از بدو هجوم جرثومه جاهلیت، جنایت و فساد که با یاری تجار جهانخوار جهاندار و با سزارین سیاسی بر سر مردم ایران آوار گردید، همزاد هیولایی بنیاد گرای او نیز اختاپوس وار بازوهای دراز مرگ و جنون را ابتدا در کشورهای مجاور و سپس در منطقه و سرتاسر گیتی نیز به سرعت گسترد تا با کشتار، ترور یا جنگ افروزی، ریشه انسان معاصر، رسم انسانیت و فرهنگ بشری را یکسره سوزانده و نابود کند. بجز این اما وقتی ” بوش پسر “ هم با کینه شخصی به دل از رهبر سابق عراق ـ بی قضاوت درباره دیکتاتور بودن یا نبودن او که بر عهده مردم و تاریخ عراق است ـ و برای انتقام جویی از شکست ” بابا “ در نابودی دولت سابق این کشور، آنجا را با همه ویژگی تاریخی و سنت های دیرپای فرهنگی به خون و آتش کشید تا دموکراسی فعلی از نوع ” بوش ها “ آنجا برقرار شود، در واقع امر هم والاترین ودیعه تمدن کهن انسان و سرزمین خدایان باستانی را یکجا به کام شیاطین عمامه بسر فروریخت و هم با این جنگ جهنمی ـ که یک روز حدود یک میلیارد مردم دنیا به آن گفتند ” نه “ و ” بوش پسر “ گفت ” آری “ ـ، بازوهای دراز اختاپوس بنیادگرایی علاوه بر کشورهای همسایه بر لبنان، فلسطین و دیگر کشورها نیز بیش از پیش چنگ انداخت و تروریسم و توحش ناشی از آن در بسیار جای جهان، قربانی گرفت و خون بی گناهان بر زمین ریخت. در این میان البته بی عملی و بعضا سکوت گزنده اکثر دکه داران سیاسی و سیاستمداران بی جربزه حتی پس از بسررسیدن دوران زمامداری ” بوش پسر“ و همچنان رها کردن عراق در چنگال جلادان بنیادگرای جهان گشا، ابعاد صدور تروریسم و بنیاد گرایی اسلامی را تا حد فاجعه بی بازگشت جهانی توسعه داده و خواهد داد تا وقتی که تنها ابر قدرت موجود و هم بسیاری کشورهای سود و سهام نیز با ادامه چشم پوشی بر این امر و بی توجه کافی و ضروری به تهدیدات و عملکردهای فاشیسم مذهبی ایران، همچنان آلوده به خواب عمدی خرگوشی، بی اعتنا و چشم بسته به اینکه هم ” عراق ساخت امریکا “ تماما تیول رژیم هار ملایان شده و هم بی هیچ اقدام صحیح اساسی در برابر خطرات افزوده و آتی این هیولای جهانخوار ـ که بر طبق اسناد دقیق رسمی بزودی با چاشنی بمب اتمی هم آراسته خواهد شد ـ، تنها این اواخر گاهگاهی با اعمال بعضی تحریم ها اما دائما با پرگویی های تهی از معنای مشخص و اساسی که همانا تغییر رژیم در تمامیت آنست، بیشتر دنبال یافتن راه های جدید مماشات با قاتلان مردم ایران و جهان میباشند بی توجه به اینکه البته رژیم فاشیست آخوندی نیز بنا بر شرایط سخت درهم پاشیده خود، آغاز فاز فروپاشی و هراس از سرنگونی آخر بهرحال اینک تنها راه برون رفت از این باتلاق مرگزا را همزمان در سرکوب، شکنجه واعدام بی امان زندانیان سیاسی و مردم بی گناه و ستمدیده میهن و در تشدید ابعاد آشوب و جنون کشتار در سوریه، غزه، لبنان و........می یابد تا بحران های فزاینده لاعلاج داخل را ناچار برای بقای کوتاه مدت خود هم که شده به خارج از ایران سرریز کند. تازه چنانچه این رژیم هرچه زودتر مهار و سرنگون نشود، ” بهار عرب “ را نیز در کشورهایی که هنوز بر سر دوراهی انتخاب صحیح و ندانم کاریهای سیاسی هستند، با تداوم صدور خشونت و ترور بی ثبات کرده و به آشوب دایم خواهد کشید.
حالا میماند اینکه در زمانه ی تهی از آرمان که امور جهان جز بر روابط نامربوط و قدرت و پول نمی چرخد، عدالت و انسانیت در چرخه این گردش ناهنجار آنهم نه بطور استثنا بلکه طبق قاعده جاری، فاقد ارزش و معنا و لگد مال می گردد و سرنوشت بشر جز با نشخوار واژه های خالی از عمل شرافتمندانه بر زبان جهانمردان یاوه سرا جاری نمی شود، چنانچه پدیده ای غول آسا و سمج و در تمامیت معنا در چالش و نبرد دائم با پلشتی ها ورذالت های متداول روزگار نبود که دلیرانه در مکاره بازار سیاست آلوده به تجارت نامشروع قد علم کند و به بهای جان، جوانی و خانمان چنگ در چنگ هیولای هار دوران گردد تا شرف و ارزش غصب شده زندگی و انسان را بی چشمداشت از چنگال وطن فروشان دین ستیز باز ستاند، راستی کدام افق و چشم انداز روشن دیگر باقی می ماند تا با انگیزه آن زندگی را بتوان در حصار جهنم جاری تاب آورد و امید فرارسیدن روزگاری بی جنون و توحش بنیاد گرایی، فساد دامنگیر و ظلم وبی عدالتی را از دست نداد. باین ترتیب فکر می کنم از قضا پدیده انگیزاننده و چشم انداز روشنی که با اتکا به آن میتوان با ارتجاع جهنمی ضد انسان، فرهنگ و مذهب درافتاد، غول وحشی و افسار گسیخته بنیادگرایی را یکسره در بند و نابود نمود و سایه گسترده و شوم فاشیست های دستار برسر را از سر مردم ایران و جهان یکجا برکند، همانا مقاومت سازمانیافته سراسری و سراسر آکنده از رشادت و جانفشانی، در بلندای قله آن مجاهدین خلق و بویژه با حضور زنی مسلمان در رهبری سیاسی و آرمانی آن میباشد که با اعتقادات مذهبی اما عمیقا رودررو و در تضاد تمام با فاشیسم دینی، بارها برنامه دولت موقت ایران فردا را در چارچوب حکومتی سکولار و کاملا متعهد به جدایی دین از دولت اعلام کرده که ضمن جلب نظر و توجه بسیاری از جوامع مسلمان جهان، مورد استقبال و تشویق روشنفکران و سیاستمداران مترقی و آزاد اندیشان نیز قرار گرفته است. تنوع سیاسی وعقیدتی و تداوم جنبش مقاومت سراسری ایران بخصوص درخلاء اسفبار هر جنبش جدی، مترقی و متشکل دیگر از این نوع، نقش شاخص آنرا بسان تنها ” آلترناتیو پادزهر“ بنیادگرایی، امروزه تا آن اندازه برجسته نموده که چه بسا بعضی کشورهای مسلمان نیز آنرا بعنوان الگویی نو و مؤثر مورد نظر و برداشت قرار دهند. در ایران اسیر اما بخشی از توده های مردم ما که با اعتقادات دینی یا دیگر گرایش های مذهبی و از زاویه باورهای قومی و فرهنگی بهرحال آداب و مناسک سنتی را پیوسته آزاد و دلخواسته برگزار می کردند، سالهاست که بعلت مذهب گزیدگی ناشی از رذالت پیشگی و شیادی دین فروشان فاشیست و تهدید، ارعاب وسرکوب آنها، مراسم و مناسک مذهبی و سنتی را نیز عمدا در تضاد با دستار برسران و مهره های هرزه آنان، درخلوت خصوصی خانه ها یا جمع پنهان خانوادگی دور از چشمان دریده اراذل رژیم برگزار می کنند تا شارلاتانیسم حاکم بر تجمعات مذهبی رژیم و ایادی اش دامنشان را نیالاید.
آنچه اما در حال حاضر شرایط ایران و وظایف مردم بجان آمده از ستم ملایان را بخصوص با توجه به وقایع روز در منطقه و جهان، برجسته و حساس می سازد، ضرورت برخاستن و قیام با اتکا به حضور مقاومت دیرپا و پیروزی های اخیر آن و بخصوص ایستادگی و نبرد غول آسا و بی وقفه دلاوران اشرف و لیبرتی با جلاد ایران و جاش عراقی آن و مرور فرمان رهبر مقاومت برای تشکیل یکان های ارتش آزادیست که بی شک سرمشق روزهای آتی برخاستن زنان وجوانان اشرف نشان و مردم دلیر میهن خواهد بود تا در بهار آزادی ایران و ساده ترین وجه آن، هیچکس هم دیگر برای ابراز هر عقیده و مرام یا انجام هر مراسم و آداب خصوصی و خودخواسته ناچار توی کنج خانه و دور از انظار پنهان نشود.