معصومه محمدی: به کدامین گناه کشته شدند؟

اخبار مربوط به سوریه را پیگیری میکردم که امشب خبر جدیدی را شنیدم و فیلمی را دیدم که قبل از هر چیز نشان از ضعف و زبونی عاملانش را نماینده گی میکند که از وحشت سرنگونی از جنین بدنیا نیامده نیزواهمه دارد. در این فیلم  نشان داده میشد که زنان حامله در سوریه در معرض حملات بی رحمانه ای قرار میگیرند و با نشانه رفتن به سمت آنان همزمان هم مادر را می کشند هم جنین داخل شکم مادر را.

دراین فیلم نشان داده میشد که بعد ازعکسبرداری از جنینی که همزمان با مادر کشته شده، گلوله ای که به شکم مادر شلیک شده بود در جمجمه جنین جا گرفته و باعث کشته شدن هر دوی آنها شده بود. در مصاحبه ای که خبرنگار با یکی از پزشکان بدون مرز انجام میداد پزشک مربوطه ابراز میداشت که این اوضاع روز به روز بدتر و بدتر میشود.
بعد از دیدن این فیلم به یاد زندانیانی افتادم که دردهه شصت وقتی دستگیر میشدند در هنگام اعدام حتی اگر حامله هم بودند حکم را جاری و همزمان با مادر، جنین را نیز از نعمت زندگی محروم میکردند.
این تفکر و این عمل زشت و شنیع غیرانسانی تنها و تنها از ایدئولوژی رو به مرگ خمینی دجال، یعنی بنیادگرایی که تنها نیتش نابودی بشریت و ارزشهای والای آن است بر میاید و بس؛ که از این نمونه ها در این سالیان بسیارداشته و داریم.
نمونه دیگری از این وحشیگری علنی که به تازه گی به وقوع پیوست را دراعدام 16 زندانی سیاسی در روز شنبه 26 اکتبر که به تلافی کشته شدن 17 پاسدارکه روز بعد در رسانه های رژیم اعلام شد 14 نفر بوده اند می بینیم. دادستان دژخیم رژیم در زاهدان اعلام میکند که این 16 نفر صبح شنبه در پاسخ به اقدام تروریستی شب گذشته سراوان اعدام شدند.  
این اظهارات بقدری وقیحانه بود که ساعاتی بعد برای پوشاندن این انتقامگیری ؛ دوباره این شکنجه گر اعلام کرد که از مدتها قبل قرار بر اعدام این عده بوده است.
خامنه ای که همیشه به دستگاه سرکوب و شکنجه و اعدام در داخل و نیروی تروریستی اش در خارج که همان نیروی قدس است دل خوش کرده و در این خیال که با دستیابی به سلاح اتمی میتواند حکومت ظالمانه اش را تضمین کند با کمک دجال دیگری به نام روحانی در صدد خرید وقت برای این موضوع است.
اما تضادهای داخلی و سگ دعواهای بین خودشان دمار از روزگار پاسدار بسیجی ها در آورده و ریزش های فراوانی را بدنبال داشته و دارد و این یکی از دلایلی است که هر روز شاهد جنایات علنی و بی حد و مرزشان چه در داخل خاک میهن و چه در گوشه و کنار دنیا هستیم تا بلکه از این طریق بتواند شکاف عمیق و ریزشهای بیشماری که در حال وقوع است را سد کند.
رژیمی که رئیس جمهورش روز قبل از مذاکره اذعان میکند که دولت با انبوه بدهکاری و خزانه خالی روبرو است؛ آثارمثبت تحریمها و ترس آشکارش ازورشکستگی روز افرون را میتوان درهمین جمله اش دید و اینکه برای بقای رژیمش نیاز به مذاکره و فریب دوباره جامعه جهانی دارد.
اما می بینیم  به جای دست کمک دادن به اپوزیسیونی که سالهاست چهره خونخوار و خطرناک این رژیم را در مجامع بین المللی افشا کرده و در برابرش ایستاده ؛ هنوز مماشاتگران به کمک این رژیم می شتابند و نفسی دیگر به جان بی رمقش میدمند.
جنایاتی که در این ابعاد به وقوع می پیوندد، در واقع یک تروریست دولتی میباشد اما سوال این است که چگونه میتواند این وحشیگری از طرف جامعه جهانی پذیرفته شود؟ چگونه میتواند سازمان ملل این جنایات را ببینید و باز سکوت کند؟ چگونه میتوان با این رژیم سراسر ضد بشری بر سر میز مذاکره نشست واین جنایات را برسمیت شناخت؟
اما اینک تمامی این اتفاقات اگر چه دل را بدرد میاورد وگاه تصور میشود که ابر و باد و مه و خورشید و فلک درکارند(دولتهای مماشاتگر) که این رژیم را درهرشرایطی نجات بدهند؛ ولی مجموع شرایط حکایت از چیز دیگری دارد و آن چیزی نیست جز افتادن در مخمصه سرنگونی که گریزی از آن برای این رژیم متصور نیست و فراموش کرده اند که وقتی آتشقشان خشم خلقی بیدار شود واراده بکند هیچ چیزی نمیتواند مانعش باشد حتی ولایت سرکوب و جنایت و دستگاه مماشات نیزهمچنین؛ وهرکه دست در دست او دارد خود نیز در زیر گدازه های این آتشفشان میسوزد و دود میشود.
28 اکتبر 2013