عزیزپاک نژاد -سندروم استکهلم

عزیز پاک نژاد- سندروم استکهلم

22 اردیبهشت 1391

سایت «صدای آمریکا» یا بعبارت فرنگی «ویس اف امریکا» با کسر الف و میم، نوشته ای ظاهرا «تحقیقی» و طبیعتا دراز، در مورد سازمان مجاهدین خلق و تاریخچه آن منتشرکرده است. این مطلب پر از ادعاهای شبدرقلی وار «کاترین شل- جفری یانگ» !! که لابد نویسنده یا خبرنگار یا مقام های ناشناس یا شناخته شده ای هستند، می باشد. بهرحال من یکی آنها را نمی شناسم. ولی حتما معروف هستند چون اسامی دهن پرکنی دارند. قضاوت با کسانی که آنها را می شناسند.

طول این نوشته با تراز  «متریک»، دقیقا دویست و چهل سانتیمتر و عرض آن دوازده سانتیمتر است. به این ترتیب مساحت آن تقریبا دو هزار و هشتصد و هشتاد سانتی متر مربع می شود. نمیدانم اگر قرار به مقایسه هندسی باشد، مساحت این نوشته با مساحت زندان لیبرتی در بغداد چه نسبتی پیدا خواهد کرد. حتی نمیدانم مقایسه آن با «هندسه نظام» ولایت فقیه، کار را به کجا می کشاند، اما از بد حادثه وقتی آنرا با مساحت تقریبی و نه حجم، مغز خود قیاس کردم، ستونی دود از کله ام به هوا رفت. پیش خودم گفتم واویلا، خوب شد چند متر بقیه آن را زیر زمین نگه داشته اند تا بعد رو کنند.

این نوشته بازهم طبق معمول با تاکید لجوجانه روی «تروریست» بودن این سازمان شروع می شود. چرا، چون در لیست سیاه متعلق به وزارت خارجه آمریکا، نام این سازمان همچنان به چشم می خورد.

این سایت از گزارشی صحبت می کند که در کاکل آن «گروه مارکسیست - اسلامی» مجاهدین خلق چسبانده شده است. هدف از درج این نوشته، در هر میلیمتر آن به شکلی انزجارآور خود را به خواننده می نماید.
این هدف: با سرهم کردن مشتی دروغ و دغل، مقابله با تلاشهای حقوقی، قانونی و مسالمت جویانه چند ساله این سازمان برای خارج شدن از این باصطلاح «لیست تروریستی» است.

نویسندگان این گزارش دشمنی خود را با سازمان مجاهدین پنهان نمی کنند. مساله دشمنی ورزیدن با مجاهدین  برای درج این گونه مطالب در سایت محترمه «وی او ای»، طبق سابقه چند ساله، الزامی است و این کار را بسیار ساده می کند. اما جواب دادن به آن و انتظار درج جواب در این سایت از جمله خیالات باطلی است که فقط بعضی از ساده دلان را گول می زند. سابقه این رسانه های دولتی و ظاهرا «بیطرف»، همانقدر پاک و پاکیزه است که سابقه سیاستهای استعماری کهنه و نو صاحب کار و دستور دهنده اش. 

 یکی از شاهدان این گزارش که اظهار نظراتش با سمت «استاد دانشگاه» وزن پیدا کرده است، از «ریشه های به خون آلوده این گروه» که کماکان زنده هستند صحبت می کند و آنرا دلیلی بر ابقای نام آنها در لیست مربوطه ذکر می کند. او تمامی اتهامات سی چهل ساله دو دیکتاتور حاکم بر ایران در مورد مجاهدین را ردیف می کند تا به گزارش، وجه پلیسی جنایی هم بدهد. این «استاد دانشگاه جرج تاون» در مقام قاضی هم ظاهر شده وحکم می دهد: «این گروه با پرداخت پول به مقامات آمریکایی به طرق مختلف از ممنوعیتها و محدودیتهای ایالات متحده نافرمانی کرده است.».
 او فعلا ترسی از تعقیب قضایی خود ندارد. چون بخوبی از مشغولیتهای ذهنی و اولویتهای مبارزاتی مجاهدین و ایرانیان حامی آنها در آمریکا آگاه است. قدر و شآن این گونه اشخاص و دلالان پیشانی سیاه، در همان حدی است که در اینجا مصرف شده است.

حراج این گونه اتهامات در مزایده ای که «تریتا پارسی» به راه انداخته البته ارزش جنس رنگ و رو باخته مورد مزایده را افزایش نمی دهد ولی شاید، نفت را به سفره «مقامات بی نام و نشان» وزارت خارجه آمریکا و شرکا، بیاورد.

شاهد بعدی کسی است که قبلا توسط رژیم حاکم بر ایران مدتی به گروگان گرفته شده است. او اگر چه از جنس مذکر است، اما بشکل دردآوری دچار عارضه ای شبیه به عارضه معروف به «سندروم استکهلم» شده و در همه صحنه ها برای دفاع از گروگانگیرش و زدن سر مخالفان او به سنگ حاضر است. از خودش مایه می گذارد که این مجاهدین هستند که «حامی گروگانگیران» بودند. از نظر این شاهد «معتبر»، عوض کردن جای قاتل و قربانی سیاستی چرب و چیلی است که نمی شود به هیچ قیمتی آنرا ول کرد.

فرافکنی های این رسانه های «بیطرف»، همه در خدمت همان سیاست کثیفی است که این روزها توسط وکلای مجاهدین و مقامات مختلف آمریکایی به چالش گرفته شده و مراحل نهایی خود را طی می کند.
شیفتگی و سرآسیمگی این رسانه ها برای دفاع از رژیمی که سالها صاحب کار آن را در زمینه های مختلف به گروگان گرفته، بسیار عجیب و در منطق انسانی غیرقابل توضیح است. بی شک نشانه هایی از «عارضه» گفته شده در بالا را باید در این امر در نظر گرفت و برای درمان این نوع بیماران دست به دعا برداشت. در سی سال گذشته که دعا تاثیر نداشته است. خدا خودش آنها را شفا دهد.

تلاشهای اخیر این سایت و تلویزیون مربوطه در شستن دست های خون آلود پرویز ثابتی، مقام امنیتی رژیم پهلوی و آمر مستقیم بسیاری از قتلهای سیاسی در زمان دیکتاتوری شاه بر همه ایرانیان مبارز و وطن دوست روشن و آشکار است. این رسانه معروف و «بیطرف» در جهت اشاعه «دمکراسی» با به میدان آوردن جاش زاده ای به نام عرفان قانعی فرد و تبلیغ گسترده کتابش در مورد ثابتی جنایتکار، مرزهای ضدیت هیستریک خود با هر چه مبارز و انقلابی و وطن دوست هست را در نوردیده و ادعای بیطرفی نمی تواند بکند. چون در مقابل اعتراض گسترده کسانی که در زمان شاه در زندانهای آن تحت شکنجه ثابتی ها قرار گرفته اند، حتی حاضر به دادن زمان و وقت مناسب برای پاسخگویی به این جنایتکار، نشد و اصرار بر نشاندن قاتل و قربانی پشت یک میز داشت تا این جنایتکار را فردی عادی جلوه دهد.

تلاشهای وزارت خارجه آمریکا برای نگه داشتن نام سازمان مجاهدین در لیست تروریستی، تقلایی غیر قانونی و غیر مسئولانه برای همان چیزی است که در این گزارش سایت «وی او ای» خجولانه و در لابلای کلمات مبهم، مجبور به اعتراف به آن شده اند:

«برخی از ناظران سیاسی می گویند ممکن است یکی از دلایلی که در شرایط کنونی وضعیت سازمان مجاهدین خلق بدون تغییر مانده است، خواست ایالات متحده برای اجتناب از ایجاد اخلال و یا وقفه در مذاکرات اتمی با ایران است.»