در این راستا دلیل های گوناگونی را میتوانم یادآور شوم که در اینجا به یکی از آنها خواهم پرداخت:
درباره این حرکت شجاعانه بر این باورم که اگر گذری بر تاریخ گذشته میهن مان بکنیم به نام هایی بر میخوریم که هنوز پس از گذشت چندین دهه یا سده از آنها به نیکی و بزرگی و با افتخار یاد می شود، چرا که سمبل پایداری و ایستادگی ملت ایران در ادوار مختلف ”تاریخ ایران زمین“ در برابر دشمنانشان بوده اند. سرداران و دلاورانی مانند بابک خرمدین، آریوبرزن، ستارخان و ده ها قهرمان ملی دیگر که پس از گذشت قرنها و سالها نامشان همچنان به عنوان سرداران ملی ورد زبان ما است. در برابر این صف از افتخارات ایران و ایرانی از سوی دیگر کسانی هم بوده اند که تاریخ و مردم از آنها و کردارشان به زشتی و بد نامی یاد میکند و آنان را ننگ ایرانی و مایه ننگ تاریخ میهن میدانند. بارز ترین نمونه این دسته خمینی، رباینده بزرگ اعتماد خلق و نابود کننده فرهنگ و هنر و حرث و نسل ایرانی است.
در این میان کسانی نیز بوده و هستند که شعارشان تسلیم و کنار آمدن با دشمنان مردم و نفی مقاومت و ایستادگی در مقابل آنان است. اینان اگر معاصر آریو برزن قهرمان ملی بودند حتما او را که تا آخرین نفر و آخرین نفس ایستاد فرد ماجراجویی ارزیابی میکردند که چند صد مرد جنگی اش را در برابر هزاران تن از سپاهیان اسکندر مقدونی بیهوده در برابر مرگ قرار داده است. به باور آنان همه سرداران ملی که نام بردم شکست خورده اند و مقاومتشان در مقابل ستمگران و دیکتاتورها و بیگانگان بی فایده بوده است و بهتر بود مثل اینان در کنج عافیت نشسته، دست بالا میکردند.
اما آنکه درد میهن دارد آگاه است که پیام اعتصاب کنندگان که پای در راه قهرمانان ملی کشورمان گذاشته اند چیست و بر نقش ارزنده و تاریخی اشرفیان دلیر و رزمندگان قهرمانی که با فدا کردن جان و هستی خود درفش مقاومت ملت دربند ایران را برافراشته نگاه میدارند ارج می نهند.
باید باور داشت که ملت ایران با داشتن چنین فرزندان مقاوم پیروز نهایی این نبرد خواهند بود.