جمشید پیمان ـ جشن نوروز به روایت فردوسی

جشن نوروز به روایت فردوسی                                                          

 جمشید پیمان

جشن نوروز کهن ترین،پایدارترین وباشکوه ترین جشن ایرانیان است.این سخن ، گزا فه نیست وازمعدود ادعاهائی  است که برای اثباتش نیاز به هیچ گونه دلیل وبرهانی نداریم . هرچند به درستی معلوم نیست که این آیین  فرخنده ،در چه روزگاری برای نخستین بار برگزارشده است،اما می دانیم که نیاکان ما از دورترین روزگاران، نوروز را جشن می گرفته اند.

انگیزه های اصلی پیدایش این جشن را باید در طبیعت و نیز در باورهای نیاکانمان، به ویژه در اعتقادهای مذهبی آنان جست.ایرانیان از دیرباز به شادی و سرورعشق می ورزیدند و از اندوه گزاری و سوگ واری دوری میکردند.به همین سبب هرفرصتی را دست مایه ی برگزاری جشن و شاد مانی می ساختند .  بیشتر، و شا ید همگی جشن ها ی  ایرانی،ریشه در پیوند های مردم با طبیعت داشته اند. در بیشتر این جشن ها ، آدابی بجا آورده می شدند که نشان از دوستی با جهان و طبیعت و ارج نهادن بر گشاده دستی های زمین دارند...
ایرانیان سال را دو بخش می کردند: تابستان و زمستان. فرارسیدن این دو را نیز شکوهمندانه جشن می گرفتند.این جشن ها نوروز و مهرگان نام داشتند. نوروز، درحقیقت آ یین ستایش از طبیعت درآغاز بهار و بیداری دوباره جهان و مقدمه ی کار و کوشش برای ساختن و آباد کردن و بهره گیری از آب وزمین و گیاه بوده است . نوروز، گذشته از تقارنش با آغاز سا ل،درکنارچند جشن نزدیک به هم قرار داشته است. این جشن ها را ایرانیان به تدریج و به مرور زمان باهم و یک جا برگزار کرده اند و سرانجام همگی را در جشن نوروز متبلور ساخته اند. برای نمونه می توان از جشن های "پنجه کوچک"،  "پنجه بزرگ" و "جشن ششم فروردین،زادروز زرتشت"  نام برد .
در رابطه با پندارها و باورهای مردم، به عنوان انگیزه ی برگزاری جشن نوروز، می توان به این نکته اشاره کرد که ایرانیان باستان گمان داشتند که در پنج روز نخست سال نو، روان های نیاکان و تازه در گذشتگان  و فَـرَوَرها به جهان خاکی باز می گردند. آنها به دیدار بازماندگان و نوادگان و خویشانشان می ایند وشاهد گفتار و کردار ایشان می شوند. ایرانیان همچنین باور داشته اند که در" روز خرداد" از ماه فروردین (ششم فروردین)حوادث بسیارمهم و مقد سی در جهان روی داده است.ازجمله باور داشتند که دراین روز جان و جنبش درپیکر پدیده ها آمده است. نیز در این روز نخستین جفت بشری ،چونان ساقه ی ریواسی از زمین رسته اند،بی هیچ تقدم و تاخر ویا تبعیض وتمایزی. درچنین روزی تهمورس، اهریمن را به بند کشیده و جمشید شاه ، جهان را سامان بخشیده است.آنها باور داشته اند که در این روز سیاوش به جهان مینوی رفته است و  در چنین روزی کی خسرو ، کین خون پدرش سیاوش را از افراسیاب ، شاه توران، ستانده است.ایرانیان باستان همچنین باور داشته اند که در ششم فروردین، منوچهر شاه و آ رش، مرزهای ایران زمین را در برابر توران سامان داده اند.
یکی اززیباترین وپرمعناترین روایت ها درباره ی پیدایش جشن نوروز را فردوسی شاعربزرگ ایران بازمی گوید.فردوسی به زیبایی شرح می دهد که جمشید شاه آهن را نرم کرد و از آن ابزار ساخت، کان ها را کاوید و فلزهای گران بها چون زر و سیم و یاقوت را فراچنگ آورد،شهرها را بنا نهاد و باساختن کشتی ،دریاها را به فرمان خویش در آورد،پزشکی و داروسازی را به خدمت تندرستی مردم گرفت. . . و این همه را به سالیانی بس دراز انجام داد و خلق را آسایش بخشید و کارهای گوناگون و مناسبات مردم را به آیین شایسته درآورد. و چون از همه ی اینها آسوده گشت :

                        همه کرد نی ها چو آمد  پد ید                  به گیتی جزاز خویشتن کس ندید
                        چو آن کارهای وی آمد بجای                  ز جای  مهین  برتر آ ورد   پای
            به فرکیانی یکی  تخت ساخت                 چه مایه بد و، گوهر اند ر نشاخت
                        جها ن ا نجمن شد بر تخت او                  فرو ما ند ه  ا ز  فره    بخت ا و
                        به جمشید گوهر برا فشاند ند                  مر آن روز را روز نو خوا ند ند
                        سر سال  نو  هرمز  فرود ین                  برآسوده از رنج تن،  د ل  زکین

به نظرمی رسد که جمشید وهفتصد سال پادشاهیش،نشان از مرحله ای ازتکامل اجتماعی انسان دارد.دور ومرحله ای که انسان شهرنشین می شود،در زندگی اجتماعی خود ،مناسبات وقوانین ویژه ای بکار می گیرد و در تولید وتوزیع کالا وارد مرحله ای پیشرفته تر می شود.آ ن گونه که فردوسی ازقول گوینده باستان می سراید،جمشید هنگامی جشن وسرور برپا می کند که کارهای جهان را سامان بخشیده و جامعه و مردم را به رونق و شکوفایی رسانده است.
 درایام نوروز نیاکان ما دست از کار می کشیدند وبه جشن وشادمانی می پرداختند.پیش از فرارسیدن نوروز ،خانه تکانی می کردند و همه چیز را پاکیزه می ساختند. کسانی که توان مالی بیشتری می داشتند، پاره ای از اسباب خانه را نو میکردند. از چند روز به نوروز مانده مردم به گرمابه ها میرفتند و پس از شست و شو،اندام خود را باعطر و گلاب معطر می ساختند. در ایام نوروز به دیدار یکدیگر می رفتندو هدایای گوناگون به همدیگر می دادند و با  شکر و نقل و شیرینی های گوناگون و نوشیدنی های گوارا، از هم پذیرایی می کردند. مراسم نوروزی همواره با آهنگ های شادی انگیز و ترانه های د لنشین و رقص های زیبا همراه  بوده است. امروزه نیز ایرانیان با فرارسیدن نوروز کمابیش همین کارها را انجام می دهند.
آن چه امروز بنام سفره نوروزی یا "سفره هفت سین" شهرت دارد، هرچند ریشه اش به کهنسالی جشن نوروز می رسد، اما با این ترکیب و ترتیب ،وحتی نامگذاری،سابقه ای کوتاه تر دارد. می دانیم که شماره" هفت "به نشانه هفت امشاسپند و یاران اهورامزدا در سامان بخشیدن به جهان و نبرد با اهریمن،نزد ایرانیان مقدس بوده است .همچنین ایرانیان عدد"دوازده"را گرامی می داشته اند.براین اساس ازمدتها پیش از فرارسیدن نوروز،درظرفهای ویژه ای هفت یا دوازده دانه ی گوناگون، از جمله  گندم،عدس، لوبیا، ارزن وماش  را سبز می کردند.در صحن کاخ شاهان ، بر دوازده ستون گلی، دوازده رستنی مختلف می کاشتند و آنها را تا نیمه ی فروردین نگاه می داشتند. عقیده براین بود که هرکدام ازین رستنی ها در این مدت بیشتر و انبوه تر ریشه کند، در سال نو محصول بیشتری خواهد داشت. به هرحال این رستنی ها و یا چندتایی ازآنها ،عناصر اصلی خوان نوروزی بوده اند.
پس ازرواج کامل آیین زرتشتی، سه ظرف سبزی به نشانه سه اصل بنیاد ین پیام زرتشت یعنی پندار نیک ، گفتار نیک و کردار نیک، درخوان نوروزی جای می گرفتند.خوب است باین نکته اشاره شود که ایرانیان باستان چون باور داشتند که درایام نوروز فرورها و روان های درگذشتگان بزمین بازمی گردند، روی بام ها آتش می افروختند و در بهترین نشستنگاه خانه ،سفره ای زیبا ورنگارنگ می گستردند و درآن خوراکی ها ونوشیدنی های گوارا می نهادند. آنها از این راه می خواستند روان های درگذشته گان ، که می پنداشتند ازین خوراکی ها می خورند، را شاد سازند.
هیچ نشانه ای در دست نیست که از یکسانی و یک دستی سفره نوروزی در روزگاران کهن خبر دهد. در مورد گذاشتن هفت رستنی و خوردنی و چیزهایی  درسفره که نامشان با حرف" س" آغاز میشود ،نیز اتفاق نظریا نشانه های ثابتی وجود ندارد. برخی معتقدند که تا پیش ازهجوم عرب ها و چیرگی شان بر ایران، به جای"هفت سین" ، ایرانی ها در سفره های نوروزی خود چیزهایی را میگذاشته اند که نا مشان با حرف "ش"آغاز می شده است.مانند شکر، شیر ، شیرینی و چیزهای دیگر. دکتر بهرام فره وشی نظر تازه ای در این مورد ارائه کرده است که جالب توجه است.وی می گوید پیش از چیرگی عرب ها و در روزگار ساسانیان،ایرانی ها در خوان های نوروزی  خوراکی و شیرینی ها و نوشیدنی های گوناگون را در ظرف های زیبا و نگارین " چینی " میگذاشت اند. بعدها تحت تاثیر عرب ها که حرف"چ" را "س" تلفظ می کردند،"هفت چینی" به " هفت سینی" تبدیل یافته است . در روزگار ما نیز هنوز در پاره ای از روستاها بجای "هفت سین" همان "هفت سینی" مصطلح است.
با همه ی اینها باید گفت که سفره نوروزی چند ویژگی ثابت داشته است.در این خوان ، آب نماینده ی پاکی و آبادانی ، ماهی نشانه ی زایش و تداوم زندگی،آتش به نشانه ی روشنی، آینه به علامت خوشبختی وسبزی به نشانه ی سر سبزی و برکت بوده اند.نان و سکه ی طلا یا سکه ی رایج زمان نیز جای ثابتی در خوان نوروزی داشته است.علاوه براینها،ایرانیان پیرو دین های گوناگون، در سفره نوروزی کتاب مقدس خود را نیز می گذاشته اند.
امروز خوان نوروزی به "سفره هفت سین" شهرت دارد و معمولا  اینگونه شکل میگیرد:یک طرف بلورین آب که در آن یک یا چند ماهی کوچک سرخ رنگ شناورند، یک یا چند سکه ، یک آینه ، چند دانه تخم مرغ پخته ی رنگین و کتاب مقدس دینی. در کنار اینها هفت رستنی و خوراکی که نامشان با حرف "س " آغاز می شود قرار دارند که معمولا عبارتند از: سنبل ، سبزی( از گندم، عدس، ماش و...) ، سیب ، سماق ،سنجد، سرکه و سمنو .
ایرانی ها پیش از فرارسیدن آغاز سال ، جامه های نو بر تن می کنند و کنار سفره هفت سین می نشینند و درارامش،  فرارسیدن لحظه ی تحویل سال را انتظار می کشند.با آغاز شدن سال، یکدیگر را در آغوش می گیرند و روبوسی می کنند و برای هم آرزوی بهی و فرهی و سربلندی می کنند و به فراخور حال، به یکد یگر عیدی می دهند.
آیین نوروزی پس از چیرگی عرب ها برایران، تنها برای مدت کوتاهی در اثر فشار خلفا ی اموی وعباسی ،بطور رسمی و علنی برگزار نشد.اما ایرانی ها، چه آنان که دین کهن خویش را نگه داشتند و چه آنان که مسلمان شدند، در برابر دستگاه خلافت پای فشردند و نگذاشتند آیین نوروز متروک و نابود شود.با تشکیل حکومتهای مستقل ایرانی، جشن نوروز بار دیگر شکوه دیرین خود را باز یافت و در همه جای ایران برگزار شد. حتی بسیاری از خلفای عباسی ، تحت تاثیر وزیران و مشاوران ایرانی خود، نوروز را با مفاخرت بر گزارکردند و کوشیدند از راه حدیث ها  و روایت های اسلامی، برگزاری این جشن را موجه سازند. موضع گیری های کسانی چون امام محمد غزالی بر ضد آیین نوروز، راه بجایی نبرد و مانعی جدی در راه برگزاری آن، ایجاد نکرد .
مردم ایران از گذشته های دور و در زیر سلطه ی بیگانگان ، از نوروز به عنوان نماد همبستگی بهره گرفته اند و پیوندهای پیدا و پنهان خود را مستحکم ساخته اند. از این منظر باید گفت که جشن نوروز جشن مقاومت مردم ایران و آیین نوروزی نشان پیوند این ملت با تاریخ و فرهنگ ایران زمین است.
زیبایی و شکوهمندی آیین نوروز و به ویژه زمان برگزاری آن یعنی در آغاز بهار، و نیز مهر کاستی ناپذیرمردم به این آیین در طول تاریخ ، به ویژه در هنگامه های پرتلاطم اجتماعی و دوره های سیاه سلطه ی بیگانگان و یا ستمگران داخلی، یک مجموعه ی نفوذ ناپذیر مقاومت فرهنگی و اجتماعی برای مردم ایران بوده است.
تا گردش جهان برپاست، این آیین فرخنده پایدار و سرفراز ماناد. *          
                                                                                                 
________________________________________

*درتنظیم این مقاله از منابع زیر بهره گرفته شده است :
شاهنامه فردوسی ، ژول مول
آفرین فردوسی از  دکتر محمد محجوب
تاریخ اجتماعی ایران از مرتضی راوندی
تاریخ نوروز از عبدالعظیم رضائی
گاه شماری و ... از هاشم رضی
جستاری چند درفرهنگ ایران از مهرداد بهار