مدتی نه چندان دور، دو نفر از اعضای شورای ملی مقاومت به صورتی نامناسب وغیر مترقبه ، استعفا داده و شورای ملی مقاومت را ترک کردند.
استعفایی عجیب ، با یکسری دلایل واهی برای استعفا که من هم مانند سایر اعضای شورا از طریق سایتهای ضدشورایی از آن مطلع شدم .دلایلی که هرگز نمیتواند این زشتکاری را توجیه کند. البته گذشت روزها، بسیاری حقایق را روشن کرد و مشخص شد که موضوع انتقاد به شورا و مجاهدین نیست بلکه موضوع خروج از جبهه مقاومت و پشت کردن به صفوف مردم است .
هرچند ما، به صفت شورا، موضع خودمان را در برابر این به اصطلاح «استعفا» در بیانیه تفصیلی شورا بیان کرده و کار آن آقایان را «خیانت» ارزیابی کرده ایم ولی مقدمتا ًباید یاد آوری کنم که به نظر من به خصوص در شرایط فعلی که که مقاومت و شورا چنگ درچنگ با رژیم هار و خونریز آخوندی است و با انواع توطئه ملاها روبروست، این عمل فقط یک ناجوانمردی آشکار است و چون جوانمردی به نظر من ارزشمندترین سنت دیرینة ایرانی و به طریق اولی مقاومت مردم ایران و شوراست بنابراین برای من مثل روز روشن است که حضرات واقعاً دیگر شایستگی بودن درصفوف مقاومت را نداشتند.
به خصوص که آقای قصیم با سوءاستفاده از صحبتهای درونی شورا سعی کرده است چنین وانمود کند که گویی در برخی از مواضع و نظراتش من با او همنوایی داشته ام، راستی این دیگر اوج سوءاستفاده از همراهی و همسنگری در گذشته و عملی غیراخلاقی و بی پرنسیپی سیاسی است.
نکتة دیگری که در اینجا باید در مورد واهی بودن حرفهای آقایان دراستعفانامه شان روی آن تأکید کنم این است که اختلاف نظر در شورای ملی مقاومت در چهارچوب اصول توافق شده در شورا و التزامات آن کاملاً طبیعی است. ما با سربلندی و افتخار می گوییم که «شورا» را به همین دلیل «پارلمان در تبعید» نامیده ایم که محل برخورد آرا و افکار مختلف است. هرکس یا هر گروه نظر خودش را دارد و مجاز است تحلیل و نظر خود را بیان کند. در این زمینه داشتن اختلاف حسن ماست و نه نشانة ضعف ما. مهم این است که هیچ فرد شورایی یا سازمان و گروهی نخواهد نظر خودش را به جمع تحمیل کند. و من و همه دوستان دیگر شاهد بوده ایم که برخلاف اظهارات کاذب آقایان در استعفانامه شان مجاهدین نه تنها هرگز پا را از ضوابط دموکراتیک در تصمیم گیریهای شورایی فراتر نگذاشته و پیوسته به آن ملتزم بوده اند بلکه برعکس نه یک مورد که چندین و چند مورد وقتی نظر برخی اعضای شورا برخلاف نظر مجاهدین بوده است، مجاهدین، از حقشان صرفنظر کرده و نظرات دیگران را پذیرفته اند. و همین رویه و شیوه توسط سازمان مجاهدین که سازمان محوری شوراست پیوسته ما را به یکدیگر نزدیک تر کرده است.
اما گویا در مورد قصیم برخلاف دعاوی اش قضیه کاملاً برعکس است و وی فکر می کند و انتظار داشته که هرچه خودش می گفته را باید بقیه قبول و حتی اجرا می کردند. و راستی اگر چنین باشد دیگر چه شورایی؟
نکته دیگر این که آقای قصیم دربارة امضاهای اعضا در مورد بیانیه تفصیلی شورا اظهار کرده که کوه موش زائیده است. من از وی سؤال می کنم که حضرت آقا! من و شما در سالهایی که همسنگر شورایی بودیم در کدامیک از تصمیم گیریها همچون موش عمل کردیم؟ و اگر کسی در آن موقع به شما چنین مارکی می زد او را متهم به توهین نمی کردید؟
آقا دست بردارید! شما هنوز جوهر استعفایتان خشک نشده به عذرخواهی از خاتمی افتاده اید. بعد به آقای رجوی ایراد می گیرید که چرا به رفسنجانی پیام علنی داده است؟ ما که یکدیگر را خوب می شناسیم. برای ما شال و کلاه چپ نپوشید! که اصلاً برازنده شما نیست. هم شما ما را می شناسید، و هم ما شما را، و هم همه ما مسئول شورا را. لطفا ًبپذیرید که مخاطبان شما انسانهای بی فرهنگ و غیرسیاسی نیستند. معنای معذرتخواهی های شما را خوب می فهمند. سمت و سوی سیاسی آنها را هم تشخیص می دهند و می دانند که در واقع با عذرخواهی از خاتمی به چه کسی دارید پیام می دهید.
آیا آنقدر سطح سیاسی شما نازل شده که معنای مانور سیاسی به غایت هشیارانه و شجاعانه آقای رجوی را آن هم سر بزنگاه انتخابات رژیم نفهمید. چیزی که باعث حیرت و تحسین هر فردی که با الفبای سیاسی آشنا میباشد، شد.
راستی شما با معذرت خواهی از کسانیکه با زیر پاگذاشتن همه پرنسیبهای پناهندگی سیاسی برای بازپس گرفتن زمین هایشان با سفارت رژیم کنار آمده به ایران سفر میکنند برای چه کسی پیام میدهید؟!
بعد مدعی هستید که هنوز به امضای خود در زیر بیانیه ایرانیان پای بند هستید؟
نمیتوان در عمل مقاومتی را به نفع یک رژیم آدمکش و ضدبشر تضعیف کرد و بعد مدعی آزادی و دموکراسی شد.
من واقعاً از اینکه طی مدتی که رفتید این همه از نظر سیاسی و اخلاقی سقوط کرده اید، برایتان متأسف هستم. به خصوص که با کمال تأسف می بینم که شما هم باند یا دنباله روی فردی مثل مصداقی شده اید که تشنه به خون رهبری مقاومت است و خط وزارت اطلاعات برای ردیابی آقای رجوی را مجدانه دنبال میکند.
من این روزها شاهد بودم که شما وقتی در تنگنا گیر می کنید به عوض پاسخ به سؤالات در مورد موضعگیری های به غایت ارتجاعی و رژیم پسندتان میگویید که «استعفای علنی حق من است». چه کسی منکر این حق شده است ولی بحث و سؤال اصلی که از آن فرار می کنید این سؤال است که استعفا چرا به این شکل دزدکی آن هم قبل از انتخابات و برگزاری مراسم سالیانه مقاومت؟!
ظاهرا یک زمانبندی مشخصی بوده که نباید به تأخیر می افتاده؟! چون خیلی عجیب است که کسی تا دیروز هرچه می خواسته می گفته و می نوشته ولی یک دفعه بدون اینکه یک پروسه عادی را طی کند به غیردموکراتیک ترین شکل و البته به شکلی مشکوک استعفا میدهد. و بعد هم با زدن بدترین مارکها به شورا و مسئول آن، راه را برای حمله بعدی به لیبرتی هموار میکنند. به این میگویند خنجر از پشت به همه کسانی که به شما اعتماد کرده و با شما همسنگر بوده و به قول معروف سر یک سفره نان ونمک خورده اند!!
آیا خنجر ازپشت زدن و خیانت کردن به همراهان هم از حقوق اولیه انسان است ؟ آیا بعد از نزدیک به سی سال همسنگری در شورا حق این است که خبر استعفایتان را از سایتهای ضد شورایی بخوانیم؟ در حالیکه اطلاع به شورا و همسنگران سابق حداقل پرنسیب اخلاقی و حتی سیاسی بود که از شما انتظار می رفت.
اگر بسیاری از هموطنانم بی خبر باشند من حداقل به عنوان یک عضو شورا و مسئول یک کمیسیون در شورا شاهد بوده ام که در تمام جلسات شورا هیچگاه نظر و سخنی از طرف این دو نفر مطرح نشده که با سعة صدر و وقت کافی به بحث در باره آن پرداخته نشده باشد.
اما به قول زنده یاد شاملو این کار، به این صورت، «مقدار زیادی بو می دهد». لذا من از همة هم میهنان عزیزم می خواهم که با این گونه اعمال بسیار جدی برخورد کنند. واقعیت این است که ما دشمنی داریم غدار و حیله گر و کینه جو که حتی یک لحظه هم از توطئه علیه ما به خصوص در شرایط فعلی که دست به گریبان بحرانهای مرگ زاست غافل نیست. وزارت اطلاعات رژیم، و مزدوران مخفی و آشکار ارتجاع و استعمار، در تلاش اند که این مقاومت و این شورا را از هم بپاشانند. و به طور خاص تمرکز آنها بر روی رهبری این مقاومت نشان می دهد که توطئه چقدر خبیثانه و درعین حال جدی است. آنها در این توطئه می خواهند با شیطان سازی، شورای ملی مقاومت را به عنوان تنها آلترناتیو دموکراتیک رژیم آخوندی متلاشی کنند. وزارت اطلاعات در صدد است تا با انواع حیله ها و ترفندها سمت و سوی اصلی مبارزه را، که نفی مطلق استبداد دینی است، عوض کند. آنها می خواهند مرزهای مقاومت با رژیم را مخدوش کنند. و با توجه به این ضرورت بود که شورا با انتشار یک بیانیه تفصیلی دعاوی این آقایان را توضیح داد. به نظر من انتشار این بیانیه علاوه بر جواب به این دو نفر آقایان، اعلام مجدد موضع شورا و تک تک اعضایش در برابر رژیم آخوندی بود. ما با صدای بلند اعلام کردیم که خواهان نفی تمامیت رژیم و همة جناجهای آن هستیم و خروج هیچ کس از صف شورا ما را از هدف اصلی مان باز نمی دارد. ما فرزندان رهبر نهضت ملی، مصدق کبیر هستیم که دردادگاه نظامی گفت :
«… آنجایی که حق در کار باشد …، از همه چیزم می گذرم، نه زن دارم، نه پسر دارم، نه دختر دارم، هیچ چیز ندارم مگر وطنم را در جلو چشمم دارم…»