منصور قدرخواه: مماشات حتی الموت یا تا انقلاب مهدی!؟

صلح ، دمکراسی در خاورمیانه و تعیین تکلیف نهایی سیاستهای آمریکا در این منطقه؟

روز بروز شدت و سرعت تحولات در سوریه بیشتر میشود. این تغییرات انقلابی و بسیار شتابان ، سیاستهای کشورهای مختلف مخصوصا آنهایی که خود را مدافع حقوق بشر و صلح و ثبات در خاورمیانه میدانند را به چالش تمام عیار میکشاند و راه گریزاز پاسخ به سئوالات عاجل را برای همه دولتهای مهم جهان و سیاستمداران آن و در صدر آن آمریکا (که تنها ابرقدرت جهان است) نمیگذارد. 


دردها و رنجها و قهرمانیهای مردم سوریه دیگر مثل سالهای گذشته قابل سانسور و چشم پوشی نیست و به مدد شبکه های اجتماعی وجدان بشری و افکار عمومی حی و حاضر تقریبا در زمان وقوع  حضور دارند و نمیگذارند بند و بست های ننگین این کشتارها (که در زمان حافظ اسد صورت گرفت) را نادیده بگیرند.


 
مردم قهرمان سوریه نشان داده اند که به هربهای لازم دیکتاتور جلاد و خون آشام دمشق را بزیر میکشند و به آزادی و دمکراسی خواهند رسید. در این میان نقش کشورهای حامی رژیم اسد مانند روسیه و چین رسوائئ بی نظیری را برایشان بوجود آورده است که باید در مقابل تاریخ و افکار عمومی ملت خود و جهان جوابگو باشند.


 
اما فرا تر از روسیه و چین در اشتراک در جنایات رژیم اسد ، این رژیم جهل و جنایت خامنه ای است که برخود میلرزد و بی پروا از جنایات و قتل عامها حمایت کامل میکند و علنی اعلام میکند بعد از سوریه ما خواهیم بود. خامنه ای دومینو  افکت فروریزی دیکتاتورها را عمیقا حس میکند و میداند که بعد از اسد خود او بزیر کشیده خواهد شد. به همین دلیل است که دیگرحمایتها را علنی میکند ، چرا که زمان برعلیه اسد شتابان است. بدین ترتیب خامنه ای با قیمت بسیار سنگین و البته از کیسه مردم  هر کاری از دستش بر می آید انجام میدهند تا مانع سرنگونی رژیم اسد گردند. از جمله گذاشتن جلسات پیاپی و فرمان به دولت و مجلس و سپاه و بقیه ارگانها، فرستادن پاسداران برای کشتار مردم سوریه ، کمکهای نظامی و اقتصادی کلان ، تا فرمان دادن به مالکی در عراق برای حمایت بیشتر ازجنایات رژیم اسد.


 
نگاهی گذارا به اخبار روزهای پیش نشان از سرنوشت محتوم اسد دارد که همچون قذافی در گرداب مهیب خشم مردم قهرمان و بپاخاسته خویش آخرین روزهای جنایت خود را میگذارند :
«نخست وزیر سوریه به دیکتاتور پشت کردوبه مردم وارتش آزادی سوریه پیوست» «جدا شدن نخست وزیر بشار اسد از و پناهندگی او و چند وزیر و مقام مهم دولتی » « گسترش عملیات ارتش آزادی علیه نیروهای سرکوبگر بشار اسد و آزادی شهرها و مناطق مهم در سوریه» . «اعتراف صالحی به اینکه مزدوران دستگیر شده در سوریه افراد سپاه بودند» ( رسانه حکومتی عصر ایران ۱۸ مرداد ۱۳۹۱) «اعلام خطر لاریجانی که سرنوشت سوریه با آینده همه کشورهای منطقه (بخوانید رژیم جهل و جنایت خامنه ای) عجین شده است».« درخواست جلیلی از مالکی برای اجازه عبور هواپیماهای حامل سلاح به سوریه» (تلویزیون الشرقیه ) و اینکه بالاخره اسد مانده و افراد معدودی در کنارش . در ملاقات جلیلی و اسد هیچ مقامی از سوریه در اتاق مذاکرات حاضر نبود .بسیار قابل توجه است و نشان اواخر عمر رژیم دارد..

در کنار آن حمله بی‌سابقه اردوغان به رژیمهای ایران و سوریه قابل توجه است. چرا که اردوغان چندی پیش رابط اصلی آمریکا با خامنه ای بود و نامه های اوباما را به خامنه ای و برعکس میرساند و کنفرانس اتمی در استانبول برای رژیم تشکیل میداد و همیشه سعی در میانجیگری ما بین رژیم و آمریکا را داشت ، ناگهان مواضع خود را بخصوص بخاطر پشتیبانی رژیم از جنایات اسد تغییر داده است. اردوغان در این حمله به خامنه ای گوشزد میکند که : «زمانی که هیچ کس با ایران نبود ما در کنارش ایستادیم.» او ادامه میدهد که : «آیا این جزء اعتقاد ماست که از رژیمی دفاع کنیم که ۲۵هزار نفر را کشته است؟»


 

بهر حال کسی نیست که در مورد سوریه حرفی بزند و نقش رژیم حاکم بر ایران را در جنایات و تراژدیهای وحشتناک نفی کند و میبینیم که محکومیت دخالتهای رژیم خامنه ای و کمکهایش در اقصا نقاط منطقه از اخبار اصلی رسانه ها میباشند.
اما در این میان سیاستهای متضادی با موضعگیریهای کشورهایی که ظاهرا از کشتار در سوریه ابراز انزجار میکنند بخصوص دولت آمریکا هم به چشم میخورد که نمیتوان آنرا نادیده گرفت و یا در افکار جهانیان لاپوشانی کرد و بسیاری از سیاستمداران آمریکایی بارها نارضایتی خود را از اقدامات دولت خود ابراز داشته اند.
در حالیکه مردم قهرمان سوریه  عامل اصلی کمک به کشتار و جنایت را رژیم ایران قلمداد میکنند عکسهای خامنه ای و پرچم خرچنگ نشانش را به آتش میکشند و بهمین دلیل نبردشان با رژیم اسد را نبرد بر علیه رژیم جنایتکار خامنه ای هم مینامند و شهر حمص سرکوب شده را به عنوان شهر خواهر قرارگاه اشرف مجروح اعلام می کنند اما براستی دولت  آمریکا با این تحولات و این نزدیکی دو جنبش مردمی چه میکند؟
 

در مورد سوریه از کمکهای اساسی انسانی و کمک به آورگان و مسلح کردن ارتش آزادی سوریه و بخصوص ایجاد ممنوعیت پرواز روی خاک سوریه (مانند لیبی) و ایجاد کرید ور برای خروج آورگان جنگی به کشورهای همسایه سرباز میزند و این در حالی است که  رژیم اسد بطور روز افزونی از نیروی هوائئ و سلاحهای سنگین برای بمباران شهر ها استفاده میکند.

در مورد ایران و اپوزسیون اصلی آن یعنی سازمان مجاهدین همچنان بر خلاف حکم دادگاه آنرا در لیست سیاه سازمانهای تروریستی با پافشاری نگه میدارد و همه درخواستها از طرف چند هزار نماینده پارلمانی در جهان و از جمله شخصیتهای برجسته سیاسی نظامی و حقوق دانان برجسته آمریکایی را نادیده می انگارد و و علیه تنها سازمان منسجم ومعتقد به دمکراسی ، برابری و جدایی دین و دولت در محور یک ائتلاف فراگیر از افکار و اعتقادات مختلف مثل شورای ملی مقاومت (که جدی ترین خطر برای دشمنترین دشمن بشریت و تمدن میباشد) ، عمل میکند، هر چند که باید میدانست که این سازمان با سابقه و تجارب مبارزه با دو دیکتاتوری  و به خصوص پشتوانه بیش از سه دهه مقاومت و پایداری در برابر مهیب ترین نیروی ارتجاعی  تاریخ ایران و با از سرگذراندن سهمگین ترین آزمایشها و توطئه ها و پرداخت سنگین ترین بهای ممکن ،جریانی نیست که از بین برده شود و تجربه ثابت کرده که با هر ضربه قوی تر برخواهد خواست و به همین دلیل میتواند بزرگترین تجمعات سیاسی را هرساله بپا کند. تجمعاتی که به گفته سیاستمداران برجسته آمریکایی هر دو حزب آمریکا حتی مشترکا قادر به برپایی آن در آمریکا نیستند.
کارشکنی ها ی مالکی که بنیادیترین حقوق مثل آب و برق و سایه بان و حتی حقوق بیماران و... را نادیده می انگارد باعث شرم آزادیخواهان  آمریکائیست که دولتشان به مجاهدین تعهد کتبی حفاظت داده است و آنها را در مقابل وحشیان خامنه ای مالکی رها کرده است.
دفاع از رفتار سرکوبگرانه مالکی توسط دولت آمریکا به کمک دورغهای نفرت انگیز مارتین کوبلر مسئول یونامی در عراق بسته بندی دیپلماتیک میشود. کسیکه بعنوان تسهیل کننده زیر تمامی قول و قرارهایش البته بعد از نشست با جلادان وزارت اطلاعات در تهران  میزند و متاسفانه این توطئه مورد استقبال معاون سخنگوی وزارت خارجه آمریکا قرار میگیرد. بطوریکه برخلاف هر پرنسیبی اعلام میدارد: « ادعاها در خصوص غیرانسانی بودن وضعیت اردوگاه حریه با مشاهدات مقامهای آمریکایی که از این اردوگاه بازدید کرده اند و همچنین گزارش ناظران سازمان ملل ناسازگار است. طبق این گزارش و دیگر اطلاعات موجود، شرایط زندگی در اردوگاه حریه بالاتر از استانداردهای قابل قبول بین المللی است. »  اما آقای معاون سخنگو به عمد فراموش میکند که چرا حتی از پیشنهاد شخصیتهای برجسته آمریکایی همچون شهردار سابق رودی جولیانی و وزیر دادگستری ماکینزی و تام ریچ وزیر امنیت و پاتریک کندی و ژنرال کیسی و بسیاری دیگر برای بازدید از زندان لیبرتی استقبال نمیکند و در پرده ابهام همه چیز را بنفع عامل سرسپرده خامنه ای بیان میکند؟!
در کنار این موضعگیری دیگر هیچ جای تعجبی برایمان باقی نمی ماند که این اخبار را هم بخوانیم : «همکار اوباما ۱۰۰ هزار دلار برای تسهیل تجارت با رژیم ایران دستمزد گرفت.(واشینگتن پست) » و یا « رسوایی معامله با ایران، بانک استاندارد چارلرترد را رها نمی کند ». طبق گفته رسانه های مختلف آمریکایی استاندار چارلرترد از طرق شعبه اش در آمریکا (نیویورک) مبلغ ناچیز و بی مقدار 250.000.000.000 دلار را برای ملاهای جانی در زمانیکه مورد تحریم بوده اند ردو بدل کرده است.
براستی آیا این توهین به مردم و شعور خود مردم آمریکا نیست که چنین مبلغی را بعد از یازده سپتامبر 2001 که همه تواناهای دولتی برای رد یابی پولهای تروریستها بکار گرفته میشد ، پنهان کرد؟ چه کسانی بر خلاف قوانین آمریکا از این معامله کثیف خبر داشته و دست به اقدامات قانونی نزده اند؟
براستی اگر اینهمه تراژدی غم انگیز و جانهای پاک برای رسوا کردن سیاست مماشات به عیان به شکست خورده نبود ، آنرا باید بعنوان طنز تلخ تاریخی در رابطه دولت آمریکا با ملتهای خاورمیانه و بخصوص ملت ایران نامید.
اولا: مبادا که فکر کنیم که لابی گران حرفه ای و کمپانیها و دلالان نفت با این وزارتخانه در ارتباط هستند!
ثانیا: ما ایرانیان باید به حسن نیت این  وزارتخانه شکی نکنیم که استانداردهای قابل قبول بین المللی شان در رابطه با زندان لیبرتی با استاندارد چارلرترد که در عین تحریم و قوانین سخت مجازات رژیم این مبلغ بسیار، بسیار ناچیز را آنهم در بیش از 60.000 واریز پول انتقال داده اند تطبیق داده شده است.
ثالثا: حتما توصیه اکید وزارت خارجه هم این میباشد که  اصلا و ابدا فکر نکنیم که امریکا امکان پیگیری و کشف جابجایی قاچاق نفت رژیم  را دارد. رژیم ایران یواشکی این کار را میکند!
رابعا: وزارت خارجه بعد از این همه موفقیت ! در سیاست مماشات با این همه دستاوردهای بسیار بزرگ! با یک رژیم تثبیت شده ! طرف است که حتی سران سپاهش مانند قاسمی معترفند که : «ما را هیچ کجا راه نمی دهند و شاه لااقل یک جائی داشت برود ما کجا را داریم؟» همچنان حرفش و سیاستش یکی است: مماشات ، مماشات حتی الموت یا تا انقلاب مهدی ادامه دارد!
از مزاح که بگذریم باید این  سه سئوال را در برابروزارت خارجه قرار داد:
یک: تفاوت مردم تونس ، مصر ، لیبی ، یمن ، سوریه با ایران چیست و آیا مردم بپاخاسته سوریه و ارتش آزادی آن هم تروریست هستند؟ 
دو : مگر میشود در این دوران هم بند و بستها را لاپوشانی کرد ؟
سه: چرا بهترین فرزندان و آزادیخواهان مردم ایران را برخلاف احکام مختلف دادگاههای خودتان در لیست نگه میدارید تا دستاویز مالکی برای حمله و سرکوب و کشتار و جابه جایی اجباری قرارگیرد؟ 
اشرفیان نماینده و رزمندگان آزادی همان ملتی هستند که صد و چند سالی است برای احقاق حقوقشان میجنگد ، مردمی که معیارشان با همه آزادیخواهان جهان و از جمله آزادیخواهان آمریکایی مانند جفرسون ، آبراهام لینکن و مارتین لوتر کینگ یکسان است و آن احقاق حقوق و داشتن زندگی آزاد در یک جامعه دمکراتیک مبتنی بر جدایی دین و دولت در کنار حسن همجواری با ملتهای همسایه.
آیا فکر میکنید همچنان دنیا در زمان کودتای 19 اگوست 1953 (28 مرداد1332  ) باقی مانده و فقط زور، ظلم ، تزویر و دروغ پیروز خواهد شد؟
‏جمعه‏، 2012‏/08‏/