گردهمایی بزرگ حفاظت از پیشتازان آزادی ایران در اشرف و لیبرتی حمایت از مقاومت برای آزادی در ایران(قسمت پنجم)

در روز ۲۳ ژوئن - ۳ تیر ۱۳۹۱، گردهمایی بزرگی در سالن ویلپنت پاریس برگزار گردید. در این گردهمایی صدها شخصیت  از ۴۰ کشور و ۵ قاره جهان شرکت کردند قسمت  پنجم گزارش این میتنگ ذیلا آورده شده است.

دیوید ایمس:
لطفا به هیئت انگلستان خوش آمد بگویید.
برایان بینلی از طرف هیئت انگلستان صحبت خواهد کرد و به شما خواهد گفت که چطور پارلمانترهای انگلستان متعهد به آزادی وعدالت برای مردم ایران هستند و متعهد هستند برای کمپ اشرف.
خانمها و آقایان لطفا از برایان بینلی استقبال کنید:
برایان بینلی:
 متشکرم، متشکرم بگذارید ابتدا بگویم “سلام اشرف” بگذارید بگویم“سلام لیبرتی” و بگذارید بگویم ”سلام ایران” وما پرچم در دست داریم وبگذارید پرچم ها را برافرازیم. من تکرار میکنم ما همه اشرفی هستیم چرا که آزادی، آزادی برای همه ما است و دمکراسی برای همه ما است و بیش از همه آن آزادی از زوایه برخورد خوب متعلق به ساکنان کمپ اشرف و کمپ لیبرتی است.
 بنابراین ما یک بار دیگر پرچم هایمان را به حرکت در می آوریم.  حالا بگذارید من وظیفه ام را انجام بدهم و بگویم که ازطرف احزاب سیاسی و اگر اجازه بدهید  بگویم بخصوص از طرف لرد تونی کلارک که مدت زیادی با ما بوده است و بسیاری از اعضای مجلس اعیان، منجمله لرد کینگ که باماست  و برایان... ما همچنین وکلایمان را برای شما آورده ایم وکلای بسیار سطح بالا، من میخواهم به لوسی اسکاتمن کریف رئیس منتخب جامعه وکلای ارشد سلام کنید و او توسط پروفسور سارا چندلر حمایت میشود و مالکوم فاولر  و ما یک نماینده پارلمان از مالت را داریم، انگلستان و مالت در حقیقت خیلی با هم نزدیک هستند. به نماینده پارلمان جوزف المی خوش آمد بگوئید.....
الان میخواهم سخنانم را خطاب به خانم رجوی بسیار گرامی بیان بکنم برای سه دهه ما از مقاومت شجاعانه شما علیه دیکتاتوری مذهبی حمایت کرده ایم. امروز من از طرف همکارانم میگویم و با غرور میگویم که ما به حمایت از شما ادامه خواهیم داد و به شما قول میدهیم که تا وقتی پیروزی نهایی برسد در کنار شما خواهیم بود.
اجازه بدهید بگویم که طوفان تغییر در خاورمیانه پیامی برای دولت ما هم هست. الان وقت تغییر برای ما هم هست، تغییر یک سیاست سی ساله در رابطه با منطقه و بطور خاص در رابطه با ایران، غرب با رژیم ایران که فقط با زبان ترور و تهدیدصحبت میکند به بن بست رسیده است. رژیمی که مذاکرات اتمی را به بیراهه می برد، رژیمی که 58 بار توسط سازمان ملل محکوم شده است. ما تمامی مرزهای منطقی را در تحمل کردن این رژیم پشت سر گذاشته ایم  که یک بی عدالتی خیلی بد حاصل آن بوده است. 120 هزار شهید ، از  اعضا و هواداران مقاومت ایران اعدام و قتل عام شده اند و ما به آنها ادای احترام می کنیم. 3400 تن از اعضای جنبش در کمپ اشرف  وکمپ لیبرتی هستند و آنها به خواست آخوندهای ایران، توسط عاملشان مالکی سرکوب شده اند. نباید اجازه داد که چنین چیزی ادامه داشته باشد.  خیلی ها مدعی شده اند، منجمله برخی در پارلمان خودم که این مقاومت در ایران از حمایت برخوردار نیست. این صحت ندارد. شما ثابت کردید که این صحت ندارد. و این هیچوقت صحت نداشته است . 500000 تن از اعضای مجاهدین در تهران در 20 ژوئن 1981 دست به تظاهرات زدند. بگذارید به دنیا بگوییم که مجاهدین، آپوزیسیون برحق است و میتواند دولت برحق در ایران باشد.
و بگذارید من آخوندها را به چالش بکشم و بگذارید به  این رژیم بگویم که شکنجه ات را متوقف کن ، سرکوبت را متوقف کن ، فقط یک روز اعدامهایت را متوقف کن ، آن وقت حمایت واقعی جامعه ایران  از آپوزیسیون را خواهی دید.
شما امروز در اینجا صدای میلیونها نفر هستید که نمیتوانند صحبت کنند . بنابراین من به دولت انگلستان میگویم ، به دولت آمریکا ، به شورای امنیت سازمان ملل ، که به صدای شما گوش فرا دهند ، به استدلالات شما گوش دهند ، به خواستهای شما گوش دهند، چرا که در آن خواستها  قلوبی خشنود و در آرزوی آزادی و دمکراسی نهفته است،  آنچنانکه همه آرزوی آنرا دارند.  این جایی است که ما بطور واقعی از حقوقشان حمایت میکنیم. این آزادی خود ما و دمکراسی ما است که برایش میجنگیم.  شما کسانی هستید که رنج می برید، ولی آزادی درست به همان اندازه که آرمان شما است، آرمان ما نیز هست و ما به شما میپیوندیم و تا به آخر برای آن میجنگیم.
پس من به دولتهایمان میگویم، سیاست شما در قبال ایران شکست خورده است چرا که شما به حرف افراد خوبی که آرزو داشتند الان در ایران میبودند ولی متاسفانه نمیتوانند در آنجا  باشند، اعضای در تبعید مجاهدین، گوش ندادید.   وقتی که آنها نگرانی های خودشان در مورد کمپ لیبرتی را اظهار میداشتند،  متاسفانه شما گوش ندادید. متاسفانه وقتی که آنها نگرانی شان را در مورد رفتار با ساکنان اشرف میگفتند ، به آنها گوش ندادید. بنابراین من به دولتمان ، به سازمان ملل، به شورای اروپا، به دولت بریتانیا و دولت آمریکا میگویم به نظریات حامیان واقعی ایران گوش فرا دهید، آنها در اینجا در این سالن هستند و پیام باید با صدای بلند و رسا به آنها برسد.
اجازه بدهید خانم کلینتون را فرا بخوانم که به سرپیچی وزارتخارجه از قانون خاتمه دهد و سازمان مجاهدین را بلادرنگ از لیست خارج کند. من یکی از 35 پالمانتری بودم که برای خارج کردن مجاهدین  از لیست در کشورم جنگیدم . ما دمکرات و آزایخواه هستیم ، آیا باید همان پیام را به شما خانم کلینتون هم بفرستم؟  و نهایتا، شما از شنیدن این خوشحال خواهیدشد، من از جامعه بین المللی میخواهم ، بخصوص از اتحادیه اروپا ، تا شورای ملی مقاومت ایران و رئیس جمهور آن خانم رجوی را به عنوان صدای مردم ایران، به رسمیت بشناسند. الان اقدام کنید. آزادیخواهان و پارلمانترهای آزادیخواه در جهان غرب ، الان اقدام کنید تا بتوانیم سه دهه اشتباهات مخرب در حمایت از یک از سیاهترین دیکتاتوریهای جهان امروز را جبران کنیم . برای حمایت از حقوق بشر، الان اقدام کنید. برای یک ایران آزاد و دمکراتیک ، الان اقدام کنید . من می‌گویم دمکراسی با خانم مریم رجوی، من میگویم ایران آزاد خواهد شد.

سخنرانی خانم تاشا دو وس کنسلوس
من اعتمادی که شما امروز به من کردید را خیلی جدی میگیرم. امروز به عنوان سفیر اتحادیه اروپا درامور انسانی صحبت میکنم. اما من خودم یک پناهنده بوده ام. بنابراین بسادگی  میتوانم درد و رنج آنهایی که امروز میخواهیم از آنها حمایت کنیم را تصور کنم. کسانی که در کمپ اشرف و لیبرتی در زندان هستند، محروم و محاصره شده اند.
فراموش نکردن دیگران، روی خودمان هم این تاثیر را دارد که ما را به بیرون خودمان وصل میکند. برای خودم، به رسمیت شناختن انسانیت دیگری، شناختن سرکوب شدگان و ایزوله شدگان قسمت هایی از جهان ما هستند که دری به قلب من باز کرده اند و مرا به جمع وسیعتری از انسانها  بازگردانده اند.
برای دستیابی به محبت، نیاز نیست هرگزکار وحشیانه ای انجام شود اما نمیتوان پاسیو بود. ما باید برای کسانی که در کمپ اشرف و لیبرتی و ایران نیاز دارند، عمل کنیم.
باید در برابر قوای تاریک سرکوب بایستیم.
درخاتمه اجازه بدهید بخش کوچکی از دعای سنت فرانسیس سی سی را با شما درمیان بگذارم. بگذارید این را به عنوان تعهد فعالمان در راستای ایجاد تغییر و عمل، با محبت انسانی حقیقی برای آنهایی که نیاز دارند قرار بدهیم.
 باشد جایی که خشونت  هست، ما توازن را بیاوریم. جایی که خطا هست، ما حقیقت را بیاوریم. جایی که شک هست، ایمان  را بیاوریم و جایی که یأس هست امید را بیاوریم.
نباید عقب نشینی کرد. باید اعتراض کرد.
به عنوان سفیر اتحادیه اروپا و به عنوان یک زن، باید به آنها که رنج می برند کمک کنم و باید به آنها فکر کنم. دوش به دوش خانم رجوی و نیروهای او.
خانمها و آقایان از شما به خاطر اینکه به صحبتهایم گوش دادید تشکرمی کنم.

ژنرال کانوی:
متشکرم. عصر شما به خیر دوستان میهن پرست.
به عنوان یک نظامی، مثالی که مایلم به کار ببرم یک ارتش قرن پانزدهم در میدان نبرد است. مردم کمپ اشرف نیروی زمینی بودند. آنها کسانی بودند که خونشان را ریختند و از خود فداکاری و جنگاوری نشان دادند تا موفقیت را به دست بیاورند. شما کمان داران هستید. شما اهداف را از فاصله دور مورد اصابت قرار داده‌اید و این کار موثر بوده است و شما به طور مستمر به فشارهایتان ادامه داده‌اید. ما سخنرانان آمریکایی و همتایانمان در اروپا، ما سواره نظام سبک و شاید هم در برخی موارد سواره نظام سنگین هستیم. تحرک زیادی در میدان نبرد داریم ولی شاید به قدری که میخواهیم موثر نیستیم.
ولی نکته کلیدی در تمام ماجرا این است که خانم رجوی و سازمانش نقش فرماندهی و هدایت را داشته و به یقین می‌گویم که هماهنگی تمامی اینها با استادی صورت گرفته است. و این مهم است چون هنوز کارمان تمام نشده است.
نکته دوم. دلیلی برای خوشبین بودن وجود دارد، ولی هنوز زود است که دستهای همدیگر را بفشاریم یا اینکه در منطقه بعد از خط پایان جشن بگیریم.
ما معتقدیم که باید فرضیه‌ها را در نظر گرفت. اولین فرضیه، از نظر من، این است که وزارت خارجه مجاهدین را از لیست خارج نکند.
فرضیه دوم من این است که در اکتبر امسال، دادگاه فدرال آمریکا مجاهدین را از لیست خارج می‌کند.
فرضیه شماره سوم این است که عراقیها هنوز کارشان تمام نشده است. آنها درقبال حکم دادگاه و دستگیریهای مقاماتشان در اتحادیه اروپا عکس العمل نشان خواهند داد. من از این بیم دارم که آنها به کند کردن پروسه ادامه دهند. از این بیم دارم که به مرور که افراد اشرف منتقل می‌شوند آنها (عراقیها) به فریبکاریشان ادامه بدهند، اموالشان به غارت برده شود، دزدیده شود یا درحالی که که خارج می‌شوند، تصرف شوند. در بدترین شق از این بیم دارم که برخی از آنها به عنوان زندانی سیاسی به رژیم ایران مسترد شوند.
بنابراین ضروری است تمامی سازمانهایی که امروز در اینجا حضور دارند به فشار آوردن به دولت عراق جهت انجام کار درست ادامه بدهند.
من همه شما  را تا نفراتی  که در آن  انتهای سالن قرار دارند مورد خطاب قرار می‌دهم و می گویم شما، در این برهه از تاریخ جهان، فرصت دارید تأثیر مهمی بر روی صلح و امنیت جهانی بگذارید. متأسفانه، در این نقطه می‌توان گفت که میهن شما، ایران، با حکومتی که سر کار است، تهدید و خطری برای نظم جهانی است. بنابراین خیلی مهم است که دو و نیم میلیون ایرانی در تبعید به کاری که امشب در مورد آن صحبت شد ادامه بدهند. و آن هم بازپس گرفتن میهن‌تان است. ایرانی را تصور کنید که به دنبال سلاح هسته یی نیست، می تواند یک قدرت منطقه یی باشد ولی به دنبال سلاح هسته یی نباشد. ایرانی را تصور کنید که تلاش نمیکند نظم اقتصادی جهان را از طریق مسدود کردن خلیج فارس برهم زند. ایرانی را تصور کنید که تلاش نمیکند تروریسم را به عنوان یک عنصر اقتدار ملی به کار گیرد. ایرانی که راه حل خاور میانه را در دو کشور اسرائیل و فلسطین می‌بیند. ایرانی که به مردمش احترام می‌گذارد و مردمش را در خیابانها کشتار نمی‌کند.
با یک حکایت تاریخی تمام می‌کنم. در سال 1979 من یک سروان جوان تفنگداران دریایی بودم. در زمان قیام علیه شاه هر شب اخبار را به دقت دنبال می‌کردم. یک روز بعد از ظهر یک گزارش خبری آمریکایی را دیدم و گوینده گفت «شما باید این را ببینید». یک فیلم برفکی بود که از طبقه دوم یک ساختمان گرفته شده بود. یک صف سربازان ایرانی را نشان می‌داد ـ 5 یا 6 نفر بودند ـ که به سرعت حرکت می‌کردند. یک غیرنظامی را نشان می‌داد ـ فکر کنم سرویس مخفی بود ـ که یک جلد سلاح و بیسیم به همراه داشت و داشت یک زن و بچه را مورد ضرب و شتم قرار می‌داد. وقتی آن سربازان از آنجا عبور می‌کردند، یکی از آنها که این صحنه را دیده بود چرخید و با سلاحش شلیک کرد و به مرکز بدن آن مرد شلیک کرد. فکر کنم که با همان شلیک ستون فقراتش را قطع کرد و به قلبش اصابت کرد چون قبل از اینکه به زمین بیفتد، مرده بود.
گوینده آمریکایی گفت «خانمها و آقایان، این یک واقعه مهم است. اگر که ارتش از شاه حمایت نکند، کار شاه تمام است». آن سرباز به تنهایی عمل نکرد و فکر کنم که تحت فرمان بود. در ظرف دو هفته، شاه دنبال پناهگاه بود.
خانمها و آقایان، آرزو می‌کنم که در ماهها و سالهای آینده، در حالی که شما مشغول بازپس گرفتن کشورتان هستید، ما در مورد وقوع آن واقعه مهم در خیابانهای تهران بشنویم و بخوانیم و ببینیم. خدا به همراه‌تان.

ژنرال فیلیپس:
من هم شما را دوست دارم.
خانم رجوی، مهمانان برجسته، حامیان ایران آزاد و دموکراتیک، اسم من دیوید فیلیپس است و متفخرم که امروز به همراه همسر و دخترم سارا با شما هستیم. و به طور خاص میخواهم از آن افراد فداکار که در اشرف و لیبرتی ما را تماشا می‌کنند، تشکر کنم. شما پیشتازان آزادی هستید.
من جزء نادر کسانی هستم که می‌تواند بگوید، «نه تنها در اشرف به مدت بیش از یک سال زندگی کردم، بلکه بیش از یک سال در کمپ لیبرتی زندگی کردم». اما وقتی که من آنجا بودم، آب جاری داشتیم، امکانات رفاهی داشتیم، سایه داشتیم و همچنین آزادی تردد داشتیم. متأسفانه الان اینطور نیست. کدام قسمت از اصطلاح «شخص حفاظت شده» درک نمی‌شود؟ برای من که خیلی واضح است ، زیرا کارت شناسایی شخص حفاظت شده که آن 3400 نفر درکمپ اشرف و کمپ لیبرتی به همراه دارند به وضوح آن را توضیح میدهد. در سال 2004، قبل از اینکه هیچ کدام از آنها این کارت را دریافت کند، یکی به من داده شده بود.
این اولین باری است که در انظار نشان می‌دهم من کارت شماره 0 را دارم که اسم و عکس من هم بر روی آن قرار دارد. این یک یادآوری از تعهدی است که به آن 3400 نفر داده‌ایم، آنهایی که بعد از من این کارت را دریافت کرده‌اند. من این کارت را نگه خواهم داشت تا اینکه همه آنها از خطر خارج شوند. در این کارت گفته نشده که آنها تروریست هستند، گفته نشده که زندانی هستند، گفته نمی‌شود که شورشی هستند. گفته شده که دارنده این کارت طبق کنوانسیون چهارم ژنو، حفاظت شده است.
اخیرا من در یک دادگاه نشسته بودم و مجبور بودم که خودم را کنترل کنم ، زیرا یک وکیل داشت من و سربازانم را بدنام می‌کرد. می‌گفت ما کارمان را در کمپ اشرف انجام نداده ایم. او می‌گفت که سربازان هرگز آنجا را کامل بازرسی نکرده اند. آنها هیچ کدام از سلاحهایی را که آنجا بود، پیدا نکردند و اجازه ورود به برخی قسمتها به آنها داده نشد. بگذارید به شما بگویم که آن جستجوها تحت مسؤلیت من انجام شد و من این نقشه را به کار گرفتم تا اطمینان حاصل کنم که متر به متر کمپ اشرف بازرسی شود. و بازرسی چقدر کامل بود، جان خودم و سربازانم به آن بستگی داشت چون ما در کمپ اشرف زندگی می‌کردیم. برای همین بازرسی به طور کامل انجام شده بود.
اگر دولت فکر می‌کند که این کافی نیست، بروید برای مدتی در اشرف زندگی کنید. اگر یک روز کسی پیدا شود و ادعا کند که در اشرف سلاح پیدا کرده است، جواب من این خواهد بود: «کی رفتی آنها را آنجا پنهان کردی؟»
متشکرم.

سرهنگ مارتین:
خانم رجوی! خانمها و آقایان! برادران و خواهران من در اشرف!
 ما دوباره گرد هم آمده‌ایم برای محقق کردن آزادی و عدالت. چیزی که در لیبرتی و اشرف اتفاق می‌افتد آزادی و عدالت نیست. چیزی که در ایران اتفاق می‌افتد آزادی و عدالت نیست. تروریسم است که توسط رژیمهای عراق و ایران اجرا می‌شود. ولی کماکان سازمان مجاهدین توسط دولت آمریکا لیست گذاری شده است. به عنوان اولین افسر ضدتروریستی نیروهای ائتلاف در عراق و به عنوان فرمانده پایگاه کمپ اشرف به همه اطمینان می‌دهم که سازمان مجاهدین یک سازمان تروریستی نیست.
ساکنان اشرف و لیبرتی تعهدشان به دموکراسی و نسبت به یکدیگر را روزانه اثبات کردند. به‌رغم تمام شقاوتهایی که از سال 2009 در حق‌شان  صورت می گرفت ، یک نفر هم صفوف را ترک نکرد. آنها را تشویق کنید. آنها محکم کنار همدیگر ایستادند. ما هم باید با آنها ایستادگی کنیم. بعضی وقتها آدمهای خوب به سختی پیدا می‌شوند، ولی در اشرف و لیبرتی اینطور نیست چرا که 3400 نفر هستند که با همدیگر ایستاده‌اند.
این زمانه تاریک به عنوان بهترین دورة غرورآفرین از دموکراسی ایران در تاریخ به یاد خواهد ماند. خواهران و برادرانم در اشرف و لیبرتی، ما در صحرای استان دیالی با هم بودیم. ما امروز هم با هم هستیم و همیشه خواهیم بود. و یک روز ما شاهد آزادی و عدالت در ایران خواهیم بود.

صحبت‌های مک گلاسکی:
خانم رجوی و دوستان، اجازه بدهید در احترام به افراد شجاعی که امروز در اشرف از حق شما برای آزادی دفاع می‌کنند، بایستیم. ما باید از ساکنان اشرف و لیبرتی دفاع کنیم. ما باید از آن چیزی که حق است دفاع کنیم. ما باید از آزادی دفاع کنیم. ما باید مجاهدین را از لیست خارج کنیم. و بله، ما باید عراق را بابت کاری که انجام داده پاسخگو بدانیم. درود بر ساکنان اشرف و لیبرتی. برای آزادی آنها دعا کنید. جهان باید از ساکنان اشرف و لیبرتی حفاظت کند.