حسین پویا: اون یک رای "آقا"!

نمایش تک پرده ای کوتاه.

محل نمایش: اطاق کار "آقا"، ولی امر مستضعفین جهان.
"آقا" مشغول نماز خواندن است و فرزندش با عبا و عمامه پشت میز آقا نشسته و پرونده ها را به هم می ریزد. انگار دنبال کاغذی میگردد.
"آقا": اله اکبر. اله اکبر
فرزند "آقا": چشم حاج آقا مواظبم که کاغذا پاره نشن. اون نامه ی اعترافات اون پسره رو کجا گذاشتین؟
"آقا": سبحان اله
فرزند "آقا": تو کشوی وسطی رو گشتم یه بار. نیست. آها..... ایناهاش. پیداش کردم.
 رئیس دفتر وارد میشود:
رئیس دفتر: ببخشید حاج آقا، وزیر اطلاعات اومدن کار فوری داره بگم بیاد تو یا صبر کنه "آقا" نمازشون تموم بشه"
فرزند "آقا": نخیر. بگید بیاد تو. نماز آقا طولانیه. تا دوساعت دیگه تمام نمیشه. "آقا" که به خاطر نماز امورات مومنین را معطل نمیذارند. "آقا" در همان حال نماز مسائل کشور را حل می کند.
رئیس دفتر: چشم. (از اطاق خارج میشود)
وزیر اطلاعات وارد می شود.
وزیر: سلام علیکم حاج آقا.
"آقا": اله و اکبر و علیکم السلام
فرزند "آقا": بشین حاج آقا. چیکار داری؟ آقا مشغول نمازن. شما کارت رو بگو.
وزیر: واله می خواستم ببینم نظر آقا در مورد رئیس جمهور آینده چیه. الان ثبت نام کاندیداها شروع شده. انگار بازم هرکه از مامانش قهر میکنه میاد کاندید میشه. "آقا" خوبه به ما بگن ما باید کیو بگیریم و کیو ببندیم و کیو رئیس جمهور بکنیم؟
"آقا": اله اکبر. اله اکبر. سبحان اله. سبحان اله.
فرزند: "آقا" میگن من بهیچ وجه در انتخابات دخالت نمی کنم. سبحان اله. سبحان اله. بعدش هم می فرمان هرکی میخواد کاندید بشه بشه. مملکت شورای نگهبان داره. منم مثل بقیه مومنین یک رای دارم و به شما هم نمیگم که اونو به کی میدم.
وزیر: ولی خوب امت حزب اله میخوان بدونن که اون یک رای مال کیه؟ ما مقلدین آقا میخوایم تکلیفمون روشن باشه. نمیشه که ما برعلیه رای آقا رای بدیم. اون دنیا سر پل صراط یقه مومن رو میگیرن.
"آقا": اله اکبر. سبحان اله. اله اکبر.
فرزند: "آقا" میگن باشه حالا که اینطوری اول بگید کیا کاندید شدن تا من بگم به کی رای میدم.
وزیر: واله انگاری که شیخ اکبر و خاتمی هم میخوان کاندید بشن.
"آقا": سبحان اله . اله اکبر. اله اکبر.
فرزند: "آقا" میگن اسم نبرید. یه بار سبحان اله و دو بار اله اکبر پشتش. معنیش اینه که فقط علامت اختصاری بگید خودشون می فهمن کیه. اینجا ممکنه میکروفن مخفی باشه
"آقا": اله اکبر. بسم اله.
فرزند: "آقا" می گن اون دوتا رو شورای نگهبان رد صلاحیت می کنه. بقیه رو بگو
وزیر: ولی من فکر کنم منظور آقا این بود که اون دوتا رو قبل از ثبت نام دستگیر کنیم که نتونن ثبت نام کنن
"آقا": الحمد لله
فرزند: آقا میگن شما تو کار ترجمه دخالت نکن.  بقیه رو بگو.
وزیر: چشم "آقا" زاده. پنج نفر هم از مجلسن که یکیش ع ل رئیس مجلسه.
"آقا": قل اعوذ به  رب الناس
فرزند: میگن اون چارتای دیگه رو از قبل بهشون خبر بدین که کاندید نشن. اون ع ل رو هم خودم میگم همونجا بمونه کارشو بکنه. نمیخواد رئیس جمهور بشه.
وزیر: ق و س، پاسدارای سابق هم هستن که ما فکر می کنیم باشن بهتره.
"آقا": الحمد لله
فرزند: "آقا " میگن به شما مربوط نیست که فکر می کنید باشن یا نباشن. ولی فقیه باید تعین کنه کی باشه و کی نباشه و کی انتخاب بشه. اما بذارید باشن ولی همه جا کنترلشون کنید و حرفاشون رو ضبط کنید و بیارید من ببینم.
وزیر: این یارو ر. مشایی هم که حالا شده ولی فقیه احمدی نژاد داره هی برای خودش تبلیغ می کنه.
"آقا": اله اکبر. قل هواله احد
فرزند: میگن غلط می کنه مردیکه ی الدنگ. بگین امامی کاشانی یا جنتی یا این حاج عبدالرضا دعانویس اونو طلسم بکنن. اگه هم نشد بگید شورای نگهبان به جرم رابطه با اجنه بدون اذن ولی فقیه، رد صلاحیتش بکنه.
"آقا": سبحان اله
فرزند: آقا میگن چند تا دیگه کاندیدا داریم؟
وزیر: یه چندتایی از وزرا و وکلای قبل هم هستن. اما از همه مهمتر آقای ولایتی و حداد عادلن.
"آقا": لا اله الا اله. اله اکبر
فرزند: آقا می فرمان که همه رو رد کنید برن سراغ کارشون. کل نامزدا باید چارتا باشه. دوتاش اون پاسدارای سابق س و ق. یکیش هم آخوند باشه. یکی هم همین ولایتی خودمون.
وزیر: پس حداد چی میشه؟
"آقا": سبحان اله.
وزیر: فهمیدم. منظورشون اینه که حداد رو خود آقا رایشو می زنه.
فرزند: نخیر. هر سبحان اله که منظور رای کسی رو زدن نیست. مگه ندیدی که دست چپشون رو هم بالا آوردن. اینجا منظور آقا اینه که حداد خودش به نفع ولایتی کنار میره. ضمنا اون دو تا پاسدار سابق هم هرکدوم بیشتر از یک میلیون رای نمیارن.
وزیر: اون آخوند که آقا می فرمان کی باشه خوبه؟
فرزند: من باشم میگم یکی مثل آقا مصطفی پور محمدی باشه که امتحانشو هم دوران امام پس داده و هم دوران ما. اما بذار نظر "آقا" رو بشنویم.
"آقا": سبحان اله
فرزند: بله. ایندفعه منظور آقا از سبحان اله اینه که با نظر من موافقن.
"آقا": اله اکبر. الحمدلله
فرزند: آقا می فرمان که باید قبلش بهش گفته بشه که مواظب باشه یه وقت بابت کاندید شدن روش زیاد نشه. افشاگری و بگم نگم هم نکنه. بعد از انتخابات هم که معلوم شد سه میلیون و پونصدهزار رای بیشتر نیاورده، نگه که تقلب شده و رای عوض شده و از این مزخرفات.
وزیر: نظر "آقا" در مورد تعداد شرکت کنندگان چیه؟ احمدی نژاد گفته که باید پنجاه میلیون نفر شرکت کنن.
ولی امر: اعوذ باله. اله اکبر. اله اکبر. اله اکبر.
وزیر: انگار آقا عصبانی شدن. یک اعوذ باله و سه اله اکبر. خیلیه
فرزند: خوب معلومه. آقا میگن گوش به حرف او ن گوساله ندین. لازم نیست بیشتر از چهل و پنج میلیون شرکت کنند. شلوغ میشه و ممکنه کنترل جمعیت از دستتون خارج بشه. چهل و پنج میلیون شرکت کننده کافیه.
وزیر: خوب بحمداله آقا بدون دخالت در امور انتخابات توانستن رهنود برگزار شدن یک انتخابات سالم رو بدن. خدا عمرشون بده. ولی بالاخره آقا نفرمودن که اون یک رای خودشون رو به کی میدن. ما وظیفه شرعی خودمون میدونیم که دنباله رو آقا باشیم.
"آقا": سبحان اله. سبحان اله
فرزند: آقا می فرمان ایشون شرعا اجازه دخالت در انتخابات رو ندارن. شما هم این حرف ایشون رو در رادیو تلویزیون تکرار کنید تا مردم بفهمند که آقا قرار ندارند با اون یک رای خودشون در انتخابات دخالت کنن. انتخابات آزاده و آقا هم مثل همه یک رای دارن.
ولی امر: السلام و علیکم و رحمت اله و برکاته.
پانزدهم اردیبشت 92