الف. پائیزی
5 اکتبر
در روز های پس از خروج مجاهدین از لیست، برخی از رسانه های فارسی زبان که عمدتا ارگان جناح های مشخصی از قدرت های بیگانه نیز هستند، در به در به دنبال این بودند که کسی را پیدا کنند که به عنوان مجاهدین و یا حداقل هوادارانشان جلوی دوربین بیاورند. ولی از آنجایی که این قبیل رسانه ها که عمدتا نگرانی اصلیشان فقط و فقط حفظ نظام است و در مقطع کشتار ساکنین اشرف نیز فعالانه خط "اشرف شکنی" را پیش میبردند، مدتهاست که از جانب مجاهدین و هوادارانشان تحریم شده اند، تلاش هایشان به جایی نرسید.
از آن پس به ناگزیر به افراد دیگری متوسل شدند. اما برخلاف انتظارشان اغلب کسانی که به این شو ها دعوت شدند، به سرعت متوجه زهراگین بودن این"آنتن های مجانی" شده و از شرکت در آن ها سرباز زدند و بعضا حتی با صدور اطلاعیه افشاگرانه، این تلاش ها را رسوا کردند.
در این میان اما، بی بی سی فارسی که از طرف ایرانیان لقب" آیت الله" گرفته است، گوی سبقت از دیگران ربود و به سر هم کردن یک"سریال تلویزیونی" پرداخت. در این سلسلسه شو های رسوا، بی بی سی که رندانه قصد داشت شامورتی بازی اش را به صورت یک "میز گرد بین افراد اپوزیسیون" جا بزند طوری صحنه را چیده بود که در آن بیش از دو نفر حضور داشته باشند. برای اینکار هم افرادی مانند هوشنگ امیر احمدی لابی رژیم در آمریکا که ابلهانه هرجا که ظاهر میشود قبل از هر چیز ارادتش به احمدی نژاد و سفر چند روز پیشش به تهران را یادآوری میکند، و علی کشتگر که از کهنه پاسداران سیاسی آخوندهاست و بیلان همکاری های خیانت بارش با رژیم جهل و جنایت بر همه آشکار است، ویا حسین باقرزاده که دشمنی قدیمی اش با مجاهدین نقل محافل است ولی کسی از او فعالیت آشکاری علیه آخوندها ندیده است را به عنوان افراد مخالف رژیم، وارد معرکه کرده بود.
برای خالی نبودن عریضه نیز جای خالی مجاهدین را با تحلیل گری پر کرده بود که هرچند که در مقام دفاع از مجاهدین بر می آمد، اما نفس حضورش در برنامه ای که سراپا آلوده به رژیم بود، البته که نقض غرض بود وصد البته که مجاهدین به چنین دفاعی بی نیازبودند چرا که بی شک خود بهتر از هرکس مدافع خویشند.
مجریان این شوها اما، از این طریق به دنبال ترویج خطی بودند که بر دو محور استوار بود:
1-تصمیم به خروج از لیست یک تصمیم سیاسی است. دولت اوباما مجاهدین را به این دلیل از لیست بیرون آورده است که از آنها به عنوان یک ابزار فشار بر رژیم ایران استفاده کند تا از بمب اتمی دست بردارند.
2- مجاهدین از این پس باید تغییر کنند و از "گذشته "خشونت بارشان" فاصله بگیرند و "دمکراتیک" شوند. تنها در این صورت است که "سایر نیروهای اوپوزیسیون" آنها را در میان خود خواهند پذیرفت.
مجریان این معرکه گیری ها، که هم نشان از شیادی آخوند خاتمی دارند و هم از دروغگویی و وقاحت احمدی نژاد، تلاش کردند این واقعیت که خانم کلینتون تنها برای جلوگیری از آبروریزی بیشتر، به حکم دادگاه فدرال گردن نهاد و البته تا آخرین لحظه ممکن هم در برابر این حکم مقاومت کرد و حتی پای بانکی مون را هم وسط کشید تا فشار بر اشرف و لیبرتی را به حداکثر برساند و از این طریق مجاهدین را وادار به عقب نشینی کند را، لاپوشانی کنند.
آنها به دنبال این هستند که از یکسو شکست سیاست های استعمار در مقابل اراده مردم ایران را پنهان کنند و ازسوی دیگر چهره مقاومت را نه آنگونه که هست یعنی یک تشکیلات مستقل قدرتمند، بلکه یک سازمان آلت دست، جلوه دهند.
درباره خواب های پنبه دانه ای "تغییر مجاهدین" حضرات، که معنایش وادادگی و توسل به "مبارزه بی هزینه"، آنهم با "اجازه بزرگترهایی" که عمدتا تا دیروز جزء "بچه های خوب سپاه" بوده اند، نیز تنها به این جمله تاریخی آقای مسعود رجوی، رهبر مقاومت، اکتفا میکنم که گفت "وقتی میگوئیم سرنگونی، یعنی سرنگونی، سرنگونی، سرنگونی و تا به آخر هم پای آن ایستاده ایم". حال تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.