در روز ۲۳ ژوئن - ۳ تیر ۱۳۹۱، گردهمایی بزرگی در سالن ویلپنت پاریس برگزار گردید. در این گردهمایی بزرگ صدها شخصیت از ۴۰ کشور و ۵ قاره جهان شرکت کردند قسمت چهارم گزارش این میتنگ ذیلا آورده شده است.
آن ماری لیزن: امروز میخواهیم یک فراخوان بزرگ به رئیسجمهور فرانسه بدهیم و از او بخواهیم به مقاومت ایران گوش فرادهد و حرف این نیروی شما را که با توانمندی از سالها پیش برای با رژیم ضددموکراتیک و شکنجهگر ایران مبارزه می کنید بشنود تا بگوییم که او میتواند هیلاری کلینتون را متقاعد کند و شاید خیلی بهتر از بسیاری از آمریکاییها میتواند این را به آمریکاییها بگوید. امروز او میتواند گوشی تلفن را بردارد و از هیلاری کلینتون بخواهد که نام مجاهدین خلق را از لیست خارج کنید و کاری بکنید که کسانی که در کمپ لیبرتی هستند از شرایط حیاتی مناسب برخوردار شوند. نبایداجازه داد که در موضوع ساکنان اشرف اختلال ایجاد کنند. فرانسوآ اولاند رئیس جمهور جدید فرانسه میتواند و ظرفیت آن را دارد که آمریکاییها را متقاعدکند. امروز یک هیأت برجستة فرانسوی دراین جا حضور دارند، شمار بسیاری از شخصیتها هستند شامل شهرداران، پارلمانترها، آنها شایستة استقبال شما هستند.
افراد این هیأت کسانی هستند که سالهاست در کنار شما و همراه با مبارزة شما حضور دارند و تمام تلاششان را کردهاند که مقاومت شما در این جا بهرسمیت شناخته شود، شعار فرانسه برابری و برادری است. به همین دلیل از شما میخواهم به رئیس جمهور جدید فراخوان بدهید، بدون فراخوان به فرانسوآ اولاند ما ویلپنت را ترک نخواهیم. البته مثل همیشه آنها میتوانند احترام دولت را داشته باشند. از هیأت فرانسه دو نفر نمایندة هیأت هستند و صحبت میکنند یک سناتور و یک نمایندة جدید مجلس ملی و حالا : سناتور ژان پیر میشل.
سناتور ژان پیر میشل
دوستان عزیز، من ابتدا می خواهم به همه ایرانیان مقاوم دراین گردهمایی و به همه ساکنان اشرف و لیبرتی که میدانم به ما نگاه میکنند، درود بفرستم. همچنین میخواستم به رئیس جمهور شجاع و پیشگام شما، مریم رجوی سلام کنم و درود بفرستم و سلام می کنم به تمامی شخصیتهای حاضر که پیرامون شما گرد آمده اند.
من سخنانم را از طرف هیأت فرانسوی و از طرف کمیته فرانسوی برای یک ایران دموکراتیک بیان میکنم کمیته یی که 5 سال پیش آن را با یارانی که در اینجا حضور دارند، فرانسوا کولکومبه، نماینده پیشین مجلس ملی و آلن ویوین وزیر پیشین بنیان گذاشتیم. شماری از ما پارلمانتر، سناتور و نمایندگان احزاب مختلف بارها و بارها حمایتمان را از ساکنان اشرف ابراز کردیم و از به رسمیت شناختن شورای ملی مقاومت ایران به عنوان آلترناتیو دموکراتیک در برابر رژیم فاشیست ملاها، از آنها پشتیبانی کردیم.
در کشور ما یک دگرگونی ایجاد شده است. سوسیالیستها هم در ریاست جمهوری و هم در پارلمان در قدرت هستند. این شرایط باید زمینه ساز یک رویکرد جدید در برابر رژیم ایران و اپوزیسیون اصلی آن شورای ملی مقاومت باشد. به عنوان یک سوسیالیست، من از رئیس جمهور فرانسه، فرانسوا اولاند و دولتم میخواهم که در اسرع وقت یک هیأت از کمیته فرانسوی برای ایران دموکراتیک و شورای ملی مقاومت را بپذیرد. همه ما میدانیم که مردم ایران و مبارزان مقاومت که در اینجا و در اشرف هستند، چقدر از رفتار سرکوبگرانه و ناحق دولتهای راست در گذشته رنج کشیدند و باید به این پایان داد و مقاومت ایران و رئیس جمهوری منتخب آن مریم رجوی را به رسمیت شناخت و نباید از یاد برد که این رئیس جمهور فرانسوا میتران بود که آنها را در اورسوراواز پذیرفت.
ما فرانسویان به یاد می آوریم که وقتی در جریان جنگ دوم مهین ما توسط هیتلر اشغال شده بود، مقاومت کنندگان ضد فاشیسم تروریست نامیده میشدند. امروز خوشبختانه شما دیگر مقاومینی نیستیدکه چنین برچسبی بر شما باشد, و تروریستهای فرانسوی آن زمان هم شهیدان مقاومت لقب گرفته اند. شما دیگر در اروپا شما دیگر تروریست خوانده نمی شوید و من امیدوارم که به زودی، وزارت خارجه آمریکا به توصیه های دادگاه واشینگتن پاسخ دهد. ما همه از این واقعیت تاریخی مطلع هستیم و میدانیم که ملاها با یک سرکوب لجام گسیخته ، با قتل عام اپوزیسیون، با اعدامها در ملأ عام، ایران را طی 30 سال در تاریکی فروبرده اند. ایران تنها در صورتی میتواند به جایگاه شایسته اش در جهان آنچنانکه درخور تمدن و فرهنگ بزرگ ایران است، دست یابد که این رژیم ناشایست با یک رژیم دموکراتیک که توسط شما نمایندگی می شود، جایگزین شود .
من مقالة لوموند سال 1980 را یادآوری میکنم که می گفت اگر از کاندیداتوری مسعود رجوی (که به او سلام می کنم و شخصاً از نزدیک می شناسم) توسط یک فتوای خمینی جلوگیری نمیشد، او میلیونها رأی به دست آورده بود و ایران یک عاقبت دیگری را تجربه کرده بود. این یک جواب مشخصی است به تمام کسانی که به حمایتها از جنبش و مقاومت شما در ایران شک داشتند.
در پایان میخواستم یک موضوع مهم روز را تأکید کنم. ساکنان اشرف، افراد حفاظت شده توسط کنوانسیون چهارم ژنو هستند. آنها 25 سال است که در عراق هستند. امروز کمیساریای عالی پناهندگان آنها را به عنوان پناهجو تعیین کرده است. پس این مسئولیت سازمان ملل متحد و دبیرکل آن است که از حقوق آنها دفاع کنند. آنها نباید در این انجام وظیفه شکست بخورند. من بابت سکوت نماینده ویژه دبیرکل در عراق در برابر دولت عراق بسیار متأسفم، دولتی که با زیرپاگذاشتن حقوق بینالملل، ادعا می کند ساکنان اشرف هیچ موقعیت حقوقی ندارند. کمیته فرانسوی برای یک ایران دموکراتیک و همه نمایندگانی که اینجا هستند، رسماً در برابر این قبیل مواضع که تنها زمینه ساز یک حمله دیگر است هشدار میدهند. ما از اطلاعات به دست آمده که نشان میدهد نماینده ویژه دبیر کل سازمان ملل متحد با رژیم ایران در مورد سرنوشت ساکنان اشرف صحبت کرده است، به شدت منقلب شدیم. این چه معنی دارد؟ معنی آن مذاکره با جلاد در مورد سرنوشت قربانی است. این یک خط قرمز است که نباید رد می شد. این یک لکه پاک ناشدنی روی سازمان ملل متحد و دبیر کل آن است.
در پایان، ما فکر می کنیم که فرستادن گروه جدید به کمپ لیبرتی، تا زمانیکه خواستهای حداقل ساکنان این کمپ، پاسخ داده نشده باشد، نباید صورت بگیرد.
ایران در آستانه یک چرخش تعیین کننده است. من به این باور دارم. فرانسه با ایستادن دواطلبانه در کنار مردم رنج کشیده ایران و در کنار مقاومت سازمانیافته آن یعنی شورای ملی مقاومت ایران و رئیس جمهور آن مریم رجوی باید نقش خود را ایفا کند. برای ایران هم مثل فرانسه در چند هفته گذشته، شعار این است: تغییر همین الان . زنده باد مقاومت ایران، زنده باد ایران آزاد. ما همه اشرفی هستیم. متشکرم.
آنماری لیزن: بله، تشکرمی کنیم از سناتور ژان پیر میشل، اولین سخنران این هیأت فوقالعاده فرانسوی که از ما در کشورشان استقبال کردند که از شما نیز به صورت فوقالعاده حمایت میکنند. چیزی که می خواهم به شما بگویم، پیامی که برای رئیس جمهور جدید فرانسه فرانسوآ اولاند ارسال میشود باید خیلی قوی باشد. من حدود پنج سال پیش وقتی رئیس سنا بودم، از خانم مریم رجوی در سنا استقبال کردم. خیلی سخت بود، اکثر مقامات سیاسی با این ملاقات مخالفت میکردند. بنابراین من فکر می کنم، فراخوانی که باید داده شود و سناتور میشل که الان فراخوان داد، باید هم چنین سنا و مجلس ملی و البته الیزه هم دریافت کنند که خانم مریم رجوی از سوی همه مورد حمایت قرار گرفته است. یک حرکت بزرگ سیاسی امروز صورت گرفته است. و اکنون میخواهم نوبت سخنرانی را به د ومینیک لوفوق بسپارم که نمایندة جدید مجلس ملی فرانسه است.
سخنرانی هیئت فرانسوی در ویلپنت
دومینیک لوفوق، شهردار سرژی، نمایندة مجلس ملی فرانسه
دوستان بسیار عزیز، خانم رئیس جمهور
این لحظات برای من بسیار هیجان انگیز است، چون بارها برایم پیش آمده است که با همکاران منتخبم در وال دواز در گردهمایی های بزرگ شما شرکت کنیم و حمایت خودمان را از مبارزه شما اعلام کنیم.
این یک مبارزه بر حق و دشورا است. مبارزه یی است که تحسین همه ما را بخاطر شجاعت و خستگی ناپذیری شما و مقاومین ایرانی، بر می انگیزد.
تا به حال من این حمایت را به عنوان شهردار در استان وال دواز از شما می کردم. امروز من به ژان پیرمیشل و به سایر پارلمانترهای سوسیالیست می پیوندم تا این پشتیبانی را به نام یک نماینده مجلس ملی نیز انجام بدهم. من فکر می کنم که در گروه جدید سوسیالیست تعداد ما زیاد است. با توجه به اینکه فرانسه باید جایگاه از دست رفته خود در جهان را مجددا بدست بیاورد، و باید یک موضع قوی داشته باشد، بخصوص در رابطه با آینده ایران، آینده مردم ایران، بازگشت ضروری به دموکراسی، ضرورت توقف روند دست یابی به بمب اتمی در ایران. باید که فرانسه مانند هر جای دیگر وارد شود.
من هم صدا با ژان پیر میشل می گویم که فرانسوا اولاند که ما همراه با ژان پیر مولر او را 5 سال پیش در اور سور اواز همراهی کردیم و به ملاقات رییس جمهور منتخب خانم رجوی آمده بود، من فکر می کنم که این دست فرانسوا اولاند است که امروز انتخابهای شفاف بکند و راههای گشوده شده توسط شما با حمایت نمایندگان بسیار زیاد و شهروندان متعهد در اروپا و در آمریکا بتواند به نتیجه برسد.
می خواهم بگویم که این مبارزه یی است که شما 30 سال است در پیش دارید، ما مطمئن هستیم که پیروز خواهید شد. هیچ دیکتاتوری نیست که روزی به پایان نرسد. باید همیشه مبارزه کرد. امروز باید به صورت اضطراری مسئله ساکنان اشرف را حل کرد. ما از دولت فرانسه خواهیم خواست که کاری بکند که همه تضمینها به ساکنان اشرف و لیبرتی داده شود. برای اینکه آنها بتوانند آزاد باشند و از حقوق ضروری پناهندگی برخوردار باشند.
برای نتیجه گیری، چون نمی خواهم صحبت های ژان پیر میشل را تکرار کنم، می خواهم بگویم که 20 سال از زمانیکه من به ایران رفتم می گذرد. من دوستی داشتم که سفیر فرانسه در آنجا بود. من با یک کشور خارق العاده مواجه شدم. یک کشور با یک تاریخ، یک فرهنگ، سنت های قوی. من با زنان و مردان ایرانی از همه سنین ملاقات کردم که در زیر یوغ این رژیم، پتانسیل مقاومت دست نخورده ای در خود نهفته داشتند. من خیلی اوقات به آنها فکر می کنم. و مانند شما بی صبرانه منتظر روزی هستم که خواهیم توانست همه با هم به ایران برگردیم برای اینکه سازمانهای بین المللی و آنهایی که دنیا را اداره می کنند، این توان سیاسی را دارند که به رژیم ملاها خاتمه دهند. برای همین است که ما اینجاییم و این کاری است که ما خواهیم کرد و با ژان پیر میشل من فکر می کنم که تغییر سیاست فرانسه که در این سالها بسیار برباد داده بود، و ما این را در وال دواز می دانیم بدلیل اینکه این نیکولا سارکوزی وزیر کشور بود که در آن زمان عملیات علیه مجاهدین خلق را ترتیب داد.
در فرانسه یک صفحه جدید درحال گشوده شدن است و ما آنرا با هم خواهیم نوشت و امیدوارم که این در اسرع وقت انجام شود و بتوانیم به زودی در یک کشوری که آزادی، هویت و ارزشهای خود را بدست آورده است دور هم جمع شویم. یعنی در ایران آزاد. متشکرم.
سپاسگزارم از شما و اکنون، ژنرال جرج ویلیام کیسی، رئیس ستاد ارتش آمریکا از سال 2007 تا سال 2011 و همچنین فرمانده کل نیروهای ائتلاف در عراق از سال 2004 تا 2007 و کسی که به خوبی با مسائل ایران و عراق آشناست.
سخنرانی کیسی, رئیس ستاد ارتش آمریکا از سال 2007 تا سال 2011
خیلی ممنون و از همه سپاسگزارم. مفتخرم که امشب درجمع شما هستم. از من خواسته شده در مورد تجارب شخصیم زمانی که در عراق بودم صحبت کنم. در مورد دخالت ضد ثبات رژیم ایران در عراق و با مجاهدین خلق. میتوانم خیلی صریح به شما بگویم که بارها تجربه و آگاهی ام، اضافه شد. اما با دو نتیجه گیری عراق را ترک کردم که با شما در میان می گذارم. اولین تجربه که برای شما تازگی ندارد، این است که رهبری رژیم ایران بوضوح از تروریسم برای رسیدن به اهداف سیاسی و ایدئولوژیک خود در عراق استفاده میکند. دومین تجربه که میتوانم به عنوان یک فرمانده که زنان و مردانی را در عراق از دست داده است بگویم این است که رژیم ایران در آماده کردن و تسلیح شبه نظامیان شیعه در 2006 و 2007 نقش بسزای در افزایش خشونت فرقه ای در بغداد داشته است. همچنین مستقیما در کشتن صدها آمریکایی و هزاران عراقی دست داشته است. قبل از اینکه وارد جزئیات بشوم بگذارید با شفافیت کامل به شما بگویم من یکی از 26 آمریکایی در لیست مشخصی هستم که اجازة ورود به ایران را ندارند و این یک لیستی است که خیلی برایم خوشایند نیست از آن خارج شوم. وقتی من وارد عراق شدم بر این باور بودیم که رژیم ایران دو هدف اصلی دارد. یک در عراق دولتی سر کار بیاید که دوست آنها باشد و دوم اینکه میخواستند آمریکا در ایجاد دولت دموکراتیکی درعراق با احترام به حقوق بشر عراقیان موفق نباشد. به مرور زمان برای ما روشن شد یک بسیج فعال برای رساندن کمک مالی بسیار زیاد به سازمانهای سیاسی، کمک حقوق بشری در جنوب عراق و کمک نظامی به شبه نظامیان شیعه برای انجام این اهداف وجود دارد. اولین نشانة دخالت رژیم ایران در عراق را حدودا 60 روز پس از ورود به عراق دریافت کردم. چیزی بود که از تابستان 2004 به یاد دارم، زمانی که نیروی ائتلاف و عراقی یک عملیات بسیار عالی را پیش بردند تا نیروی صدر را از شهر مهم عراق - نجف عقب برانند.ما موفق شدیم و در جمع بندی اقدامات خودمان چیزی را متوجه شدیم که نزدیک بود در گرماگرم نبرد از دست بدهیم. نفر مخابرات نیروی عملیاتی قدس را در حال ارسال گزارش نبرد مستقیم از مرقد امام علی به تهران ، دستگیر کردیم. در عین حال که این اولین نشانه ام بود اما تنها آغازی از پیشرویهای بعدی بود. دانستنی های ما از کارهای رژیم افزایش یافت و در طول 18 ماه بعد در حالیکه عراقیان پارلمان آینده را شکل میدادند و قانون اساس خودشان را تصویب میکردند و دولتی بر پایة همین قانون انتخاب میکردند ما اقدامات آنها را دنبال میکردیم تا نیروی امنیت را آموزش بدهیم و تسلیح کنیم و این روند سیاسی عراق را تحت تاثیر قرار داد تا دو نخست وزیر عراقی انتخاب شوند. باید بگویم به حد کافی از نفوذ رژیم ایران نفهمیده بودم تا بعداز بمباران مسجد اسغری[این اسم را کیومرث یا علیرضا چک کنند که چه میگوید] در فوریه 2006. در همان زمان علائم دشوار کننده قابل رویت بود و ما یک دستگاه انفجاری جدید و بسیار کشنده ای را پیدا کردیم و بدون اطلاعات فنی به شما میگویم برای ما روشن بود قسمت هایی از این دستگاه بایستی به دقت تولید شده باشد اما ابزار کار آن در عراق وجود نداشت و فقط می شد از ایران تامین کرد. بایستی راهمان را در بازار اطلاعات باز میکردیم و دانستن اینکه رژیم ایران دارد تامین مواد و آموزش می کند به یک سمت اما دانستن اینکه کسانی مجریان همین تدارکات، مواد و آموزشها در شهر 8 میلیون نفره هستند تا کشور 27 میلیون نفره، چیز دیگری است. برای انجام این کار واحد تجسس دایر کردیم که تنها شغل آن تمرکز کردن بر ضربات ناشی از نفوذ ریز بافت رژیم ایران در عراق بود. کار دیگری که ما انجام دادیم آگاه کردن دولت عراق از اهداف ایران بود و در تابستان 2006 نخست وزیر عراق از سفیر عراق دعوت کرد و من نخست وزیر مالکی را توجیه کردم و از کارهای ایران به او گفتیم. ما از سلاح و مهمات، آموزشها، نیروی قدس گفتیم و او پیام را دریافت کرد و در پایان توجیه به من گفت، آنها دارند در کشور ما تروریستی می کنند، بله نخست وزیر مرتکب تروریسم بود. فرضیات ما در دسامبر به اثبات رسید وقتی که 6 نیروی قدس را در خانة امن در مرکز بغداد دستگیر کردیم. یکی از اتاق ها به عنوان ستاد عملیات بکار گرفته شده بود و بر دیوار نقشه ای بود از بغداد با تقسیم بندی های فرقه ای و فلش هایی که حرکت بلقوة جمعیت را نشان می داد. ما همچنین سلاح هایی وارد شده از ایران را پیدا کردیم و چهار تا از این نفرات هویت ایرانی داشتند که قید میکرد از دولت اند اما دو نفر دیگر نبودند و ما به دستگیری آنها ادامه دادیم تا برآوردمان تمام شود و شاید آزاردهنده ترین خبرکشف شده این بود که این خانة امن مستقیم به نیروی بدر که یکی از شبه نظامیان عمده شیعه در عراق بود ارتباط داشت. وقتی به گذشته بر می گردم برایم کاملا روشن است که رژیم ایران از طریق تروریسم برای رسیدن به اهداف سیاسی و ایدئولوژیک خود عمل میکند. در عراق همین کار را کرد و نیزدر جاهای دیگر منطقه و هیچ ابهامی در ذهنم نیست که ادامه خواهند داد. من بر این باور هستم که دولت ما باید تمرکز کامل روی رژیم ایران داشته باشد و رژیمی که این قدر وابسته به ترور است، برای اتمی شدن غیرقابل اعتماد است. اگر اجازه بدهید می خواهم صحبتم را حول روابطم با سازمان مجاهدین ببندم. من ژوئن 2004 به عراق رسیدم که در آن زمان مجاهدین استاتوی حفاظت شده دریافت می کردند و به شما می گویم از نزدیک فعالیت کمپ اشرف را دنبال می کردیم چون قویا احساس می کردیم باید احترام قراردادی که پیشینیان من بسته بودند را حفظ کنیم و از مجاهدین کمپ اشرف حفاظت کنیم. ما سیستمی دایر کردیم که بررسی های هفتگی در آن انجام می دادیم و ژنرال هایی که گزارشها را برای من ارسال میکردند برای شما آشنا هستند. ژنرال میلر، براندنبورگ و گاردنر من را هفتگی از فعالیتهای اشرف مطلع میکردند و هرگز در این گزارشها به من از کار خلاف سازمان مجاهدین اطلاع داده نشد، بلکه بر عکس همه اش صحبت از همکاری بود. پس بر این اساس من حوادث تلخ 2009 و 2011 را با نگرانی زیاد دنبال کردم و تنها برداشتم که فکر کنم بهترین فرصت برای همه است انتقال سریع و امن مجاهدین از عراق است.به شما میگویم که قویا متعقدم بهترین راه تقویت این کار برداشتن نام سازمان از لیست وزارت خارجه است. از همگی شما متشکرم .
دیوید ایمس: از وزارت خارجة آمریکا سفیر میچل ریس را دعوت می کنیم.
سفیر میچل
خیلی ممنون و مایلم از پشتیبانان چنین رویدادی تشکر و قدردانی کنم. خانم رجوی برای من مایه افتخار است که بتوانم برای صحبت کردن در گردهمایی سالانة شما مورد خطاب قرار بگیرم. مایلم امشب در مورد مردم کمپ اشرف و لیبرتی صحبت کنم. شما آنها را به عنوان دوست و آشنا می شناسید، مادران و دختران و پدران و پسران، و والدین خود می دانید، همچنین خاله ها و عمو ها. از داستانهای آنها با خبرید و چهره های آنها را می شناسید و اسامی آنها را بلدید. رژیم تهران و حکومت بغداد تلاش کرده اند با آنها وحشیانه رفتار بکنند. در هفته های اخیر برق دوستان شما را در عراق قطع کرده اند. آب آنها را قطع کرده اند و اجازة استفاده از وسایل سرمایشی برای مقابله با موج گرما را ندارند. درگذشته نفس حیات از آنها گرفته شده، همانگونه که دیدیم آنها را بی رحمانه به قتل رساندند. این وجدانهای شجاع در کمپ اشرف و لیبرتی تهدید جانی به حساب می آیند، چون رژیم ایران و متحدانش در عراق مردمی را که به برابری زن و مرد معتقدند، نمی توانند تحمل کنند. آنها مردمی راکه به حقوق بشر ایمان دارند، تحمل نمیکنند، مردمی را که به آزادیهای مدهبی معتقدند یا کسانی که آزادانه می اندیشند و مستقل عمل میکنند،نمیتوانند تحمل کنند. تقریباً 35 سال پیش یک نویسندة مخالف از جمهوری چک کتابی خارق العاده نوشت درباره سیستم توتالیتری که برکشور های اروپای شرقی حاکم بود. نام این نویسنده «واکلو هاول» بود و کتاب «قدرت ضعیفان» نام داشت. در قلب نوشتة های هاول فراخوانی بود به مردم کشورش که دروغهای تحمیلی را باور نکنند و به گفتة خودش در واقعیتها زندگی کنند. چقدر این کار به نظر ساده میرسد که بتوانی با افتخار زندگی کنی، با صداقت و بی عیب. اما همان طور که هاول میدانست و ما میدانیم این کار همیشه راحت نیست چون زورمندان از کسانی وحشت دارند که دیگر نمیخواهند برای خودشان زندگی کنند و کسانی را که در واقعیت زندگی میکنند، مجازات می کنند. برای زنان و مردان کمپ اشرف و لیبرتی زندگی کردن در واقعیتها ریسک و خطرهای زیادی دارد. تحت نظر بودن و آزار مستمر، زورگویی و اهانت، مورد تهدید و ارعاب واقع شدن. دو بار در سالهای اخیر افراد بی گناه با سلاح کشته شدند. چرا آنها هدف این بیرحمی و بی عدالتی قرار گرفته اند؟ هاول به ما جواب می دهد و مینویسد هر انسان آزادیخواه و تلاش او برای زندگی در واقعیتها باید به شکل تهدیدی برای سیستم تلقی شود. اکنون این جرم مردان و زنان کمپ اشرف و لیبرتی است. آنها برای رژیم ایران تهدید هستند چون زندگی در واقعیتها بحران اخلاقی داخل رژیم را نمایان میکند. آبادانی که آنها در کمپ اشرف ایجاد کردند و خانه یی که در لیبرتی تلاش دارند بسازند، ادعاهای دروغین و توخالی ملاهای تهران را روشن میکند. رفتار باوقار دوستان و خانواده های شما با رفتار تهی از دموکراسی کسانی که دولت و قانون ودادگستری را درایران نمایندگی می کند، مغایر است. صبر و استقامت ساکنان اشرف در زیر فشار، چهرة واقعی رژیم ایران و دست نشانده های آنها در ارگانهای امنیتی و دولت عراق را رو کرده است. هاول به یک موضوع مهم دیگر در نوشتة خود اشاره میکند. میگوید هر زمان که حتی یک نفر در واقعیت زندگی کند میتواند معادل یک جهان باشد. منظورش این است که هر عمل شجاعانه فقط برای یک فرد نیست، بلکه مفهوم جهانی دارد و برای همه است و یک فرد نمونه یی است که موجب برتری یافتن یک کشور میشود. این حرف یعنی تلاش مردان، زنان کمپ اشرف و لیبرتی برای زندگی در واقعیتها، کمپ آنها را از ایران و عراق جلو انداخته است و آنها به درستی که بر حکام ایران یا عراق برتری پیدا میکنند. نمونه های قهرمانانه یی که از هر یک از آنها روزانه جاری میشود، فقط برای خودشان نیست بلکه برای همة مردمی است که در تمام جهان علیه سرکوب و دیکتاتوری تلاش میکنند. شجاعت ساکنان کمپ اشرف و لیبرتی در تن ندادن به ارعاب، همة ما را در این گردهمایی، محکم می کند و آنهایی که سراسر جهان را نگاه می کنند. قاطعیت آنها به ما قاطعیت میدهد و شجاعت آنها به ما شجاعت میدهد. نمونة آنها چشم ما را خیره میکند و همه کسانی راکه مشتاق زندگی در آزادی و کرامت هستند جذب می کند. ما میخواهیم امروز اشتباهات را تصحیح کنیم و کمک کنیم مردم کمپ اشرف و لیبرتی در واقعیت زندگی کنند و حذف نام سازمان مجاهدین از لیست، سریعترین و قابل اعتمادترین روش رسیدن به این هدف است. ما راضی نخواهیم بود و آرام نخواهیم گرفت و سکوت نخواهیم کرد تا جهان تک تک این مردان و زنان این کمپها را به عنوان افراد آزادیخواه به رسمیت نشناسد.
باتشکر فراوان.
مجری: او کاندیدای ریاست جمهوری در کلمبیا بوده و به مدت 6 سال گروگان گرفته شده بود. خانمها و آقایان، رشته سخن را به خانم انگرید بتانکور میدهیم.
- انگرید بتانکور: اولین چیزی که میخواستم با شما در میان بگذارم این نظر بود که اگر تاریخ ما را به دنیایی بهتر هل خواهد داد، قطعاً گام اول سرنگونی رژیم سوریه خواهد بود، گام دوم تغییر دولت عراق خواهد بود، چون ضروری است که عراق مجدداً در مسیر دموکراتیک حرکت کند و مهمترین و سومین گام سقوط رژیم ایران خواهد بود. و ما مردم جهان، مردم آزاد جهان، در مکانی مانند اینجا جمع میشویم تا برای اشرف بجنگیم. ما برای همه چیز میجنگیم. ما برای مقاومت سوریه میجنگیم. ما برای مردم عراق که دموکراسی میخواهند، میجنگیم. ما برای شما، مردم ایران میجنگیم که کشورتان را میخواهید پس بگیرید. و ما میجنگیم، علیه ستمگران میجنگیم، برای سرتاسر جهان. برای همین اینجا هستیم. بر پایه عشقمان حرکت میکنیم. چون به کاری که میکنیم عشق می ورزیم. چون دوست داریم برای هدف درست بجنگیم و همین هدف، درست است. و اینجا هستیم تا به آن ستمگران بگوییم به اکاذیبشان معتقد نیستیم. به اکاذیبشان معتقد نیستیم برای همین قانع هستم که مجاهدین به زودی از لیست خارج میشوند. چون من مردم آمریکا را میشناسم. این کشوری است که خیلی به آن علاقه دارم و میدانم مردم آمریکا همواره در رابطه با حقیقت صحبت میکنند. برای همین مردم آمریکا نمی پذیرند که مجاهدین را در لیست بگذارند چون این یک دروغ است. ما تا آخر برای اشرفیها میجنگیم. اولین چیزی که به جهان و آن ستمگران خواهیم گفت این است که ما قبول نمیکنیم آنها به زور و بدون تضمین به کمپ لیبرتی بروند. این اتفاق نخواهد افتاد و ما اجازه نمیدهیم. حتی با وجود اینکه آنها به ما میگویند این شرطی برای خارج شدن از لیست است. نه، ما این باجگیری را قبول نمیکنیم. ما به خواهران و برادرانمان در اشرف میگوییم که در کنار آنها ایستادیم و از آنها حمایت میکنیم و در جهان تنها نیستند و اتفاقاً الان کل جهان با ما در اینجا ایستاده تا از آنها و حقوقشان دفاع کند.
- یک پیام ویژه برای زنان اشرف، برای خواهرانم دارم. میخواهم به آنها بگویم که خیلی مفتخرم هم جبهة خانم مریم رجوی در این جنگ هستم. فکر نمیکنید اتفاق دلپذیری در تاریخ جهان خواهد بود وقتی این گروه جنایتکاران که در ایران علیه زنان قانون را نقض میکنند، توسط زنان شکست خواهند خورد؟ فکر نمیکنید خیلی عالی خواهد بود؟
چیزی را به شما خواهم گفت، من قویاً به خدا معتقدم. خدا خودش میداند که چگونه اثبات کند که خودش حاکم اصلی است. برای همین خانم رجوی، رئیس جمهور بعدی در ایران آزاد خواهد بود. چون میبینید، میبینید ما باید به آنها بگوییم که خوشمان نمی آید و قبول نخواهیم کردکه از اسم خدا برای شرارت استفاده شود. ما قبول نمیکنیم که ملاها به اسم خدا مردم خودشان را بکُشند. ما قبول نمیکنیم که ملاها به اسم خدا بمب اتمی بسازند. ما آنها را نمیخواهیم. و چون من تاریخ را حس میکنم و همین من را در اسارت زنده نگهداشت، به شما میگویم که به زودی همه ما در خیابانهای آزاد تهران قدم خواهیم زد.
دوستتان دارم. دوستتان دارم.