عمر محمود به سر می آید
بوی یک گند دگر می آید
انتخابات دموکراتیکی
بار دیگر ز سفر می آید
قاتل ممد و سهراب و ندا
باز با تیر و تبر می آید
تا که "یک رای"! خودش را بدهد
سیدعلی بسته کمر می آید
تا که صندوق شود پر، اما
هاشمی شیفته تر می آید
ظاهرا بار دگر آن کوسه
کرده احساس خطر، می آید
پسرش جیم شده از لندن
پس به همراه پسر می آید
بی شک امروز به منظوری خاص
بچه شیخی ز دَدَر می آید
داغ خواهد شد و سوزاننده
خاتمی، آن سر خر می آید
آنکه لبخند به لب قر میداد
حال با توپ و تشر می آید
هم ز کابینه محمود کسی
می پرد، مثل فنر می آید
تا به مردم بدهد یارانه
با دوتا کیسه زر می آید
سبزعلی، آن دغل مال فروش
پشت و رو گشته دمر می آید
بهر نوشیدن ساندیس خنک
فوج عمامه به سر می آید
آن هنرمند که ساندیسی بود
بهر تبلیغ هنر می آید
فکر پر کردن جیب اند همه
رانت خواری به گذر می آید
الغرض هرکه در این خر تو خر
بهر یک کار دگر می آید
غرق حیرت شده ام اینجانب
که ز صندوق به در می آید؟
ششم اردیبهشت 92