آنچه که بیش از هر موضوعی برای رژیم مذهبی حاکم بر ایران اهمیت دارد وجود دشمنی است که با برافراشتن پرچم مبارزه برعلیه آن به حیاتش ادامه دهد؛ از سال ۱۳۵۸ و با اشغال سفارت امریکا در تهران او دشمن را در وجود "شیطان بزرگ"، ایالات متحده امریکا یافته بود. بعد از امضاء قرارداد ژنو آیا رژیم آخوندی خواهد توانست این بیرق را برافراشته نگه دارد؟ قرارداد ژنو از ماه ها قبل و مخفیانه و در دیدارهائی در سطح بالا با "شیطان بزرگ" آماده سازی شده بود، که بعد از انتخاب روحانی سرعت بیشتری گرفت.
اما آنچه که امضاء قرارداد ژنو را ممکن ساخت جمع دو ناتوانی است: ضعف رئیس جمهور امریکا باراک اوباما و ضعف شدیدتر رژیم آخوندی و به طور خاص ضعف مهره اصلی آن علی خامنه ای. دیدارهای مخفی آماده سازی قرارداد علاوه بر مجوز اوباما، از همان ابتدا مورد تائید خامنه ای قرار داشتند. البته برای رئیس جمهور امریکا این گونه مذاکرات سرّی و مخفی تازگی ندارند. او حتی قبل از اینکه پایش به کاخ سفید برسد نمایندگانش را به دیدار نمایندگان احمدی نژاد فرستاده بود، اما بعد متوجه شد که در جمهوری اسلامی رئیس جمهور هیچ اختیاری ندارد.
بنابراین اولین رئیس جمهور سیاه پوست امریکا از سال ۱۳۸۸ نامه نگاری اش را با ولی فقیه حکومت اسلامی ایران آغاز کرد. درست زمانیکه مردم ایران در شهرهای مختلف کشور به خاک و خون کشیده می شدند و زمانیکه صورت شیرین و خون آلود ندا آقاسلطان از طریق وسایل ارتباط جمعی به خانه های همه مردم جهان راه می برد. اگر رفتار آخوند روحانی که روز یکشنبه ۳ آذر در تهران کرکری می خواند قابل تعجب نیست، ماچ و بوسه ها و درآغوش کشیدنهای طویل جان کری و کاترین اشتون، به خصوص خطابه اوباما در واشنگتن که به چاشنی خوش بینی مفرط مزین شده بود، در حالیکه هنوز جوهر توافقنامه خشک نشده بود، برای همه تازگی داشت.
توافقنامه ژنو بین رژیم ایران و کشورهای ۱+۵ چیست؟
این توافقنامه موقتی است: زمان آن شش ماه می باشد و رژیم آخوندی در این مدت از غنی سازی بیش از %۵ محروم شده است. به علاوه رژیم حاکم بر ایران حق کارگذاری دستگاه های گریز از مرکز (سانتریفیوژ ) را نداشته و می بایست در ظرف این مدت اورانیوم موجودی %۲۰ را خنثی کند. [رقیق سازی حق مسلم ماست] با توافقنامه ژنو رژیم آخوندی مجبور می شود نیمی از دستگاه های گریز از مرکزی که در نطنز در حال چرخش بوده و دو سوم از این دستگاه ها را در فرودو از کار بیندازد. در عوض برخی از تحریمهای اعمال شده در مورد رژیم آخوندی کاهش پیدا کرده، یعنی اساسا تحریم جدید وضع نخواهد شد، و یک مشت دلار از موجودی ایران در برخی از بانکها در اختیار رژیم قرار خواهد گرفت.
در هر حال این توافقنامه ابزار تولید سلاح هسته ای را از رژیم نمی گیرد. به طور مثال از او خواسته نشده است تا رآکتور اراک، محلی که در آن پلوتونیوم غنی شده تولید می شود، را برچیند، آنها تنها به وعده رژیم که گفته است از آن استفاده نخواهد کرد، بسنده کرده اند. کشورهای طرف به قول رژیمی اعتماد کرده اند که سالهای سال پروژه هسته ایش را مخفیانه دنبال می کرد، پروژه ای که در اوت سال ۲۰۰۲ به وسیله سازمان مجاهدین خلق ایران افشا شد. رژیم ایران در حال حاضر تقریبا ۸۰۰۰ کیلوگرم اورانیوم %۵/۳ دراختیار دارد. این مقدار اورانیوم قدرت رژیم را برای ساختن سلاح هسته ای اگرچه بسیار مشکل، ولی منتفی نخواهد کرد.
در مذاکرات ژنو در مورد موشکهای میان برد رژیم نیز صحبتی نشد، این امر نگرانی های ظاهراً متناقض ترکیه، عربستان سعودی و اسرائیل را توجیه می کند. اما مشکل واقعی رژیم حاکم بر ایران، از همان ابتدای حاکمیتش مردم ایران بوده و این معضل کماکان وجود دارد. برای آنکه خیال سینه زنان غربی رژیم آخوندی راحت شود باید گفته شود که اکثریت قاطع مردم ایران نسبت به این رژیم، با تمامی جناحهایش، هیچ نظر مثبتی ندارند. این توافقنامه و تبلیغات مشتق از آن، اما دست رژیم را برای تشدید سرکوب داخلی باز خواهد کرد. در صد روز اول دولت روحانی در ایران حداقل ۳۲۰ نفر، از جمله چند زن و چند جوان که در زمان ارتکاب جرم زیر سن قانونی بودند، را به دار آویخته آویخته شده اند.
در این امر که مردم ایران هیچگونه میلی به تولید سلاح اتمی ندارند شکی وجود ندارد. از طرف دیگر بسیار روشن است مردم ایران خواسته های دمکراتیکی دارد که این رژیم مذهبی اساسا فاقد توانائی جوابگوئی به آن است. به نظر میر سد که این موضوع زیاد برای قدرتهای ۱+۵ مهم نباشد.
آذر ۱۳۹۲
*این مقاله در تاریخ ۲۸نوامبر در روزنامه ایتالیائی اوپیونه چاپ شد.
http://www.opinione.it/esteri/2013/11/28/mohades_esteri-28-11.aspx