خانم مرجان: حضور زنان در جنبش مقاومت یک ضرورت حیاتی

مصاحبه سایت همبستگی با خانم مرجان به مناسبت روز جهانی زن

سوال یک: خانم مرجان با تشکر از حضورتان در این مصاحبه، شما شرایط زنان در جامعه تحت حاکمیت رژیم زن ستیز آخوندی را چگونه می بینید؟
جواب: در طول مبارزات خونین ملت ایران با رژیم دیکتاتوری سلطنتی که منجر به پیروزی انقلاب شد به شهادت فیلمها وگزارشات و عکسهای پخش شده توسط رسانه های داخلی و بین المللی، زنان اگر نخواهم ادعا کنم که در صف اول، حتما همدوش و در کنار مردان در تمامی جبهه ها حضوری بسیار فعال داشتند. اما بعد از سرنگونی شاه و حاکم شدن رژیم آخوندی (علت و علل این غصب حاکمیت بحثی همه جانبه را طلب می کند که خارج از موضوع این سوال است) باید بگویم اولین تهاجم به حقوق و آزادیهای زنان البته بعد از منکوب کردن و به حاشیه کشاندن هنرمندان با شعار یا روسری یا توسری توسط چماقداران رژیم شروع شد و این ابتدای کار بود. حذف زنان از مشاغل کلیدی، تفکیک و جداسازی دانشجویان دختر و پسر، و زنانه مردانه کردن اتوبوسها و وسایل نقلیه و ...، اجزای طرح آرام آرام به حاشیه راندن و دور کردن زنان از متن جامعه بود و نهایتا منجر به حذف قانون حمایت خانواده و رسمیت دادن و قانونی کردن تعدد زوجات و چند همسری و توهین به کرامت انسانی زنان با قانونی کردن صیغه های چند ساعته زنان برای عشرت طلبی مردسالارانه شد. کار حتی بجایی کشید که در مراکز مقدسه قم و مشهد دفاتری بصورت رسمی با تهیه آلبومهایی از دختران کم سن و سال تا زنان پا به سن گذاشته محتاج جهت این جنایت غیرانسانی، تحت ریاست یک آخوند از خدا بی خبر بازکرده اند. ماحصل بایستی با تاسف بگویم در حال حاضر شرایط زیستی زنان ایران علیرغم مبارزات بی امانشان در طول چند ساله اخیر خاصه در این سه دهه حاکمیت ارتجاعی آخوندی، بسیار غیر انسانی و وحشیانه است.

سوال دو: مبارزات زنان ایران بر علیه این رژیم در چه نقطه ایست؟
جواب: باید بگویم، ضدیت بیمارگونه آخوندها با زنان میهنمان در طول این سال ها از چنان پستی و دنائتی برخوردار بوده که زن ستیز بودن به بارز ترین صفت و لقب رژیم ولایت فقیه (بهتر بگویم ولایت وقیح) تبدیل شده است. اما مهم این است که علیرغم این دنائت ضد بشری و تلاش پیگیر و همه جانبه آخوندها برای راندن زنان به کنج خانه ها و محروم کردنشان از کمترین حقوق اجتماعی، زنان قهرمان ایران با تلاش مداوم و مقاومتی تحسین برانگیز لحظه ای نه تنها از مبارزه برای احقاق حقوق خودشان و رفع تبعیض غافل نبودند بلکه برا ی کسب آزادی و رهایی ملت و ایجاد دمکراسی و رفع هرنوع تبعیض درایران ، حتی بیشتر از مردان در تلاش و مبارزه هستند. تظاهرات و اعتراضات مکرر زنان در این سالها و بخصوص مادران شهدا و زندانیان سیاسی از جمله مادر و خواهر قهرمان شهید ستار بهشتی نمونه هایی از این مبارزات است. در حال حاضر خواستگاه زنان در مقابله بارژیم فراتر از کسب حقوق حقه خودشان، علیرغم هزاران هزار شهید و زندانی و شکنجه های قرون وسطایی، سرنگونی ولایت فقیه و دفن ارتجاع آخوندی است.

سوال سه: نقش زنان در جنبش مقاومت را شما چگونه ارزیابی می کنید؟
جواب: به نظر من حضور زنان در جنبش مقاومت یک ضرورت حیاتی بود که خوشبختانه بصورتی فراگیر تحقق پیدا کرد.
من فکرمیکنم نهضت ملی شدن نفت با داشتن رهبری آگاه و آزاده چون دکتر محمد مصدق که با کودتای اوباشان و مرتجعین سلطنت طلب و با حمایت CIA امریکا و MI6 انگلیس به شکست کشیده شد یکی از دلایلش عدم حضور زنان در صحنه بود. کما اینکه در این سی سال اخیر حاکمیت ارتجاعی آخوندها با کمک حامیان جهانی شان و با تمامی ضرباتی که به جنبش مقاومت وارد کردند نتوانستند به نیت پلیدشان که متلاشی کردن جنبش بود دست پیدا کنند و مقاومت ملت ایران با حضور فراگیر و آگاهانه زنان به رهبری خانم مریم رجوی روز به روز رژیم آخوندی را به عقب رانده و از حالت تهاجم به پوزیسیون دفاعی انداخته است.
من باور دارم که زنان با کسب تجربه مبارزاتی در طول این سالهای سیاه که حتی اعدامها و شکنجه های وحشیانه و زندانهای طویل المدت هم نتوانست باعث انصراف آنان از مبارزه باشد بزودی پرچم آزادی و دمکراسی را بر فراز خاک ایران به اهتزاز در می آورند.

سوال چهار: درباره نقش زنان مقاومت بویژه هزار زن قهرمان در اشرف و لیبرتی و پیوندشان با زنان قهرمان میهنمان در سرنگونی رژیم آخوندی نظرتان چیست؟.
جواب: بعد از پیروزی انقلاب به سرقت رفته سال 1357 و حاکمیت آخوندها شکل گیری جنبش مقاومت یک ضرورت حیاتی برای مقابله با ارتجاع بود. مشارکت زنان در گروه های میلشیا یکی از عوامل بسط و گسترش این جنبش شد تا جاییکه در راهپیمایی با شکوه سی ام خرداد سال 1360 حضور چشمگیر زنان باعث وحشت رژیم شد و با بسیح تمامی مزدوران خود و با اقدام به دستگیری های وسیع و زندان کردن و اعمال شکنجه های قرون وسطایی و اعدامهای دسته جمعی، سعی در مهار و سرکوب جنبش کرد. اما علیرغم زندان ها و بیدادگاه های رژیم آخوندی باز هم مبارزان و خاصه زنان دست از مقاومت و مبارزه بر نداشتند. هر چند که این مقاومت و ایستادگی بهای سنگینی به همراه داشت اما تجربه و شناختی بی نظیر و با ارزش هم نصیب مبارزان کرد. هزار زن اشرفی زندان لیبرتی و شهر اشرف را اکثر این فولاد های آبدیده و معلمان تجربه اندوخته در راه مبارزه با ارتجاع تشکیل می دهند که به عیان تبدیل به نهاد و الگویی برای زنان قهرمان ایران شدند تا جاییکه علیرغم درنده خویی رژیم، در مقاطع مختلف شاهد فعالیت و مبارزه زنان برای سرنگونی رژیم هستیم. من اطمینان دارم در لحظه موعود که دور نیست تجربه این راهبران آزادی مستقر در اشرف ولیبرتی در پیوند با زنان قیام آفرین و قهرمان داخل ایران سرنگونی ارتجاع را محقق می کند.