روز ۲۵ اوت ( ۴ شهریور ۱۳۹۱) کنفرانسی در واشینگتن تحت عنوان « رژیم ایران،ضربه پذیر در داخل- تروریزم درخارج» برگزار گردید ،دراین کنفرانس تعدادی ازشخصیت های و سیاستمداران آمریکایی پیرامون تعهدات ایالت متحده آمریکا در قبال مجاهدین اشرف به بحث و بررسی پرداختند. ترجمه قسمت دوم این کنفرانس ذیلاً آورده میشود
سناتور پاتریک کندی: بسیار مفتخرم که سخنران بعدی را معرفی کنم چون او رئیس سابق کمیته سیستم بانکی در سنا بوده است، و او میتواند در مورد خیلی موضوعات که میتوانند در تغییر سیاست عمومی درگیر باشند صحبت کند. این باعث افتخار من است که سناتور آلفانس داماتو را به شما معرفی کنم.
سناتور آلفونس داماتو, رئیس پیشین کمیته بانکداری سنای آمریکاارائه دهندة قانون معروف داماتو (تحریم رژیم)
قبل از هرچیز، پاریک کندی در سخنانش بوضوح به من یادآوری کرد که یک حمایت کننده قهرمان دیگر که باعث شد قانون تحریم رژیمهای ” لیبی – ایران “ به تصویب برسد ، پدر خود او سناتور ” تد کندی “ بود.دو سناتور بودند، از دو گروه مختلف سیاسی ، با دو عقیده مختلف ، یکی لیبرال و دیگری محافظه کار ، ولی با یک صدا برای آزادی و حفاظت از منافع آمریکا با هم یکی شدند که میگفت : ما نخواهیم گذاشت که رژیمهای دیکتاتور لیبی و ایران ما را نابود کنند. هر دوی آن حکومتها علیه آمریکا و منافعش و شهروندانش متحد شده بودند، شهروندان بیگناه کشته شدند، و اینچنین بود که ما با هم برای تصویب آن قانون متحد و یکی شدیم، که متأسفانه درعمل به این قانون، دولتها یکی پس از دیگری ، چه جمهوریخواهان و چه دموکراتها، هرکدام که در کاخ سفید بوده اند و شاید بگویم با تشویق و همکاری وزارت خارجه، صرف نظر از اینکه چه کسی رئیس آن بوده ، این قانون عقیم مانده و از کار افتاده است.
اوه، آن سیاستمداران در واشنگتن و معاونان و منشیان جدیدشان چیزی نمیدانند، و واقعا چیزی نمیدانند. آنها باید به حرفهای ماگوش کنند، ما در سیستم کاغذ بازی در سازمان ملل و در دستان آنها گیر کرده ایم، آنها تصمیم میگیرند که چه چیزی خوب است. آنها تصمیم میگیرند که چه اطلاعاتی و حقیقتی برای آمریکائیان لازم است که بدانند یا ندانند. والا چطور ممکن است مردم آمریکا بی خبر بمانند که کسی که ما آوردیم و بر اریکه قدرت نشاندیم، خونهای خود را به پای آن ریختیم، پول خود را هزینه کردیم، چه جوانانی که دست از زندگی خود برای آزادی و امنیت این کشور شستند، صدها میلیارد دلار که ما در عراق ریختیم، حال آنکه داریم از فساد حمایت میکنیم، داریم از یک دیکتاتور وحشی حمایت می کنیم که با ملاهای حاکم بر ایران کار میکند تا این کشور را نابود کنند، این باور نکردنی است، باورنکردنی است. من تقریبا به جایی رسیده ام که به رئیس جمهوری که از او حمایت کردم بگویم خیلی وقت است که دیر کرده ایم، به او بگویم: همین حالا مردان و زنان جوان ما را از عراق بیرون بکش، چون این مرد در عراق فقط سعی میکند زیر پای آمریکا را خالی کند، او کمک نمی کند، او به ما فشار میاورد و از رژیم ایران حمایت میکند. حال زمانی است که باید در مقابل آن به پا خواست. سیاست مداران ما در هر دو حزب جرأت این را ندارند که به این حقیقت اعتراف کنند. سازمان مجاهدین خلق ایران دشمن قسم خورده آخوندهای فاسد که هم اکنون در قدرت هستند میباشد. بیایید آنها را دوست خود بدانیم، بیایید تروریسم را بزمین بکوبیم.آنها را افشا کنید، سازمان ملل را افشا کنید، به آنها واقعیات را نشان دهید، مثلا یک برنامه تحریم فقط برای جلوگیری از پرداخت پول به آنان درست کنید. اگر به تحریف واقعیات ادامه دادند، و واقعیات کمپ لیبرتی را مخفی کردند، این چه مکر و حیله گری است. اجازه دهید به شما بگویم، شما باید سازمان یافته باشید. شما باید آماده باشید، در زمانیکه گروه شما کار بسیار بزرگی در مطرح کردن و عمومی کردن این موضوع داشته است، بله ،نمایندگان مجلس و سناتورها و رهبران مهم، مردمی که باید به آنان آگاهی داده شود، چگونه میتوان به آنان آگاهی داد؟ من به شما خواهم گفت، ما باید در جلوی سازمان ملل تظاهرات کنیم، ما باید حقیقت آنچه در کمپ مثلا لیبرتی میگذرد را افشا کنیم، دولت امروزی عراق با آمریکا مقابله و مخالفت میکند. توسط کسی که وسیله و بازیچه دست ملاهای ایران شده است، مردم آمریکا حق دارند که از این باخبر شوند.این کار شما و کار ماست که آنها را مطلع کنیم.مبارزه شما خیلی سخت است چون تا بحال کسی قادر نبوده است دست روی سازمان ملل یا وزارت خارجه بگذارد. من به شما باید بگویم، من در هیئتی شرکت کردم که نکات شگفت انگیزی شنیدم، زمانیکه ژنرال، کسی که مسئول آن کمپ اشرف بوده است،ژنرال ” دیوید فیلیپس“ بروشنی گفت : در روزهای اول کارش او متعجب وناراحت شده بود که تمام کسانیکه به کمپ میروند بدنبال کسانیکه قصد صدمه زدن به کشورمان را داشتند میگشتند و تقریبا 3000 تن ساکنان کمپ را از انواع و اقسام بازجوئی ها و تجسس و بررسی گذراندند و او نتوانست حتی یک مورد پیدا کند ، حتی یک مورد.سپس برایش این سوال پیش آمد که او و افراد برای چه به آنجا رفته اند و چکار میکنند؟ و این افراد چه کسانی هستند؟و حالا ما کمپ لیبرتی را جائی مینامیم که مردم باید به آن افتخار کنند، ما باید شوکه شویم، ،ما باید هر کاری که میتوانیم انجام دهیم تا این موضوع را به اطلاع عموم برسانیم و آنها را برای کمک به حرکت واداریم.نیروهای عراقی دوستان ما نیستند، من مخالف آنان هستم، و تا زمانیکه سازمان ملل حقیقت را مخفی میکند ما وظیفه و مسولیت داریم که آنرا افشا کنیم.
متشکرم.
ژنرال دن مک نیل, فرمانده نیروهای ائتلاف در افغانستان2007-2008
از اینکه فرصت در اختیار من گذاشته شده که امروز صحبت کنم متشکر هستم. من دو بار به افغانستان برای مأموریت اعزام شدم. من فرمانده نیروهای ائتلاف از 2002 تا 2003 بودم و بعد مجدداً بعنوان فرمانده نیروهای بین المللی امنیتی ناتو از 2007 تا 2008 را در آنجا خدمت کردم.
بنابراین تجربه من تا آنجا که ذیربط به رژیم ایران میشود، بعنوان یک سرباز آمریکائی این بود که در شرقش قرار گرفته بودم و نگران جبهه غربی ام بودم. در حالیکه اغلب سربازان آمریکائی در غرب قرار گرفته اند و نگران جبهه شرقی شان هستند.
من احساسات خیلی قوی در رابطه این رژیم سرکوبگر حاکم بر ایران دارم و آنچه که بر سر سربازان آمریکائی و ائتلاف در طی چندین سال گذشته آورده است. من اطلاعات مستقیم دارم از دیدن عناصر مشخصی که از ایران از آن مرز جنگلی عبور کرده و وارد افغانستان میشده اند. من آمار و ارقام دقیق ندارم که بتوانم اثبات کنم که در افغانستان دقیقا چه کار میکرده اند، اما معتقدم که اطلاعات نشان میدهد که رژیم ایران چه کارهایی علیه آمریکائیان در عراق انجام داد، خیلی روشن و واضح است.
بنابراین من احساسات و اعتقادات خیلی شدیدی علیه این رژیم دارم. و اگر اجازه بدهید دوست دارم در رابطه با مواردی که بدانها اشراف دارم صحبت کنم. همانطور که گفتم تلاش میکنم که به آموزش گیری ام ادامه بدهم. من هنوز یک هنرجو هستم.
هیچ تردیدی نیست که این یک رژیم سرکوبگر است.
شعارهای غیرقابل باوری که این رژیم مستمراً سر میدهد برای من بسیار آزار دهنده است. دلیلش این است که اگر چه من در سال 1946 بدنیا آمدم، اما من تاریخ را مطالعه کرده و خوانده ام که چگونه آمریکا در گیر جنگ جهانی دوم شد. و این شعارهای رژیم ایران یادآور یک رژیم دیگری هست که در آن زمان در دهه 30 به همین میزان شعارهای غیرقابل باوری را سر میداد و ما بی عمل نشسته و مجبور شدیم که بهای بسیار سنگینی بپردازیم چرا که هنگامی که زمان عمل بود، ما به نظاره نشسته بودیم.
این همچنین نظر سنجیده من است که چنانچه ایران تحت کنترل حاکمان فعلی سلاح اتمی داشته باشد، یک عامل بی ثبات کننده بسیار شدیدی نه تنها فقط برای خلیج فارس بلکه در ابعاد بزرگتری خواهد بود.
به نظر من آنچه در ایران در حال تکوین است بسیار بسیار خبیثانه تر از این است و این بایستی باعث نگرانی نه تنها آمریکا بلکه همه جامعه آزاد جهانی بایستی باشد.
بدون هیج تردیدی، و بدون هیچ شبهه ای در ذهن من، همانطور که بسیاری از سربازان آمریکائی هم اینطوری هستند، دولت ایران برای مردم عراق که بدنبال استقلال خودشان هستند، کمک کننده نبوده است. همه اینها در کجا متوقف خواهد شد؟
یکبار دیگر تاکید میکنم، من به آرمان شما و آنچه که به آن میخواهید برسید احترام میگذارم و آنرا ستایش میکنم. من بسیار سپاسگزارم که مرا در این برنامه امروز شرکت دادید، بخصوص با همه این سخنرانان که اینجا نشسته اند.
متشکرم
سخنان اختتامیه سناتور پاتریک کندی:
خیلی متشکرم ژنرال مک نیل.
و با تشکر از شما برای طرح یک مسئله خیلی مهم که خیلی اوقات در بحث پیرامون حل بحران اتمی رژیم ایران و یا تهدید یک ایران اتمی گم می شود. ژنرال، به نظر می رسد که انگار تنها بحث این بوده است که یک راه حل نظامی وجود دارد و این که چقدر مهم است که نظرگاه نظامی شما را بشنویم. بویژه، تا آنجا که به اهمیت مخالفان سیاسی در داخل ایران مربوط می شود که بتواند به استقرار ثبات کمک کند. یک پروسه دمکراتیک رو به جلو نه تنها برای آینده ایران بلکه برای آینده منطقه.
شما به درستی و با نگرانی به جناح بندی و وضعیتی که در سوریه در حال شکل گیری است، که ضمناَ توسط سپاه پاسداران رژیم ایران که توسط آخوندهای تهران دامن زده می شود که بشار اسد را در قدرت نگاه دارد، اشاره کردید.
اما، شما بدرستی اهمیت برخورداری از یک راه حل سیاسی را خاطر نشان کردید. این ما را به بحثی که ما امروز می کنیم می رساند. و این بحث این است که ایالات متحده چه زمانی می خواهد زنجیر ها را از قدرت جامعه تبعیدی بین المللی ایرانیان، سازمانیافته ترین اپوزیسیون سیاسی آخوندهای حاکم در تهران، باز کند.
لذا، امروز ما نه فقط در باره امنیت بین المللی صحبت می کنیم، نه فقط درباره نگرانی های انسانی صحبت می کنیم، بلکه بدنبال یک راه حل سیاسی به جای یک راه حل نظامی هستیم. و همانطور که من در ابتدای جلسه امروز گفتم، همه این موضوعات، پاسخ یکسانی دارند و آن خارج کردن مجاهدین از لیست است و شما یک راه حل سیاسی خواهید داشت، یک راه حل بشردوستانه و یک راه حل ژئو استراتژیک برای امنیت ملی. به همین خاطر ما می گوییم که باید مجاهدین را از لیست خارج کنید.
اما، من می خواهم سخنانم را با تأکید بر آنچه فرماندار ریتر گفت به پایان ببرم که نهایتاَ و در پایان کار، ما باید در باره این مسئله به عنوان یک موضوع سیاسی، بشردوستانه و استراتژیک صحبت کنیم.
لذا، لازم است که ما جلسه امروز را با جلب کردن توجهات به این موضوع به پایان ببریم که روی ساکنان اشرف و لیبرتی و وضعیت آنها در زمانی که به کمپی می روند که لیبرتی خوانده می شود، تمرکز کنیم. کمپی که همه چیز هست الا این که لیبرتی باشد. این یک کمپ زندان است. و هفته گذشته، ما شنیدیم، یکبار دیگر، یکی از مقامات ارشد ملل متحد که گفت یک لاپوشانی توسط ملل متحد صورت گرفته است که این واقعیت را که لیبرتی برای زندگی مناسب نیست، لاپوشانی کرده است.
لذا، در حالی که ششمین گروه اشرف را ترک می کند بدلیل رهبری و پیام حسن نیت خانم رجوی، مناسب است که ما به دولت عراق، به ملل متحد و آقای کوبلر فراخوان بدهیم که سرانجام کار درست را انجام دهند و آن پایبندی به موضوعات انسانی که است که در یادداشت تفاهم به آنها اشاره شده است
لذا، در حالی که ما برنامه امروز را به پایان می بریم، اجازه بدهید که همه پیشنهاداتی را که سخنرانان داده اند مورد توجه قرار دهیم. و اجازه بدهید باردیگر، ما به آنها تعهد بدهیم که کشور ما کاری را که می تواند بکند انجام خواهد داد تا تضمین کندکه ما از همه ابزار دولتمان استفاده کنیم که تأکیدات قانون اساسی ایالات متحده و روح آزادی و دمکراسی را که پایه های بینادین احزاب ما هستند، چه دمکرات و چه جمهوریخواه به اجرا بگذاریم. بخاطر این که ما ایالات متحده آمریکا را نمایندگی می کنیم. و این امید برای آزادی است که ما نه فقط برای مردم خودمان می خواهیم بلکه برای همه مردم زیرا این ها ارزشهای جهانشمول هستند و می باید مورد احترام قرار گیرند و ما به همه آنهایی که دولت ایالات متحده را نمایندگی می کنند، فراخوان می دهیم که نسبت به آنچه که بخشی از تعهدات ایالات متحده است، پایبند باشند و تضمین کنند ما این موضوع را بطور مسالمت آمیزی حل و فصل کنیم.
من می خواهم باردیگر از همه کسانی که بخشی از این تلاش بوده اند تشکر کنم. و می خواهم بگویم که مفتخرم که مانند همکارانم که گفتند، بخشی از این مبارزه تاریخی باشم، زیرا مبارزه ای است برای پیروزی آنچه درست است بر تعادل قوا.
با تشکر زیاد از همه شما