لوگوی متقاعدکننده کمیساریا، با به تصویر کشاندن دو دست انسان که در حال تأمین سرپناه برای یک پناهنده هستند، بیانگر مأموریت خطیر آن است.
اکنون اما، اعتبار کمیساریا بدلیل شکست سیستماتیک تقریباً تمام عملیات ملل متحد در عراق به شدت خدشهدار شده است. پناهندگان ایرانی، اعضاء مجاهدین خلق که اکنون در کمپ لیبرتی – یک پایگاه نظامی آمریکا متروکه و غارت شده در نزدیکی بغداد - ساکن هستند، مجبورند در شرایط پست و غیربهداشتی که بیشتر شبیه زندان است تا یک کمپ پناهندگی، زندگی کنند و از اموال خود نیز محروم هستند.
بدتراز آن، مارتین کوبلر، ماموری که رئیس یونامی است، بیشتر شبیه یک مأمور پولی رژیم عراقی نخست وزیر نوری مالکی و اربابان آن در ایران است تا یک نماینده دولتهای عضو ملل متحد. کوبلر بوضوح مقصر چیزی است که در محافل دیپلوماتیک به آن ”clientitis“ میگویند: یعنی واقعا فراموش کرده که برای چه کسی کار میکند که در این مورد شورای امنیت سازمان ملل است و نه عراق و ایران. دبیرکل سازمان ملل بان کی مون میبایست خیلی قبل تر از این تشخیص میداد که رد نکردن کوبلر و بیتفاوتی وی در قبال رفتار خشن و خطرناک در قبال سازمان مجاهدین، اکنون اعتبار خود او را تهدید میکند.
در آمریکا، سازمان مجاهدین در حال غلبه بر یک اعتبار ناشایستی است که پس از لیست گذاری به عنوان سازمان تروریستی خارجی در دولت کلینتون، که اشتباهاً فکر میکرد که استمالت ملاهای تهران میتواند در مذاکرات بر سر برنامه سلاح هستهای ایران تسهیل کننده باشد، به آن نسبت داده شده بود. این اشتباه توسط وزیر خارجه رایس، که همچنین میخواست از ملاها استمالت کند، در 2008 تکرار شد. در تناقض با آن، ارتش آمریکا در عراق و پس از سقوط صدام حسین، دریافت که سازمان مجاهدین صلحجو و دارای همکاری است. پنتاگون همه ساکنان کمپ اشرف، محل قدیمی آنها در نزدیکی مرز ایران-عراق، را تحت حفاطت آمریکا قرار داد، که البته به هنگام عقب نشینی نیروهای ائتلاف محو شد.
سال گذشته اما، هیلاری کلینتون به درستی نام سازمان مجاهدین را از لیست تروریستی خارج کرد به این شرط که ساکنان اشرف به کمپ لیبرتی جابجا شوند. کوبلر به سازمان مجاهدین تضمین داد که امکانات لیبرتی برابر با اشرف خواهد بود و کمیساریای عالی پناهندگان به سرعت درخواستهای آنها برای پناهندگی در کشورهای ثالث را بررسی و آماده خواهد کرد. چنین چیزی صورت نگرفته است و تا زمانی که این پناهندگان در عراق هستند آنها در هدف تهدیدها و حملات مرگبار خواهند بود.
کوبلر و یونامی مکرراً مانع کار کمیساریا شدند و آن را تبدیل به مهرهای برای دیکتاتوری مذهبی تهران کردند تا علیه سازمان مجاهدین از آن استفاده کند. با این کار اساسنامه بنیادین 1950 کمیساریای عالی پناهندگان را هم که توسط کشورهای عضو سازمان ملل به تصویب رسیده و مندیت آن تصریح میکند که باید ”دارای ماهیت کاملاً غیر سیاسی باشد“، نقض میکند. علاوه بر آن، نه کوبلر و نه هیچ مقام بوروکرات سازمان ملل این قدرت را ندارند که بر سر مندیت کمیساریای عالی پناهندگان سازش کنند، که در قطعنامه 2061 در ژوئیه گذشته بر روی آن بازتاکید شد که مشخصاً یونامی را موظف میدارد که ”در هماهنگی با“ کمیساریای عالی پناهندگان کار کند و نه به عنوان ارباب آن.
مقصود کمیساریای عالی پناهندگان دقیقاً برای مداخله در چنین شرایطی است. در تعریف، پناهندگان کسانی هستند که از سوی مقامات کشوری که از آن گریختند با خشونت و یا حتی تلافی کردن مواجه خواهند شد. و در خیلی از اوقات اینطور است که پناهندگان در اولین کشور میزبان خود با عدم استقبال و حتی آزار و اذیت مواجه میشوند. این حقیقت که رژیم مالکی در عراق بنده ایران است در اینجا صرفا ضرورت اعمال مندیت خاص کمیساریای عالی پناهندگان را افزایش میدهد.
اما متاسفانه، کمیسر عالی پناهندگان آنتونیو گوترز نتوانسته و یا نخواسته به مسئولیت خود در حفاظت و یاری رساندن به پناهندگان در کمپ اشرف و یا لیبرتی، و یا در پیدا کردن موقعیت پناهندگی برای آنها در کشورهای ثالث عمل کند. بطور کنایه آمیز، گوترز خواهان بودجه بسیار بیشتری برای کار کمیساریای عالی پناهندگان در موضوع سازمان مجاهدین در سال 2013 شده است، امری که درک آن با توجه به کار بسیار کمی که کمیساریا در عمل برای بیش از 3000 متقاضی پناهندگی انجام میدهد، بسیار سخت است.
ممکن است در ابتدا این به عنوان یک جدال ساده دیگر در درگیریهای سلسله مراتبی در درون سیستم سازمان ملل باشد، اما تاثیرات جهانی آن حقیقتاً وسیع تر هستند. اگر ایران و دولت مالکی در عراق در تهدید و مانع تراشی در کار کمیساریای عالی پناهندگان موفق شوند، و از این طریق به آن جنبه سیاسی دهند، عواقب آن میتواند توانایی سازمان ملل در ارائه مساعدت بیطرفانه بینالمللی را به خطر بیاندازد. همه اعضای سازمان ملل میبایست در مورد چنین چشم اندازی احساس خطر کنند چرا که کسی نمیتواند حدس بزند که جای بعدی که به کمیساریای عالی پناهندگان و سایر آژانسهای بشر دوستانه سازمان ملل نیاز خواهند داشت کجاست. با توجه به این، ارگانهای تصمیم گیرنده سیاسی سازمان ملل که همین حالا بسیار فاقد کارایی هستند، ضرر بزرگی خواهند کرد که آژانسهای بشر دوستانه سازمان ملل همه دچار همین سرنوشت شوند.
علاوه بر آن سازمانهای غیر دولتی (NGO) که مساعدت بشردوستانه فراهم میکنند میبایست از ضرری که کوبلر به دستور کار کمیساریای عالی پناهندگان وارد آورده و ضرری که خود این آژانس به خود وارد میآورد، وحشت کنند. اینکه یک سازمان غیر دولتی در رابطه با پناهندگان فعالیت دارد یا نه، در خاورمیانه است یا نه، و یا تلاش میکند از سیاسی شدن پرهیز کند، بطور کلی همه سازمانهای غیر دولتی وضعیت بشردوستانه خودشان را در معرض خطر سیاسی کردن فاحشی خواهند دید که ایران و عراق ایجاد میکنند.
روشن است که کمیسیر عالی گوترز باید بدون هیچگونه توجه به خواستههای کوبلر، مالکی و یا آیت الله های تهران، بر روی پاهای خود بایستد و خواستار آن شود که به کمیساریای عالی پناهندگان اجازه داده شود برای پناهندگان کمپ لیبرتی حفاظت و مساعدت فراهم کند و درخواستهای پناهندگی آنها را به سرعت بررسی کند. اعضای سازمان ملل و سازمانهای غیر دولتی میبایست به همین صورت اصرار ورزند که کمیساریای عالی پناهندگان اجازه یابد طبق دستور کار خود عمل کند و از دبیرکل بان کی مون بخواند که چشم خود را بر روی آن نبندد.
در کنگره آمریکا، در زمانی که بودجههای فوق العاده محدودی برای برنامههای داخلی و نظامی وجود دارد، میبایست به دقت به آن چه سیستم سازمان ملل در کلیت آن در عراق انجام میدهد – و مهم تر از آن انجام نمیدهد - توجه کند. اگر چیز دیگری کار نکرد، محدود کردن کمکهای آمریکا به آژانسهای سازمان ملل همیشه توجه آنها را جلب میکند.
جان بولتون، سفیر سابق ایالات متحده در سازمان ملل متحد، از همکاران فاکس نیوز است. او یک عضو ارشد در موسسه آمریکایی مستقر در واشنگتن برای تحقیقات سیاست عمومی است.
نوشته سفیر جان بولتون11 مارس 2013