صدها و بلکه هزاران اعتراض و تحصن ریز و درشت در جای جای میهن در زنجیر بوقوع پیوست. باحمله و هجوم پاسداران و قداره بندان، تظاهراتها، بعضا بخون نشست. تعدادی به شهادت رسیدند. بسیاری زخمی و بسیاری دیگر بازداشت و زندانی شدند.
به سه نمونه از این اعتراضات در سه استان کشور اشاره می کنم. همه این رخدادها در عرض هفته ها و ماههای اخیر اتفاق افتاده اند.
مدتهای طولانی بود که کشاورزان محروم اصفهان- روستاها وشهرکهای اطراف- به دلیل قطعی آب زاینده رود توسط ایادی رژیم دست به اعتراض زده بودند. آنها با تمامی ماشین آلات کشاورزی خود هفته ها و ماهها مجبور بودند دست از کار کشیده و فریاد رس طلب کنند. اعتراضشان کاملا مسالمت آمیز و خواسته هایشان کاملا مشروع بود! میخواستند که آب رفته و ملاخور شده به جوی باز گردد. کما فی السابق فریاد رسی یافت نشد. اعتراضات مسالمت آمیز افاغه نکرد. قدمی دیگر باید برداشت. با دار و ندارشان به لوله های قطور آب زدند. پاسداران جور و جهل به دستور غاصبان حرث و نسل مردم ایران کشاورزان را به رگبار بستند. تعدادی به شهادت رسیدند. ده ها تن مجروح و معلول وصدها تن به اسارت برده شدند.
کشاورزان دلیر اصفهان بادستان خالی به مقابله با پاسداران پرداختند. خود روهای آدمکشان به آتش کشیده شد. مزدوران پا بفرار گذاشتند. سایت دولتی تابناک نوشت: تعداد اتوبوسها و خودروهای به آتش کشیده در عرض چند روز، خیلی بیشتر از ماشینهایی بود که در قیام هشتاد هشت توسط مردم آتش گرفت!
نمونه دیگر: درگیری شدید مردم و مزدوران رژیم در استان هرمزگان!
بنا به روایت رسانه های رژیم، بخش کوخرد شهرستان بستک در استان هرمزگان در روزهای اخیر صحنه درگیریهای شدید میان مردم و نیروهای انتظامی بوده است. به بهانه تقسیمات کشوری روستاییان محروم با مزدوران در گیر می شوند. تعداد زیادی موتور و خودروهای پاسداران به آتش کشیده میشود. عکسهای باقیمانده از این حادثه، گویای شدت در گیریها و انفجار خشم متراکم مردم منطقه علیه ایادی آخوند هاست.
نمونه بعدی، استان فارس، صفا شهر، شهرستان خرم بید:
به نقل از سایتهای وابسته به رژیم میخوانیم:"روز جمعه 29 فروردین 91، صدها نفر از مردم صفا شهربدون توجه به اخطارها و هشدارهای ماموران نیروی انتظامی و نظارتی وارد محوطه کارگاهی معدن سنگ دهبید چاه مرغی شدند و بعد از تخریب اماکن و ساختمان های محوطه اقدام به تخریب معدن و تجهیزات و ماشین آلات سنگین و باارزش مستقر در آن کردند و بسیاری از آن را به آتش کشیدند وبرخی از مردم اقدام به بردن اموال و تجهیزات باقی مانده کردند..."
ازجمله شعارهای اولیه مردم: "معدن چاه مرغی حق مسلم ماست !"
گفتنی است، معدن چاه مرغی بزرگترین و مرغوبترین معدن سنگ مرمریت کشور محسوب میشود که در جهان نیز شهره میباشد و سالانه درآمد بسیار هنگفتی -بیش از ۳۰۰ میلیارد تومان- دارد.
صاحب این معدن گرانبها یکی از دایناسورهای وطنی است . امامی کاشانی، یکی از امام جمعه موقتهای تهران!
یاد آور شوم درحدود پنج سال پیش ، عباس پالیزدار در دانشگاه بوعلی سینای همدان دراین باره به افشاگری پرداخت و گفت: "یکی ازآقایان علما آمد گفت یک پسرمعلول جسمی دارم و می خواهم یک موسسه توانبخشی بسازم که پسرم هم زیر نظر خودم باشد. ما هم موسسه را ثبت کردیم. بعد آمد گفت که اقا من ساپورت مالی می خواهم فلان معدن سنگ دهبید فارس را که بهترین معدن سنگ دنیاست به من بدهید. بعد از چند وقت گفت کم است معدن دیگری در زنجان را هم به من واگذار کنید و تا به حال این آقا چهار معدن را تصاحب کرده به بهانه ساپورت یک موسسه توانبخشی. در این زمان دانشجویان با اصرار خواستند که نام این شخص چیست. پالیزدار گفت آیت الله امامی کاشانی (عضو شورای نگهبان و یکی از ٤ امام جمعه موقت اما پای ثابت تهران)"
مثالهای انتخابی بالا که همگی به نقل از رسانه های خود رژیم آورده شده تنها به عنوان مشت نمونه خروار است. با کمی درنگ و تعمق در شکل گیری این خیزشها در فرم ومحتوا ، نکات زیر را میتوان کشف و برجسته کرد:
اولا همه این تظاهراتها و اعتراضات در روستاها و شهرهای کم جمعیت اتقاق افتاده است و طبعا رژیم با هزینه کمتری توانسته است آنها را موقتا هم که شده سرکوب نماید. بدیهی است اگر این اعتراضات در کلانشهرها و بخصوص در پایتخت صورت بگیرد داستان دیگریست.
ثانیا تجربه و گزارش همین خیزشها نشان میدهد مردم دنبال فرصتی هستند. خشم متراکم مردم منتظرجرقه است. مردم دنبال گرفتن حق وحقوق خویشند، کعبه و بتخانه بهانه است!
ثالثا مردم خشمگین در مقابل ضرب وشتم مزدوران بسرعت مقابله به مثل می کنند. آنها به دفاع ازخود برخاسته و سرکوبگران را گوشمالی میدهند. خود روهای مزدوران و اموال به غارت گرفته شده را به آتش می کشند. گویی از قیام 88 درسها آموخته اند.
بی دلیل نیست که سردار سازندگی! رفسنجانی هشدار میدهد، کشور در خطراست!
البته منظورش عبا و عمامه مقام عظماست!
محمد قرایی
اول ماه مه، روز جهانی کارگر