سینا دشتی ـ آب در دو هاون کوبیدن!

 

سیاست عقیم مهار کردن رژیم و نابودکردن مجاهدین کوتاه ترین تعریفی است که از سیاست آمریکا  در این ١٥ سال اخیر میشود کرد.

تلاش آمریکا  برای تشویق رژیم در دوران خاتمی برای اصلاحات فرضی به گذاشتن مجاهدین در لیست تروریستی انجامید. در دنیای سیاست به معنای تایید کشتار مجاهدین و در مواردی شرکت مستقیم در ان بود. بمبارانهای سنگین قرارگاههای ارتش ازادیبخش ملی ایران که از مصادیق تخلف از قواعد بین المللی در مورد جنگ است، اساسا از این لیست گذاری نشات گرفته و خود را مشروع میدانست.
تلاش موازی محافل وزارت خارجه آمریکا  و وزارت اطلاعات رژیم که با استفاده از یک اخور و منبع  مشترک یعنی افراد بریده از مقاومت که خود را به رژیم فروخته اند, چشم بستن بر روی تهاجمات نیروهای مالکی و کشتار مجاهدین در تابستان ٨٨ و فروردین ٩٠، بینه روشنی است که دولت آمریکا  تا کنون به حذف مجاهدین از صحنه سیاست و خلاص شدنش از دست این رقیب برای تحولات اینده، چشم دوخته است. این سیاست نفی با تلاش برای نزدیک شدن به کل جناحهای رژیم موازنه میشود. خواست رژیم فقاهتی  هم همین بوده است. در بطن این سیاست کور و نا فرجام تصور آمریکا  براین است که رژیم گربه ای است که نباید ان را در گوشه ای گیر انداخت وگرنه وحشی میشود وبه سر روی بندگان خدا بیشتر از گذشته خواهد پرید. تهاجم های سیاسی و بعضا نظامی به مجاهدین  اساسا بر این توهم استوار بوده است که این اعمال میتواند دل رژیم را به دست اورد.
چرا بر اساس تمامی داده ها و پارامترهای موجود این سیاست شکست خورده است؟
قبل از جواب، بهتر است در ادامه بحث جانورشناسی خودمان سری به جزائر کومور بزنیم. در این جزائر که در اندونزی قرار دارد یک نوع سوسمارهای عظیم الجثه وجود دارد که عمیقا وحشی هستند و در مواردی حتی به انسانها حمله ور شده و انها را خورده اند! نکته جالب این است که این سوسمارها حتی به  همنوعان خود نیز رحم نمی کنند و از بلع همدیگر هم چشم نمیپوشند. الان میتوان با یک سئوال ساده پرسید ایا حکومت ولی فقیه از روز اول بیشتر شبیه گربه بوده یا سوسمار وحشی؟
تمام تلاش کار چاق کن های رژیم این بوده است که رژیم را گربه ای بنمایانند که نبایستی در گوشه ی محصور بشود، باید ناز و نوازش ببیند و به سر و گوشش دست کشید، انوقت از این گربه، جانوری ناز تر پیدا نمی شود!
عقب نشینی های زنجیری اوباما در قبال وضعیت حقوق بشر در ایران و مقوله اتمی, رژیم را در استانه اتمی شدن قرار داده است. تایید اوباما بر سرکوب قیام سال ١٣٨٨ که با ارسال فرد شماره ٣ وزارت خارجه صورت گرفت، وجهه بین المللی آمریکا  را زیر علامت سئوال برد. ایا رییس جمهور آمریکا  این سیاست را، اگر طرف مقابل را سوسمار مجنون میدید، در پیش میگرفت؟ 
علت اصلی شکست های  مستمر آمریکا  در پیشبرد خط نزدیک شدن به رژیم، در عدم خواست و تلاش آمریکا  نبوده است. این مغلطه را ابواب رژیم علم میکنند. علت در ماهیت فوق ارتجاعی رژیم است که نه میتواند و نه از روز اول میتوانست که از شعار مرگ بر آمریکا  دست بردارد.
سوسمار وحشی در جنون ذاتی خود باید به صدور ترور و جنایت های مافوق تصور دست بزند. جمجمه های مردم را در عراق با مته سوراخ کند، در ایران با اعدام در ملا عام، شکنجه را ملی کند و بر سر سفره ها بیاورد. علت حضور مجاهدین در صحنه به عنوان الترناتیو، علیرغم تمامی کشتار ها و بمبارانها و موانع سیاسی و حقوقی از این حقیقت نهان در بطن و عمق جامعه ایران، شکل می گیرد که مردم ایران خواستار سرنگونی این رژیم هستند. هر اعتراضی که از هر زاویه سیاسی و یا حتی صنفی در حد کلان، راه به شعار مرگ بر اصل ولایت فقیه خواهد برد. به همین دلیل است که جامعه ایران به شیوه خودش و نه از طریق ژورنالیسیتی نیرو و ماده مبارزه به مجاهدین و مقاومت میرساند. رژیم این را فهمیده است اما آمریکا  هنوز به فهم کامل نرسیده است. الدرم بلدرم وزارت خارجه در  این چهارچوب است. اب در هاون میکوبد و میخواهد با پرداخت از جیب مجاهدین در استانه انتخابات آمریکا  از درگیری با رژیم شانه خالی کند. این هم به مفیدی هاون کوبیدن اولیه هست. حالً بفرما این گو و این میدان  !