انتشار مقاله ای تحت عنوان ابتکاری منطقی برای نجات راهحل مسالمتآمیز اشرف در روز نامه الصباح فلستطین به قلم مثنی الجادری
تشنجی که در اجرای بندهای یادداشت تفاهم مربوط به راهحل مسالمتآمیز مسأله اشرف بهوجود آمد و بعد پیشرفت کرد تا به شکل یک بحران جدی درآمد، رژیم ایران تلاش کرده و میکند تا همه دربها و دریچههای راهحلهای ضروری و امکانپذیر برای آن را ببندد و همچنان آن را در کوره مشکلات و بحرانها باقی گذارد.
دخالتهای گوناگون و چند جانبه رژیم ایران در امور عراقیان موضوعی است که همه مرزها و معیارهای شناخته شده را پشت سر نهاده به حدی رسیده که میشود آن را ”استثنایی ”قلمداد نمود، بهویژه بعد از آنکه تعیین دولت منتخب و سیاستهایش و برخوردش با موضوعات مهم و حساس، جزو مأموریتهای رژیم ایران از طریق بازوهای اختاپوسی آن در عراق شده است، موضوع قرارگاه اشرف و لیبرتی، جنبهیی مهم و نه همه جوانب این دخالتها را بیان مینماید و اگر این موضوع بسیار حساس است، بهدلیل رابطه آن با امنیت و منافع و سلامت و ثبات عراق میباشد، دخالتهای رژیم ایران در موضوع ساکنان اشرف که بعد از سوءاستفادهاین رژیم از سرنگونی رژیم سابق عراق شروع شد، و نقش کثیف و مشکوکی که به نفع آمریکاییان بازی کرد، دیگر رازی نیست که ما اعلام کنیم یا اطلاعات خاصی که برای افکار عمومی افشا نماییم، بلکه با نفوذ استثنایی آخوندها در عراق، موضوعی معمولی و روتین شده است، و آخوندها از نفوذشان به زشتترین صورت استفاده کردند و حکومت عراق را مجبور به اتخاذ سیاستها و موضعگیریهایی کردند که در بسیاری مواقع از فرط تندی، بنیادگرایانه توصیف شدند، بهخصوص زمانیکه ساکنان اشرف را در محاصره قرار دادند و کمپ لیبرتی را مانند یک زندان از دنیای خارج جدا کردند، و این دخالت مشکوک ادامه داشت تا اوضاع چنان شد که اجرای بندهای یادداشت تفاهم به بنبست کامل رسید و با عناد غیرقابل فهم و غیرمعقول حکومت عراق در اجرای خواستهای حداقل ساکنان اشرف، مسأله بعد خطیری به خود گرفت زمانیکه مشاور امنیتی مالکی، فالح فیاض تهدید به بهکارگیری زور در جابهجایی ساکنان باقیمانده اشرف کرد، و این در فرهنگ اصطلاحات سیاسی حکومت نوری المالکی یعنی زمنیهسازی برای کشتار جدید دیگری که شاید بزرگتر از کشتار8آوریل2011 باشد، و بعد از همه اینها، وقتی موضوع به جایی رسید که میشد آن را یک بمب ساعتی قلمداد کرد که منتظر لحظه انفجار است، خانم مریم رجوی رئیسجمهور منتخب مقاومت ایران یک ابتکار مسالمتآمیز و منطقی ارائه کرد که هدفش شکستن انجماد موجود و به حرکت درآوردن راهحل مسالمتآمیز به جلو در موضوع قرارگاه اشرف بود وقتی تأکید کرد که ساکنان اشرف کاروان 400نفره ششم را در23 اوت2012 بهعنوان حسننیت از اشرف به لیبرتی میفرستند، و خانم مریم رجوی نقشه مسیری برای حل بحران بشکلی کامل و تعیینکننده رسم کرد که طبق آن دولت آمریکا بیانیهیی عام صادر کرده و در آن به همکاری ساکنان اشرف اذعان نماید و بر التزام مستمر آمریکا در قبال سه محور اصلی زیر تأکید کند:
الف. کار کردن روی موضوع نامگذاری در لیست سازمانهای تروریستی خارجی و لغو این نامگذاری همانطور که وزیر کلینتون در مورد آن در29فوریه2012 صحبت کرد و بهرسمیت شناختن حکم صادر شده از طرف دادگاه استیناف آمریکا ناحیه واشنگتن که وزیر خارجه را ملزم میکند موضوع نامگذاری مجاهدین خلق ایران در لیست سازمانهای تروریستی خارجی ( (FTOرا تا اول اکتبر2012 تعیینتکلیف کند.
ب. اقدام به یک تلاش واقعی برای بهبود شرایط انسانی در لیبرتی از جمله مکانیزمهای تضمینکننده تأمین آب و برق چونکه این درخواستها مستقیماً در زندگی روزانه ساکنان مؤثرند.
ج. تأمین امنیت ساکنان و سلامتی آنان تا بازاسکان آنها در کشورهای ثالث با اطلاع از این واقعیت که نتیجه مطلوب بینالمللی بدون لغو نامگذاری مذکور حاصل نخواهد شد.
این اقدام مثبت و مهم -که در زمانی ارائه میشود که رژیم ایران تلاش میکند با ارائه آنچه که آن را نقشه مسیر مینآمد از طریق دولت عراق و مارتین کوبلر، بقیه ساکنان اشرف را به هتلهای تحت کنترل اطلاعات ایران منتقل کند- را میتوان راهحلی میانه برای این مشکل و یک نقشه مسیر منطقی بدون قصد و غرض مشکوک و کینهتوزانه تلقی کرد، و دولت عراق قبل از هر کس در همراهی با این ابتکار مثبت ذینفع است همینطور از جامعه جهانی خواسته میشود که نقش خود را ایفا کرده و به مسئولیتش در رابطه با اجرای این ابتکار و گذاشتن نقطه پایانی بنیادی برای این مشکل اقدام نماید.