اظهارات طاهر بومدرا در استماع کنگره آمریک، درباره شرایط اشرف و لیبرتی

 

کنگره ایالات متحده آمریکا اجلاس زیرکمیته نظارت و تحقیقات استماع طاهر بومدرا و سفیر لینکلن بلومفیلددرباره اشرف، لیبرتی و لیست آمریکا
 دینا روهرا باکر  - رئیس کمیته تحقیقات و نظارت بر اعمال دولت
این جلسه استماع  دو قسمت خواهد بود. در قسمت اول باحضور آقای بومدراست و در آن ما دربارة شرایط در کمپ لیبرتی در عراق صحبت خواهیم کرد و اینکه سازمان ملل متحد دربارة این شرایط به ما چه می گوید. آیا گزارشها صحیح هستند؟ یا این که ملل متحد و دولت آمریکا اذیت و آزار دولت عراق در مورد ساکنان اشرف که به کمپ لیبرتی انتقال داده شده اند را کوچک جلوه می دهند.
اشرف محل استقرار سازمان مجاهدین خلق برای چند دهه بوده است، ایرانیان تبعیدی که دشمن رژیم دیکتاتوری آخوندها در تهران هستند.
فشار و طرفداری مالکی نخست وزیرعراق  از رژیم ایران باعث شد که وی دستور بستن اشرف را در پایان سال گذشته صادر کند.
و من با آقای بومدرا، که تلفظ اسمشان مانند اسم روهراباکر ساده نیست، موافقم!
به هرحال، هدف، که من در این مورد هم  با آقای بومدرا موافقم، این بوده است که تبعیدیان ایرانی را نه تنها از اشرف، بلکه از عراق اخراج کند. شاید هم به ایران بازگردانند. جایی که ممکن است به زندان و شکنجه و اعدام شوند و آقای بومدرا برای ما توضیح خواهند داد که چرا انتقال ساکنان اشرف به کشورهای ثالث از اشرف صورت نگرفته است.
لذا دراین طرح 3400 تن از اشرف به یک کمپ جدید در داخل عراق به نام کمپ لیبرتی، جابه جا  میشوند  واین کمپ جدید تسهیلات کمپ قدیم را که طی چند دهه توسط ساکنان ساخته شده است، ندارد. علاوه براین به ساکنان اجازه داده نمی شود که اموال خود را به کمپ جدید منتقل کنند. درست مانند آن جنایات ضدانسانی که قبلاً به وجود آمد و می توانست اتفاق نیفتد.
اشرف تحت حمله و فشار فراوان دولت مالکی قرار گرفت. بلندگوهایی در اطراف کمپ نصب شده بود که مدام ساکنان را  تهدید به مرگ می کرد. در سال 2009 و 2011 کمپ مورد حمله نیروهای امنیتی عراق قرار گرفت. 9 فرد غیرمسلح در سال 2009 و 34 تن افراد غیرمسلح در سال 2011 کشته و صدها تن زخمی شدند. به یک واحد آمریکایی، چند ساعت قبل از شروع حمله، دستور داده شد که از کمپ خارج شود. در آن زمان فردی در دولت ما باید از حمله‌یی که در پیش بود، اطلاع می داشت که به نیروهای ما فرمان داده شد تا از کمپ خارج شوند. بنابراین تعهد آمریکا برای حفاظت از کمپ نقض شد. من هیچ وقت نتوانستم بفهمم آن فرد چه کسی بوده است. و چه کسی فرمان داده است که در مورد این وضعیت حتی تحقیق نشود. هنوز کسانی در دولت هستند که فکر می کنند ما باید، به رغم اعمال ناشایست مالکی، با او کنار بیاییم. به رغم چنگ انداختن وی برای یک رژیم دیکتاتوری و وابستگی اش به رژیم دیکتاتوری آخوندها در تهران. من از آنها نیستم. مالکی ثابت کرده است که قابل اعتماد نیست و به همین شکل باید با او برخورد کرد. به همین خاطر بود که بار آخری که آن جا بودم، خواهان خروج من شد.
اخیراً که  گروه ششم از ساکنان از اشرف به لیبرتی می رفت، 20 تن از ساکنان توسط مأموران امنیتی مورد ضرب و جرح قرار گرفتند، مأمورانی که حتی اموال شخصی آنها را می دزدیدند.  این حملات منجر به شکستگی استخوان تعدادی از آنها شد که نیاز به معالجه در بیمارستان داشت.
من از این که وزارتخارجه بعد از این واقعه و به رغم ضرب و جرح، در تاریخ 27 اوت اطلاعیه داد و از رسیدن سلامت 6 گروه با 400 سرنشین ابراز خشنودی کرد، متعجب شدم که چرا هیچ اشاره یی به خشونتی که علیه ساکنان اعمال شد، نکردند و صحبتی از آن به میان نیامد. در واقع وزارتخارجه اعلام کرد که دولت عراق تلاش زیادی کرد که به یک جابه جایی مسالمت آمیز و امن دست پیدا کند! به نظر می رسد سازمان ملل متحد و دولت آمریکا افکار عمومی را نسبت به وقایعی که در عراق روی می دهد گمراه می کنند. و اکنون زمان آن است که ما به حقیقت دست یابیم و به همین خاطر است که ما امروز این جلسه را داریم و امیدواریم که بفهمیم حقیقت چیست و افراد مشخصی را مسئول این اعمال بدانیم. متشکرم.


نماینده کنگره جودی چو، عضو زیرکمیته ما نیست، اما از او دعوت می کنم که سخنان افتتاحیه و بحث خود را شروع کند. 


جودی چو - نماینده کنگره آمریکا
از شما آقای رئیس متشکرم
ابتدا می خواستم از آقای بومدرا تشکر کنم که امروز این جا هستند. برای انجام این کار شجاعت زیادی لازم بود چرا که شما عقیده داشتید که رئیس شما کار درست را انجام نداده است. شجاعت بالایی لازم دارد که در برابر ما و در برابر جهان به طور علنی این موضوع را افشا کنید. من اعتراف می کنم که وقتی مقاله شما را ماه گذشته در نشریة هیل خواندم شوکه شدم. ماهها ما از مقامهای سازمان ملل متحد و آمریکا می شنیدیم که شرایط در کمپ لیبرتی دارای حداقلها است. وقتی مطلب شما را به عنوان یک فرد خارجی که آن جا بوده و واقعیت را دیده است خواندیم، برای فهم ما در مورد این مسئله بسیار مهم خیلی حیاتی بود. و مرا نسبت به رفتار مقامهای آمریکا که داستانهای دیگری می گفتند، بسیار سرخورده کرد.
من این جا هستم زیرا ایمان قاطع دارم که ما هرچه در توان داریم باید برای حفاظت از ساکنان اشرف، انجام دهیم تا آسیبی نبینند. بعد از دو حمله مرگبار علیه اشرف، من ایمان ندارم که خشونت را کاملا پشت سر گذاشته ایم. گزارشهای دخالت و بدرفتاری در کمپ لیبرتی مرا بیشتر متقاعد می سازد که باید یک راه حل مسالمت آمیز برای این مشکل پیدا کنیم. اما مانند شما من هم متعهدم که بهبودی و سلامتی ساکنان لیبرتی را تضمین نمایم. بنابراین مجدداً از حضورتان در اینجا تشکر می کنم و امیدوارم که از این پس، اقدامات مشترک دیگری در آینده با هم داشته باشیم.
 متشکرم. از شما می خواهم که سخنان افتتاحیه خود را ایراد کنید.


قاضی تدپو - عضو کمیته خارجی
آقای رئیس متشکرم
من از این که از این شانس برخوردارم که دو بار صحبت کنم، متشکرم. دو موضوع امروز مورد بحث است: یکی رفتار با ساکنان کمپ لیبرتی و این که چه کسی مسئول بدرفتاری با آنهاست؟ حکومت مالکی؟ دولت آمریکا؟ سازمان ملل متحد؟ همه اینها؟ هیچ کدام از اینها؟ یا ترکیبی از اینها؟
موضوع دیگر دست نایافتنی تر است. نامگذاری مجاهدین خلق در لیست وزارت خارجه. امیدوارم که فرصت کنید هر دو موضوع را امروز بحث کنید.
موضوع اول. آقای رئیس من سال گذشته با شما بودم که می خواستند ما هردو را از عراق اخراج کنند چراکه توان و جسارت این را داشتیم که به عراق برویم و از مالکی بخواهیم که به دیدن ساکنان اشرف برویم. و او گفت هیچ راهی برای دیدن آن افراد ندارید. روشن است که او چیزی برای پنهان کردن داشت. او می خواست حقیقت را دربارة این افراد، این افراد واقعی، بپوشاند که مأموران دولت مالکی ـ و به نظر من با شراکت دولت آمریکا ـ چگونه با آنها برخورد کردند. و او بسیار از درخواست شما که ما می خواهیم این افراد را ببینیم عصبانی شده بود و به ما گفت کشورش را ترک کنیم که ما در نهایت خودمان اقدام کردیم.
حالا آن افراد به کمپ لیبرتی رفته اند. و ما دوباره همان آهنگ و رفتار را در مورد ساکنان کمپ لیبرتی در عراق شاهد هستیم. می دانید من یک قاضی بوده ام و افراد را به خاطر کارهای خطایی که انجام داده اند به زندان فرستاده ام. آنها در حالی که در زندان بوده اند اجازه ملاقات اعضای خانوادة خود را داشتند. آنها آب جاری داشتند، آنها وکلای خود را ملاقات می کردند. این مسائل در کمپ لیبرتی وجود ندارد. درحالیکه این افراد جنایتکار نیستند. این افراد زندانی نیستند و به این محل منتقل شده اند تا بتوانند خودشان به خارج بروند. اما همانطور که گفتم حتی با آنها مانند زندانیان هم برخورد نمی شود. به نظر من آنها در واقع در یک اردوگاه کار اجباری به سر می برند  در شرایطی بسیار بدتر از کمپ اشرف و با رفتاری بسیار بدتر. در حالی که نباید این طور باشد.
آقای رئیس، من از شما می خواهم، اگر مایل باشید، من داوطلب هستم با شما به کمپ لیبرتی برویم. درخواست کنیم و برویم این افراد را ببینیم و ما تصمیم خود را خواهیم گرفت و به دنیا گزارش خواهیم کرد. این که چگونه این کار را بکنیم، نمی دانم، اما شما کسانی را می شناسید و می توانیم برویم. این درخواست را از طریق شما می‌کنم.
آقای رئیس، موضوع دیگر، از آن جا که آزادی در کمپ لیبرتی وجود ندارد، لیستگذاری سازمان مجاهدین است. مالکی به ما گفت علت اینکه با این افراد در کمپ اشرف این چنین برخورد می کند این بود که آمریکا این افراد را درلیست وزرارت خارجه نامگذاری کرده است  و او با آنها مانند تروریستها برخورد می کرد و به همین خاطر با آنها بدرفتاری می کرد. ما به این موضوع اشاره خواهیم کرد و امیدوارم که وزارتخارجه  لیست گذاری را لغو کند که بعداً دربارة آن صحبت خواهیم کرد. از شما متشکرم  به خاطر اینکه این جا هستید و حقایق کمپ لیبرتی را مطرح می کنید. متشکرم.  
دینا روهراباکر: از شما خیلی متشکرم عالیجناب. اگر کسی جنایتی علیه خانواده من مرتکب شود، درخواست می کنم در دادگاه شما محاکمه شود.
ما برای توجیه در استماع رسمی امروز، آقای بومدرا را با خود داریم. او در ژانویه 2009 ریاست حقوق بشر سازمان ملل متحد در عراق را عهده دارشد. بخشی از وظیفه او نظارت بر وضعیت انسانی در کمپ اشرف بود. او هم چنین مشاور نمایندة ویژة دبیرکل ملل متحد در عراق بود. او اوائل امسال از پست خود به علت آن چه که اعتقاد داشت شکست ملل متحد در حفظ حقوق بشر و شرایط انسانی ساکنان اشرف بوده است، استعفا کرد. استدلالی را  که او در روزنامة هیل در 21 اوت منتشر کرد، امروز این جا توضیح خواهد داد. او از دانشگاه لندن در سال 1980 فارغ‌التحصیل شد. از سال 1980 تا 1990 در دانشگاه الجزایر به تدریس قانون پرداخت. در سال 1991 الجزایر را ترک کرد و سپس به انگلستان رفت جایی که در آنجا به عنوان سردبیر مجلسه بین المللی و حقوق مقایسه یی آفریقا و نیز بعنوان معاون دبیرکل حقوق بین المللی و مقایسه یی جامعه آفریقا کار کرده است. در سال 2004 او به عنوان مدیر منطقه یی برنامة رشد بین المللی  مستقر در عَمان  ـ اردن، فعالیت کرده است و از آنجا بود که او به سازمان ملل متحد منتقل گردید. من میخواهم با همکارانم همصدا شوم برای تقدیر از شما به خاطر مواضع اخلاقی که باعث شده موقعیت خودتان را ترک کنید تا بتوانید مواضع اخلاقی شخصی خودتان را حفظ کنید و این به خوبی توضیح می دهد که چرا شما امروز در اینجا هستید. من میدانم که شما مطالبی دارید که بخواهید امروز به ما بگویید که به ما کمک میکند تا  وضعیتی را که در اشرف هست بهتر درک کنیم و شما میتوانید شهادت خودتان را شروع کنید.
طاهر بومدرا - مشاور ویژه یونامی درباره اشرف تا مه 2012
با تشکر فراوان، آقای رئیس، با تشکر فراوان از اعضای زیر کمیته که به من این افتخار و این فرصت را داده اید که اینجا باشم تا شما را در جریان تجربه سه سال ونیمة خود قرار دهم که طی آن مسئول پرونده اشرف در هیأت همیاری سازمان ملل متحد در عراق بوده‌ام.
 در ابتدا آقای رئیس من میخواهم این حقیقت را به ثبت برسانم که طی این سه سال و نیم من بسیار از نزدیک با مردان و زنان جوانی کار کرده‌ام که سربازان و افسران آمریکایی بوده‌اند آنهایی که در کمپ اشرف بوده‌اند، ومن میخواهم توجه شما را به این جلب کنم که هیچ فرصتی نبود و نبوده که در آن برخورد سطح بالای حرفه یی و انسانی نداشته باشند. آنها از 2003 تا 2009 که آنجا بودند ما در یونامی در هیأت همیاری ملل متحد در عراق هیچ گزارشی در مورد شکایت از نحوة برخورد آنان در اشرف نداشتیم. من از نزدیک با آنان کار کردم من همه گونه کمک و حمایت را از آنان دریافت کردم و با هر تذکر کوتاهی، آنها همیشه آنجا بودند برای اینکه مرا همراهی کنند و از من حفاظت کنند و به من کمک کنند. آنها در فاصله خیلی کم هلیکوپتر برایم فراهم میکردند.
من اینجا هستم تا شهادت بدهم و ستایش کنم از تماسهای بسیار انساندوستانه یی که آنها طی سالهایی که من با آنها کار کرده ام از خود نشان داده اند.
آقای رئیس من میخواهم که ابتدا تمامیت وضعیت در اشرف را در واقعیت کلی آن توصیف کنم :  یعنی واقعیت کلی اشرف از نظر حقوقی. ابتدا باید بگویم از زمانی که کمپ تحویل مقامات عراقی داده شد- البته بگذارید همین جا روشن بکنم که وقتی ما میگوییم مقامات عراقی یک تعبیر عام است زیرا در عمل تمامیت این پرونده توسط دفتر نخست وزیری اداره میشود -  این پرونده در سال 2009 تحویل داده شد و از همان روز اول که دفتر نخست وزیری این پرونده را به دست گرفت، دریافت شکایات توسط ما شروع شد. آغاز دریافت شکایاتی در مورد نقض جدی حقوق بشر، نقض فاحش استانداردهای انساندوستانه و وقتی ما سؤال میکردیم چرا استانداردها را مطابق با استانداردهایی که نیروهای آمریکایی تعیین کردند رعایت نمیکنید؟ آنها به من جواب میدادند که این افراد سزاوار هیچگونه حقوق بشر و یا رفتار انسانی نیستند زیرا آنها تروریست هستند.
مأموریت من، آقای رئیس، نظارت بر حقوق بشر و وضعیت انساندوستانه در اشرف بود و برای من همه افراد کمپ بی گناه محسوب میشدند تا زمانیکه که در دادگاهی محکوم شوند.
متأسفانه، آقای رئیس، سازمان ملل با این پرونده بر خلاف اصل بنیادین برائت برخورد کرده است. ما با این پرونده ـ من البته میگویم ”ما” و خودم را نیز شامل میکنم زیرا که من نفر اصلی در این پرونده بودم ـ با عدم حسن نیت برخورد کردیم و ما فرض را بر گناهکار بودن گذاشتیم و ما از این افراد انتظار داشتیم بی گناهی خود را ثابت کنند. این در اساس علیه ارزشهای بنیادین سازمان ملل است.
آقای رئیس! در 17 ژوئیه 2008 شورای وزیران عراق نشست گذاشت و تصمیم گرفت کمپ اشرف را ببندد.  این تصمیم،  سیاست رسمی دولت عراق است.  بنابراین من چیزی به آن اضافه نمیکنم.  شورای وزیران این سیاست را تعیین کرد و این سیاست اولاً سیاستی است که میخواهد کمپ را ببند و ثانیا میخواهد دستور دستگیری تعدادی از ساکنان کمپ اشرف را دوباره فعال کند.  ثالثاً تعیین کند که این یک جرم خواهد بود برای هر فرد یا شرکتی اگر با هر ساکن اشرف معامله کنند.  رابعاً برای همه سازمانها  و افراد، دیدار از کمپ اشرف ممنوع  است.  و این بیان واقعی وضعیتی است که ما  درمورد آن گزارش میکردیم به سازمان ملل که همه میتوانند بیایند و دولت عراق به تعهدات بین المللی اش عمل میکند! در همان زمان، دولت عراق تصمیم گرفت و هر سال این سیاست را تکرار کرد از جمله در ژوئیه 2011 که با آنها مانند تروریستها رفتار کند و هر کس با آنها رفت و آمد کند جرم جنایی مرتکب میشود و هیچ کس اجازه ملاقات با آنها را ندارد.  و انواع رفتار مشابه آن با آنها صورت گرفت که فرصت تشریح آن را ندارم و احتمالا درپاسخ  به سوالات شما توضیح خواهم داد. و هر گونه اطلاعاتی را که شما بخواهید به شما خواهم داد. 
ولی وقتی این سیاست برقرار میشود و سازمان ملل به طور متناوب گزارشهایی میفرستد که میگوید که دولت عراق به تعهدات بین المللی اش در مورد حقوق بشر عمل میکند،  من حرفی نمی زنم و قضاوت را به شما محول میکنم تا نتیجه گیری کنیدکه اوضاع چگونه پیش خواهد رفت در شرایطی که خود مقامات عراقی میگویند ما حقوق بشر این افراد را محترم نمی شماریم، ولی سازمان ملل میگوید آنها به آن احترام میگذارند و این خودش به خودی خود گویا ست.
بنابراین آقای رئیس، وقتی شروع به صحبت در مورد جابجایی اشرف به لیبرتی کردیم. 
این رئیس به اصطلاح کمیته اشرف بود که با یونامی و نمایندگان کمیساریای عالی پناهندگان ملاقات کرد و صراحتا گفت که سازمان ملل هرکاری می خواهد بکند، ولی ما حقوق بشر و استانداردهای بشردوستانه را که مورد نظر سازمان ملل است اجرا نخواهیم کرد. بنابراین، این قسمتی از سیاست دولت عراق است. آن را پنهان نکرده‌اند و ثبت شده است. ولی دوباره ما در سازمان ملل گزارش کردیم که عراق تعهدات بین المللی را اجرا می‌کند.
 مایلم راجع به عملکرد یونامی صحبت کنم. چگونه ما با وضعیت برخورد کردیم. از موقعی که من به عنوان مسئول این پرونده در ژانویه 2009 منصوب شدم، برای سه نمایندة ویژه دبیرکل سازمان ملل کار کردم. در ابتدا ما طبق مندیت قطعنامه 1770 شورای امنیت کار می کردیم که به یونامی این آتوریته را می دهد که مانیتور و گزارش کند. بنابراین دو نمایندة ویژه دبیر کل که من با آنها کار کردم در مورد این مانیتور کردن و گزارش کردن کار می‌کردند. بعد در اکتبر سال گذشته سومین نماینده ویژه دبیرکل آمد از همان روزهای اول او یونامی را آنطور که ما گفتیم به یوناما (نمایندگی سازمان ملل برای بستن کمپ اشرف) تغییر داد. بنابراین این تغییر ناگهانی سیاست ما منابع، پرسنل و وقت یونامی را به میزان 95 درصد آن صرف کمک به دولت عراق برای بستن کمپ اشرف کرد. یک پول جدی برای این عملیات صرف شد. یک پول جدی مالیات دهندگان برای این عملیات خرج شد که از طرف دفتر نخست وزیری سیاستهایی را اعمال کند که الان ذکر کردم و اساسا مخالف اصول ملل متحد است. بنابراین ما پول مالیات دهندگان را استفاده کرده‌ایم که ارزشهای پایه‌ای ملل متحد را شکست دهیم. من به رئیس خود نماینده ویژه دبیر کل مستمرا خاطر نشان می‌کردم که آنچه ما داریم می کنیم غیر قابل قبول است. من همیشه این جواب را می گرفتم که مثبت باش. مثبت باش یعنی چشمت را ببند. با ما کار کن. من سعی می کردم مثبت باشم با انجام کارم آنطور که وجدانم به من می گفت. ولی بگذارید توضیح دهم که چرا یونامی به ناگهان به چنین ابزاری برای نقض اصول و ارزشهای خودش تبدیل شد.
اگر ما به قطعنامه 1770 شورای امنیت نگاه کنیم، دستور کار یونامی را مشخص می کند که آن را به ابزاری در دست دولت عراق تبدیل می کند که هر کاری را که مناسب می بیند انجام دهد.
حالا هر کاری که توسط یونامی انجام می شود – و این زبان قطعنامه شورای امنیت است – باید به درخواست دولت عراق باشد. باید اعتراف کنم که وقتی رئیس دفتر حقوق بشر بودم، سعی می کردم– چون هر سال که ما دستور کار یونامی را تمدید می کردیم، بخشهایی از قطعنامه را پیش نویس می کردیم که شورای امنیت دستور کار را تمدید کند – سعی می کردم این عبارت "به درخواست دولت عراق" را بردارم ولی نتوانستم. حالا وقتی می بینیم دولت عراق هیچ چیزی را که علیه سیاستهای اساسی و اصول قطعنامه های شورای وزیران باشد تحمل نمی کند و همچنین واقعه ای بود که مهم بود درباره به  آن فکر کنیم – واقعه انتخابات – انتخاباتی که در آن العراقیه 91 کرسی را بدست آورد و ائتلاف دولت قانون مالکی 89 کرسی. دولت مالکی درخواست کرد آرا بازشماری شود. نماینده ویژه دبیر کل که ناظر بر عملیات انتخابات بود، به خاطر یونامی، به خاطر اصول، ایستاد و اعلام کرد انتخابات عادلانه و منصفانه بود و نیازی به بازشماری آرا نیست و مالکی در آن زمان هرگز نماینده دبیر کل را تحمل نمی کرد. او درخواست کرد که دستور کار او تمدید نشود و اینطور شد که ما به یک نماینده ویژه دیگر دبیر کل رسیدیم که آمد و درسش را یاد گرفت که برای اینکه در عراق به چیزی برسید باید هر آنچه را که نخست وزیر مالکی دیکته می کند بپذیرید و از همان روز اول این سیاستی بود که طبق آن یونامی به ابزاری برای بستن کمپ اشرف تبدیل شد.  فقط این نبود و فرصت آن هم نیست که راجع به سایر مسایلی که در دستور کار یونامی بودند و کاملا ول شدند بپردازم ، ولی به هرحال، هرچه بود ما فقط به ابزاری تبدیل شدیم که سیاستهای دفتر نخست وزیر را در رابطه با کمپ اشرف اجرا کند.


روهراباکر: شاید شما بتوانید برای ثبت آن را خلاصه کنید


بومدرا:خیلی سریع آقای رئیس، می‌خواهم بطور خلاصه به شما بگویم این جابجایی را چطور آماده کردیم یادداشت تفاهم را چطور آماده کردیم من اولین نفری بودم که اولین پیش نویس یادداشت تفاهم را آماده کردم و می توانم به شما اطمینان بدهم سند امضا شده آن سندی نبود که ما با عراقیها بر سر آن توافق کردیم. یادداشت تفاهم امضا شده سندی بود که  بدون ارتباطات در مورد آن توافق شده بود. بصورت غیابی بین نماینده ویژه دبیر کل و خود نخست وزیر. بنابراین یک تغییر بنیادین در محتوی و  و رویه یادداشت تفاهم وجود داشت. درمورد کمپ لیبرتی، اولین نفری بودم که گزارش کردم کمپ لیبرتی شبیه زندان و یک زندان است.  فقط برای اینکه یونامی به آنجا برسد، ما 7 ایستگاه ایست و بازرسی را عبور کردیم. یک مکان اشباع شدة نظامی است که تمامی مراکز و تمامی شاخه های ارتش عراق در آنجا مستقر هستند. مکانی با دیوار های «تی وال» بتونی به بلندی 3 یا 4 متر که من همیشه از همکاران عراقیم می‌پرسیدم چرا به این چیزها نیاز دارید؟  این افراد به شما میگویند ما داریم می‌رویم.  ما میخواهیم از عراق خارج شویم.  آنها نمی خواهند بمانند.  آنها استاتوی خودشان را در عراق رها کردند و میخواهند بروند.  چرا با آنها اینگونه رفتار میکنید.  به ما گفتند که آنها تروریست هستند و شما دارید از تروریستها حمایت میکنید. بنبابراین شکر خدا که در آن زمان من از مصونیتی از سوی سازمان ملل برخوردار بودم و گرنه من هم موضوع ضوابط آنها می‌شدم. 

درمورد دیدارهای من از کمپ لیبرتی همیشه گفته‌ام که این مکان کاملا غیرقابل قبول است. بخصوص که ما میدانیم که داریم راجع به جابجایی صحبت میکنم.  این جابجایی نیست، اخراج است.  یک اخراج اجباری است.  تفاوت زیادی وجود دارد بین اخراج و جابجایی.  یک جابجایی، امری توافق شده بین طرفین است. ولی اخراج، اجباری است و سازمان ملل استانداردها و قوانین رفتاری برای اعمال یک اخراج اجباری معین کرده است. 
عنصر پایه یی این است که افرادی که اخراج میشوند باید تامین خسارت شوند با استاندارد های مشابه یا حتی بهتر ولی نه کمتر، در هر شرایطی.  ولی کمپ لیبرتی، من اولین نفری بودم که از آن بازدید کردم و من گزارش کردم کاملا غیرقابل قبول است و مثل زندان است.  برای اینکه وقت شما را نگیرم، آقای رئیس، میخواهم فقط یک پاراگراف از گزارش گروه کاری شورای حقوق بشر سازمان ملل در ژنو را که در این خصوص کار کرده  و به این نتیجه گیری رسیده است، نقل قول کنم.: «گروه کار این را در نظر می‌گیرند که هیچگونه توجیه قانونی برای نگهداری این افراد  فوق الذکر، وجود ندارد (منظورم اشرفیها و افرادی هستند که در لیبرتی هستند) و یک چنین حبس و بازداشتی همخوانی با اصول و استانداردهای حقوق بشر و  قانون بین المللی ندارد و به طور مشخص تر، ناقض ماده 9  اعلامیه جهانی حقوق بشر و ماده 9 کنوانسیون سوم حقوق مدنی و سیاسی است».
گزارش می افزاید: «وضعیت ساکنان کمپ لیبرتی همانند وضعیت بازداشتیها یا زندانیان است».
 این سندی است که باید جلسه شما ثبت و منظور شود . آنها اعضای یک گروه کار متعلق به سازمان ملل هستند، آنها متخصص هستند آنها مستقل هستند، آنها توسط شورای حقوق بشر انتخاب شده اند، این نتیجه گیری آنهاست. و من در سی‌ام ماه اوت نزد این گروه کار بودم تا شهادت بدهم که یافته های آنان علی الاطلاق درست است و  کاملا  همسان و هم جهت با  تجربه یی است که من در یونامی داشتم  و  طی سه سال و نیمی که  در اشرف و لیبرتی بوده ام و کار کرده ام شاهد آن بوده ام.
با تشکر از آقای رئیس کمیته و آقای رئیس جلسه ومن آماده ام برای پاسخ دادن به هر گونه سئوالی که بخواهید با من مطرح کنید.
روهرا باکر: بسیار متشکرم، ما باید بطور خلاصه برگزار کنیم چون بعد از آن هم جلسه استماع داریم. شما گفتید که تحت ریاست نماینده ویژه دبیرکل سازمان ملل استقلال خود را در اساس از دست داده بودید و  با توجه به حضور آقای کوبلر، سازمان ملل استقلال خود را در عراق از دست داده است. آیا میتوانید توضیح دهید چگونه  سازمان ملل میتوانست جنبه مستقل داشته باشد، آنهم در  نظامی که مشخص است روز به روز بیشتر بیشتر به خواستهای مالکی تن میدهد و آیا ارزیابی شما اینست که سازمان ملل موجود در آنجا و در رابطه با این دولت مستقلانه عمل نمیکند؟ یا اینکه آنها اکنون به آلت دست دولت عراق تبدیل شده اند؟
بومدرا: بله آقای رئیس، من این را در برابر شما تأکید میکنم که یونامی به هیچ وجه مستقلانه عمل نمیکند به ویژه در هر موضوعی که به اشرف ربط داشته باشد در دفتر نخست وزیر تصمیم گیری میشود  و برخی اوقات هم در سفارت ایران در بغداد.
روهرا باکر: در سفارت ایران در بغداد! فکر میکنم این نکته مهمی برای ماست که زیرش خط بکشیم، پس اجازه بدهید این سؤال را بپرسم، در زمانیکه شما در عراق فعالیت داشتید، آیا بر اساس اطلاعات شما تلاشهایی در زمینه اینکه افراد کمپ اشرف بتوانند به اردن یا قطر یا عربستان سعودی، ترکیه و یا حتی ایالات متحده بروند صورت گرفت؟ آیا چنین راه حلی از جانب سازمان ملل یا ایالات متحده یا خود عراق دنبال میشد؟
بومدرا: آقای رئیس، این در حیطه اختیارات من بود که راههای خروج احتمالی برای این افراد را پیشنهاد بکنم و من در واقع بعد از بحثهای مفصل با همتایان خود در سفارت آمریکا پیشنهاد کردم و هر نوع خروجی را مورد بحث قرار دادم ما خروجیهای متعددی را مورد بررسی قرار دادیم ولی این موارد همیشه از جانب رئیس من رد میشد زیرا هدف از جابجایی این نبود که این افراد یک باره ناپدید بشوند، بلکه یک پروسه ای به اجرا گذاشته شده است که تا حدی مشکوک و خطرناک است. من میخواهم که شما نتیجه گیری خودتان را داشته باشید .
تد پو:
شما فکر میکنید که انگیزه سازمان ملل برای دروغ گفتن چیست؟
بومدرا:
این برای من بسیار مشکل است که درک کنم انگیزه های افراد چیست. بعنوان یک سیاست، نیویورک تمایل داشت بشنود که همه چیز خوب است و همه چیز به صورت خوبی پیش میروند. هنگامی که دبیرکل در حین اجلاس سران اتحادیه عرب به بغداد آمد، او رضایت خود از نحوه انجام مسایل ابراز داشت  و گفت بسیار مفتخر است که نماینده دبیرکل روابط بسیار دوستانه ای با شخص نخست وزیر دارد. لذا، در اینجا موضوعات سیاست مطرح هستند و همینطور  انگیزه های فردی و رویکردهای فردی مطرح هستند. من باید شهادت بدهم که از اولین روزی که نماینده ویژه کوبلر، به بغداد رسید، او به شانه های من زد و گفت «اقای اشرف، سلام»، بدین معنی که من بزودی با تو برخورد خواهم کرد و در حقیقت او با موضوع من برخورد کرد، یعنی به نقطه یی رسید که مرا از هر لیست دریافت کنندگان ایمیل یونامی حذف کرد. به عنوان مسئول پرونده اشرف و رهبر تیم مربوط به اشرف، من هیچ دسترسی به هیچ اطلاعات، گزارش، یا سندی که در مورد اشرف توزیع میکرد نداشتم. نه تنها این، بلکه من از هر دیدار از اشرف و لیبرتی منع شدم. در آن نقطه، من تصمیم به استعفا گرفتم چرا که به نظرم درست نبود  دیگر حقوق بگیرم یعنی فقط در دفتر بمانم و حقوق خیلی خوبی بگیرم. این سزاوار نبود و لذا تصمیم گرفتم که بروم.
تد پو:
 سوال آخر.  شما به این اشاره کردیدکه  من میخواهم شما کمی بیشتر در مورد پشت پرده اینهمه شرارتی که در جریان است، در عراق، توسط نخست وزیر،  در نحوه برخورد با این انسانها در لیبرتی و اشرف، که این پشت پرده همان رژیم ایران  است، توضیح بدهید. به نظر شما نفوذ رژیم ایران بر مالکی در مورد چنین برخورد بدی با اشرفیها چگونه است؟
بومدرا:
باید بگویم که من تنها در مورد ملاقاتهایی صحبت خواهم کرد که شخصا در آن شرکت داشتم و من تقریبا در 5 ملاقات در سفارت  ایران در بغداد شرکت کردم. وقتی ما نزد سفارت رژیم ایران میرویم، آنها نمی‌خواهند صحبت کنند بلکه نتیجه را میخواهند و به شیوه یی کاملا از موضع قدرت، به محضی اینکه ما می نشینیم می پرسند چه کاری انجام داده ای؟ به ما بگو نتیجه چیست؟ و ما همواره به نوعی در یک موضع دفاعی بودیم، موضع عذرخواهی که بگوییم متاسف هستیم، ما داریم روی آن کار میکنیم و نتیجه را به شما اطلاع خواهیم داد. به همین صورت، از موضع قدرت، مشاور امنیت ملی نوری مالکی فالح فیاض است. فالح فیاض فرد تصمیم گیرنده در این پرونده است و او کسی است که نمی‌خواهد بحث کند بلکه فقط می‌خواهد دستور بدهد. او میگوید من نتیجه را میخواهم و من تاریخ می‌خواهم، به من بگو چه زمانی، ما تا ماه دسامبر ضرب الاجل دادیم و از آن گذشته است، ما هیچ تأخیر دیگری را تحمل نمی کنیم، حالا، ما هر روز در بارة این مشکلات می شنویم، در باره آب، در باره دسترسی به دارو و درمان، دسترسی به وکلا، دسترسی به ...، من این سوالات را به‌طور مستقیم با طرف مقابلم مطرح میکردم، شما در مورد سرهنگ حقی و سرهنگ صادق زیاد شنیده اید. من با آنها به‌طور روزانه کار میکردم و به آنها میگفتم به چه دلیل این کارها را میکنید؟ باید بگویم که آنها تصمیم گیرنده نیستند بلکه افسران اجرایی هستند. از تصمیم گیرندگان در این موضوع مشخص، فالح فیاض است و خود نخست وزیر مالکی. بنابراین وقتی من از طرف مقابلم، از افسران اجرایی در مورد این پرونده سوال میکردم، آنها میگفتند ما به شیوه خودمان با آنها (ساکنان) رفتار میکنیم و من به آنها دادگاه اسپانیا را یادآوری کردم. دادگاه مرکزی اسپانیا صادق را در لیست خود به خاطر شکایت علیه او، وارد کرده است. از او سوال میکردم چرا میخواهی بدنام باشی و رفتار جنایتکارانه انجام میدهی؟ او گفت من هیچگاه سفر نمیکنم و هرگز نمی توانند من را بگیرند. او هیچگاه کارهای جنایتکارنه خود را انکار نمیکرد. او با همان طرز فکر خود میگفت من سفر نمیکنم و هرگز من را نخواهند گرفت. روزانه با این نوع افراد باید سر و کله میزدیم. در واقع مدیریت لیبرتی بر عهده صادق است. بنابراین سیاست شان این است، این سیاست مدت طولانی است که اتخاذ شده است، سیاست روشنی است که پایه یی ترین ارزشهای سازمان ملل را نقض میکند و توسط دفتر نخست وزیری تعیین شده است و توسط دو افسر که شما در باره آنها میدانید این سیاست به اجرا گذاشته میشود و ما آنجا تلاش می‌کردیم تا این وآن درعراق را متقاعد کنیم و به خودمان یادآوری میکردیم که ما میهمان عراق هستیم و باید مانند میهمان رفتار کنیم. و الا اگر نخست وزیر از دست ما ناراحت شود باید وسائلمان را جمع و عراق را ترک کنیم.
روهرا باکر: یک فیلمی سالها پیش زمانی که من در کالج بودم بنام Z وجود داشت. آیا به یاد می آورید؟ و اکنون آنچه که شما در باره ماهیت این کارهای سازمان ملل توصیف می‌کنید، قرار بوده که از حقوق بشر در آنجا حفاظت شود!
آقای کارناهان عضو برجسته کنگره نیز به ما پیوستند. آقای کارناهان نیز متاسفانه مانند بسیاری دیگر از نمایندگان کنگره بین برنامه های مختلف در رفت و آمد هستند. آیا نکته ای دارید که مایل باشید بپرسید؟


راس کارناهان - عضو ارشد زیرکمیته نظارت و تحقیقات
من میخواهم از حضور شما در اینجا تشکر کنم، میدانم که بخش دیگری از استماع ادامه دارد، بنابراین سوال خودم را نگه میدارم تا استماع پیش برود و مجددا از اینکه باید بین دو جلسه استماع متفاوت در رفت و برگشت باشم عذر میخواهم، اما خوشحالم که در بخشی از آن حضور دارم.
دینا روهرا باکر: بسیارخوب،  نماینده کنگره جودی چو، شما هم سوال میکنید؟
جودی چو: بله متشکرم. ابتدا میخواهم در مورد شرایط کمپ لیبرتی سوال کنم. شما یکی ازکسانی هستید که ازخارج توانسته اید از کمپ لیبرتی دیدن کنید، شما قبلا آنجا بوده اید. ساکنان اشرف که به آنجا منتقل شده اند شرایط وحشتناکی را در واحدهای آنجا و یک شرایط امنیتی مشابه زندان را توصیف میکنند. امروز ساکنان هنوز نگران فقدان دسترسی به آب و برق هستند اما مقامات آمریکا میگویند چنگی به دل نمیزند، اما قابل زندگی است. وقتی شما از کمپ دیدن کردید و در ابتد قادر بودید مشخص کنید که آیا پایه های انساندوستانه از قبیل آب و برق و سایه موجود است؟ آیا از آن به بعد شما آنجا بوده اید؟ آیا شرایط اصلا تغییری کرده است؟ و آیا شرایط کنونی به شما و استانداردهای انساندوستانه نیاز دارد؟
بومدرا:
متشکرم، بسیار متشکرم. این سوالی است که من در واقع منتظرم بودم که به آن جواب بدهم چرا که از دسامبر که ما بطور واقعی شروع به کار روی پرونده کردیم شروع به گرفتن عکس کردیم و ما باید عکسهایی را انتخاب میکردیم که قابل فروش به اشرفیها و جامعه بین المللی باشد. ما باید به طور خاص انتخاب میکردیم. ما از گوشه ها و صحنه های مشخصی عکس گرفتیم. و این عکسها تعداد زیادی بود و ما باید می‌نشستیم، ما یعنی با کل تصمیم گیران یونامی و سران کل قسمتهای یونامی دور یک میز نشستیم و باید یک یک آنها را بررسی میکردیم. عکسهایی را که جذاب و قابل فروش بودند نگه می داشتیم و آنهایی را که غیرقابل فروش بودند کنار می‌گذاشتیم. و حتی وقتی ما در آنجا بودیم، یک هیئت 8 نفره بودیم و به همه دستور داده شده بود که عکس بگیرند تا وقتی به مقر برمیگردیم آنها را مقایسه کنیم و این کاری بود که ما کردیم و فقط تعدادی از عکسها را انتخاب کردیم. خیلی ساده، در دسامبر 2011 این کمپ کاملا تخریب شد و در 3 دسامبر از سوی نیروهای آمریکایی در عراق به عراقیها تحویل داده شد. من 8 دسامبر در آنجا بودم و متوجه شدم که تمام محل کاملا تخریب و غارت شده بود. من الان در برخی گزارشها در واشنگتن پست میشنوم که سالن غذاخوری  حتی تلویزیونهای مسطح روی دیوار دارد. من میتوانم عکسی به شما نشان بدهم که این تلویزیون مسطح وقتی من از کمپ دیدن کردم خالی بود چرا که به سرقت رفته بود و حالا که اشرفیها پیشرفتهایی را به کمپ آورده اند این را به حساب دولت عراق می‌گذارند. دولت عراق یک پنس هم برای ساکنان کمپ لیبرتی خرج نمیکند، این کار خود ساکنان و مشقت خودشان است و از این رو قطعا از دسامبر تا کنون پیشرفتهایی بوده است اما این به لطف مهمان نوازی دولت عراق نبوده، بلکه دستاوردهای خودشان با هزینه بسیار بالا بوده است چرا که آنها برای همه چیز بیش از قیمت موجود در بازار پرداخت می‌کنند. آنها ایزوله هستند و به بیرون دسترسی ندارند لذا در اساس عراقیها تجار مشخصی را به آنها تحمیل میکنند و این یک داستان طولانی است که نمیخواهم اینجا سرش را باز کنم چون وقت شما را خواهد گرفت اما می‌خواهم به شما بگویم که حتی این تجار بطور خاص توسط نخست وزیری انتخاب میشوند و بعد شما در مورد موضوع اموال می‌شنوید که این تاجر ناگهان ظاهر شد و تبدیل شد به تصمیم گیرنده در مورد آینده اموال اشرفیها در کمپ لیبرتی. وضعیت این است، هر پیشرفتی هم اگر بوده آ‌ن‌را مدیون دولت عراق یا ملل متحد نیستیم، بلکه باید از تحمل سختیها و یا روحیه ما فوق تصور این افراد، تشکر کرد.
جودی چو:  من از طرف ساکنان اشرف رسیدی در دست دارم که نشان میدهد آنها 500000 دلار جهت خرید دستگاه تصفیه کننده آب پرداخت کرده اند این به ساکنان کمک خواهد کرد که به آب تمیز دسترسی داشته باشند اما دولت عراق از آوردن آن به کمپ لیبرتی جلوگیری می کند آنان به این دستگاه نیاز دارند تا آب را تصفیه نمایند آیا آنها نباید بتوانند که وسایلی که به خودشان تعلق را دارد جهت بالا بردن کیفیت زندگی خود در کمپ و بالا بردن کیفیت آب به آنجا بیاورند؟ آیا این استاندارد در کمپ های پناهندگی دیگر در جهان بکار گرفته نمیشود؟
بومدرا :سیاست رسمی دولت عراق بر این اساس است که زندگی را برای آنها غیر قابل تحمل کند. به خاطر داشته باشید که این سیاست رسمی عراق است و مقامات اجرایی در صحنه نیز در این سمت و سو حرکت میکنند بنابر این حتی زمانی که  تعهدات مختلفی میدهند همواره با کارشکنیهای مختلف و تاخیرات مواجه میشود زیرا هدف این است که زندگی را بر آنها غیر قابل تحمل کنند و اراده های آنها را بشکنند. هدف آنها این است که آنقدر فشار بیاورند تا آنها زندگی گروهی را رها کنند و یکی بعد از دیگری به هر سمتی محوشوند.


جودی چو :
یک سوال نهایی در رابطه با مالکیت اموال در کمپ اشرف میخواهم بپرسم. آخرین گروههایی که از کمپ اشرف رفتند میلیونها دلار از اموال خود را جا گذاشتند من این لیست را دیده ام که شامل 1200 ماشین 328 عدد ژنراتور، 2 ایستگاه پمپاژ و تصفیه آب و دهها کارگاه صنعتی و غیره میباشد اما تا کنون دولت عراق به تجار مختلف اجازه ورود و خریداری این اجناس را نداده است و این امر را با مشکلاتی مواجه کرده اند تا ساکنان نتواند بهترین قیمت را در فروش اموال خود دریافت کنند. بنظر شما ایالات متحده و سازمان ملل چکار باید بکنند تا اطمینان حاصل کنند که این افراد امکان فروش اموال خود را دارند و مواردی را که میخواهند به کمپ لیبرتی بیاورند توانایی آن را داشته باشند.


بومدرا:
عراقیها در رابطه با این سیاست مصر هستند و مالکیت همگی آنها براین اموال را به رسمیت نمی شناسند. این مربوط به همه اجناسی است که به افراد تعلق ندارد و عراقیها اصرار دارند که این اموال به عراقیها تعلق دارد و ساکنان اشرف نمی توانند آنها را با خود ببرند. با دخالت سازمان ملل و تمام اعلامیه ها و فعالیتهایی که در این رابطه انجام گرفته است آنها نمی گویند که ما این اقلام را از ساکنان خواهیم گرفت اما آنها شرایطی را پیش می‌آورند که در انتها آنها را از این اقلام و مایملکشان محروم نمایند. در رابطه با تاجرهایی که به ساکنان برای خرید اموالشان تحمیل شده اند این هم طرحی است که گناه را بر گردن ساکنان اشرف بیاندازند و بگویند که آنها موفق به فروش اموالشان نشدند حتی شیوه برخورد با قضیه نیز بر خلاف قوانین پایه یی خرید و فروش سازمان ملل  است . شما باید جهت فروش اموال تبلیغ کنید و در خواستهای متعددی در پاکتهای در بسته دریافت کنید و سپس سه تن از افرادی را که مایل به خرید اجناس هستند انتخاب کنید و از این سه نفر نیز یکنفر را برای فروش نهایی انتخاب کنید. این پروسه انجام نگرفت و این بر خلاف قوانین سازمان ملل است. این سیاستی است که دولت عراق وضع کرده و یونامی از آن حمایت  می کند.

روهراباکر:
برای ثبت می گویم که این شاهد درباره هدف از فعالیتها و قوانین و سیاستهایی وضع شده هنگامی که او برای سازمان ملل کار میکرد شهادت داده است، سیاستها و قوانینی که توسط دولت عراق و مافوقهای وی در سازمان ملل وضع میشد این بود که تلاش کنند زندگی را برای ساکنان کمپ اشرف غیر قابل تحمل کنند.
بنابراین این افراد به عمد شرایطی را  برای رنج بردن این افراد به  وجود می آوردند. این نتیجه عملی کارشان بود..
بومدرا:
درک من همین است، آقای رئیس
روهراباکر:
درک شما از طریق اقدامات شخصی شما، شرایط شخص شما که شما را درست در وسط قرار میدهد...
بومدرا:
به عنوان نفر اصلی درخصوص پرونده اشرف، بله درک من همین است.
روهراباکر:
بنابراین ما مقامات دولتی را داریم، و بگذارید بدانیم که هیچ راه خروجی برای این افراد وجود ندارد به خاطر اینکه دولت ما آنها را لیستگذاری کرده است. بنابراین دولت ما از اینکه آنها آنجا را ترک کنند جلوگیری میکند و عراقیان و سازمان ملل به طور عمدی برای آنها شرایط رنج آور به وجود می آورند.
آیا شما هیچ موقع از نمایندگان دولت آمریکا خواستید که در این شرایط به شما کمک کنند؟
بومدرا:
 من به طور روزانه با مقامات دفتر نخست وزیری عراق در تماس بودم.
روهراباکر:
دفتر نخست وزیر بله،  اما درباره دولت آمریکا چطور؟
بومدرا:
دولت آمریکا در سطح رسمی در چارچوب شغل من نبوده است که با آنها ارتباط متقابل داشته باشم. این نماینده ویژه دبیرکل سازمان ملل است که طرفهای خود را بریف میکند.
روهراباکر:
آیا شما اطلاع دارید که او از آمریکا خواسته باشد که از این رنج جلوگیری کند؟
بومدرا:
سفارت آمریکا همیشه اعلام کرده که ما در پشت یونامی هستیم. ما از هر آنچه که یونامی انجام میدهد حمایت میکنیم.
روهراباکر:
اما شما اکنون شهادت میدهید که سیاست این بود که رنج را برای آنها ایجاد کنیم؟
بومدرا:
بله من این را تأیید می‌کنم.
روهراباکر:
بنابراین ایالات متحده، افرادی که این حمایت از یونامی را از جانب آمریکا برای این سیاست مطرح کردند،  آیا آنها مطلع بودند که سیاست واقعی این نبود که با این افراد به طور درستی رفتار شود بلکه به جای آن آنها را تحت رنج قرار داد.
بومدرا:
در سطح من، تنها افرادی که من با آنها از نزدیک برخورد داشتم طرف حسابهای من در سفارت آمریکا بودند و طرف حسابهای من در نیروهای آمریکایی در کمپ اشرف بودند و من رفتار آنها را تحسین میکنم و من هیچ چیزی برای شکایت کردن ندارم...
روهراباکر:
من درباره رفتار آنها صحبت نمی کنم..
بومدرا:
فراتر از ظرفیت من خواهد بود که  بگویم که چه کسی این اطلاعات را منتقل میکرد..
روهراباکر:
بنابراین شما فقط شهادت میدهید که دولت آمریکا از فعالیتهای سازمان ملل به طور کامل پشتبانی کرد و همچنین شما شهادت میدهید که هدف سازمان ملل و همچنین دولت مالکی این بود که رنج بر این افراد تحمیل کنند.
 پس تشخیص شما این است که معذب کردن ساکنان عمدی بوده است و با تصمیمات دولت مالکی انجام گرفته است و سازمان ملل نیز با این تصمیمات همسو بوده است و دولت ما نیز در جریان قضایا بوده است و هیچ کاری برای جلوگیری از آن انجام نداده است آیا این ارزیابی درست است؟
بومدرا:
هیچ شکی در آن ندارم
روهرا باکر:
خیلی متشکرم از شهادت دادن امروز شما. ما در این مرحله وارد نشست رسمی استماع در رابطه با شکست ایالات متحده در رابطه با موضوع کمپ اشرف خواهیم شد و در ادامه آن در رابطه باوضعیت استراتژیک عراق و منطقه صحبت خواهیم کرد.