شرایط کمپ لیبرتی بی اغراق یک ننگ برای بشریت خواهد بود.
و نکته پایانی اینکه من در برابر شما حمایت کامل خود از تلاش های خانم رجوی را اعلام می کنم که در این پروسه نه تنها شکیبائی بسیار به خرج داده بلکه و بخصوص روشن بینی و ذهنیتی باز جهت یافتن یک راه حل مسالمت آمیز برای بحران اشرف از خود نشان داده است.
اکنون مایلم به تک تک شما در اشرف و لیبرتی درود بفرستم، می دانم که می توانید تصویر ما را از طریق ماهواره ببینید، و به شما بگویم که ما در کنار شما هستیم و نخواهیم گذاشت حقوق شما و عزت شما و آزادی شما توسط کسانی که می خواهند خوشایند مقامات تهران عمل کنند، به گروگان گرفته شود. ما ماه ها است قویا درکنار شما ایستاده ایم و شما را رها نخواهیم کرد.
 ما اکنون در فرانسه با وقایع ناگواری مواجه هستیم. شهر من تولوز که من هم اکنون در آن هستم با یک فاجعه بزرگ روبرو شده است که ریشه هایش را می توان در انتگریسم و بنیاد گرائی یافت. فرانسه به طرزی ناگهانی و دردناک بر آنچه که بنیاد گرائی می تواند بوجود آورد، وقوف یافته است.
اطمینان دارم که شهامت و پایداری و فداکاری شما سرانجام به بار خواهد نشست و شما نهایتا بهار و نوروز واقعی را در سراسر ایران محقق و مستقر خواهید ساخت. موفق باشید.


گلن کارل- معاون سابق امنیت ملی برای تهدیدات فرامرزی و یکی از سه افسر ارشد ایالات متحده، مسئول تحلیل تروریسم استراتژیک
مفتخرم که اینجا با چنین افراد متعهدی هستم. همکاران من پشت پودیوم با قدرت در مورد مشکلات افراد کمپ اشرف و مجاهدین خلق صحبت کرده اند. من در چارچوبی صحبت می کنم که در آن مبارزه با رژیم ایران در مورد سرنوشت کمپ اشرف قرار دارد. من دربارة سه جنبة این چالش صحبت میکنم. اطلاعات گمراه کننده رژیم ایران، مجاهدین خلق و سیاست آمریکا. من با اطلاعات گمراه کننده شروع میکنم. دو هدف، راهنمای شغل من به عنوان یک افسر اطلاعات مرکزی بود. تلاش برای پیدا کردن حقیقت و تلاش برای فراگرفتن و مقابله با دروغهایی که دشمنان کشورم پخش میکنند در کار اطلاعاتی به آن اطلاعات گمراه کننده میگوییم. رژیم ایران تقریباً غیرممکن کرده است که حقیقت را بدانیم، در مورد برنامه هسته یی رژیم ایران، در مورد حمایت رژیم ایران از رژیم سوریه، از حزب الله و حماس، و در مورد ماهیت مجاهدین خلق. ولی پوشاندن حقیقت سرراست است. پیچیده تر و حداقل به همان اندازه مهم، تلاش رژیم ایران برای تغییر برداشتها از دشمنان رژیم ایران است. از طریق کارزار دادن اطلاعات دروغ، برای بی اعتبار کردن مخالفان رژیم ایران. شاید مهمترین آنها مجاهدین خلق باشد. این کارزاری است که در مسیر بیراهه می‌رود به جای آنکه مستقیماً محکوم کند. وزارت اطلاعات و امنیت رژیم ایران، قطعاً تلاش مشخصی کرده که مجاهدین خلق را در طول تمام دورة حیات رژیم آخوندها تضعیف کند. این شامل یک تقدیر نابخردانه ولی کنایه دار از تأثیری است که ملاها می ترسند مجاهدین قادرند در داخل ایران داشته باشند. حالا یک سازمان اطلاعاتی چطور یکی از دشمنانش یا یکی از اهدافش را تضعیف می کند؟ وزارت اطلاعات چطور در پی آن است که مجاهدین را بی اعتبار کند یا سیاستهای هسته یی خود را مخفی کند؟ محکوم کردن مستقیم، زیادی بیرحمانه و زیادی ساده است و راحت می شود پیدا کرد، ولی در عوض وزارت اطلاعات ایران در پی آن است که در داخل کمپ مخالفان کار کند. اظهاراتی در جامعه یا در مطبوعات منتشر میشود هر زمانی که بشود نظراتی شکل بگیرند تا اصلاً نشود آنها را به رژیم ایران ربط داد. این بحث را میکنند که خارج کردن مجاهدین از لیست سازمانهای تروریستی وزارت خارجه آمریکا منافع آمریکا را تضعیف میکند. خارج کردن از لیست این بحث را می آورد که رژیم ایران را بیشتر تهییج میکند. یک دنیای عجیبی است که در آن حقیقت، اشتباه قلمداد میشود و محکومیت مورد تقدیر قرار می گیرد و پناهندگان بی سلاح با تیربارهای AK-47  مورد تهدید قرار میگیرند. نتیجة این منطق این است که سیاست آمریکا در مورد مجاهدین سالها عقب تر از واقعیت است و در واقع در خدمت خواستهای رژیم ایران است. این کارزار، ماهیت مجاهدین را از طریق اظهار نظرهای ظاهراً مستقل لجن مال می کند. این کار توسط افراد قابل احترام یا در سطحی که به صورتهای غیر قابل ردیابی باشد، صورت می گیرند. بهترین راه دروغ گفتن این است که میزان کمی، ذراتی از حقیقت نسبی را بگوییم. و بعد انحراف را برای خدمت به منافعتان پیش بگیرید. بنابراین می شنویم که مجاهدین یک فرقة کیش شخصیت شده اند، یا یک سازمان مارکسیستی است یا یک سازمان تروریستی است یا یک سازمان نهیلیستی که با خواستهای مردم ایران بیگانه است یا حقوق اعضایش را نقض میکند یا حمایتی در داخل ایران ندارد یا اینکه آنقدر قوی است که تهدیدی برای رژیم ملاهاست و آمریکا باید به عنوان اولین شرط آنها را به رژیم ایران تحویل دهد که مذاکره کند آیا مذاکره یی خواهد بود یا نه، بر سر امتیازات محتمل توسط تهران، امتیازاتی که با آنچه رژیم میگوید موافق نباشیم به هیچ جایی نمیرسد، یک دنیای عجیب.  اطلاعات مؤثر گمراه کننده رژیم ایران حتی وقتی می دانیم وزارت اطلاعات این اطلاعات و بزرگنماییها را پخش می کند و حداقل دیدن حقیقت را مشکل تر می کند. خوب آیا ایالات متحده باید مجاهدین را از لیست خارج کند؟ منافع آمریکا چیست؟ حقایقی هستند که به سختی میشود آنها را فهمید.
حالا صحبتی در مورد سیاست آمریکا. برای همة افسران اطلاعاتی، همکارانم  در تلاشهای مشترک. حقیقت، غالباً بحث برانگیز یا غیر مطمئن به نظر می آید. دروغها ایجاد شک میکند، تصمیم گیری را کند می کند و دست به عمل زدن را مشکلتر می کند. این یک مسأله بغرنج واقعی برای سیاست گذاران است. هرچقدرهم که درمیان حقایق و دروغهایی که می شنویم ، آگاه یا سر در گم باشیم، هرچقدرهم که وزارت اطلاعات بتواند در گوش هر کسی که پیدا کند زمزمه کند، این امر روشن است که ایالات متحده و رژیم ایران در یک بازی بزرگ منطقه یی برسر نفوذ در خاورمیانه درگیر هستند. ایالات متحده در پی ثبات در منطقه است و رژیم ایران قدرت بی ثبات کننده است و ارزشهایش همانطور که همه شما می دانید بر خلاف ارزشهای آمریکا و غرب است. همینطور روشن است که وقتی رژیم ایران از حزب الله، حماس، رژیم اسد در سوریه حمایت می کند، ثبات عربستان سعودی، همه کشورهای منطقه و وجود اسراییل را تهدید می کند. روشن است که رژیم ایران یک برنامة هسته یی بی ثبات کننده و ناراحت کننده دارد. چه تصمیم داشته باشد که گام نهایی را برای تولید سلاح هسته یی بردارد یا تصمیم نداشته باشد. همچنین روشن است که در طول 30 سال، مجاهدین همواره یک دشمن کلیدی ملاها بوده اند. برای همه آنهایی که در ساختار قدرت ایران نیستند روشن است که منافقین واقعی آخوندهای تهران هستند.
آنها در خدمت سپاه پاسداران انقلاب ایران و وزارت اطلاعات هستند که به عنوان آدم کشان رژیم خدمت می کنند. اطلاعات گمراه کنندة وزارت اطلاعات در مورد مجاهدین، و تلاشهایش برای گل آلود کردن اعمال رژیم ایران در کل منطقه یا ماهیت خصمانه رژیم ملاها نباید ایالات متحده را از منافع ملیش در برابر رژیم ایران منحرف کند. و اینجا منافع ملی آمریکا و اهداف مجاهدین خلق روی هم می افتند. ایالات متحده باید مجاهدین خلق را از لیست وزارت خارجه بردارد و حالا افراد کمپ اشرف و لیبرتی در این بازی بزرگ موضوع بدرفتاری قرار گرفته اند. هم از نظر انسانی و هم از جنبه اهداف سیاسی آمریکا، افراد این کمپها باید از خطر دور شوند یا بهتراست بگویم از نفوذ خصمانه ملاها آزاد شوند. وضعیت اسفبار کمپها باید تغییر کند، و براساس شرایط و اهداف سیاست آمریکا و همینطور براساس شرایط  مجاهدین خلق باشد.
بسیار متشکرم.