تحرک اتمی جدید رژیم ایران
پیشروی رژیم ایران درکاردستیابی به الزامات تولید بمب، حتی در فضای «شدید ترین تحریم ها »، به طور مخفی، و برخی موارد آشکار از نظر بازرسان آژانس بین المللی انرژی اتمی، ادامه دارد. واشنگتن تایمز(28 مارس 2013 ) در جدید ترین گزارش خود در این مورد، با توجه به «اطلاعات تفصیلی و ویدیوی افشا شده توسط افسر عالیرتبهٔ امنیتی ایران و مأمور به خدمت در وزارت دفاع امریکا»، منتشرکرده، به پیشروی رژیم در زمینه های زیر اشاره کرده است:
1-« ایران نه تنها توانسته موفقیت های عظیمی در غنیسازی با درصد نظامی کسب کند، بلکه به طور واضح از خطوط قرمز عبور کرده و با کمک کره شمالی مرحلهٔ مسلح کردن موشک های خود به کلاهک های اتمی را نیز پشت سر گذاشته و توانسته اورانیوم غنیشده را به فلز نیز تبدیل کند که خود گام اساسی در ساخت کلاهک های اتمی است. همچنین استفادهٔ موفقیتآمیز از فلز در رفلکتور نورتن بیانگر این است که ایران در مراحل پایانی طراحی کلاهک هستهای آنهم از نوع پیچیدهتر و قدرتمندتر دو مرحلهای آن میباشد »
2 -«همچنین آنها بر روی بمب پلوتنیومی نیز کار میکنند و در سایت قدس حدود ۲۴ کیلو پلوتونیوم دارند که برای ساخت چندین بمب اتم کافی است. آنها بر روی کار برمراحل پایانی طراحی بمب هستند که در آن از پلوتنیوم برای ماشه و برلیوم برای خرج استفاده شده است. سایت قدس در حدود ۲۴ کیلومتری فردو واقع شده، ظرفیت ۸ هزار سانتریفیوژ دارد که هم اکنون دارای سه سالن فعال است که در آن ۱۹ آبشار ۱۷۰ تا ۱۷۴ سانتریفیوژی مشغول غنیسازی اورانیوم اند ».
برنامه آمریکا برای جلوگیری ازاتمی شدن رژیم ایران
دولت جدید اوباما، برای جلوگیری ازاتمی شدن رژیم ایران، دراساس، به گزینه مذاکره و دیپلوماسی متکی است. برخلاف سیاستی که درمورد تغییر رژیم لیبی، و در آخرکار رژیم مصر، اتخاذ کرد، در مورد رژیم ایران سیاست تغییر رژیم و پاک کردن صورت مسأله «اتمی شدن » این رژیم به دست مردم ایران را « گزینه »خود نکرده است. در سفر اخیر اوباما به اسراییل، حمله نظامی به تأسیسات هسته ای رژیم ایران به عنوان «آخرین گزینه» برای جلوگیری از دستیابی این رژیم به سلاح اتمی مورد تأکید قرارگرفت. و اعلام شد اگر رژیم ولایت فقیهی ایران، پیشروی خود به سمت بمب اتمی را متوقف نکند، مذاکرات جاری می تواند به حمله نظامی آمریکا به تأسیسات هسته ای رژیم ایران منجر شود. شیمون پرز، رییس جمهور اسراییل پس ازگفت و شنود با اوباما دراین مورد، روز پنج شنبه،٢١ مارس 2013، در مصاحبه ای با شبکه تلویزیونی فاکس نیوز اعلام کرد« در صورتی که هیچ یک از گزینه های دیپلماتیک برای توقف فعالیت های اتمی ایران کارساز نباشند، پرزیدنت اوباما آماده است تا به ایران حمله نظامی کند». بنا براین می بینیم آمریکا در ورای مذاکرات دیپلوماتیک قدرتهای 6گانه جهان با رژیم ایران، که قراراست در روزهای 16 و 17 فروردین 92، در قزاقستان ادامه یابد، احتمال نتیجه ندادن این مذاکرات را نیزدرچشم انداز قرارداده و به نوعی متعهد شده که اگر مذاکره و دیپلوماسی به نتیجه نرسد، خودش به تاسیسات هسته ای ایران حمله نظامی کند!.
دولت اوباما با آنکه حمله نظامی را آخرین گزینه برای جلوگیری از پیشرفت برنامه هسته ای رژیم ایران قرار داده، در مورد موقع و زمان این حمله، زمانبندی مشخصی نداده است. آنرا از یکسو به « بی نتیجه شدن مذاکره با رژیم ایران» گره زده و از سوی دیگر به عبور فعالیتهای رژیم ایران از مرز سرخی موکول کرده که می گوید در سمتگیری نظامی فعالیت های هسته ای رژیم ایران بارز خواهد شد. تشخیص اینکه چه موقعی ثابت می شود که مذاکره با رژیم ایران بی فایده و بی نتیجه است برعهده خود آمریکا ست. اما مقامات آمریکا درمورد مرزسرخ فعالیتهای رژیم ایران پیشا پیش شاخصی تعیین کرده اند که می گویند قابل پیگیری و قابل تشخیص است. با وجود آنکه رژیم ایران فعالیتهای نظامی هسته ای اش را در خفا و درپشت درهای بسته به پیش می برد، آمریکا بر آنستکه تهیه و تولید ماده اصلی تولید بمب توسط رژیم ایران، یعنی اورانیوم 90 درصد غنی شده را، به دقت زیر نظر دارد و مدعی است که به موقع ازحرکت رژیم ایران به این سمت مطلع خواهد شد. علاوه براین آمریکا به این ارزیابی رسیده که از روزی که رژیم ایران تصمیم به بمب سازی بگیرد تا رسیدن به بمب یکسال وقت لازم دارد.
آمریکا برمبنای این فرض ها، سیاستی تنظیم کرده که، بنا به گزارش خبرگزاری ها، اوباما درسفر اخیر خود به اسراییل، آنرا تشریح کرده و توانسته رییس دولت این کشور را قانع کند که در کارجلوگیری از اتمی شدن رژیم ایران جدی است.( البته تغییر ترکیب دولت جدید اسراییل در رفع اختلاف نظر رییس دولت اسراییل با اوباما و نزدیک شدن سیاست این دولت به سیاست آمریکا در مورد فعالیت هسته ای رژیم ایران، نیز مؤثر بوده است)
چشم انداز روند « مذاکره »
الف - مذاکره فرعی برسر برداشتن گام اضطراری اولیه
گروه 1+5، برای خروج ازبن بستی که درمذاکراتش با رژیم ایران بوجود آمده است، فعلا موضوع اصلی دعوا با این رژیم را که « تعلیق کامل غنی سازی اورانیوم » و « بازکردن درهای بسته به روی بازرسان آژانس » می باشد راکنار گذاشته و در نشست اول قزاقستان پیشنهاد برداشتن گام « اضطراری » و اولیه ای را به رژیم داده که آنرا لازمه برداشتن گامهای بعدی تلقی می کند. این پیشنهاد روی کاهش و محدود کردن میزان اورانیوم 20 درصد غنی شده ای متمرکز است که رژیم تولید وانباشت کرده است. طرف خارجی نگران آنست که تبدیل اورانیوم غنی شده از5 درصد به 20 درصد و انباشت آن به میزان بیش از نیاز مصرفی رژیم ایران می تواند گام بلندی باشد درحرکت به سوی تولید اورانیوم 90 درصد که خرج بمب اتمی است. اینستکه فعلا در گام اول روی رفع این خطر عاجل متمرکزشده وبه رژیم ایران پیشنهاد کرده است به ازای لغو تحریم واردات محصولات پتروشیمی ایران و همچنین لغو فروش طلا و سایر فلزات قیمتی به ایران توسط غرب، انباشت اورانیوم 20 درصدی را درحد نیاز راکتور امیرآباد تهران محدود کند. درعین حال با توجه به آنکه میزان انباشت فعلی اورانیوم 20 درصدی رژیم می تواند ماهها جوابگوی نیازمصرفی آن باشد، دست کم به مدت 6 ماه تولید این اورانیوم را به حالت تعلیق درآورد و درعمل اطمینان دهد که طی این مدت اورانیوم 20 درصدی تولید نخواهد کرد. بنا به گزارش رویتر، کارشناسان رژیم در نشستی که با کارشناسان خارجی دراین مورد داشته به چانه زنی پرداخته و اعلام کرده اند که این داد و ستد « متوازن » نیست. به رغم آنکه که رژیم در این معامله چیزی را از دست نخواهد داد، برای پی بردن به اینکه این معامله اولیه جوش می خورد یا نه بایستی منتظر اتمام نشست دیپلوماتیک دوطرف در روزهای 16 و17 فروردین 92، شد.
ب -مذاکره اصلی برسرحل وفصل دعوا
حتی اگر طرفین دعوا، گام و یا گام های فرعی و اولیه را بردارند، باید در نهایت موضوع اصلی دعوا را روی میزبگذارند و درباره آن مذاکره و داد و ستد کنند تا دعوا برسر فعالیت های هسته ای رژیم حل وفصل شود.
اگر بر خوردها و شرط و شروط دو طرف اصلی دعوا ، یعنی اوباما رییس جمهور آمریکا و خامنه ای رهبر رژیم ایران را برای حل وفصل دعوای فعالیتهای اتمی این رژیم، ملاک قضاوت قرار دهیم.
می بینیم سیاست مذاکره و دیپلوماسی نمی تواند راهگشای آن باشد، به این دلیل ساده که دو طرف موضع متناقض ومتضادی دراین مورد دارند و این سیاست به دلایل زیر با بن بست مواجه است.
1 - حل و فصل دعوا از نظر خامنه ای و رژیم ایران به طور صریح در مسافرت اخیر او به مشهد و ایراد سخنرانی متداول او درآغاز سال نو به این شرط موکول شده است که « اگر آمریکائیها واقعاً تمایل به حل موضوع هسته ای ایران دارند، راه حل آن نیز آسان است و باید به حق غنی سازی هسته ای ایران برای اهداف صلح آمیز اعتراف کنند»
پیش ازخامنه ای محمد خزاعی نماینده رژیم درسازمان ملل متحد این موضع استراتژیک و هدف رژیم از توسل به « مذاکره » را اینطور از تریبون این سازمان اعلام کرده بود که « ملت ایران خواستار رفتار محترمانه و عادلانه مبتنی بر احترام متقابل و مشترک و همچنین به رسمیت شناختن حقوق خود در خصوص داشتن انرژی صلح آمیز هسته ای و حق غنی سازی از سوی گروه1+5 و آمریکا در مذاکرات می باشد»
2- شرط حل وفصل دعوا از نظر« سازمان ملل متحد » و قدرتهای جهانی و از جمله آمریکا در6 قطعنامه شورای امنیت این سازمان قید شده و بارها مورد تأکید قرار گرفته است. آمریکا و سایر قدرتهای جهانی در این قطعنامه ها منکر«حق غنی سازی هسته ای ایران » نشده اند که حالا خامنه ای « اعتراف آمریکا » به آنرا شرط « حل موضوع هسته ای ایران » اعلام می کند!. در این قطعنامه ها جامعه جهانی از رژیم ایران خواستار « تعلیق غنی سازی اورانیوم» تا انجام بازرسی های لازم شده و نه « تعطیل » و توقف دایمی آن. خامنه ای و دستیاران او با علم به این موضوع خواهان آن هستند که آمریکا و سایر قدرتهای طرف مذاکره ضمن مذاکره « حق غنی سازی هسته ای ایران» را به رسمیت بشناسند. حال آنکه پذیرش « حق غنی سازی اورانیوم » برای عضوی از پیمان منع تکثیر سلاح اتمی مثل رژیم ایران، یعنی نفی حق تعلیق ازشورای امنیت، ابطال 6 قطعنامه ای که قدرتها پای آن امضاء گذاشته اند و عادی کردن روابط با عضو خطاکاری که برخلاف ضوابط عضویت 18 سال به طور مخفی فعالیت هسته ای داشته و همچنان درپشت درهای بسته به مخفی کاری مشکوک فعالیت های هسته ای خود ادامه می دهد!.
به طوری که ملاحظه می شود در این دعوا هر دوطرف نمی توانند برنده شوند. این دعوا یک برنده دارد و یک بازنده، راه وسطی هم برای آن متصور نیست. رژیم ایران ازطریق مذاکره به هیچ قیمتی حاضر نمی شود بازنده این دعوا شود و « سلاح استراتژیک بقاء » خود را، که موجودیت خود را به آن گره زده و برای دسترسی به آن سالها مایه گذاری عظیم کرده، به طرف مقابل بفروشد . آمریکا وقدرتهایی که به جد نمی خواهند تن به اتمی شدن رژیم ایران بدهند، با مذاکره به سبک و سیاق فعلی راه به جایی نمی برند و باید به سمت راه حل منطقی دیگری بروند.
حمله نظامی راه حل نیست، راه حل دیگری در دسترس است.
طرف خارجی در برخورد با مسأله اتمی شدن رژیم ایران ،این واقعیت را باید درمحاسبات خود وارد کند که رژیم ایران فقط وفقط درصورتی ممکن است دست از سلاح هسته ای بردارد و تسلیم خواست قطعنامه های سازمان ملل شود که به عینه ببیند که طرف خارجی به سیاستی روی آورده که می تواند « موجودیت » اورا به خطر اندازد. حمله نظامی و جنگ به خودی خود مسأله اتمی شدن رژیم را حل وفصل نمی کند و موجدیت این نظام را به خطرنمی اندازد. آمریکا و سایر قدرت های غربی راه حل دیگری برای تهدید « موجودیت » و تسلیم رژیم ایران در پیش رو دارند که دردسترس است و هنوز آنرا نیازموده اند. کمک نظامی به انقلابیون سوریه برای سرنگونی حاکمیت بشاراسد. حکومت اسد تنها متحد منطقه ای رژیم ایران است که تا به حال نقش سرپل و شاهرگ حیاتی بسط و نفوذ این رژیم درمنطقه را داشته است. رژیم ایران برای حفظ موجودیت خود این راه نفس را طی سالها با صرف میلیاردها دلار و با دخالت نظامی امنیتی « سپاه قدس » بازکرده است . با حمایت نظامی آمریکا ودیگرقدرتهای غربی ازانقلابیون سوریه ، حکومت اسد درکوتاه مدت سقوط خواهد کرد . با سقوط حکومت اسد رژیم ایران به انزوای کامل خواهد افتاد، این رویداد می تواند راه نفس منطقه ای رژیم ایران را مسدود و حیات و موجودیت این رژیم را به خطر اندازد. رژیم ایران از سقوط اسد با کمک نظامی غرب، پیام تغییر سیاست غرب و تهدید موجودیت خود را می گیرد. دراین صورت است که احتمال تسلیم شدن او به خواسته های سازمان ملل و قدرتهای جهانی و دست برداشتن او از ماجراجویی اتمی نیزبه وجود خواهد آمد.
8 فروردین 1392