کنفرانس بین المللی عربی- اسلامی و افطار ماه مبارک رمضان در پاریس باحضور رئیس جمهور برگزیده مقاومت
14مرداد 1391(4اوت 2012)
روز شنبه 14مرداد، به مناسبت ماه مبارک رمضان ، کنفرانس بین المللی عربی- اسلامی در همبستگی با مقاومت ایران و مجاهدان اشرف و لیبرتی در پاریس، با حضور رئیس جمهور برگزیده مقاومت و صدها شخصیت مسلمان از 18کشور و هیأتهای پارلمانی از 14کشور عربی خواستار محکومیت دولت عراق از سوی مجمع عمومی ملل متحد، کنفرانس اسلامی و جامعه عرب بهخاطر پیشردن طرحهای رژیم ایران برای سرکوب مجاهدین و وادار کردن این دولت به تأمین نیازهای انسانی درلیبرتی، قبل از ادامه انتقال ساکنان از اشرف به لیبرتی شد.
شرکت کنندگان از کشورهای عراق، فلسطین، اردن، ایران، مصر، الجزایر، سوریه، کویت، تونس، مراکش، لبنان، بحرین، یمن، لیبی،سنگال، ترکیه، آمریکا، انگلستان و فرانسه، از ملل متحد و آمریکا خواستند برای جلوگیری رفتار ضد انسانی دولت عراق با مجاهدان اشرف و لیبرتی دست به اقدام فوری بزند.
کنفرانس از طرح عملی هشت ماده یی ساکنان که روز 26ژوییه به سازمان ملل ارائه شد، حمایت کرد و تأکید کرد اگر دولت عراق در مقابل اجرای این طرح کارشکنی نکند، ظرف کمتر از یک ماه با هزینه ساکنان قابل تحقق است.
در این کنفرانس که به ریاست سید احمد غزالی نخست وزیر سابق الجزایر و رئیس کمیته عربی- اسلامی در دفاع از اشرف، برگزار شد، شخصیتهای اسلامی و ائمه جماعت از فرانسه و شخصیتهای مسیحی و هم چنین پاتریک کندی شرکت داشتند و شماری از آنها سخنرانی کردند.
در کنفرانس پاریس، همچنین خانم بریسا خیاری، معاون سنای فرانسه سخنرانی کرد.
سخنرانی رئیس جمهور برگزیده مقاومت در
کنفرانس بین المللی عربی- اسلامی
و افطار ماه مبارک رمضان در پاریس
اهلا و سهلا بکم
رمضان کریم و رمضان مبارک.
ارحب بکم فی هذا الحفل الکریم انامسروره جدا به حضور اخواتی و اخوانی الاعزاء من دول العربیه و الاسلامیه
خواهران و برادران گرامی
دوستان عزیز
به یکایک شما درود میفرستم.
ابتدا سالروز میلاد دومین پیشوای شیعیان، امام حسن مجبتی(ع) را به همه تهنیت میگویم.
من میخواهم در این کنفرانس که به مناسبت ماه رمضان برگزار شده، دربارة آزادی سخن بگویم. آزادی فروغ خدایی که پیام اسلام محمدی است.
اما امروز طلیعه هر سخنی درباره آزادی گرمترین سلامها به رزمآوران پرافتخاری است که اکنون یک نبرد ستایش انگیز را در سوریه پیش میبرند.
در 17 ماه گذشته، 20 هزار نفر از خواهران و برادران سوری ما به شهادت رسیدهاند، دامنه جنایت مدتی است به خواهران و برادران فلسطینی ما نیز در سوریه گسترش یافته و شمار زیادی از آنان به شهادت رسیده اند.
این رود خون، پیام خروشانی از سوی خلقهای خاورمیانه است که زمان دیکتاتورها به سر آمده است.
امروز از یک طرف فاشیسم مذهبی حاکم بر ایران ، با انواع کمکهای تسلیحاتی، اطلاعاتی، مالی و لجستیکی برای حفظ حکومت اسد تلاش میکند از طرف دیگر صاحبان قدرت از شرق تا غرب عالم یا به خیانت و جفاکاری با مردم سوریه مشغولند یا جانب سکوت و بیعملی در پیش گرفتهاند.
با این همه این ملت سوریه و ارتش آزاد قهرمان سوریه است که نبرد را به سوی آزادی پیش میبرند. و آنها هستند
و آنها هستند که سرنوشت پیروزی را میسازند.
از جانب مردم و مقاومت ایران به همه آنها و به شهیدان سرفرازشان درود میفرستیم.
درود درود درود
بسمالله الرحمن الرحیم
یَا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُواْ/ کُتبَ عَلَیْکُمُ الصّیَام/ کَمَا کُتبَ عَلَی الَّذینَ من قَبْلکُمْ/ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُون/
رمضان ماه تقوا و آزادی است.
ماه عبادتی است که مقصد شورانگیز آن کرامت بنینوع انسان است.
پیامبر ما، محمد(ص) هنگامی که برانگیخته شد، پیاماش ساده و کوتاه بود: قولوا لااله الاالله تُفلحوا
بگو نیست خدایی جز او تا رستگار و آزاد شوید.
این پیامی است که امروز نیز همه را فرا میخواند: بگو دیکتاتورها سرنگون میشوند
بگو فاشیسم ولایت فقیه شکست میخورد
و بگو مظاهر ستم و بندگی فرو میریزند تا رستگار شوید.
چنین است که ما در صلای اذان در هر سحر و افطار رمضان، و در کلمات لااله الاالله و الله اکبر بشارت آزادی را میشنویم. بشارت نفی همه بتها و مظاهر اسارت و بندگی، و بشارت واژگونی حکومت ولایت فقیه و بشارت یک جامعه آزاد و بسامان و عادلانه
حضار محترم, دوستان عزیز
سی و سه سال پیش مردم ایران برای آزادی قیام کردند ولی با استبداد زیرپرده دین روبه روشدند...در آن سالها ، خیلی از برادران وخواهران عرب ما، مخصوصا در فلسطین عزیز، چشم به انقلاب ایران دوخته بودند ولی همه با خیانت آخوندها روبه روشدند.
خمینی شروع به سرکوب آزادیها کرد.
بهار آزادی ایران را به خون کشید.
و هراقدام سرکوبگرانه را به نام اسلام انجام می داد. سوء استفاده از اسلام برای سرکوب و دیکتاتوری، بدترین خیانت خمینی بود.
مردم ایران هزار هزار در زندانها و میدانهای جنگ قربانی جنایات رژیم شدند ولی جنایت و خیانت بزرگتر خمینی و آخوندها این بود که تمامی این جنایات را به اسم اسلام انجام داد و انجام دادند . در آن سالها همه دیدند که چگونه خمینی از هیچ چیز نمی گذرد برای حفظ قدرتش. او با کردار و گفتارش این دین حنیف را به صورت ابزار سهمگین ترین دیکتاتوری و آزادی کشی معرفی کرد.
حالا از جهان اسلام و عرب تا ایران همه در جستجوی آزادی هستند
خلقها آزادی می خواهند، خلقها دیکتاتوری را نفی می کنند.
وهمه می پرسند که اسلام در مورد آزادی چه می گوید؟ آیا اسلام موتور محرک آزادی است یا مانعی در مقابل آن؟
عملکرد خمینی و جانشینانش و بنیادگرایانی که بعد از خمینی در بسیاری از نقاط جهان اسلام قدرت یافتهاند. راستی چه ربطی به اسلام دارد؟
من می خواهم امروز از تجربه خودمان درایران بگویم از رویارویی مجاهدین مسلمان ایرانی با رژیمی که خودش را اسلامی می نامد...
هر قدر که زمان گذشته این رویارویی تشدید شده و حالا سی وسه سال گذشته وبازهم نیروی اصلی مخالف این رژیم، مجاهدین مسلمان هستند، همین مجاهدان اشرف ولیبرتی...
راستی این مجاهدین مسلمان ایرانی، درمورد اسلام چه می گویند؟ و از همان ابتدا، در مقابل خمینی حرفشان چه بود؟
من اگر بخواهم به طور خلاصه برای شما بگویم, می گویم: دریک کلام دعوا برسر آزادی بود و حالا هم دعوا برسر آزادیست.
این را مسعود در اولین وآخرین ملاقاتی که باخمینی داشت به او گفت و درهمان ملاقات، از قرآن و از نامه علی علیه السلام به مالک اشتر برای خمینی دلیل آورد و خمینی هم ناگزیر شد که بگوید اسلام به آزادی عنایت دارد و همین را روزنامه های ایران در آن دوران تیتر خبرهای خودکردند...
اتفاقاً خمینی و حاکمیت ملاها از آن نظر مجاهدین را دشمنترین دشمنان خود میداند که بطور آشتیناپذیری مدافع آزادی هستند.
مجاهدین از روز اول حضرت علی را اینچنین شناختند.
علی علیه السلام کسی است که به مالک اشتر نوشت :
أَشْعرْ قَلْبَکَ الرَّحْمَتَ للرَّعیَّه/ وَ الْمَحَبَّةَ لَهُمْ/ وَ اللُّطْفَ بهمْ/ وَ لَا تَکُونَنَّ عَلَیْهمْ سَبُعاً ضَاریاً تَغْتَنمُ أَکْلَهُمْ/ فَإنَّهُمْ صنْفَان/ إمَّا أَخٌ لَکَ فی الدّین/ وَ إمَّا نَظیرٌ لَکَ فی الْخَلْق/
قلب خودت را برای مردم بگشا و به آنها محبت کن ومبادا با آنها درنده خویی کنی، چون مردم یا برادران تو در دین هستند، یا نظایر تو درخلقت و بشریت...
اما خمینی حرفش این بود که برای حفظ نظامش تحت نام اسلام، سرکوب مخالفان و تبعیض و حتی دروغ وفریب، مباح و بلکه واجب است.
و مسعود هم جرمی نداشت جز اینکه دیکتاتوری دینی که خمینی تحت عنوان ولایت فقیه آورده بود را رد میکرد و با صدای بلند آنرا علیه اسلام و تعالیم رهایی بخش آن معرفی میکرد .
مسعود حاضر نشد که دعوت خمینی را برای جایگزین کردن حاکمیت مردم و رای مردم با ولایت سفیانی خمینی بپذیرد.
او میگفت؛ مرزبندی و صف بندی و تبعیض بین اسلامی وغیراسلامی در امور کشور درست نیست،
در یک کلام حرف مجاهدین با خمینی این بود که حاکمیت از آن مردم است و نه از آن آخوند، آزادی احزاب و آزادی بیان کسانی که اندیشه دیگری دارند حق است و اسلام باید حافظ این حق باشد و اسلام حافظ این حق است.
خمینی صریحا می گفت: اگر من به عنوان ولی فقیه چیزی بگویم وهمه مردم چیز دیگری بگویند، حرف من مهم است... ودیگران مهم نیستند. و حرفشان اعتباری ندارد.
اما حضرت علی هنگامی حکومت را قبول کرد که توده مردم به سوی او هجوم آوردند و به اجماع از او خواستند زمام حکومت را در دست بگیرد. حضرت علی صریحا می گفت که درغیراین صورت حکومت برای من ارزش ندارد.
یک سال بعد از انقلاب ایران، وقتی که بحث برسرقانون اساسی بود، مثل همین الان که بحث قانون اساسی درهمه کشورهای بهارعربی مطرح است، ما به قانون اساسی ولایت فقیه که حاکمیت را از مردم سلب می کرد رای ندادیم، زیرا ولایت فقیه قبل ازهرچیز رودرروی اسلام محمدی است. وخلاف سنت پیامبر است.
چرا؟ زیرا حق رای مردم را پایمال می کند.
رای مردم و شور و مشورت مردم را تحت نام اسلام نمی توان از میان برداشت...
ولی خمینی پایه کارش را تحت نام اسلام براساس ولایت فقیه و دیکتاتوری دینی گذاشت.
او درسال 66 درنامه یی به خامنه ای نوشت که برای پیشبرد حرف حکومت و حفظ حکومت ولایت فقیه حتی تعطیل کردن نماز و حج هم مجاز است.
این گفتة صریح خمینی در کتابهای سخنرانی او ثبت شده است که گفت برای حفظ اسلام یعنی قدرت خودش، دروغ گفتن واجب است، شرب خمر واجب است، جاسوسی واجب است. و اینچنین بزرگترین خیانت به اسلام را مرتکب شد.
خواهران و برادران عزیز
دین ما دین پیامبری است که خدا درباره او گفته است که برای باز کردن زنجیر از دست و پای مردم آمده است: وَیَضَعُ عَنْهُمْ إصْرَهُمْ وَالأَغْلاَلَ الَّتی کَانَتْ عَلَیْهمْ.
باز کردن زنجیر از دست و پای مردم یعنی آزادی از جبر و تحمیل،
یعنی آزادی از اختناق
یعنی آزادی از هرگونه ستم و بهرهکشی.
در حقیقت مهمترین وجه تمایز اسلام حقیقی با تلقی بنیادگرایانه از اسلام همین است.
یک طرف اسلام مدافع ستم و تجاوز و استثمار یک طرف اسلام مخالف بهره کشی استبداد.
آری، اسلام دین آزادی است. خدای ما خدای آزادی است.
درانسانشناسی توحیدی آدمی با آگاهی و آزادی شناخته میشود. انسان موجودی است مختار و از حق آزادی و انتخاب برخوردار است.
قرآن تأکید دارد که این خود انسان است که میتواند راه خود را انتخاب کند:
إنَّا هَدَیْنَاهُ السَّبیلَ إمَّا شَاکرًا وَإمَّا کَفُورًا انسان از قدرت تشخیص دادن خیر و شر برخوردار است.
«فَألهَمها فُجورَها وَ تقویها»و این خود انسان است که میتواند سرنوشت خودش را تغییر دهد:
إنَّ اللّهَ لاَ یُغَیّرُ مَا بقَوْمٍ حَتَّی یُغَیّرُواْ مَا بأَنْفُسهمْ
آزادی گوهر و پیام اسلام است. پس آنچه بر اساس آزادی نیست و آنچه مبتنی بر جهل و اجبار و تحمیل است، اسلام نیست.
ما می گوییم اعتقاد و عمل به اسلام باید براساس اختیار و انتخاب و آگاهی و آزادی باشد، نه براساس اجبار.
هیچ دینی نمی تواند اجباری باشد زیرا به قلب و اعتقاد مردم مربوط است.
هر کس آزاد است که مذهب خود را خودش انتخاب کند.
به سوره بقره مراجعه میکنیم: لا اکراه فی الدین....
هیچ اکراه و اجباری در دین روا نیست.
به سوره یونس مراجعه میکنیم: و اگر پروردگارت میخواست تمامی اهل زمین ایمان میآوردند، پس آیا تو (ای پیامبر) مردم را به اکراه وادار میکنی که مؤمن شوند؟
به سورة هود مراجعه میکنیم: نوح به قومش گفت : پس آیا میتوانم در حالی که شما (حجت خدا) را ناخوشمیدارید، شما را به آن ملزم کنم؟
بله، توحید و اسلام با آزادی انسان و حق رای مردم عجین و قرین است...
هر چیز که مخالف اختیار و آزادی انسان باشد از نظر اسلام اعتباری ندارد. نه دین اجباری، نه عبادت اجباری، نه حجاب اجباری.
پس به ما بگویید در کجای قرآن آمده است که هر کس دینی را نپذیرفت باید مجازات شود؟
حال آن که اسلام دین تساهل و تسامح است.
قرآن کریم میگوید میان پیامبران ما تفاوتی نیست
از این رو ما مسیح را نیز پیامبر خود میدانیم و راه موسی را از محمد جدا نمیکنیم.
اسلام حقیقی مدافع رأی مردم است و این رأی مردم است که اساس مشروعیت سیاسی است. قرآن حتی به پیامبر خدا می گوید
وَشَاورْهُمْ فی الأَمْر/ فَإذَا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَی اللّه/
وخدا درمورد مؤمنان هم می گوید:
وَالَّذینَ اسْتَجَابُوا لرَبّهمْ/ وَأَقَامُوا الصَّلَاة/ وَأَمْرُهُمْ شُورَی بَیْنَهُمْ/
یعنی قرآن شورا و رای مردم را در ردیف نماز قرارمی دهد...
اسلام همچنین مدافع آزادی بیان و از جمله ابراز مخالفت و انتقاد نسبت به حاکمان است نه منع کننده آن.
پیشوایان اسلامی حتی با دهریون وکسانی که اعتقادی به خدا نداشتند مباحثه می کردند و حق بیان آنها را محترم می دانستند
به سوره زمر مراجعه میکنیم:
وَالَّذینَ اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ أَن یَعْبُدُوهَا/ وَأَنَابُوا إلَی اللَّه/ لَهُمُ الْبُشْرَی/ فَبَشّرْ عبَاد
الَّذینَ یَسْتَمعُونَ الْقَوْل/ فَیَتَّبعُونَ أَحْسَنَه/ أُوْلَئکَ الَّذینَ هَدَاهُمُ اللَّه/ وَأُوْلَئکَ هُمْ أُوْلُوا الْأَلْبَاب/
بشارت از آن کسانی است که از طاغوت و دیکتاتوری دوری می کنند و همه سخنها را می شنوند و بهترین را برمی گزینند از روی خرد و اندیشه ....
در عهدنامة مالکاشتر درباره آزادی انتقاد آمده است:
حضرت علی میگوید: «باید که نزد تو برگزیدهترین وزیران، کسانی باشد که بیشتر به تو سخن تلخ حق بگویند و کمتر تو را در گفتار و کردارت بستایند؛ که خدا برای دوستانش نمی پسندد.…
... پاره یی از وقت خود را به نیازمندان اختصاص بده تا در یک مجلس عمومی حاضر شوند. با آنان فروتنی در پیش بگیر و لشگریان و دربانان و نگهبانان را از آن بازدار که از سخن گفتن بیترس و نگرانی آنها جلوگیری کنند.…
من از رسول خدا بارها شنیدم که می فرمود هرگز امتی پاک و آراسته نگردد مگر آنکه در آن مردم ناتوان قادر شوند بی لکنت و بدون ترس و نگرانی حق خود از قدرتمندان بگیرند».
بله تمام مسأله همین است.
بگذارید مردم بدون ترس و نگرانی سخن بگویند
بگذارید سرکوب شدگان آنچه را در دل دارند بیان کنند.
بگذارید محرومان و به بند کشیده شدگان حرف بزنند.این است پیام اسلام واقعی، این است پیام قران و این است پیام محمد
حضار محترم، دوستان عزیز
اسلامی که مایة پایداری جنبش ما در برابر شقیترین دیکتاتوری جهان امروز است، مبتنی بر آزادی است. از این رودر تاریخ معاصر ایران دو اسلام متضاد و دو اسلام متخاصم در برابر هم صفآرایی کردهاند
یک طرف اسلام ریایی، اسلام ارتجاعی، اسلام مدافع ستم و استبداد و بهرهکشی
طرف دیگر اسلام راستی و یگانگی، اسلام رحمت و رهایی و اسلامی که پیام آن آزادی است.
در مقابل اصل ارتجاعی ولایت فقیه، ما از اسلام دمکراتیک دفاع کردهایم که در آن حق حاکمیت مردم بالاترین حقی است که برای مردم به رسمیت میشناسد.
در مقابل جنگ طلبی و صدور تروریسم و ارتجاع تحت نام اسلام، ما از اسلامی پیروی کردهایم که قبل از هر چیز مبشر صلح و دوستی و برادری بین ملتهاست.
در مقابل زن ستیزی آخوندها، ما از اسلامی دفاع کردهایم که برابری زن و مرد را رسالت خود میداند.اسلامی که متکی به برابری و رهایی زن است. هزار زن پیشتاز اشرفی امروز از برجستهترین مظاهر این اعتقادند.
در مقابل تبعیض و ستم دینی، ما به دفاع از اصل آزادی مذهب برخاستهایم. 27 سال پیش از این شورای ملی مقاومت ایران طرح جدایی دین و دولت را ارائه کرده است.
و در مقابل شریعت آخوندی که همه چیز را بر اجرای احکام و مقررات 1400 سال پیش بنا کرده است، ما به دینامیزم قرآن و اسلام معتقدیم. آیات قرآن، دگمهای لایتغیر برای زندگی اجتماعی و اقتصادی مردم را رد میکند. و به جای آن به عنوان یک متد برای فهم و پیاده کردن قران باب اجتهاد یعنی پیاده کردن اصول و محکمات قرآنی مبتنی بر شرایط اقتصادی و اجتماعی و سیاسی زمان را در خود قرآن مطرح می کند و تا آن جا جلو می رود که به روشنی می گوید که برخی از آیات قرآنی حتی در زمان خود پیامبر برخی دیگر را که در شرایط متفاوتی نازل شده بودند، نسخ می کنند. از هر نظر که بنگریم دو اسلام سراپا متفاوت رودرروی همند.
حرمت اسلام و پیام رحمت اسلام، احترام به حقوق بشراست، پیام عفو و گشایش است و نهایت احترام برای آزادیهای فردی واجتماعی است.
به همین دلیل من بارها این را تصریح کردم وبازهم تکرارمی کنم که:
هدف این جنبش به دست گرفتن قدرت به هر قیمت نبوده و نیست. هدف ما تضمین آزادی و دموکراسی به هر قیمت است و همچنان که بارها گفته ایم همین که بر سر مزار شهیدانمان در خاوران باشیم برای ما کافی است.
آرمان ما آرمان آزادی، برابری و حق رأی مردم است و هدف ما یک جمهوری مبتنی بر جدایی دین و دولت است که در آن همه ادیان و مذاهب از حق مساوی برخوردار باشند و برنامه ما در این سه کلمه خلاصه می شود: آزادی، دموکراسی و برابری.
حضار محترم
مدافعان اسلام محمدی امروز در اشرف و لیبرتی در برابر بدترین دشمنان اسلام و قرآن پایداری میکنند.
آنها به پاخاستگان و پایداری کنندگان و پیشتازان نبرد برای آزادیاند.
کسانی که به عهد خود با خدای خود وفا میکنند
اَلَّذینَ یُوفونَ بعهدالله
و کسانیکه گفتند پروردگار ما خداست و پایداری کردند و از چیزی نهراسیدند
اَلَّذینَ قالوا ربُناالله/ ثُمَّ اسْتَقاموا/
مجاهدان آزادی اسلام را در عملشان اثبات و ارائه کردهاند، در صدق و یگانگی، در پاکی مناسبات انسانیشان، در محترم شمردن آزادی و برابری زنان، در پیروی از اخلاق محمدی، در فروتنی و دوری از منیت و خودخواهی، در بخشش و نیکی و پیوند و همدلی با همنوعانشان.
مجاهدان در اشرف و لیبرتی اکنون بیش از سه سال و نیم است که بدستور رژیم دیکتاتوری حاکم بر ایران مورد تعرض و تهاجم و تحت یک محاصره ضد انسانی و ظالمانه قرار دارند.
اصل موضوع حضور مجاهدین در اشرف یا لیبرتی یا انتقال آنها به خارج از عراق نیست دعوا بر سر وجود جنبش مقاومت سازمان یافتهیی است که آخوندهای حاکم آنرا تنها تهدید موجودیت خود می دانند و مذبوحانه تلاش میکنند آنرا نابود و یا زیر فشار وادار به تسلیم کنند. اما هیهات مناالذله
نارضایتی و خشم عمومی در ایران به حد انفجار رسیده است. آخوندها میخواهند قبل از فوران نارضایتیها جنبش مقاومت را از سر راه بردارند.
دیکتاتوری سوریه محور اساسی جبهه رژیم در حال خرد شدن است، آنها میخواهند قبل از آن ، مهمترین عامل هدایت کننده تغییر و دگرگونی در ایران را منهدم کنند.
زندان سازی از لیبرتی و جلوگیری از دسترسی مجاهدان آزادی به حداقل نیازهای انساندوستانه تماماً به همین خاطر است و با این هدف.
دولت عراق بر اساس طرح و سفارش رژیم ولایت فقیه، لیبرتی را به یک زندان تبدیل کرده است. تا این جا ما ماکزیمم انعطاف را نشان داده ایم.
ساکنان دامنه خواستهای خود را محدودتر و محدودتر کرده اند و برای حرکت ستون ششم، تنها خواستار تحقق هشت فقره الزامات انسانی شده اند. برای همین هشت مورد هم راه کارهای عملی و تفاهم آمیز ارائه کرده اند و ارائه کرده ایم که تماما با وسایل خود ساکنان و با هزینه خود آنها و در یک زمان بندی کوتاه دست یافتنی است. اما دولت عراق با تمام قوا مخالفت میکند.
اگر براستی دولت عراق خواستار اخراج مجاهدین از اشرف و از عراق است چرا نمیگذارد آنها این نیازمندی اولیه را در لیبرتی تامین کنند....؟ و حالا در روزهای اخیر با گستاخی تمام تهدید میکند که اگر سایر مجاهدان اشرف خانه و کاشانه شان را بدون این حداقلها ترک نکنند، آنها را بزور و غیر داوطلبانه جابجا خواهند کرد.
در این میان ملل متحد و دولت آمریکا با ابراز رضایت از کیفیت و استانداردهای زندگی در لیبرتی آب به آسیاب دولت عراق و سیاستهای سرکوبگرانه اش میریزند.
نماینده ویژه دبیرکل با مواضع جانبدارانه در ماههای اخیر و بویژه در اجلاس اخیر شورای امنیت دولت عراق را گستاخ تر کرده است و در هر آسیبی که از این پس به مجاهدان برسد و هر خونی که خدای ناکرده از آنان به زمین ریخته شود مستقیما در آن مسؤل است.
اگر نماینده ویژه راست میگوید که استانداردهای انسانی در لیبرتی موجود است چرا از دولت عراق نمیخواهد در لیبرتی را بروی پارلمانترها و وکلا و حتی افسران آمریکایی که سالها در عراق و اشرف خدمت کرده اند باز کنند؟
بگذارید این را هم خاطرنشان کنم که دولت آمریکا همچنانکه نمایندگان کنگره و سنای این کشور بارها و بویژه در هفتة اخیر اعلام کرده اند در چارچوب کنوانسیون چهارم ژنو و موافقتنامه ای که با تک تک مجاهدان امضا کرده است، مسئول تمام عیار حفاظت از آنهاست اگر ایالات متحده، به تعهدات خود در قبال مجاهدان اشرف پایبند بود، نه اجازه میداد دو بار قتل عام صورت بگیرد و نه دولت عراق در اعمال محدودیت ضدانسانی علیه آنان دست باز پیدا میکرد.
این را هم باید یادآوری کنم که از آنجایی که از آغاز جابجایی هر گروه از مجاهدان اشرف،به خواست من،ساکنان بر اساس قولهای صریح و مکتوب دولت آمریکا جابهجایی از اشرف به لیبرتی را پذیرفتند، مسئولیت آمریکا در قبال این وضعیت به مراتب بیشتر است.
به همین دلیل وزارت خارجه آمریکا را به قیام به این مسئولیت فرا میخوانم و هشدار میدهم که اگر دولت عراق بار دیگر دست به جنایت علیه بشریت بزند، دولت آمریکا باید پاسخگو باشد. سرانجام همه مسلمانان را به یاری خواهران و برادرانشان در اشرف و لیبرتی فرا میخوانم.
این یک وظیفة مبرم اسلامی است نه فقط برای یاری رساندن به فرزندان ملت ایران، بلکه در دفاع از مدافعان اسلام حقیقی و در برابر بدترین دشمنان اسلام و حضرت محمد(ص).
مجاهدان آزادی با دشمنانی مواجهند که بیرحمی، دنائت و دروغ را با انواع سلاحها و وسائل سرکوبگرانه به کار گرفتهاند. اما اشرفیها سلاحی دارند که دشمنانشان ندارند. و آن ایمان به آزادی است. و این و این هدفی است که بر همه دسیسهها و سرکوبها چیره میشود. این مشیت خداست. این حکم تاریخ است و این منطق تکامل است.
آزادی این فروغ خدایی پیروز میشود و استبداد ولایت فقیه فرو خواهد ریخت.
از خدای بزرگ نصرت و یاری به مردم و مقاومت ایران را مسألت میکنم.
خدایا خلقهای ستمزده و سرکوب شده این منطقه را به آزادی و رهایی برسان
خدایا ملت قهرمان سوریه را در این نبرد سرنوشتساز یاری کن
و فتح نهایی انقلاب سوریه و آزادی دمشق و سراسر این کشور به خون نشسته را نزدیک و نزدیکتر کن
از همه شما متشکرم.
رمضان مبارک تقبل الله