جمال بامداد: مذاکرات ژنو وسرنوشت محتوم

 

یک سال قبل از شروع جنگ جهانی دوم، متفقین که به اهداف توسعه طلبانه هیتلر پی برده بودند، طی قراردادی که به مذاکرات مونیخ معروف شد تلاش کردند تا با تقدیم بخشی از چکسلواکی به او ، از وقوع جنگی دیگرجلوگیری کنند.

تاملی بر مذاکرات ژنو ومذاکرات مونیخ تشابهات تاریخی قابل توجهی بین این دو مذاکرات را نشان میدهد. قبل از مقایسه این دو رویداد، تذکر یک نکته ضروری است؛ رژیم ملایان به لحاظ بنیه های اقتصادی و نظامی و بسیاری جهات دیگر با امپراطوری قدرتمند و شکوفای هیتلر به هیچ وجه قابل مقایسه نیست، اما تا آنجا که به ماهیت فاشیستی و سودای توسعه طلبی بر میگردد، این دو رژیم تشابهات ماهوی زیادی دارند.
تاریخچه خلاصه ای از شروع جنگ؛ گرد آوری شده از منابع مختلف:
مدتها بود که دستگاه تبلیغات هیتلر، یک پروپاگاند وسیع در حمایت از آلمانی های مقیم چکسلواکی در منطقه ای بنام "سودرت" آغاز کرده بودند. مطبوعات و رادیوهای آلمان با انتشار اخبار و گزارشات مربوط به بدرفتاری با آلمانیها در چک اسلواکی و سیاست خصمانه رهبران چک اسلواکی نسبت به آلمان، اعتراضات خودشان را اعلام می کردند. همه اخبار، شواهد و آماده سازیها نشان میداد که هیتلر قصد تهاجم به چکسلواکی را دارد.
متفقین میدانستند که اگر او به چنین کاری دست بزند آنها نمیتوانند تجاوزگری او را نادیده گرفته و بی پاسخ بگذارند. و این یعنی آغاز جنگ. رهبران متفقین تصمیم گرفتند تا از تنها فرصت موجود برای توافق با هیتلراستفاده کنند.
روز 14 سپتامبر1938 نویل چمبرلن نخست وزیر انگلستان تمایل خود را به گفتگوی رودر رو با هیتلر ابلاغ کرد. هیتلر از این پیشنهاد استقبال نمود وچمبرلن را به ویلای خصوصی خود دعوت کرد. در این مذاکره هیتلر خطاب به چمبرلن پیشنهاد داد که ما می توانیم راه حلی بر اساس مراجعه به آراء عمومی مردم سودت پیدا کنیم. چمبرلن گفت که درباره این پیشنهادات با همکاران خود و کشورهای دیگر مشورت خواهد کرد و در ملاقات بعدی پاسخ نهایی خود را خواهد داد.
مذاکرات مونیخ :
صبح روز پنجشنبه 29 سپتامبر چمبرلن، دالادیه( نخست وزیر فرانسه ) و موسولینی (دیکتاتور ایتالیا) وارد مونیخ شدند. قبل از اینکه هیتلر وارد جلسه شود چمبرلن و دالادیه با موسولینی به گفتگو پرداختند. مذاکرات در تمام ساعات بعداز ظهر، باستثنای چند ساعت تنفس برای صرف نهار و شام ادامه یافت. از قرار معلوم هدف از این مذاکرات راضی کردن هیتلر بود. آنها برای پرهیز از جنگ پیشنهاد کردند که سودت را به هیتلر بدهند. سرانجام در ساعت یک و نیم بعد از نیمه شب پیمانی که متضمن تخلیه چند مرحله ای منطقه سودت از طرف نیروهای چک اسلواکی و تشکیل یک کمیسیون بین المللی برای مراجعه به آراء عمومی در این منطقه و تعیین خطوط مرزی جدید بود به امضا رسید. جالب توجه اینکه "چک ها" حتی بعنوان ناظرنیز به این جلسه دعوت نشده بود. هیتلر در قبال این غنیمت قول داد که هیچ تقاضای ارضی دیگری نداشته باشد. او صریحا گفت: از این پس صلح در اروپا بر قرار خواهد ماند. چمبرلین و دیگر دیگر متفقین از امضای این معاهده با هیتلر به وجد آمده بودند. او با تکان دادن کاغذ قرارداد مونیخ با افتخار گفت: معتقدم این صلح شایسته زمان ماست. چک ها به شدت خشمگین بودند. آنها احساس میکردند که متفقین به آنها خیانت کرده و معاهداتی که با متفقین امضا کرده بودند چیزی جز یک ظاهر سازی نبوده است. امیل هاچا رئیس جمهور چک به بریتانیا و فرانسه هشدار داد که تنها مدتی زمان میخواهد تا هیتلر بقیه چکسلواکی را نیز اشغال کند. مدت زمان زیادی لازم نبود تا گفته هاچا به اثبات برسد. چند ماه بعد یعنی در مارس 1939 هیتلر قراداد مونیخ را زیر پا گذاشت و به چسلواکی حمله کرد.
متفقین دریافتند که اشتباه وحشتناک و پر هزینه ای مرتکب شده اند. برخلاف سخان پر شور چمبرلن خبری از "صلح شایسته زمان ما" وجود نداشت. تنها صدای چکمه های سربازان آلمان بود که وارد چکسلواکی میشدند. طولی نکشید که آنها مرزهای لهستان را نیز در نوردیدند و چنین بود که دنیا به ورطه جنگی دهشتناک کشیده شد. مذاکرات و قراداد مونیخ در تاریخ بعنوان نمادی از بزدلی و پستی سیاسی ثبت شده است.
قرار داد ژنو و سابقه آن: در سال2002 میلادی سازمان مجاهدین خلق ایران راه اندازی دو مرکز هسته ای جدید توسط رژیم را افشا کرد. پس از آن بود که فعالیتهای مخفیانه رژیم برای دستیابی به سلاح اتمی در دستور کار آژانس بینالمللی انرژی اتمی و شورای امنیت سازمان ملل متحد قرار گرفت. جامعه بین الملل نیز بنوبه خود در قبال خطر مسلح شدن رژیم ایران به سلاح اتمی واکنش نشان داد و کشمکش میان جامعه جهانی و رژیم ملایان آغازشد. طی دوازده سال گذشته رژیم ایران تعهداتش به سازمان انرژی اتمی را مکررا زیر پا گذاشته واز دور مذاکرات بی نتیجه با جامعه جهانی ( 5+1) نیز بعنوان وسیله ای برای خریدن وقت جهت غنی سازی اورانیوم استفاده کرده است. سرانجام موج تحریمهای نفتی و تجاری رژیم توسط غرب بویژه ایالات متحده، رژیم خودکامه ولایت فقیه را به زانو در آورد و مجبور به کرنش در قبال آمریکا و غرب کرد.
هنوز زود است که از موفقیت قراداد اخیر ژنو سخن گفت هرچند برخی خوشبینانه از آن بعنوان "یک دست آورد تاریخی" یاد میکنند. بر اساس این قرارداد که برای یک دوره آزمایشی 6 ماهه تنظیم گردیده رژیم ایران نه تنها از غنی سازی اورانیوم بالای 5% منع شده بلکه اورانیوم تولید شده 20% خود را نیز باید به سطح 5% تقلیل دهد یا آنرا به شکل دیگر تبدیل کند (متن قرارداد). علیرغم تعهدات شدید و تضمینهای مکرری که در این قرارداد بر آن تاکید شده، هنوز سوال اصلی به قوت خود باقی است: آیا رژیم آخوندی خود را به این تعهدات ملزم خواهد دانست یا باز هم به پنهان کاری وسر دواندن جامعه ملل ادامه خواهد داد. آنچه مسلم است اینکه هیچگونه اعتمادی به این رژیم وجود نداردآینده نزدیک نشان خواهد داد که خوش بینی های هیات مذاکره کننده 5+1 تا چه حد واقعی است. هنوز مرکب این قراداد خشک نشده جر زدنها، تفسیرهای دلخواه از مفاد مندرج در قرارداد، همچنین پافشاری بر مواردی که رژیم مطلقا از آن ممنوع شده جدای از مصارف داخلی برای سرپوش گذاشتن بر عقب نشینی ذلت بار از ادعاها ی پیشین نشان از عدم پذیرش این قرارداد و تلاش برای فرار از الزاماتی است که بیش از هرکس سردمداران رژیم ازعواقب آن با خبرند.
ایکاش رژیم ولایت فقیه به این قراداد گردن بگذارد. تن دادن به این قرارداد برای رژیم به معنی عقب نشینی از همه ادعاها و نابودی همه سرمایه گذاریهایش در این راه و در یک کلام خوردن جام زهر هسته ایست. سر باز زدن از آن نیز تقابل با جامعه جهانی و پذیرش ریسک جنگ است. آینده نشان خواهد داد که ملایان کدام راه را برای مرگ بر میگزینند. تزریق یا گیوتین!