سخن از هزیان گوئی و وارونه جلوه دادن واقعیت هائی است که هم سازمان ملل متحد، هم اتحادیه اروپا و ایالات متحده بخوبی بر آنها اشراف دارند، اما عامدا و بدلیل همان سیاست شناخته شده ی ” مماشات “ دست به عمل و جلوگیری از این ناعدالتی نمی زنند.
دیکتاتوری خامنه ای که از اعمال هیچ جنایتی علیه ساکنان بی دفاع لیبرتی فروگذار نمی کند، همان دیکتاتور منفوری که از بام تا شام در حال توطئه، موشک زدن و آدم ربائی است، همان ولی فقیه شقه شقه شده که فریاد اعتراض میلیون ها ایرانی با شعار ”مرگ بر اصل ولایت فقیه “ تمامیت رژیم اش را به زیر سوال برده و حاکمیت ضد مردمی اش را به سراشیب سرنگونی کشانده اند، همان دیکتاتوری که در 18 اسفند 1389 در دیدار با مالکی پرده از ”توافقات دوجانبه برای حل مسئله“ اشرفیان در عراق برداشت، اکنون در یک کر هماهنگ وبا ریختن اشک تمساح و عجز و لابه و نامه نگاری به وزرای خارجه کشورهای آمریکا، آلمان و فرانسه خواهان ”حل و فصل معضل و نجات ساکنان لیبرتی از وضعیتی که در آن گرفتار هستند“ شده است.!!
براستی زبان انسان قاصر می ماند، قاصر از اینهه رذالت و دنائت حکومتی جرار که در داخل خانواده های اشرفیان و ساکنان لیبرتی را زیر تیغ اعدام و شکنجه میبرد و در خارج از کشور پس از آنکه با موشک زنی و کشتار دستجمعی انسان های بیدفاع، آنان را سبعانه به شهادت رسانده است، اکنون دست به خدئه و نیرنگی دیگر زده که خود حکایت، همان داستان ” روباه پوستین دوز“ است.
آخرین نمونه ی موشک پرانی علیه ساکنان بیدفاع لیبرتی به تاریخ 9 اردیبهشت با شلیک حداقل 20 موشک بر میگردد. در حالیکه از موشک باران قبلی تا به امروز، که طی آن 8 تن از ساکنان لیبرتی شهید و بیش از 100 نفر زخمی شدند، کوبلر و یونامی با نقض تمامی تعهد ها به هیچ یک از خواستهای مبرم امنیتی برای حفاظت ساکنان از قبیل برگرداندن17500 دیوار حفاظتی، انتقال جلیقه و کلاهخود حفاظتی و انتقال تجهیزات اولیه پزشکی جواب نداده است، گشتاپوی خامنه ای در نامه نگاری های خود مدعی می شود: اطلاع داریم که مواردی هست که ساکنان اردوگاه از دسترسی به امکانات درمانی و پزشکی محروم میشوند. ساکنان با بیماریهای مختلف دست به گریبانند اما مسئولین فرقه مانع از دسترسی آنان به پزشک و بیمارستان میگردند. این کار به این علت صورت میگیرد که رهبری فرقه میخواهد کشته بدهد و گناه را به گردن دولت عراق بیندازد و به این شکل باج خواهی کند “. ( سایت وزارت اطلاعات – ایران اینتر لینک)
این دروغ پردازی ها و نعل وارونه زدن گماشتگان اطلاعات رژیم در پوش ”انجمن های فرهنگی و جدا شدگان از مجاهدین“ در حالی بیان می شوند که هردو کمپ اشرف و لیبرتی به شهادت ناظران بین الملل، به شهادت یونامی در عراق و به شهادت تمامی داده ها از درون عراق، در یک رویکرد عمدی و همکاری بین مالکی و کوبلر بدون حفاظت نگه داشته شده و سال ها است که تحت تحریم های نا عادلانه و شرائط غیر انسانی قرار دارند. استراون استیونسون رئیس هیأت رابطه با عراق در پارلمان اروپا پیرامون تحولات مربوط به اشرف و لیبرتی در یک کنفرانس مطبوعاتی پرده از روابط خامنه ای و مالکی چنین برداشت : ”حالا بگذارید من یک نمونه را به شما بگویم و این که نوری مالکی چطور کار می کند. در رأس برنامه وی هر بار که او به تهران می رود این است که از او سؤال می کنند که در رابطه با اشرف داری چه کار می کنی؟ و به این دلیل است که دو قتل عام علیه اشرف صورت گرفت.
بر این اساس بود که ما به دولت عراق گفتیم که ما با یک تیم از طرف سازمان ملل خواهیم آمد، با یک تیم ناظر از طرف سازمان ملل که اوضاع را مانیتور خواهد کرد که همه چیز به صورت درست و امن انجام شود و ما با این افراد مصاحبه کرده و آنها را به کشورهای امن منتقل خواهیم کرد و مشکل اشرف شما حل خواهد شد ولی مالکی گفت نه شما نمی توانید. شما نمی توانید با هیچ یک از این افراد در اشرف مصاحبه کنید و ما گفتیم باشد اشکالی ندارد ما آنها را به بیرون درب اشرف برده و خارج از اشرف با آنها مصاحبه خواهیم کرد ولی او گفت نه “ ( سایت مجاهدین خلق / 27 مرداد 1391)
حال بگذارید دستگاه منفور اطلاعات خامنه ای از بام تا شام بهمراه بریده مزدوران خارجه نشین و وادادگان سیاسی لغز بخوانند و شیپور را از سرگشادش بنوازند. با خاک پاشیدن بر واقعیات نمی توان مردم را گول زد. شاید بتوان برای مدت کوتاهی ”عوام فریبی“ کرد و در اذهان پاره ئی ” شک و تردید“ ایجاد نمود، اما یقیننا روزی ”ابرهای سیاه دیکتاتوری“ به کنار خواهد رفت و حقایق برای مردم و افکار عموم روشن خواهد شد. یک نمونه از این دروغ پرازی ها که بسیار مورد طبع ” وادادگان سیاسی“ و ”خانواده الدنگ“ قرار گرفته، جملات زیر است:
” سئوال از رهبران مجاهدین این است، این کار تا کی ادامه خواهد یافت؟ هفته گذشته نیز یکی دیگر از ساکنان بر اثر فشار روانی فوق العاده ای که با نشستهای ایدئولوژیک متعدد بر افراد می آورند دچار سکته مغزی شد و جان سپرد“. ( سایت وزارت اطلاعات – ایران اینتر لینک )
واقعیت این است که هیچ کشوری با انتقال بیماران حتی صعب العلاج در زندان لیبرتی و کمپ اشرف تا به امروز موافقت نکرده است. بسیاری از مجروحان و بیماران بدلیل نبود مینیمم امکانات و در حالیکه ماه ها به انتظار کمک بودند، در مقابل چشمان یاران اشان جان داده ند. دبیر خانه ی شورای ملی مقاومت در یک روشنگری بتاریخ 24 فروردین 1392 در این رابطه از جمله می نویسد:
”صبح امروز شنبه، ۲۴ فروردین، مجاهد خلق مهندس محمد حسین برزمهری یکی از ساکنان لیبرتی، در کلینیک عراقی کمپ جان سپرد. او سیزدهمین مجاهدی است که در اثر محاصره پزشکی و ممانعت از دسترسی ساکنان به خدمات پزشکی، جان سپرد. قبل از او منصور کوفه ای در روز سه شنبه ۲۲ اسفند ۱۳۹۱ در اثر نبود حداقل امکانات در کلینیک عراقی لیبرتی جان سپرد. در سوم دی ماه بهروز رحیمیان دراثر عدم رسیدگی پزشکی به شهادت رسید. به هنگام موشک باران لیبرتی در ۹ فوریه نیز کلینیک عراقی امکان هیچگونه عکس العملی نداشت. مهدی عابد از مجروحان حمله در نبود امکانات اولیه و با تاخیر دو و نیم ساعته در انتقال، در مسیر بیمارستان به شهادت رسید “
در حالیکه تنهاطی سال گذشته بدلیل اعمال تحریم های ضد انسانی، بویژه تحریم دارو و عدم دسترسی ساکنان به رسیدگی های پزشکی 14 تن از ساکنان اشرف و لیبرتی به شهادت رسیده اند، حال گشتاپوی ولی فقیه ادعا می کند: ”اوضاع امنیتی، ایمنی، رفاهی، درمانی، روحی و جسمی ساکنان با توجه به کارشکنی ها و ممانعت های مسئولین فرقه فوق العاده وخیم است. فشارهای ناشی از آزار و اذیت و شکنجه های روحی و ذهنی و فکری رهبری فرقه رجوی یا همان سازمان مجاهدین خلق ایران (MEK) و بیگاریهایی که به صورت کارهای سنگین و شاق از افراد از ساعت 5 صبح تا نیم شب می کشد غالبا در اثر سکته قلبی یا بیشتر در اثر سکته مغزی فوت می کنند چنانکه آقای مهندس حسین برزمهری مهندس راه و ساختمان فارغ التحصیل دانشگاه واشنگتن چند روز پیش در کمپ لیبرتی بنابر اطلاعیه اخیر سازمان مجاهدین خلق ایران (MEK) در نتیجه سکته مغزی درگذشت“.( سایت وزارت اطلاعات – ایران اینترلینک )
بهرحال از داده های فوق میتوان نتیجه گیری کرد که گشتاپوی خامنه ای اکنون با کمک عمله واکره های رژیم ظاهرا ریل عوض کرده است. مشتی عوام فریب و دغل باز سیاسی که ایرانیان نام ”وادادگان سیاسی و خانواده الدنگ“ بر آنان نهاده اند، در این بین ” کف بر دهان“ نقش ”خر بالای بام“ عظما را ایفا می کنند.
روایت است: ”یک روز عظما برای تعمیربام خانه خود مجبور شد،مصالح ساختمانی را برپشت الاغی بگذارد وبه پشت بام ببرد، الاغ هم بسختی از پله ها بالا رفت. عظما مصالح ساختمانی را از دوش الاغ برداشت وسپس الاغ را بطرف پایین هدایت کرد، اما نمیدانست که خراز پله بالا می رود اما دیگر بهیچ وجه از پله پایین نمی آید. عظما دقایقی الاغ را به حال خود رها کرد وبه خانه برای استراحت برگشت.
درهنگامه دید که الاغ دارد روی پشت بام بالا وپایین می پرد. لذا دوباره برای آرام کردن الاغ به پشت بام رفت، اما این الاغ دیگر آن الاغ قدیمی نبود. پس از مدتی عظما متوجه شد که سقف اتاق خراب شده و پاهای الاغ از سقف چوبی آویزان شده و سرانجام الاغ از سقف به زمین افتاد و مرد!!
عظما نتیجه گرفت: من نمی دانستم که اگر خر به جایگاه رفیع وپست مهمی برسد هم آنجا را خراب می کند وهم خودش رامی کشد!!
14 اردیبهشت 1392