ولی برای پاسخ گفتن به سوالات فوق ابتداء باید قدری به عقب برگردیم و تا آنجا که به رژیم برمی گردد ماهیت پروژه اتمی رژیم را بطور فشرده مورد توجه قرار دهیم. در خلال همین بررسی بهتر روشن خواهد شد که چشم انداز چه می تواند باشد و چه تهدیدهایی مجددا بر سر راه توافق نامه ژنو وجود دارد.
1-چرا رژیم خمینی بدنبال ساختن بمب اتمی است:
هرچند رژیم پیوسته تلاش کرده است به دروغ و فریب جهان را گمراه کند و ماهیت نظامی فعالیتهای هسته ای اش را بپوشاند وهرچند کشورهای غرب سالهای متمادی به دلیل سیاست فاسد مماشات با رژیم آخوندی، تمامی تلاشهای مقاومت ایران در این زمینه را یا نادیده گرفته ویا نفی کرده اند ولی بالاخره امروز مدتهاست که جای هیچ بحثی برای جامعه بین المللی درباره پروژه های خطرناک بمب سازی رژیم باقی نمانده است و جزء خود رژیم هیچکس این دروغ را تکرار نمی کند. بمب سازی محور سیاست بین المللی رژیم ضد بشری خمینی یعنی جنگ افروزی صدور تروریزم و بحران می باشد که برای بقاء سرکوب در داخل شرط ضروری است. بنابراین از آنجا که این رژیم بر دو پایه جنگ افروزی درخارج و سرکوب در داخل زنده است رژیم به خصوص بعداز جنگ ایران و عراق با تمام قوا پیوسته سعی کرده سیاست ساختن بمب اتمی را پیش ببرد در عین حال برای در امان ماندن از عواقب بازتابهای بین المللی آن با دروغ و فریب تلاش کرده که این سیاست ضد صلح و ضد امنیت بین المللی را از انظار جهانی مخفی نگه دارد تمامی دعاوی رژیم تحت عنوان پیشرفت علمی و غرور ملی که هیچ سنخیتی با ماهیت پس افتاده و قرون وسطایی رژیم ندارد فقط سرپوش همین فریب برای ادامه ساختن بمب اتمی بوده و هست.
2-درست به همین دلیل تردیدی نیست که امروز اگر این رژیم حتی یک میلیمتر از پروژه بمب سازی عقب نشینی کند فقط و فقط ناشی از ضعف مفرط و تن دادن به تب به جای مرگ است. البته تا آنجا که به تحلیلهای مقاومت مردم ایران و واقعیت رژیم مربوط می شود این تب نیز تب کشنده ای است.
3-همین جا باید به نبرد ملی و میهنی مقاومت از سال 1370 برای افشاء این دروغ و بر ملا کردن طرحهای رژیم برای ساختن بمب و جلوگیری از بمب سازی رژیم درود فرستاد هرچند که برای مدتهای مدید پژواک افشاگریهای مقاومت بسیار محدود وهای وهوی مماشاتگران گوشها را برای شنیدن آن سنگین کرده بود. فراموش نکرده ایم که آخوند خاتمی به کمک همین روحانی لبخند به لب چه کلاه گشادی بر سر جامعه جهانی گذاشت و پروژه های بمب سازی رژیم را مخفیانه کیلومترها به پیش برد ضمنا امروز افشاء شده است که واقعیت «نرمش قهرمانانه» خامنه ای که البته بهتر است به آن وا دادن ذلیلانه و بزدلانه گفته شود قبل ازهر کس کار خود ولی فقیه بوده هارت و پورت وی قبل از آخرین دور مذاکرات نیز برای پوشاندن همین ضعف مفرط بود.
4- نتیجه میگیریم که آخوندهای حقه باز هرگز با اراده و خواست خود پروژه بمب سازی را کنار نگذاشته و نخواهند گذاشت و اگر هم زیر ضرب شرایط داخلی و بین المللی پذیرفته باشند که گامی به عقب بردارند در صورت ناهوشیاری جامعه بین المللی دور خواهند زد و در پایان 6 ماه آنچه را که در جیبهای گشاد آخوندها ریخته شده از آن خود خواهند کرد و به جهان پوزخند خواهند زد.
5-حال به این سؤال پاسخ بدهیم که این رژیم به چه دلیل حاضر به آمدن به پای میز مذاکره و پذیرفتن همین حد از عقب نشینی و شرط ها و محدودیتها شد؟:
یکم واقعیت این است که رژیم با شرایط انفجاری در داخل ایران روبروست مردم از شدت فقر اقتصادی و بحرانهای اجتماعی وسرکوب در نقطه انفجار و آتشفشان قرار دارند منفوریت اجتماعی رژیم در اوج خود قرار دارد و خطر قیام مردم هر لحظه رژیم را تهدید می کند قیام سال 1388 مردم را تا فریاد شعار مرگ بر اصل ولایت فقیه، مرگ بر دیکتاتور پیش برد و فریاد زدند که بجای بمب اتمی نان شب حق مسلم ماست در آستانه نمایش انتخابات اخیر نیز ترس از قیام مردم خامنه ای را به آنجا برد که انتخابات را یک مرحله ای بکند و تن به آمدن روحانی و ریاست جمهوری او داد و در خط بقاء نظام در سیاست انقباض عقب نشینی کرد.
دوم: تضادهای درونی رژیم پس از شکست خامنه ای درنمایش انتخابات اخیر به اوج تازه ای رسید و بحرانهای درونی در بالاترین سطح سرتا پای رژیم را فرا گرفت که محور اصلی آن در سیاست خارجی رژیم و آغاز عقب نشاندن خامنه ای از سیاست بی دنده وترمز در زمینه اتمی بود.
سوم: فشارهای بین المللی که در کانون آن تحریمهای همه جانبه و فلج کننده قرار داشت با ضرب شدن در پایه های اقتصاد فروریخته رژیم، آخوندها را در معرض فلج اقتصادی قرار داده بود تحریمها تا آنجا روی رژیم اثر گذاشته بود که حسن روحانی مقابله با آنرا اولین هدف دولت خود قرار داد. بهمین دلیل رژیم درمذاکرات اتمی بیش ازهر چیزتلاش داشت که ولو اندکی از بار تحریم ها کاسته شود. و به این دلیل دادن امتیاز درمذاکرات اتمی را پذیرفت.
چهارم: علاوه بر همه اینها رژیم در سیاست صدور بحران و جنگ افروزی خود در منطقه به بن بست رسیده بود در سوریه کشتی رژیم به گل نشسته بود، در عراق مردم به پا خواسته در برابر دخالتهای رژیم و دست نشاندگی مالکی به تحصن و اعتصاب طولانی مدت برخواسته بودند.
پنجم: میان چنین ورطه کشنده ای از بحرانها فقط یک برون رفت برای رژیم متصور بود آنهم این بود که بتواند آلترناتیو و هماورد خود یعنی مقاومت و شورای ملی مقاومت را نابود کند و از پیش پای خود بردارد این است دلیل تمام توطئه ها برای شکست دادن مقاومت شامل کشتار در اشرف، جابجایی و توطئه بلندگوها، موشک بارانها و ... پیش گرفتن سیاست چکش و سندان، از یک طرف جابجایی تحمیلی واجباری از اشرف به لیبرتی بدست مالکی و کوبلر و در عین حال انواع فشارها و محاصرها در لیبرتی. از حذف تی والها و ممانعت از به وجود آوردن حداقل تاسیسات حفاظتی تا ممانعت از خروج حتی بیماران از زندان لیبرتی و ........ هدف نهایی تمامی آنها کشتار مجاهدین و اشرفیان و یا مجبور کردن آنها به تسلیم و متلاشی کردن مقاومت بود. البته در کنار این توطئه ها بر علیه اشرف و لیبرتی یک توطئه سراسری دیگر بر لیه مقاومت و رهبری آن به اشکال گوناگون جریان داشت. ولی همچنان که شاهد هستیم به یمن مقاومت درخشان این نسل در نهایت تمامی این توطئه ها با شکست روبرو شد و به این ترتیب بن بست رژیم همه جانبه شد و به معنی واقعی کلمه به بن بست مرگ منجر شد.
6-به این دلیل در واقع عامل تعیین کننده برای کشاندن رژیم به پای مذاکراتی که می تواند آغاز خوردن زهر در پرونده اتمی باشد مقاومت مردم ایران البته در بستری از بحرانهای داخلی و بین المللی رژیم بود.
7- نباید فراموش کرد که ضمنا در شرایطی که دنیا از پروژه اتمی رژیم غافل بود مجاهدین و شورای ملی مقاومت دست به افشاء پروژه اتمی رژیم زدند و با اطلاعات دقیق و بدون تردید نه تنها برنامه اتمی رژیم را افشاء کردند بلکه سیاست بمب سازی و پروژه اتمی نظامی را در برابر انظار بین المللی قرار دادند گرچه مماشات گران و حامیان بین المللی رژیم برای مدتها کوشیدند تا برنامه نظامی رژیم در پروژه اتمی را نادیده بگیرند و حتی گاها بپوشانند ولی پایداری مقاومت و استمرار افشاگریهای آن، رژیم را در آستانه بحران کنونی قرار داد تمامی مخفی کاریها و فریبکاریهای رژیم را بر ملاء کرد و دنیا رژیم را در آستانه ساختن بمب اتمی یافت. به این ترتیب دیگر دوران، سیاست بازی با زمان و استراتژی وقت کشی و مذاکره برای مذاکره یعنی اصلی ترین ترفند آخوندها بخصوص آخوند روحانی به پایان رسید و جامعه بین المللی با جدیت بیشتری رژیم را زیر فشار برای عقب نشینی از پروژه بمب سازی قرار داد.
8- اگر به بیلان این توافق نامه از دیدگاه امتیازاتیکه رژیم داده و آنچه دریافت کرده است بنگریم متوجه خواهیم شد که رژیم توقف پروژه بمب سازی را پذیرفته هرچند از آن دست نکشیده است متقابلا به اشکال مختلف کمی از بار تحریم از دوش رژیم برداشته شده و بخصوص فعلا از تحریمهای اضافی خلاص شده است. ملاحظه می کنید که از آنجا که مسئله مهم برای غرب پروژه نظامی رژیم و مسئله بمب اتمی است در این زمینه رژیم یک گام اساسی به عقب نشست و در مینیمم توافق کرده است که تاسیسات اتمی روند بمب سازی را متوقف کند و آنچه را که طی سالیان از آن فرار می کرد و برای این فرار دست به مخفی کاری، فریب، دروغ زده بود در توافق نامه ژنو به آن امضاء داده است.
9-این عقب نشینی محصول بلافصل ضعف و درماندگی رژیم است. رژیم در نقطه ای وارد مذاکره ژنو شد که در چنبره بحرانهای درونی، بیرونی، اجتماعی سیاسی منطقه ای و بین المللی گرفتار شده بود و به هر قیمت می کوشید تا ولو با دادن امتیاز و عقب نشینی راهی برای دربردن خود بیابد اگر کشورهای 1+5 با اشراف به این وضعیت ضعف و بن بست رژیم در یک سیاست قاطع و تمام عیار علیه پروژه بمب اتمی ایستاده بودند رژیم در موقعیتی بود که بطورکامل تسلیم میشد و جام زهر را می خورد و به تعطیل پروژه بمب اتمی تن میداد.
عراقچی رئیس هیات مذاکره کننده رژیم در ژنو در آخرین گزارشات خود نوشته بود که مسئله اساسی برای کشورهای غربی بمب اتمی است و آنها روی این خواست ایستاده اند. ایستادگی نسبی 1+5 باعث شد که رژیم یک گام به عقب بنشیند ولی مماشات آنها باعث شد که از این ضعف و درماندگی رژیم ماکزیمم استفاده نشود.
بطور خلاصه باید گفت خامنه ای حتی قبل از نمایش انتخابات اخیر به این سو، ضعف و درماندگی خود را گام به گام به نمایش گذاشته و از سیاست انقباض مستمر و سیاست بی دنده و ترمز در زمینه اتمی و سیاست تک پایه شدن رژیم که از 12 سال پیش به این سو مستمرا ادامه داده بود شروع به عقب نشینی کرده است سیاست «نرمش قهرمانانه» نمودی از این وادادگی و ضعف است که در توافق نامه ژنو به نمایش گذاشته شد.
10-اوجگیری تضادهای درونی و جنگ گرگها بعداز توافق نامه ژنو. از آنجا که باندهای درونی رژیم به این عقب نشینی در توافق نامه ژنو پی برده و آنرا ناشی از ضعف و بن بست خامنه ای می بینند هنوز مرکب توافق نامه خشک نشده با تشدید جنگ گرگها در درون رژیم مواجه هستیم شدت این درگیری تا آنجاست که برخی آنرا با توافق نامه ترکمنچای که به معنی باختن همه چیز است مقایسه کرده. و روحانی و ظریف را به خوراندن جام زهر به ولی فقیه متهم کرده اند و تعدادی از نمایندگان مجلس رژیم خواستار استیضاح آنها شدند و برخی رسانه های رژیم بطور مستمر درگیر این جنگ جناحی شده و مدعی اند که ظریف وروحانی توافق نامه ژنو را در ایران بطور تحریف شده منتشر کرده و آنچه را در این توافقنامه از دست داده اند را کمرنگ کردند. به این جهت توافق نامه های متفاوتی در رسانه های رژیم منتشر شده و این سوال مطرح شده که چرا این توافقنامه ها با هم متفاوت اند. در یک کلام باید گفت که تضادهای درونی رژیم بر سر توافقنامه ای که هنوز در آغاز راه است بشدت اوج گرفته است .
11-چشم اندازها: از یک سو عقب نشینی رژیم در بمب سازی بدون شک به مردم ما پیام ضعف شخص خامنه ای را خواهد داد کما اینکه این ضعف منجر به اوجگیری بیش از پیش تضادهای درونی و تشدید شکاف در بالای رژیم خواهد شد. این وضعیت رژیم فضای نوینی را در جامعه بوجود می آورد که به نفع مردم آزادیخواهان و گسترش جنبش اجتماعی خواهد شد.
از سوی دیگر از آنجا که مسئله بمب اتمی به ماهیت رژیم و بود و نبود آن بر میگردد باید توجه داشت که اگر غرب در مواضع خود نایستد و بر روی توافقنامه و گامهای بعدی آن اسرار نورزد(یعنی در شرایط ضعف و بن بست خامنه ای یک سیاست قاطع در پیش نگیرد) رژیم آخوندی تلاش خواهد کرد بر مخفیکاری و سیاست فریب و دروغ به زمینه اتمی باز گردد و تعهدات و توافقات را دور بزند از آنچه بدست آورده استفاده کند و آنچه به آن متعهد شده را مخفیانه نقض کند. بدین جهت باید به غرب هشدار داد که مبادا سیاست مماشات باعث شود که رژیم با دو دوزه بازی بطور مخفیانه وبا ترفندهای فریبکارانه به سیاست بمب سازی ادامه بدهد.
همچنین می توان پیش بینی کرد که مقاومت ایران با هوشیاری نسبت به ماهیت رژیم و با آگاهی از ضعف و درماندگی آن در مرحله کنونی تلاش خواهد کرد در زمینه پروژه های اتمی رژیم برهوشیاری خود بیفزاید و به افشاگریهای خود ادامه دهد و با سیاست فریبکاری دروغ ومخفی کاری رژیم مقابله کند. این مسئله هوشیاری همه ایرانیان آزادیخواه و میهندوست را می طلبد.
28 نوامبر 2013-7آذر92