آقا گفته بود که ولایتش در شرایط «بَدر و خیبر» قرار دارد و نه در شرایط «شعب ابی طالب» و همواره تاکید کرده که «بحرانی» هرچند کوچک وجود ندارد و تنها بعضی از نارساییهای جزیی ناشی از بد عمل کردن مسئولان، البته منهای ولی فقیه، وجود دارد.
مقام معظم با تازیانه و دشنه، البته با سوس نیرنگ، رقبای شریک در قدرت و ثروت را یکی پس از دیگری طَرد کرد و اکنون به نقطه ای رسیده که نه راه پس دارد و نه چشم انداز روش برای راه پیش رو.
بریز و بپاشها و دوز و کلکهای احمدی نژاد، هرچند ابلهانه و حقارت آمیز، اندرون بیت را «دیوانه» کرده و حداد عادل، داماد آقا را وادار کرده که به این دیوانگی اعتراف کند.
هر روز برای حفظ «بیضه اسلام و اقتدار نظام» هزاران گفتار و نوشتار تملق آمیز، چاپلوسانه و غلّو آمیز در مَدح و ثنای خامنه ای منتشر می شود تا این دیوانگی که بیان سیاسی آن سردرگمی در بحران است، لاپوشانی شود. همه ی گماشتگان و سرسپردگان ولی فقیه به صف شده تا با کلمات و جملاتی هرچند سطحی و بی مایه به موقعیت سید علی خامنه ای قداست بخشند و اقتدار او را به رخ دیگران بکشند. اما خود آقا می داند که آن چه به عنوان اقتدار در موردش قلم فرسایی و بلبل زبانی می شود، نه محصول تدبیر او که حاصل کاری است که جرج بوش پسر در سال 2003 انجام داد. اشغال عراق هدیه ای بود که به ولایت خامنه ای داده شد و مقام معظم صد در صد حق دارد که خود را بَرَنده اقدام جنایتکارانه جرج بوش بداند. اما طمع کاری ولی فقیه حَد و مَرز نمی شناسد و رویای امپراطوری اسلامی او را رها نمی کند. شاید هم چاره کار ولایت همین رویا باشد اما با خیزشهای موسوم به بهار عرب چه باید کرد. این جنبه بازندگی ولی فقیه هم او را رها نمی کند. با لجاجت کم نظیر از دیکتاتوری بشار اسد حمایت می کند و بر این اعتقاد است که اگر بتوان تا پایان امسال از سقوط بشار جلوگیری کرد و اگر موقعیت متزلزل دولت نوری المالکی به سمت فروپاشی میل نکند و اگر از گَردَنه انتخابات به سلامت عبور شود، با رسیدن به یک قدمی دستیابی به بمب اتمی که می تواند آستانه تحمل قدرتهای خارجی باشد، این بار همه ی زمین و زمان به سوی بارگاه خلیفه دوران روانه خواهند شد تا با سلطان مقتدر بیعت کنند.
این نقشه ای است که پاسدار محمدعلی جعفری سرکرده کل سپاه پاسداران با تمجید از «هشدارهای بازدارنده» خامنه ای چنین ترسیم می کند:«امنیت ذخایر استراتژیک انرژی جهان در دستان سپاه است». (ایلنا، چهارشنبه 28 فروردین)
بازنده تحولات خاورمیانه عزم جزم کرده تا در این قمار مرگ و زندگی که همه ی ولایت را در گروی آن نهاده پیروز شود. قدم اول این مسیر تحقق خروجی مناسب در انتخابات فرمایشی است.
خامنه ای در روز اول فروردین در مشهد مشخصات خروجی جنتی شو را تعیین کرد. رئیس جمهور فعلی منهای نقاط منفی آن. بنابرین بنا به تصمیم ولی فقیه نمایش باید به شکلی مهندسی شود که یک احمدی نژاد فاقد پتانسیل یاغیگری از صندوقها بیرون آید. همه دیده اند و می دانند که خامنه ای فقط یک رای در صندوق می ریزد. اما همین رای باید برنده نمایش اعلام شود. اگر او به هر دلیل نتواند به چنین «حماسه» ای دست پیدا کند، باید در انتظار شکستهای بعدی باشد. برای همین است که در مذاکرات طولانی با رفسنجانی «اشکالات موجود» را «قبول» نکرده و در ضمن عدم «اعتماد» خود به رفسنجانی را اعلام کرده است.
هاشمی رفسنجانی بر اساس همین گفتگو نتیجه گرفته که کاندیدا شدن او به «صلاح» نیست. وی همچنین به یک واقعیت عریان و انکارناپذیر اعتراف می کند که «حالا سپاه نبض اقتصاد و سیاست خارجه و داخله را در دست گرفته و به کمتر از کل کشور راضی نیست».
این صحبتها را هاشمی رفسنجانی در دیدار با تعدادی از استانداران سابق بیان کرده و وبسایت سحام نیوز در روز سه شنبه 27 فروردین آن را منتشر کرد. در همین صحبتها رفسنجانی در مورد نقش اصلی خودش در به قدرت رساندن خامنه ای مواردی را ذکر کرده که اگر هم نمی گفت همگان می دانند و فیلم آن را هم دیده اند که چگونه هاشمی رفسنجانی در مقام ریاست مجلس خبرگان در یک اقدام مکارانه و با سرهم بندی یک دروغ و با یک قیام و قعود، خامنه ای را به مقام ولایت رساند. طنز تلخ و گزنده تاریخ «بی اعتمادی» خامنه ای به رفسنجانی است.
روز بعد از انتشار این صحبتها دفتر هاشمی رفسنجانی طی یک تکذیبیه این گفته ها را «نوعی اعمال سلیقه شخصی و تحریف سخنان» خود اعلام کرد و سحام نیوز هم با «تاکید دو باره صحت مطالب منتشر شده» را اعلام کرد.
با شناختی که از رفسنجانی وجود دارد می توان نتیجه گرفت که رفسنجانی چنین حرفهایی را بیان کرده و خود در درز دادن آن و تکذیبیه بعدی اش نفش داشته است. در همان روزی که رفسنجانی گزارش منتشر شده در سحام نیوز را تکذیب کرد، در ملاقاتی دیگر این بار در دیدار با جمعی از نمایندگان دوره هشتم مجلس در طعنه آشکار به خامنه ای گفت:«انحصار طلبان حتی حاضر نیستند، برای برون رفت از مشکلاتی که خود مسبب آن بوده اند، زمینه و شرایطی را به وجود آورند تا خواست عموم مردم محقق.....به تدریج ناکارآمدیها و بیتدبیریها از میان برود». (ایلنا، چهارشنبه 28 فروردین)
این «انحصار طلبان» که حاضر نیستند شرایط برای «مشارکت» رفسنجانی و شرکا را مهیا کنند، مسلماً دار و دسته احمدی نژاد نیستند. فقط در قد و قواره مقام معظم است که چنین مدالی را بر گردن بیاویزد و البته هاشمی رفسنجانی در رساندن خامنه ای به این موقعیت نقش تعیین کننده داشته است.
ستیز جامعه با ولایت خامنه ای، این «زوج جدایی ناپذیر» و این «دو فرزند» معنوی خمینی را به ناچار در هشت سال قبل از هم جدا کرد. اکنون خامنه ای رویای پیروز شدن در یک قمار بزرگ را در سر می پروراند و هاشمی رفسنجانی در آرزوی کسب «اعتماد» به منظور مشارکت در هرم قدرت و ثروت. توصیه رفسنجانی برای مشارکت همه «سلیقه ها» در انتخابات نمایشی تا جایی برای خامنه ای قابل قبول است که اولاً از «ساکنین فتنه» نبوده و ثانیاً رسالت شان فقط گرم کردن تنور نمایش باشد و سرانجام آن که به خروجی مهندسی شده نمایش انتخابات تسلیم شوند.
چنین است طرح ولی فقیه برای مشارکت همه ی «سلیقه ها». خامنه ای مصمم است تا نتیجه مورد نظرش را به کرسی نشاند. او می داند که با «تنگه اُحُد» روبروست و «برادران قدیمی» در مقابل دشمن وا داده اند. او مثل همه مستبدان روز به روز تنها تر و بنابرین همه رویدادها را با نگاه امنیتی ارزیابی می کند. خامنه ای در یک مورد حق دارد که مردم و شورش آنان را تهدید اصلی قلمداد کند. کابوس «فتنه» او را بر سر عقل، آن گونه که مماشاتگران و سازشکاران تصور می کنند، نمی آورد. خامنه ای و ولایت اش را باید برانداخت و تاکتیک تحریم فعال انتخابات فرمایشی گامی در جهت رسیدن به انتخابات آزاد و دمکراتیک است.
نبرد خلق شماره 334، یکشنبه 1 اردیبهشت 1392 (21 آوریل 2013)