پیش از آن نیز یک “ مقام بی نام و نشان“ آمریکائی در بریفینگ تلفنی بتاریخ 30 اکتبر 2013 تصریح کرده بود: «ما تا امروز اطلاعات معتبری نداریم که دولت عراق به هیچ ترتیبی در حمله مذموم به اشرف دست داشته باشد».!!
آقای جانشین مدیرکل وزارتخانه! اکنون بیش از 78 روز است که دولت مزدور مالکی 7 تن از اشرفیان قهرمان را در پی قتل عام اول سپتامبر، به گروگان گرفته است. قتل عامی که طی آن 52 تن از فرزندانمان دست بسته و با زدن تیر خلاص به سر و صورت، مظلومانه به شهادت رسیدند. حتما فیلم و تصاویر آن جنایت علیه بشریت را دیده اید. طی این مدت نیز یاران مقاومت ایران و اشرف نشانان در سراسر دنیا و همچنین ساکنان زندان لیبرتی دست به تحصن ، اعتصاب غذا و تظاهرات، آنهم در مقابل سفارتخانه های ایالات متحده زده اند. یقیننا از تمامی این اکسیون های اعتراض که علیه “ سکوت“ و “ بی عملی“ و بویژه علیه سیاست مماشات با دیکتاتوری آخوندی است، اطلاع دارید.
سکوت و بی عملی عامدانه ای که راه را نه تنها برای کشتار های بیشتر و بیشتر در لیبرتی، بلکه در عراق و علیه مردم بیدفاع این کشور نیز بازکرده است. همان سیاست سکوت و مماشات که در سایه آن دیکتاتوری هار قرون وسطائی آخوندی، به موازات دستیابی به سلاح اتمی، عراق و حکومت این کشور را ملعبه تروریسم، بمب گذاری، بی ثباتی و کشاندن به یک جنگ داخلی کرده است. حتم دارم که بر این نکات نیز، با تمامی“ هوش و ذکاوت ذاتی“ اشراف داشته باشید.
دولت دست نشانده مالکی که دستانش به خون فرزندان ما آغشته است، بکرات “ کشتار دستجمعی در اشرف و گروگان گیری“ را تکذیب کرده است. یقیننا قبول مسئولیت گروگانگیری، مهر تائیدی بر جنایت علیه بشریت در اشرف خواهد بود، لذا تکذیبیه های مکرر این جنایتکار جنگی، معنی و مفهوم بهتری پیدا میکند. اما تمامی دلائل و شواهد یقین به آن دارند که مالکی با نیروی جنایتکار سوات در پشت این جنایت قرار دارند. تصاویر و فیلم های منتشره که از صحنه گردآوری شده اند، بر این نکته مهر تائیدی میزنند که “ادوات، جلیقه های ضد گلوله، سلاح های صدا خفه کن و پوتین های“ نیروهای مهاجم تماما “آمریکائی“ بوده اند. سخن آنکه “کدامین نیروی نظامی“ در عراق می تواند به چنین “ تجهیزاتی“ دسترسی داشته باشد؟ این نکته نه ساخته ذهن و تخیلات نگارنده، بلکه از سوی افسران ارشد ارتش آمریکا که خود شخصا در آموزش نیروهای مالکی نقش داشته اند، مورد تائید قرار گرفته است. افسران شرافتمند ی که “ نان“ را به “ نرخ “، روز نمی خورند. اهل انداختن “ چرتکه “، هم نیستند. “ سیاست باز و مماشات گر“ هم نیستند. آنان در پاسخ به وجدان بیدارشان، به اصالت خدماتی که به کشورشان کرده اند، راه حریت را بر گزیدند و در برابر دسیسه و توطئه و کشتار ساکنان بیدفاع و بی سلاح اشرف، قیام کردند. حمایت از انسان هائیکه آمریکا به آنان قول “ حفاظت و امنیت “ داده بود. ولی در یک ساخت و پاخت، آنان را در مقابل گرگ هاری بنام خامنه ای و مالکی رها کرد.
در ثانی شاهدان این کشتار بزرگ که اکنون در زندان لیبرتی هستند، جملگی بر قتل عام و گروگانگیری شهادت داده اند. سخن از 42 شاهد این قتل عام فجیع و دد منشانه است. دو روز پس از کشتار 10 شهریور، سخنگوی وزارت خارجه عراق بر “ گروگان گیری و انتقال افراد به خارج از اشرف “ تاکید کرد. کامل امین در این رابطه می گوید: ” نیروهای امنیتی این هفت نفر را به خاطر اینکه به نیروهای امنیتی حمله کرده بودند، دستگیر کردند. “ (رادیو عراق آزاد، ایلاف 12 سپتامبر 1392)
در همین راستا در تاریخ 22 شهریور 1392 کمیساریای عالی پناهندگان ملل متحد طی اطلاعیه اعلام کرد: “ گروگانها در عراق نگهداری میشوند “. به موازات این موضعگیری ها بود که تلویزیون بلادی سخنگوی ائـتلاف حاکم در عراق، نیز در روز 23 شهریور به نقل از یک «منبع مسئول امنیتی» اعلام کرد:“ نیروهای امنیتی عراق در حال بازجویی از تعدادی از اعضای سازمان مجاهدین هستند. مقامات هفت تن از اعضای این سازمان را به دلایل قضایی بازداشت کرده اند.“
خبرگزاری رویتر نیز در تاریخ 10 شهریور و چند ساعت پس از قتل عام در اشرف طی گزارشی، به اعترافات “ دو مقام امنیتی “ عراقی اشاره می کند و می افزاید: “ دو منبع امنیتی عراقی گفتند که ارتش و نیروهای مخصوص بر روی ساکنان ... آتش گشودند. آنها گفتند حداقل 19 نفر کشته، 52 نفر زخمی و 38 نفر دستگیر شدند و آنها بر این باورند که ساکنان مسلح نبودند.“
حال به تمامی این اعترافات صریح خوب است تا به سخنان محمود عثمان، نماینده مجلس عراق نیز اشاره ای کوتاه بنمائیم. وی در گفتگوئی با رادیو زمانه بتاریخ 12 شهریور 1392 می گوید : “ همکاری همه جانبه بین دولتهای ایران و عراق وجود دارد و هر دو دولت به یک اندازه با مجاهدین خلق مخالف هستند “.
با این پیش سوالات و با توجه به اینکه وکلای ساکنان لیبرتی، خانواده ها، افکار عمومی و وجدان های بیدار بشری بهمراه سازمان های مدافع حقوق بشر و نمایندگان مجالس کشورهای مختلف، بکرات بر ضرورت یک تحقیقات بی طرفانه از سوی ملل متحد و یا کمیسر عالی حقوق بشر بدرستی تاکید کرده اند و یا برای نمونه نماینده ساکنان زندان لیبرتی در تاریخ 8مهر در نامه یی از دبیرکل ملل متحد خواست: “ مسئولیت تحقیقات درباره قتل عام و اعدام جمعی 10 شهریور را به عهده بگیرید و اجازه ندهید این جنایت بزرگ علیه بشریت به فراموشی سپرده شود، مجرمان اصلی جان به در ببرند و راه برای یک قتل عام بزرگتر در لیبرتی باز شود، و قبل از این، قتل عامهای مرداد88 و فروردین 90 (ژوییه 2009 و آوریل2011) در اشرف و موشک باران فوریه و ژوئن 2013 لیبرتی و شکنجه روانی دو ساله مجاهدان در اشرف و زجرکش شدن 14 بیمار بدون هیچ تحقیقی باقی مانده است.“
لذا با چنین زمینه های قبلی و در حالیکه هیچ تحقیقی تا به امروز از سوی مجامع بین المللی در رابطه با قتل عام اشرفیان و چهار کشتار دیگر در اشرف و لیبرتی صورت نگرفته، و تمامی خواسته های فوق در “ کشوی میز وزارتخانه “ متبوع شما در حال خاک خوردن هستند، سوال اصولی آنکه، براستی شما از کجا میدانید که “ گروگان ها در عراق نیستند“.؟
چنین سخن راندن و چنین موضعگیری هائی آنهم بر سر جان انسان ها یقیننا باید بر مبنای داده های “ حقیقی و حقوقی “ استوار باشند. این داده ها چه هستند؟ جامعه جهانی و افکار عمومی خشمگین و منزجر از این جنایت بزرگ علیه بشریت در اشرف هستند. وجدان های بیدار بشری خواهان عدالت و یک تحقیق بیطرفانه می باشند. اعتصابیون اکنون در سراسر جهان با شمع وجودشان در برابر سیاست مماشات و برای این احقاق حقوق اشرفیان و گروگانها بحق ایستاده اند.
آقای طاهر بومدرا، مشاور مستعفی یونامی برای اشرف در شهادت تکاندهنده خود در پارلمان انگلستان در تاریخ 11 دسامبر 2012 گفته بود: ” من (پس از حمله 8 آوریل2011) به اشرف رفتم، اجساد را شمارش کردم و به بغداد برگشتم. به همراه باتلر، سفیر آمریکا، به دیدار رئیس دفتر مالکی و مشاور امنیت ملی او به علاوه دفتر حقوق بشر در دفتر نخست وزیر رفتیم. به آنها گزارش را نشان دادم و به آنها گفتم 36 نفر کشته شدند، آنها به یکدیگر نگاه کردند. انگار من داشتم داستان می ساختم. آنها نمی خواستند آن گزارش را ببینند. من درخواست کردم تحقیق شود، آنها گفتند ما به شیوه خودمان اینکار را خواهیم کرد. شیوه تحقیق آنها چیست؟ “
حال سوالی که به ذهن هر ناظر بیطرفی خطور میکند، همان نگرانی و ترس از یک “ معامله ی“ دیگر بین ولی فقیه طلسم شکسته با حکومت دست نشانده مالکی بر سر جان این گروگان های بیدفاع می باشد. نگرانی بحقی که بویژه می تواند در ادامه چنین سیاست های بغایت مشکوک و مماشات گرایانه، بهمراه سکوت و بی عملی ایالات متحده و ملل متحد و همچنین با چنین شیوه هائی برای مخدوش کردن واقعیات، به قتل عام آنان ویا استرداد 7 گروگان به دیکتاتوری مذهبی حاکم برایران راه ببرد.
مهرداد هرسینی17 نوامبر 2013