رحمان کریمی: چنــد شــعـر میـهنـی

تا گور هم

از صبح و شام
تا به سحرگاه حادثه
حادث برآمدیم و هنوز
حدیث  درد و رنج وطن
بپایان نیامده .

اما مباد دشمن را شاد
که افراشته ایستاده ایم
بر طرهٌ غروب عمر
جوانسال و پر غریو .

در گورهم ، خفتگان را
فریاد خواهیم کرد :
سرنگونی ، سرنگونی
آزادی ، آزادی
عدالت اجتماعی ، عدالت اجتماعی .

حوصله کنید رفیقان !

حوصله کنید  رفیقان !
چونانکه حوصله می کنند
مجاهدین خلق و اشرفیان قهرمان
در عصب سوز روزهای سخت پرشمار .

حوصله کنید رفیقان !
تا ببینید فردای سرانجام را بناگزیر
که چگونه فرو می ریزد
برگ برگ آن درخت حنظلی
در خشم پرخروش خلق میهنت
و
انفجار صبر سوداگران وقت استعمار.

حوصله کنید
رفیقان !

چون بهار آید

چون بهار آید
باید باز ماندهٌ زمستان را
جاروب کرد .
باید دل های سرد را گرم
و گرم دلان را آتش کرد
تا مگر بروید دگر باره
سرخ گلان آزادی
در به تاراج رفته
باغ های دلسرد میهنم
ایران .