به صحنه آمدن خامنهای علل و بازتابها
ورود خامنهای به دعوای سران سه قوه رژیم در شرایط و مختصات فعلی نظام آیا برای ولی فقیه از جنس کلان هزینه است یا از جنس مهار و پیشگیری از این هزینه استراتژیک؟ قبل از آن آیا این ورود، اجبار ولی فقیه بود یا از جنس مدیریت بحران …؟
در رابطه با به صحنه آمدن خامنه ای در شرایط فعلی نظام؛ قطعا هیچ کس این را در اعداد همه توپ وتشرهای نوبه ای و مرحلهیی و تیغ کشیهای قبلی ولی فقیه و مواردی که لازم بود خودش برای برگرداندن تعادل درون رژیم برای امکان مقابله با بیرون؛ دخالت کند؛ نمی گذارد. زیرا به چند علت به صحنه آمدن خامنه ای مطلقا به نفع خودش به صفت ولیفقیه و عنصر کانونی در ادامه بقای نظام؛ نبود:
اولاـ اکنون دعوا بین مثلا باند خامنه ای با باندهای دیگر درون نظام نیست. طرفی که می خواهد او را سرجای خودش بنشاند احمدی نژاد است که تا به حال تحملش کرده نه به خاطر خودش به خاطر با ثبات نشان دادن رژیم و پیش بردن خط سرکوب درداخل کشور و مهار بحرانهایی که در داخل و خارج رژیم را محاصره کرده و ضمنا مرحله وصله پینه آنها هم گذشته است به همین دلیل علنی شدن این دعوا؛ مرحله وخامت را ارتقا می دهد و قانونمند، وارد دوران جدیدتری از فروپاشی می کند که برای رژیم ولایت اجتناب ناپذیر است.
ثانیاـ اگر بعد از وارد شدن خامنهای احمدی نژاد کوتاه نیاید؛ یعنی اگر طرف مقابل اعلام اطاعت مطلق نکند (همان چیزی که با جوابی که احمدی نژاد داد اتفاق افتاد)؛ نتیجه تماما در خدمت شدت گرفتن بحران در مداری بالاتر و بلافصل این می شود که مردم میفهمند فراتر از طلسم شکستگی(عطف به بیرون نظام)؛ نزدیکترین عناصر باند ولی فقیه دردرون خودش پشمی به کلاهش نمیبینند و در درونی ترین باند و بالاترین نقطه نظام؛ یک پاسدار دوزاری که ولی فقیه به عنوان عنتر خودش برای حل مشکل چند سرگی نظام او را سرکار آورده؛ برایش گربه دور زدن ولی فقیه و زیر بار او نرفتن را؛ می رقصاند. آن هم پس از آن که در جریان آن یکپایگی که او را روی کار آورده؛ ولی فقیه قیمت استراتژیک داده و لرزه قیام 88 و پس لرزههایش را تا امروز یدک کشیده است. در نتیجه با شاخ شدن عنتر در برابر لوطی «طرفهای اصلی» در مقابله با جمهوری جنایت آخوندی؛ یعنی مردم به جان آمده؛ قطعا بی پرواتر و زودتر به خیابانها خواهند آمد. به همین دلیل است که سیدشریف حسینی عضو هیات رییسه مجلس ارتجاع می گوید: هشدار رهبر انقلاب آخرین خط نهایی برای سران قوا بود تا دست از اختلاف حتی در اعلام سلیقه هم بردارند...عیان کردن اختلافات قوا سم مهلک است (اعتماد14آبان)
ثالثا ـ اگر این ورود علنی خامنهای، «ختم به خیر»ی که ولی فقیه و باندهایش انتظارش را داشتند، نشود؛ با توجه به مرحله رژیم؛ و الزام شدیدترین تیغ کشی خامنه ای واتمام حجت از آخر خط یعنی به کاربردن لفظ «خیانت» برای احمدی نژاد؛ دیگر تضادها حتی در نقطه فعلی نمی ماند و به نوعی بی دنده وترمز سرنگونی رژیم را در سراشیبی می اندازد و سرعت می دهد.
به همین دلیل خامنه ای ابا داشت از این که در دعوای احمدی نژاد با خودش علنی ظاهر شود و مطلقا به نفع رژیم نبود.
به همین دلیل تا به حال خامنه ای سعی کرده بود پشت پرده ادامه بدهد. امری که بروجردی رئیس کمیسیون مجلس هم به آن اشاره کرد و گفت: متأسفانه اختلاف میان قوا در چند وقت اخیر رسانهیی شد و مقام معظم رهبری ناگزیر شدند که یک تذکر جدی به سران قوا دهند(مهر11آبان). حرف خامنه ای خیلی روشن بود. حرف عبارت بود از ورود به مرحله پایانی و خطیر بودن وضعیت رژیم و ناتوانی رژیم برای مهار بازتاب تضادهای درونیش در شرایط انفجاری جامعه. به همین دلیل بعد از این دعوا یا یکی از دو طرف باید خاک شود یعنی کامل کوتاه بیاید یا کشمکش بین احمدی نژاد و خود ولی فقیه وارد مرحله خطرناکتری برای نظام خواهد شد. مرحله بالاترین خسارت برای رژیم و بیشترین منفعت برای مردم از بابت سرنگونی و شعلهور شدن آتش قیام البته این بار در نفی تمام عیار نکبت بی هزینگی سبز لجنی و با تنها اهرم چاره ساز برای جاروی رژیم با همه باندها و دستجاتش یعنی ارتش آزادی. حالا با این مفروضات یک بار دیگر به این دعوا نگاه می کنیم:
خامنهای خطاب به مشخصا احمدی نژاد و بقیه افراد باند خودش گفت: جنگ پنهان درون رژیم را نگذارید مردم بفهمند.با صریحترین و البته رسواترین کلمات گفت اختلافات را نباید علنی کنید و مردم نباید بفهمند. تبعا به این دلیل که خطرناکترین جایی که این بحران در بالای نظام و بهم خوردن تعادل؛ محصول اجتماعیش را می دهد؛ چالش نمایش انتخابات رژیم است؛ علنی کردن تضادها تا روز انتخابات را خیانت نامید. «دستور»ی هم گفت. یعنی قیمت را از خودش داد که این ریسک بالا را داشت که اگر کسی اطاعت نکند پیامش به مردم این است که ولی فقیه بی ولیفقیه.
در این ریسک ولی فقیه مشخص بود که دو راس لاریجانی که در موقعیتی قرار ندارند که لازم باشد خامنهای برای آنها علنی تیغ بکشد و این طور خودش را در معرض نابودی قرار بدهد؛ حرف با احمدی نژاد بود. وقتی هم که صادق لاریجانی نامه خیلی محرمانه به احمدی نژاد نوشت؛ قصدش علنی کردن نبود ولی احمدی نژاد بود که نامه خیلی محرمانه را علنی کرد. جواب نامه احمدی نژاد را هم که صادق لاریجانی علنی نوشت؛ علیالقاعده نباید خارج از دستور خامنه ای باشد چون باید در مقابل احمدی نژاد حرکتی انجام میشد تا شاید تاثیر کند و لازم نباشد خامنهای قیمت کلان از خودش بدهد. اما رژیم درمرحله ایست که هم سکوت ولی فقیه به زیانش است هم جواب دادن. به همین دلیل نامه علنی صادق لاریجانی به احمدی نژاد هم بحران راس نظام را وخیمتر کرد و خامنه ای مجبور شد با همه قیمتی که برای کل نظامش داشت وارد شود. البته ولی فقیه ریسک وارد شدن علنی خودش را هم می داند ولی آیا چارهیی دارد؟خیر.
در مرحله سرنگونی؛ خامنه ای حتی در معرض انتخاب بین بد و بدتر هم نیست بلکه مصداق «الغریق یتشبث به کل حشیش» است…یعنی رژیمی که وارد مرحله سرنگونی شده؛ دیگر تحولات و فرآیند بحرانهارا؛ از جمله بحران درونی باند خودش را که ویران کننده تر از همه بحرانهایش است؛ نمی تواند مهار کند و با طراحی از این ستون به آن ستون پیش ببرد. قانونمندی مرحله سرنگونی به معنی مرحله غیرقابل مهار بودن تضادها فراتر از خواست و حتی تلاش ولیفقیه و راه حلهایش؛ عمل می کند و ولی فقیه غریق؛ مجبور است هرریسکی را به مثابه چنگ زدن به هرخاشاکی در گرداب سرنگونی؛ به عنوان تنها راه ممکن؛ بپذیرد.
در همین رابطه و به دلیل عملکرد این قانونمندی؛ این که احمدی نژاد نامه خیلی محرمانه صادق لاریجانی را علنی جواب میدهد هم قابل فهم است. آیا پاسدار هزارتیر بیگدار به آب می زند؟ مطلقا خیر. احمدی نژاد به خوبی واقف است که ولیفقیه دیگر در موقعیت قبلی نیست. یعنی وارد مرحله بعد از طلسم شکستگی شده. یعنی مرحله از دست دادن سلطه ولی فقیه بر باندهای درون خودش است به دلیل بحرانهایی که از داخل و خارج احاطهاش کرده است. جواب احمدی نژاد به خامنهای آن هم دو روز بعد از تیغ کشی ولی فقیه و با تهدید و فشار از این سو و آن سو برای جواب گرفتن از احمدی نژاد؛ بیان ورود بحران درونی رژیم به مرحله وخامت بارتر از قبل به معنی سفت شدن بیشتر پای مرحله سرنگونی و بازگشت ناپذیریش بود. در واقع در این مرحله ولی فقیه مطلقا راه عقب نشینی یا پیشروی، ندارد. به این دلیل که عقب نشینی یعنی خوردن جام زهر و یعنی میدان دادن به قیام مردم و پیشروی هم یعنی ادامه شدیدتر همین سیاستهایی که تا اینجا آمده که دیگر نه به لحاظ بین المللی و نه داخلی زمینه اش نیست و هیچ کار نکرده ای باقی نگذاشته ولی فایده نداشته که بازهم نتیجه یعنی بسته شدن دفتر نظام جهل و جنایت با قیام مردم. این را احمدی نژاد بهتر از هرکس می داند و ضمنا چشمانداز پایان نظام برایش کاملا روشن است؛ به همین دلیل فهوای جواب احمدی نژاد به خامنهای محصول و برآیند دوران سراشیب و سرنگونی نظام ولایت است. احمدی نژاد کاملا آگاهانه و فراتر از منت بر سر ولی فقیه مفلوک، با توسری به او می گوید: دولت او «مانند گذشته»!! و برای مصالح کشور، همه نامهربانیها را صبورانه تحمل خواهد کرد.
بعد هم برای اختیارات رئیس جمهور در برابر ولی فقیه با این جملات خط و نشان کشید که: «مطمئن هستم که جنابعالی بر پاسداری قاطع از قانون اساسی و به ویژه از حقوق اساسی ملت و همچنین صیانت از جایگاه رفیع رئیسجمهوری منتخب ملت که بالاترین مقام رسمی کشور پس از رهبری و مجری قانون اساسی است، تأکید دارید و با هر اقدامی که اختیارات و مسئولیتهای مهم او را مخدوش نماید، مخالفید». و در ادامه با نیش به خامنهای بابت کارهای نکرده او افزود: اینجانب و همکارانم در دولت … تمام توان خود را بهطور شبانه روزی به کار بستهایم لیکن ابعاد مسأله و اهمیت موضوع مستلزم حضور همه قوا و مسئولیت پذیری و همکاری و همراهی آنان با دولت است!! این جواب احمدی نژاد البته بعد از این بود که دو راس لاریجانی صادق لاریجانی رئیس قوه قضاییه و علی لاریجانی رئیس قوه مقننه با نوشتن نامههای جداگانه از سخنان او ستایش کردند و مجیز خامنه ای را برای درکرنر گذاشتن احمدی نژاد گفتند و بخصوص به این دلیل که می دانستند دیگر ورود ولیفقیه یعنی آخرین تیر ترکش نظام.
صادق لاریجانی به خامنه ای نوشت'پیام وحدتبخش' او را با 'جان و دل' دریافت کرده است. علی لاریجانی، رئیس مجلس رژیم هم در نامهیی 'رهنمودهای ناصحانه و خیرخواهانه' آیتالله خامنهای را سنجیده دانست و بر واجب بودن رعایت دستورات رهبر ایران تأکید کرد. ولی احمدی نژاد با تعلل دو روزه آن چه را گفت که بیان مرحله رژیم بود. بروجردی رئیس کمیسیون امنیت مجلس رژیم تعلل احمدی نژاد را که خودش یکی از قویترین دلایل درهم شکستگی ولی فقیه بود؛ برای فشار روی احمدی نژاد به رخش کشید تا شاید از شدت فاجعه کم کند. بروجردی گفت: «مسالهیی که مایه خوشبختی و خوشنودی است این است که با فاصله کوتاهی روسای قوای مقننه و قضاییه در نامهیی مکتوب به ندای رهبر معظم انقلاب لبیک گفتند… هماکنون افکار عمومی منتظر این است که رئیسجمهور نیز بهعنوان رئیس قوه مجریه کار مشابهی را انجام دهد و نامهیی را خطاب به رهبر معظم انقلاب بنویسد و ما شاهد انسجام در سطح سران قوا باشیم»… اما پاسخ احمدی نژاد نه تنها آن نبود که ولی فقیه امیدش را داشت و بروجردی وعده می داد بابت آن او را در مجلس مورد سوال قرار نخواهند داد؛ بلکه فراتر از آن؛ نشان داد که بحران راس رژیم وارد مرحله جدیدی شده است که البته عواقب خودش را قانونمند با خودش خواهد داشت یعنی تشدید درهم شکننده بحران در راس نظام.
دو روز پس از هشدارهای شدید اللحن خامنه ای ولی فقیه ارتجاع به سران قوای نظام برای جلوگیری از علنی کردن اختلافات درمان ناپذیر باندهای رژیم، لاریجانی رئیس مجلس آخوندی در سفر به اصفهان؛ بار دیگر استیضاح وزیران کابینه احمدی نژاد را پیش کشید و گفت اگر وزیری تعلل کند مجلس او را استیضاح خواهد کرد. رئیس مجلس آخوندی افزود: قوه مجریه باید در چارچوب قانون و با کمک وزرا، خدمات مختلف را در اختیار مردم قرار دهند و قوه مقننه نیز باید ضمن تدوین قوانین، بر عملکرد مسوولان اجرایی نظارت داشته باشد و اگر این مسوولان تخلفی کردند سریعا برخورد کند…
صفارهرندی وزیر سابق ارشاد و عضو مصلحت نظام آخوندی گفت: در میان نامههای ارسالی سران قوا، نامه محمود احمدینژاد ... رنگ و بویی دیگر داشت( اعتماد14آبان).روزنامه جمهوری اسلامی نوشت: اما ویژگی اختصاصی نامه رئیسجمهور به رهبری، ... اینست که ایشان در نامه خود، تلاش کردهاند در اختلافات مورد نظر، خود را حق به جانب جلوه دهند و به اصطلاح معروف، وسط دعوا نرخ را هم معین کنند! (روزنامه جمهوری اسلامی 14آبان) حدادعادل، رئیس فراکسیون اصولگرایان در مجلس ارتجاع گفت: حاشیهسازی در این شرایط کاری عقلانی نیست...ما از آقای احمدینژاد خواستیم از اقدامات حاشیهساز خودداری کنند. احمدینژاد نیز قولهایی به ما داد اما روز بعد آن نامه را منتشر کرد(اعتماد14آبان). رئیس کمیسیون بهداشت مجلس ارتجاع گفت : احمدینژاد باید مانند دیگر سران قوا اعتقادی بیچون و چرا به رهبری داشته باشد و برخی مسائلی که ایشان به رهبر انقلاب مطرح کردند نوعی شرطگذاری است که ما آن را نمیپذیریم(اعتماد14آبان). تلویزیون رژیم نامة جوابیة احمدینژاد به خامنهای را سانسور کرد و طرح سؤال از احمدی نژاد در مجلس که برخیها معتقد بودند باید با توجه حرفهای خامنه ای عطایش را به لقایش به دلیل کاری که جوابهای احمدی نژاد روی دست رژیم می گذارد؛ ببخشند، دوباره بالاجبار فعال شد و محمد دهقان یکی از اعضای هیأترئیسه مجلس ارتجاع از درخواست مجلسیان برای پرونده قضایی درست کردن برای احمدی نژاد خبر داد و گفت: به جای سؤال از رئیسجمهور، ”طرح بررسی تخلفات دولت و رئیسجمهور“ و ارسال پرونده آن به قوه قضاییه طرفداران زیادی در مجلس دارد. (بی بی سی10آبان) روز11آبان یک روز قبل از پاسخ احمدی نژاد به خامنه ای؛ بروجردی رئیس کمیسیون امنیت رژیم گفت: بنده فکر میکنم به سمت لغو سؤال از رئیسجمهور پیش برویم؛ چرا که بنده از ابتدا هم معتقد بودم سوالاتی که از رئیسجمهور مطرح است باید در جلسات مشترک و یا نمایندگان سوالکننده در جلسه مشترک با آقای رئیسجمهور مطرح کنند(خبرگزاری مهر11آبان) و دو روز بعد از انتشار پاسخ احمدی نژاد؛ مجلس ارتجاع به رغم توصیه های ولی فقیه صحنه درگیری باندهای درونی رژیم بود. طرح سؤال از پاسدار احمدینژاد با 77امضا اعلام وصول و قرائت شد و عده یی در اعتراض به اعلام وصول طرح سؤال از احمدی نژاد، صحن مجلس را ترک کردند(فارس14آبان) …و این رشتهیی است که سر درازش تا نقطه پایان بر رژیم ادامه خواهد یافت…
این مرحله رژیم البته مرهون کار کارستان و 31 ساله تنها نیروی سرنگون کننده و جانفشانی مقاومتی است که از اصولش سرسوزنی کوتاه نیامده؛ و فروپاشی و ورود به مرحله سرنگونی را از بیرون این رژیم به آن تحمیل کرده وبرایش رقم زده است. امری که مطلقا خود بخودی نبوده و نمی توانسته است باشد. به ویژه آن که در رویارویی با این رژیم؛ جبهه هماوردی برای مقاومت سرفراز مردم ایران تنها رژیمی به سفاکیت رژیم جنایتکار آخوندی نبوده بلکه از رژیم شروع می شده و تاگستره بی انتهای سیاست استمالت و همدستی با رژیم؛ در پهنای باندی به وسعت غرب و شرق عالم ادامه داشته است. این مسیر البته محصول طی طریق در مسیری است که ثانیه به ثانیه31سال سراسر رنج و خون بهای آن بوده است. کاری به اندازه یک تاریخ فدا و ایستادگی سرفرازانه که برآیند تمام ظرفیتها و راه حلهای درون نظام را برای مقابله با تک تک بحرانهایش؛ به صفر رسانده است وقطعا که با الگوی جاودان ایستادگی اشرفی و ارتش آزادی در قیام و خیزش جوانان و مردم ایران؛ پایان عمرننگین رژیم آخوندی را خواهد نوشت.
م. آزاده
14 آبان 1391