در کلن بودیم برای شرکت در چهل و دومین سالگرد حماسه و رستاخیز سیاهکل که سازمان چریکهای فدایی خلق ایران برگزارمیکرد که خبر رسید: "حمله سحرگاهی به زندان لیبرتی در عراق با موشک و خمپاره"، جاودان شدن شش ستاره ی درخشان دیگر در آسمان سرزمین اسیرایران، پوران نجفی، یحیا نظری، اکبرعزیزی، مصطفا خسروی، مهدی عابد و هادی سمیعی و ده ها زخمی.
طنز تاریخ غم انگیز و تماشایی است. آزادهگان اشرفی حتا در بیرون از مرزهای سرزمین خود در زندانی به نام "آزادی" اسیرمیشوند تا رژیم جمهوری اسلامی با دست¬های باز و با همکاری با حاکمان وابسته ی عراقی خود، آنها را به موشک و خمپاره ببندد. جایی که حتا نام زندان را هم بر آن نمی توان گذاشت. اسارتگاهی است که اردوگاه های مرگ را در دوران نازیسم به خاطر میآورد. در اردوگاههای مرگ نازی حتا اسیران را خمپاره باران نمی کردند. همین دیروز بود که با حمله ای وحشیانه به این رزمندگان برای آزادی، در شهر اشرف، ده ها تن را کشتند و دهها تن را زخمی کردند. جهان، با چشم های باز اما کور، در کمال خونسردی و در سکوت همچنان تماشاگر جنایت است و چه کسی می تواند مدعی شود که تماشاگر بی عمل دستیار جنایتکار نیست؟
رژیم سراپا فاسد و سیاه درمانده است. نفس هایش به شماره افتاده. روزانه با اعدام و دستگیری، به هزار نام و عنوان و بهانه در داخل ایران میکوشد که دوام خود را برای روزی دیگر تضمین کند. خیزش در راه است. بهار ایران دارد فرا میرسد. سوداگران مرگ جمهوری اسلامی راهی جز سقوط به گورستان تاریخ ندارند. حتا یک نفس یک آزدیخواه نوید آزادی است و تضمین کننده ی سرنگونی سوداگران مرگ جمهوری اسلامی.
تبهکار! اشرفیان در راهند. ما در راهیم. انقلاب و آزادی در راه است. وجود هر ستاره در آسمان آزادی تولد هزار ستاره در زمین است و هر ستاره در زمین ناقوس مرگ تو!
11 فوریه 2013