محسن صفا: قدرت برتر

اشک تمساح ریختن پاسداران سیاسی رژیم پلید آخوندی برای قهرمانان اعتصابی در زندان لیبرتی و دیگر کشورهای جهان که در این دوران یکی از شکوهمند ترین فراز های این مبارزه بی امان را پیش میبرند،یکی از همان شیوه های رذیلانه ای است که درگذشته نیز به اشکال مختلف و به عنوان بخشی از سناریو شیطان سازی ارتجاع حاکم برعلیه این مقاومت پیوسته بکار گرفته شده است. اما در شرایطی که نبرد برای سرنگونی دشمن ضد بشری وارد مرحله بیسابقه ای شده و این رژیم پلید علیرغم این همه خفقان و سرکوب و اعدام روزمره در داخل و این همه پشتیبانی و حمایت عملی از جانب اصحاب بی شرافت مماشات، چشم انداز سقوط خود را تنها در بقای این تنها جایگزین مردمی می بیند، تلاش دارد که اینبار از حربه به اصطلاح انسانی و از موضع دلسوزی برای جان های بیگناه وارد شود و در ابعادی گسترده تر و در اصل به منظور هدف قراردادن رذیلانه رهبری مقاومت، عواملش را به صحنه بفرستد.

تا آنجا که به پاسداران سیاسی رژیم برمیگردد آنهاجای خود دارند آنها مزد بگیر ولی نعمت خود هستند و باید که خط وزارت اطلاعات بدنام را پیش ببرند، باید که با تمام قوا در صدد لوث کردن حقانیت و اصالت این اقدام گسترده و بی نظیر تاریخی باشند، باید که این انتخاب آگاهانه فردی را به حساب دستور تشکیلاتی و تحمیلی از جانب رهبری سازمان بگذارند. خط دشمن در این رابطه اساسا درحیطه دنیای مجازی صورت میگیرد و در رسانه های وابسته و بلندگوهای استعماری خبری از آن نیست چرا که طرح موضوع اعتصاب غذای گسترده مجاهدین در زندان لیبرتی و هواداران آنها در کشورهای مختلف دنیا آنهم با این مدت طولانی که به مرز بازگشت ناپذیر 90روز رسیده با سیاست رذیلانه سکوت همپیمانان مماشاتگر بویژه درگرماگرم مذاکرات هسته ای و بده بستان های پنهانی که بهای آن معمولا ازمقاومت ومجاهدین پرداخت میشود، مغایرت دارد و به ضد آن سیاست تبدیل میشود و لذا به لجن پراکنی های در این حیطه، بسنده میشود. اما ولگردان سیاسی و آنهایی که خط رژیم را پیش میبرند چه میگویند؟ آنها که خود را مبارز و مخالف رژیم میدانند خرده میگیرندکه چرا مجاهدین اشرفی در زندان لیبرتی و هوادارانشان در این کشور ها اعتصاب غذا کرده اند و به آن ادامه میدهند؟ واستدلال میکنند که مقاومت دیگرتاثیری ندارد و راه به جائی نمی برد! براستی داستان چیست؟ آیا آنها مشکل کمبود اطلاعات دارند که مثلا میگویند رخداد جنایتکارانه دهم شهریور را که در طی آن 52مجاهد قهرمان به شهادت رسیدند و 7تن دیگر به اسارت و گروگان گرفته شدند را از طریق ارگان های بین المللی ومراجع قضائی پیگیری کنید!
آیا آنها  سکوت رذیلانه و مرگبار این ارگانها، این سازمان ملل، این آمریکا و دیگر کشورهای اروپایی را نمی بینند؟

آیا مثلا نمی دانند که نماینده همین سازمان ملل بوده که زمینه ساز آن قتل عام ها بوده؟ آیا نمیدانند که به تمام تعهدات و قراردادهای حقوقی و قانونی و رسمی امضاء شده از طرف همین سازمان ملل و بخصوص آمریکا، رذیلانه خیانت شد؟
 آیا نمی دانند که تاکنون به هیچ یک از درخواست های متعدد مجاهدین برای رسیدگی بیطرفانه به این جنایت خونبار و جنایت های پیشین توسط مزدوران عراقی رژیم آخوند ها کمترین پاسخی داده نشده؟  آیا مجاهدین بارها و بارها رسما اعلام نکردند که حاضراند کلیه نفرات خود را به هزینه خود از عراق خارج کنند؟ نه، میدانند!. همه این وقایع را بخوبی میدانند. پیگیری روند مبارزه بی امان این تنها جایگزین قدرتمند رژیم بعد از اشغال عراق توسط آمریکا و تغییر شرایط سیاسی برای همه از دوست و دشمن امری بدیهی بوده و هست اما واقعیت این است که این طیف از مدعیان پوشالی ناچارند که خود را به حماقتی خود خواسته بزنند تا حقد وکین خود به مجاهدین را بپوشانند زیرا که آن مدعیان دروغین  وقتی می بینند که مجاهدین سطح مقاومت و مبارزه را آنچنان بالا برده اند که با ادعاهای آنها فاصله نجومی دارد آن را بر نمیتابند و به شدت گزیده میشوند پس همان بهتر که در پوشش خیرخواهی برای جانهای بیگناه اصل و اساس مبارزه را نفی کنند و عملا و به طور عینی در خدمت رژیم و برعلیه تنها آلترناتیو آن قدم بردارند وقلم بزنند. آنها درمانده ازدرک این واقعیت سرسخت میباشند که مجاهدین به خاطر همین مقاومت بی مانند و همین پرداخت بهای حداکثری و تحت هدایت همین رهبری و با همین اعتصاب غذای سراسری که امروز عین نبرد سرنگونی است به چنین جایگاه رفیعی از اقتدار و اعتبار منطقه ای و جهانی رسیده اند که شکست ناپذیر شده اند، قدرت برتر شده اند و در صحنه سیاسی ایران تنها هماورد این رژیم پلید، میباشند. در سطح منطقه ای هم پرچمدار بلامنازع مبارزه ای ضد بنیادگرائی و آزادیخواهی میباشند و اگر نبود این همه حمایت تمام عیار خارجی این رژیم پلید وایدئولوژی واپسگرای آن، سالها پیش از صحنه سیاسی ایران و منطقه خاورمیانه محو شده بود. آیا این مبالغه است؟ براستی آیا در تاریخ هیچ ملت و مقاومتی سابقه داشته است که دیگر کشورهای جهان برعلیه اپوزیسیون مشروع یک رژیمی که شقی ترین دیکتاتور موجود در جهان است در ابعادی این چنین گسترده متحد و هم پیمان باشند؟ نگاهی گذرا به ابعاد توطئه ها وحملات سهمگین سیاسی و نظامی بین المللی به مجاهدین بخصوص درطی این ده سال گذشته گویای این واقعیت است. اما واقعیت سرسخت تر اینکه این مجاهدین اشرفی در زندان لیبرتی و یاران اشرف نشان آنها در سراسر ایران و جهان و خلق آماده قیام در ایران با وضعیت انفجاری، مصمم هستند به هر قیمتی و تحت هر شرایط مفروضی  دیکتاتوری مذهبی حاکم بر میهن را ازبنیان برکنند. آخر مگر غیر از این است که وقتی ملتی و مقاومتی آماده باشد که بهای آزادی و رهایی خود را هر چه که باشد بپردازد در آن صورت هرگز هیچ  توطئه و تهدید و تهاجمی و هیچ سد و راهبندی مانع از دستیابی به آن هدف والا نخواهد بود؛ و امروز فراز پرشکوه مبارزه در اعتصاب غذای همان قهرمانان در زندان لیبرتی و همان اشرفیان و یاران اشرف نشان آنهاست که با عزم آهنین و با ایمان به پیروزی محتوم به راه خود ادامه میدهند. و سرانجام به آن گروه ازیاران ودوستداران مقاومت و مجاهدین که از سرصدق و صمیمیت و نگرانی عاطفی با موضوع اعتصاب غذا برخورد میکنند و یا خواهان پایان دادن به آن هستند، باید گفت اگر چه این ابراز احساسات پاک و خالصانه بسیار طبیعی ودرخور تقدیر است ولی درگرماگرم نبردی این چنین نا متعادل ناعادلانه و نابرابر. این تنها سلاح باقیمانده وفریادیست که در اوج آگاهی و اختیار و بانثار شیره جانهای خود برای بیدار کردن وجدانهای خفته بکار گرفته شده تا بشریت به گروگان گرفته شده توسط صاحبان کر و کور قدرت به حقانیت  یک خلق و یک مقاومت  خونبار و خواست بر حق آنها گواهی دهد و در غیر این صورت و با کنار گذاشتن این تنها حربه موجود در شرایط فعلی، عملا رویکرد ترک صحنه مبارزه تلقی میشود که اساسا با سنت ایستادگی تا پایان مجاهدین همخوانی ندارد.  مجاهدین پیوسته بهای همه پیروزی های خود را پیشاپیش و به تمام وکمال پرداخته اند و به همین دلیل آن قدرت برتری هستند که ایران فردا راخواهند ساخت.
اول دسامبر 2013