این افراد دوستان، اقوام و هواداران سازمان مجاهدین خلق ایران هستند و من بعدا آنرا روشن خواهم کرد.
مجاهدین تاریخی طولانی حاکی از تبعیض و بد رفتاری اعمال شده در حقشان با خود دارند، آنها در جستجوی آزادی بوده اند و در واقع آنها از 1986 بسیار روزگار بدی داشته اند و این زمانی است که این سازمان بسیاری از اعضاء خود را از ایران جایی که آنها تحت فشار رژیم بودند بیرون کشید. آنها به عراق رفتند با قرارداد آزادی و در جائی که بعدها بنام کمپ اشرف نامیده شد ساکن شدند.
این کمپ در خارج از بغداد قرار داشت و از 1986 این گروه آنرا بصورت یک شهر واقعی بنا کردند.
وآنجا فقط یک کمپ نبود آن یک شهری بود که مدارس و آموزشگاههای متعددی داشت و نسلهای مختلف همه با هم کار میکردند، این شهر برای سالهای متمادیست که از طرف دولت عراق پیوسته در تهدید بوده است.
بنابراین در خلال مدتی که بحث و کشمکش در جریان بود، ساکنین کمپ اشرف با قول سازمان ملل که آنها را محافظت خواهد کرد از شهر خود نقل مکان کردند. آنها بجای دیگری منتقل شدند به امید اینکه سپس آنها میتوانند خانه و آشیانه دیگری در جائی دیگر تحت حفاظت UNHCR داشته باشند، آنها باین کار تشویق شده بودند زیرا عراق نه آنها را میخواست و نه اصلا برای آنها امنیتی وجود داشت.
اوضاع درحالیکه روز بروز بدتر میشد ولی چند سالی ادامه داشت، خصوصا از وقتی که امریکا، عراق را ترک کرد. چندین حمله بزرگ به کمپ اشرف انجام شد و ساکنین فهمیدند که دیگر امنیت وجود ندارد.
استرالیائی های ایرانی تبار که در اینجا زندگی میکنند برای امنیت اقوام خود دچار نگرانی شده اند و آنها بعنوان حامیان دائمی از دولت ما و سایر دولتها در خواست یک اقدام در جهت امنیت افرادی که حالا درک کردیم که در واقع در خطر جدی بوده اند نمودند. این گروه معترض....این پارلمان و نماینده های پارلمانی زیادی را برای سالیان متمادی ملاقات کرده اند. میخواهم احترام خود را نثاراستقامت آنها بنمایم که آنها آماده مذاکره با تمام احزاب در مورد آگاه نمودن آنها از چگونگی اوضاع هستند و همچنین صحبت در مورد حقیقتی که آنها معتقدند به آنها خیانت شده ، زیرا آنها به نیروهای مؤتلفه که قول حفاظت بآنها داده بودند باور داشتند .
این افراد همیشه از نظر اعتقاد و شخصیت غیر وابسته بوده اند. آنها بدنبال بازگشت به یک ایران آزاد و امن هستند، اما بعنوان یک سازمان ممنوعه درایران فعلی، این مقدورنیست، بنابراین ما موقعیت را میشناسیم، که بخوبی مستند است و بوسیله UN تائید شده است، کمبود امنیت و خطر فراوان در تمامی استانهای عراق..... باین افراد قول داده شده بود که امنیت خواهند داشت و بعضی ها میخواستند که در کمپ اشرف بمانند بدلائل مختلفی، ولی این کمپ بکرات مورد حمله واقع شد، تعداد زیادی از افراد کشته شدند والبته بیعدالتی و بی حرمتی همچنان ادامه دارد.
در اول سپتامبر جاری، یک وضعیت خاصی پیش آمد که وضعیت اضطراری شد UNHCR بیانیه ای در مورد حمله اول سپتامبر بشرح زیر صادر کرد. بنا بر گزارش UNHCR هفت تن از ساکنان کمپ اشرف(عراق جدید) از اول سپتامبر از این کمپ ناپدید شدند و در جائی در عراق در باز داشت هستند و در خطر استرداد احتمالی و ناخواسته به ایران میباشند.این هفت گروگان همگی از طرف UNHCR بعنوان پناهجو شناخته شده اند و این سازمان امیدوار بود که بتواند با آنها مصاحبه نماید.
بنا بر گزارشات مستند در هفته های گذشته این عده در خطر استرداد به ایران بوده اند...UNHCR فراخوانی به دولت عراق مبنی بر بازگرداندن آنها و تامین امنیت آنها و همچنین تضمین عدم استرداد به رغم خواسته آنان صادر کرد....ما میدانیم که این افراد در زندانهای مختلفی در عراق دیده شده اند و پیوسته در تهدید استرداد به ایران هستند...بعنوان نتیجه ای از وحشت استرداد گروگانها...یک اعتصاب غذای جدی و سراسری در اطراف جهان شکل گرفت....ایرانیها در کمپ لیبرتی که جای جدید انها در عراق است و 5 کشور دیگر..سوئیس...انگلستان..المان..و کانادا ...و استرالیا هم از اواسط سپتامبر برای آزادی 7 گروگان که بدست نیروهای عراقی اسیرند اقدام به اعتصاب غذا نمودند....در میان این اعتصابیون ..پدرها ...مادرها...و دوستان وخویشاوندان آن افرادی که در عراق هستند نیز وجود دارند....آنها خواهان امنیت برای دوستان و اقوامشان هستند و آنها طالب آن هستند که با این افراد مانند پناهندگان واقعی رفتار شود ...با امید بدانکه برای خویش آیندهای بسازند.
اعتصاب در ملبورن در بیرون ساختمان دی اف ای تی نبش خیابان لانزدیل و اسپرینگ در ملبورن شکل گرفته است. آنها بسیارمسالمت آمیز هستند و متاسفانه قوانین شهرداری به آنها اجازه ندادکه چادر بزنند و یا سرپناهی برای خودبرپا کنند. آنها به آرامی در آنجا بسر میبرند وبه سوالات مردم جواب میدهند و البته روزهای زیادیست که در اعتصاب غذا هستند و ما درتلاش برای اخذ تصمیمی جهت پایان دادن به این اعتصاب هستیم....اما مطمئن نیستیم زیرا آنها با شور فراوان و انگیزه ای بسیار بالا خواهان آن هستند که این پیامشان ...این پیام بین المللی شان در همه جا شنیده شود
ولی ما فکر میکنیم تعدادی از ما در عرض این سالیان همیشه این مورد را در دولت استرالیا عنوان کردیم و فکر میکنیم که اخیرا این مبحث فوریت بیشتر پیدا کرده. من میخواهم از یک ایمیل بگویم، آقای صادق پور که برای من دوست خوبیست میگوید، او به اعتصاب غذا ادامه میدهد تا آنکه هفت گروگان آزاد شوند، من هم گفتم ما در حال کوشش برای آزادی آنها در اسرع وقت هستیم زیرا اگر بایران برگردانده شوند با شکنجه و اعدام مواجه خواهند شد .
ما باسوابق نقض حقوق بشر در ایران بخوبی آشنا هستیم و این را میدانیم که درآنجا فرهنگی حاکم است که در آن اعدام یک وسیله برای هر نوع جرم و جنایت است . PMOI یک دشمن شناخته شده دولت ایران است . بنابراین جداکردن این افراد از سازمانشان و فرستادن به ایران ، نشان از محکوم شدن آنان به مرگ خواهد بود.
آنانیکه در ملبورن اعتصاب غذا کرده اند شهروند استرالیا هستند، آنهااگر چه مشتاق بازگشت به نزد اقوامشان در زادگاه خود هستند. ولی باور دارند که استرالیا نیزخانه آنهاست و آنها انتظار دارند که ما نیز قسمی از سخنگویان بین المللی که با سازمان ملل در تماس هستند باشیم که مطمئن شوند که آن گروه در امنیت هستند.
اینان مردمانی بسیار شجاع هستند، آنها برای کمک به آنها مرا فرا می خوانند، و من باور دارم که ما بعنوان استرالیائی ها مسئولیت داریم که اطمینان بیابیم که دوستانشان و خانواده هایشان در خطر شکنجه و اعدام نباشند.
من میدانم که ما به این بحث چه در داخل و چه از نظر بین المللی ادامه خواهیم داد اما ما حق نداریم که به دوستم محمد و دوستانش که فقط میخواهند امنیت را برای خویشان و دوستان خود حفظ کنند پشت کنیم. من رفتار آنان را ستایش میکنم، نمیدانم که آیا من اینهمه قدرت دارم .............در واقع میدانم که ندارم، اما من فکرمیکنم که ما میبایستی گوش بدهیم و بفهمیم و این پیام را زنده نگه داریم .