وضعیت سیاسی و امنیتی در عراق مالکی- خامنه ای زده امروز به حدی بحرانی است که به گفته ی بسیاری از ناظران این کشور عملا در مرز فروپاشی و تجزیه قرار گرفته است. جنگ داخلی و تفرقه اندازی بین ” شیعیان و سنی ها “ به یمن سیا ست های سرکوبگرانه حزب الدعوه، وابسته به مالکی، اکنون ابعاد فزاینده یافته است. اختلافات عمیق بین اکراد با دولت مرکزی، و همچنین دخالت آشکار دولت مالکی در مسائل داخلی سوریه و حمایت های وی از حکومت بشار اسد، بخشی از بحران روزافزون در این کشور را نمایندگی می کنند. درراستای هماهنگی های ولی فقیه با دولت مالکی برای دخالت در امور سوریه و یاری رساندن به دیکتاتور دمشق، محمد جواد ظریف، وزیر خارجه دیکتاتوری آخوندی در شهریور ماه گذشته و بلافاصله پس از تائید دولت آخوند روحانی از سوی ولی فقیه ، نخستین سفر رسمی اش را به بغداد انجام داد. وی در آن زمان از جمله در رابطه با اهداف این دیدار گفت: ”انتخاب عراق به عنوان اولین مقصد سفر وی به معنای آن است که این کشور برای ایران حائز اهمیت بسیار است و قصد دارد درباره "اوضاع خطرناک" سوریه و منطقه با مقامات عراقی گفتگو کند“. (سایت دویچه وله 5. 12. 2013 )
به طور کلی با گذشت چند هفته از انجام آخرین دیدار بین مالکی و خامنه ای وروند تحولات می توان توافقات فی مابین دو دیکتاتور را برسه محور اساسی ارزیابی نمود.
الف: تقویت محور تهران- بغداد- دمشق و رساندن کمک های هرچه بیشتر به دیکتاتوری اسد
این کمک ها در دو محور نظامی و مالی صورت می گیرند. برای نمونه در بعد نظامی ارسال سلاح، مهمات و نیروهای آموزش دیده در ایران، از طریق مرزهای مشترک سوریه با عراق یکی از سیاست های پنهان رژیم آخوندی است. در این رابطه یک کارشناس دولت عراق در مصاحبه با خبرگزاری حکومتی فارس، وابسته به سپاه پاسدارن به تاریخ 13 آذر 1392 می گوید: ”باید هماهنگی کافی بین سوریه و عراق در چگونگی مقابله با تهدیدات منطقهای صورت بگیرد که به طور طبیعی جمهوری اسلامی ایران به عنوان دوست این دو کشور میتواند در تفاهم، همسویی و هم نظری بین بغداد- دمشق در خصوص برخورد با تروریستها موثر باشد“.
از دیگر ابعاد کمک ها، همان ارسال پول وبه طور کلی هرآنچه که به تقویت اقتصاد شدیدا ضربه خورده سوریه بر میگردد، می باشد.در آخرین نمونه آن روزگذشته فاش گردید که رژیم آخوندی نفت اهدائی عراق به بشار اسد را بطور غیر قانونی و با تانکرهای نفتی به دیکتاتور سوریه رسانده است. به گزارش خبرگزاری رویتر به تاریخ 24.12.2013 : ”دولت سوریه در 9 ماه اخیر نفت خام عراق را به مقدار زیاد از یک بندر مصری دریافت کرده است. بر اساس این ده ها سند حمل و نقل و فاکتور به دست آمده در طی چند ماه گذشته کشتی های ایرانی میلیون ها بشکه نفت خام را از عراق و توسط شرکت های بازرگانی لبنانی و مصری به سوریه رسانده اند . در این اسناد نام شرکت نفتی "سیترول" سوریه که دریافت کننده نفت است و همچننی نام شرکت های حمل و نقل ایرانی موجود در لیست تحریم های آمریکا و اروپا قرار دارد“.
ب- کمک به مالکی برای کسب قدرت در دور سوم
یقیننا خوش خدمتی های مالکی به دیکتاتوری مذهبی حاکم برایران ”فی سبیل الله“ نیست. چشم داشت وی از تهران آن است که وی را برای سومین بار در رسیدن به قدرت و تکیه بر مسند نخست وزیری یاری نماید. در این راستا مالکی در تلاش است تا در وهله نخست انتخابات مجلس عراق را به تعویق بیاندازد. در این رابطه تجمع حقوق دانان مستقل عراق اهداف سیاسی مالکی با رژیم آخوندی را این چنین برملا کرده اند: ”دیدار نوری المالکی از ایران هیچ نیت وهدف خیر و دوستی برای مردم عراق ندارد، بلکه او میخواهد با دادن امتیازات کلان به رژیم ایران، حمایت این رژیم را که دشمنی اش با مردم عراق به اثبات رسیده؛برای دور سوم نخست وزیری؛ بدست بیاورد“. ( سایت ایران افشاگر 13 آذر 1392 )
مالکی به موازات ادامه خدمات خود به دیکتاتوری خامنه ای و برای رسیدن به دور سوم نخست وزیری، تا به امروز دست به 3 کشتار بزرگ و دو بار موشک باران علیه مجاهدین و ساکنان اشرف و لیبرتی زده است. کشتار سبعانه اشرفیان بی سلاح و بیدفاع در 1 شهریور 1392 ، گروگانگیری 7 تن از مجاهدین و به اسارت بردن آنها و عدم همکاری با مجامع بین المللی برای شناسائی و روشن شدن این جنایت علیه بشریت ، تماما در چنین راستائی است. وی زبان و خواسته ای خامنه ای جنایتکاررا هم خوب فهمیده و هم بخوبی آن را به اجرا گذاشته است. در این رابطه اخیرا نشریه آمریکائی فارین پالیسی گوشه هائی از این جنایت و همکاری فی مابین مالکی جنایتکار و نیروی تروریستی قدس را برملا کرده است. این گزارش می افزاید: ”مقامات اطلاعاتی آمریکا گفته اند که کماندوهای ایرانی در حمله به کمپ اشرف دخالت داشتهاند. در این حمله دهها تن از اعضای مجاهدین خلق به کشته شدند و هفت تن از اعضای اصلی آن به اسارت رفته اند. در حمله اول سپتامبر (دهم شهریور) به کمپ اشرف حداقل پنجاه تن از اعضای سازمان کشته شدند پس از این حادثه، سازمان همراه با تعدادی از قانونگذاران آمریکایی هوادار خود مدعی شدند که نیروهای امنیتی عراق این عملیات را اجرا کردهاند. مقامات عراقی همواره این ادعا را تکذیب کردند و اکنون مقامات آمریکایی مدعی شدهاند که گروه کوچکی از کماندوهای سپاه پاسداران به طراحی و اجرای حمله به کمپ کمک کردهاند. سه مقام آمریکایی که خواستهاند نام آنها فاش نشود به فارین پالیسی گفتهاند که اعضای دو گروه کتائب حزبالله و کتائب عصائب اهل الحق حمله نهایی را انجام دادهاند“.
اکنون که بیش از صد روز از آن جنایت علیه بشریت گذشته است و درحالیکه در فردای آن کشتار ناجوانمردانه، مقاومت ایران به درستی انگشت اتهام را بسوی ”مالکی و نیروی تروریستی قدس“ دراز کرده بود، طرف های مماشات گری که تلاش میکردند، تا بر حقایق و این همکاری آشکار ”خاک“ بپاشند. هرگز کلامی و یا جمله ای در محکومیت دولت عراق و نیروی تروریستی هار رژیم آخوندی در عراق به میان نیاوردند. از بام تا شام مزورانه در تلاش بودند تا صورت اصلی مسئله یعنی ” پیدا کردن متهم اصلی“ را ”مخدوش“ نمایند و فقط به چند جمله خالی ”محکوم می کنیم“ بسنده کردند. روی سخن در وهله نخست با ایالات متحده و سازمان ملل است که مسئول حفاظت از جان اشرفیان و ساکنان زندان لیبرتی است، و سپس به تمامی باندهای مماشاتگر می باشد که اکنون برای عقد قراردادهای تجاری ” قند در دلشان “ آب شده است. بهرحال بهای سنگین این سکوت و این بی عملی را یکبار دیگر مجاهدین و مردم ایران با جان های خود دادند. اما گذشته از دنیای سیاست و پلشتی های آن، خوب است تا در اینجا به پیروزی بزرگ مقاومت ایران و حکم دادگاه اسپانیا و عدالت بین الملل علیه صالح فیاض، مشاورارشد نوری مالکی و یکی از آمران این جنایت اشاره نمائیم. حکمی که به نوبه خود نه تنها اثبات جملات بالا است ، بلکه دست ردی بر هرگونه سیاست مماشات با قاتلان مردم و جوانان ایران نیز می باشد. خبرگزاری اسپانیا در این رابطه می نویسد: ”قاضی دادگاه عالی اسپانیا، آندرئو فرناند، مشاور امنیت ملی عراق فالح الفیاض را برای ماه مه آینده جهت پاسخگویی به دو حمله ای که توسط نیروهای عراقی علیه اردوگاه پناهندگان مخالفان ایرانی در اشرف صورت گرفته که در آن 87 نفر کشته شده اند، احضار کرده است.
منابع حقوقی امروز گزارش دادند که این احضاریه پس از اینکه قاضی در نوامبر گذشته یک پرونده تکمیلی به شکایاتی که در مورد حمله نیروهای نظامی و پلیس عراق به این کمپ صورت گرفته بود اضافه کرد صورت گرفت. این کمپ در استان دیالی در شمال شرق بغداد واقع شده است“.
د- تلاش برای دور زدن تحریم های بین المللی
با توجه به روند فزاینده تحریم ها بر سر جاه طلبی های اتمی رژیم آخوندی، و با توجه به مجموعه مناسبات امنیتی، تجاری و اقتصادی دیکتاتوری خامنه ای با دولت مالکی ، یقیننا مطلوب ترین کشور برای دورزدن تحریم ها هم به لحاظ سیاسی و هم سوق الجیشی، همین عراق است. روزنامه آمریکایی نیویورک تایمز در گزارش خود به تاریخ 19 اوت 2012 گوشه هائی از این همکاری دوجانبه برای دور زدن تحریم ها را برملا کرده است. به گزارش این روزنامه: ”عراق برای دور زدن تحریم به کشور همسایه خود یعنی ایران از طریق قاچاق نفت و شبکه های مالی کمک می کند. باراک اوباما، رییس جمهوری آمریکا، ماه گذشته اعلام کرد بانک اسلامی ایلاف عراق مبادلات مالی به ارزش میلیون ها دلار با بانک های ایرانی - که در فهرست تحریم ها بین المللی قرار دارند- انجام داده است“.
بر اساس گزارش نیویورک تایمز بانک ایلاف تنها یکی از شبکه های مالی است که در تهیه پول به رژیم آخوندی کمک کرده است.
پیش تر از این نیز روزنامه واشنگتن پست از تاسیس بانک های پوششی توسط رژیم ایران برای دورزدن تحریم ها خبرداده بود. سایت صدای آمریکا در تاریخ 21 اکتبر 2010 در این رابطه نوشت: ”روزنامه واشنگتن پست در شماره روز پنجشنبه خود از تلاش مخفیانه تهران برای تاسیس بانک در کشورهای مسلمان در گوشه و کنار جهان، از جمله در عراق و مالزی خبر می دهد و به نقل از مقامات آمریکایی می نویسد تهران برای این بانک ها از نام های غیرواقعی و شرایط مالکیت مبهم بهره می جوید تا تحریم های بین المللی، که فعالیت های بانکی جمهوری اسلامی در جهان به شدت از آن ها تاثیر گرفته است را، دور بزنند“.
با توجه به واقعیات فوق، اکنون محرز شده که رژیم آخوندی در راستای مطامع استراتژیک خود در منطقه از طریق مالکی و در نبود یک سیاست قاطع بین المللی، به دنبال برقراری یک ”حیاط خلوت “ و کپی برداری از دیکتاتوری ولی فقیه در عراق است. خطی که یکبار در جنگ ضد میهنی ایران و عراق به یمن پایداری مقاومت ایران و مجاهدین به شکست انجامید ، اکنون با شیوه ی ” جنگ نرم“ دنبال می شود. خامنه ای حاضر است تا در ازاء همکاری مالکی، دور سوم نخست وزیری وی را تائید و به کرسی بنشاند. در این راستا آخوندها نه تنها زمینه های نظامی، بلکه ساختارهای سیاسی، اقتصادی و امنیتی آن را هرروز گسترده تر می کنند. پاسخگو به این وضعیت وخیم در وهله نخست سیاست خارجی ایالات متحده است. سخن از شکست سیاست هائی در عراق نوپا است که یقیننا تبعات و بهای آن را نخست مردم عراق و سپس مردم ایران و منطقه باید در آینده پرداخت کنند.