عبدالعلی معصومی: 29اسفند سالروز ملی شدن صنعت نفت ایران

 

مصدّق، رهبر نهضت ضداستعماری ایران، مبارزه خود را علیه شرکت نفت از مجلس چهاردهم آغاز کرد. او در همان مجلس، با طرح سیاست «موازنه منفی»، با دادن هر امتیازی به بیگانگان به مخالفت برخاست و بنا به همان سیاست، درجلسه هفتم آبان 1323 در نطقی که چندین ساعت به طول انجامید، با واگذاری امتیاز نفت شمال به شوروی مخالفت کرد. در آن جلسه که سخنان دکتر مصدق با کف زدنهای پیاپی حاضران استقبال می شد، نمایندگان حزب توده از خشم برافروخته شده  بودند، امّا جرأت نکردند کلمه یی بر زبان آورند. اما از فردای آن روز، روزنامه ها و نمایندگان حزب توده مصدق را با الفاظی مانند «عامل امپریالیسم انسان خوار»، «سیاستمدار مرتجع و کهنه پرست» و «سمبل اشرافیت پوسیده» ناسزاباران کردند. حزب توده از آن پس با مصدق به دشمنی پرداخت و آن را بی وقفه ادامه داد تا کودتای ننگین 28مرداد32.
در مجلس شانزدهم، مصدّق، نماینده اول تهران، مبارزه خود را با شرکت نفت ایران و انگلیس ادامه داد و به خصوص با قرارداد الحاقی گس ـ گلشائیان به مخالفت برخاست.
در همین دوره مجلس تلاش دکتر مصدق و جبهه ملی و اقلیت مجلس به ثمرنشست و در روز اول تیرماه 29 «کمیسیون نفت» برای رسیدگی به قرارداد نفت جنوب تشکیل شد و تلاش برای ملی کردن صنعت نفت آغازشد. در همان روزها شایعه نخست وزیری سپهبد رزم آرا بر سر زبانها افتاد. مصدق در برابر این شایعه آرام ننشست و با نخست وزیر شدن رزم آرا به مخالفت برخاست و  گفت: «بنده مخالف هستم که یک رئیس ستاد ارتش رئیس الوزرا بشود... که نه معلومات و سابقه سیاسی و نه وجهه ملی و...  نه معلومات حقوقی دارد. با شنل و چماق و چکمه نباید کسی نخست وزیر شود. بگویید من می ترسم. مگر من می ترسم؟ آن کسی که از مرگ نترسد از هیچ کس نمی ترسد». علی منصور، نخست وزیر وقت، روز 5تیرماه استعفا داد و در همان روز شاه بی آن که نظر مجلس را جویا شود، فرمان نخست وزیری سپهبد رزم آرا، رئیس ستاد ارتش، را صادرکرد. مصدق در واکنش به این اقدام شاه، در سخنانی در مجلس گفت: «تا وداج (رگ گردن)... ما را قطع نکردند، با حکومتهای انفرادی و دیکتاتوری مخالفت می کنیم».
وقتی در روز 6تیرماه سپهبد رزم آرا با هیأت دولت خود وارد مجلس شد تا آنها را به مجلس معرفی کند، مصدق به شدت به او اعتراض کرد و در همان حال ناگهان بیهوش شد و به زمین افتاد.
5ماه پس از آغاز نخست وزیری رزم آرا، مصدّق در جلسه 4 آذر 29 کمیسیون نفت، که ریاستش را به عهده داشت، پیشنهاد ملّی کردن صنعت نفت در سراسر کشور را، که به امضای نمایندگان جبهه ملی عضو این کمیسیون رسیده بود، مطرح کرد. «به نام سعادت ملت ایران و به منظور کمجلی.29 اسفنذمک به تأمین صلح جهانی، امضاکنندگان زیر پیشنهاد می نماییم  که صنعت نفت در مناطق کشور، بدون استثنا، ملّی اعلام شود، یعنی عملیات اکتشافی، استخراج و بهره برداری در دست ملّت ایران قرارگیرد».
«کمیسیون نفت» این پیشنهاد را نپذیرفت، ولی افکار عمومی به شدّت از آن حمایت کرد.
روز 4 اسفند سفیر انگلیس به سپهبد رزم آرا، نخست وزیر وقت، که مخالف ملی شدن نفت بود و از پیشنهاد آمریکا مبنی بر تقسیم  پنجاه ـ پنجاه عواید نفت بین ایران و انگلیس حمایت می کرد، اطّلاع داد که به هیچ وجه زیر بار ملی شدن صنعت نفت ایران نخواهدرفت.
روز 16اسفند، مصدّق در جلسه کمیسیون نفت به دولت رزم آرا و خود او به شدّت انتقادکرد و  با اشاره به پشتیبانی ملت ایران از پیشنهاد ملی کردن نفت در سراسر کشور، اعلام کرد  «حکومتی را که به چنین پستیها و بنده صفتیها تن دردهد، ملت ایران قانونی نمی شناسد». قبل از ظهر آن روز، سپهبد رزم آرا در مسجد سلطانی تهران توسط خلیل طهماسبی ترور شد. فردای آن روز، کمیسیون نفت با اتّفاق آرا، اصل ملی شدن صنعت نفت را تصویب و، به صورت مادّه واحده پیشنهادی، به مجلس شورای ملی ارائه کرد. مجلس شورا در روز 24 اسفند ماده واحده پیشنهادی  کمیسیون نفت را به شرح زیر به تصویب رساند: «مادّه واحده ـ مجلس شورای ملی تصمیم مورّخ   17 اسفند 1329 کمیسیون مخصوص نفت را تأیید و با تمدید مدت موافقت می نماید».
روز 29 اسفند مجلس سنا اصل ملی شدن صنعت نفت را مورد تأیید قرارداد و به این ترتیب، صنعت نفت ایران بعد از حدود 50سال سلطه انگلیس بر آن، سرانجام ملی شد.