م. سروش: «دژخیم! سازش نمی کنیم»

زائیده توفان بودند
از تبار تندرهایی که سکوت را برنمی تابیدند
و شب را به رسمیّت نمی شناختند
چونان ستارگانی که پاشیدن نور بر تباهی و تاریکی
ذاتی لحظه لحظه های حیات کهکشانی شان بود
نه از خرناسه های کفتاران هراسشان بود
نه از مرگ، بیمی به دل راه داده بودند
آگاه و استوار و نستوه
ایستاده بودند در کشاکش امواج خروشان.

با قلوبی لبریز از درد و اندوه
از کنار پیکرهای به خون تپیده شهیدانمان
گذر می کنیم
و با عزم  و ارده ای هزار بار صیقل خورده تر از پیش
محکمتر و استوارتر از همیشه
به پیش خواهیم رفت
از خون شهیدانمان سلاحی خواهیم ساخت
کوبنده تر از تمامی زرادخانه های تو
و سوگند یاد می کنیم که تا روز موعود
از پا ننشینیم.

دژخیم! سازش نمی کنیم
تمام قدرتهای اهرمنی جهان را نیز،
که بر سرمان آوار کنید
سازش نمی کنیم
تمام سازمانهای مدرن و شیک بین المللی
با پیشوند و پسوندهای پر طمطراق «حقوق بشر» و «ملل»
وصلیبهای سرخ شکسته و نشکسته
که گوش و چشم بر جنایتهای شمایان ببندند،
بی مروت اربابان این زمین را اگر
در قبال حراج سرمایه های ملی میهنم
به ذلّت سکوت وادار کنید
سازش نمی کنیم... سازش نمی کنیم...سازش نمی کنیم.

زمان زمان تعیین تکلیف بین ما و شمایان است
یا خونمان را تا آخرین قطره
 بر زمین خواهید ریخت
یا ما با دستان انتقام خلق
گلوهاتان را تا آخرین دم نفسهاتان
خواهیم فشرد
و چنین خواهد بود
و چنین خواهد شد
این است و جز این نیست
تا مائیم و ایستاده و اینچنین سبز و سرفراز
خواب بر چشمان شما حرامیان،
حرام خواهد بود
و اگر در خواب حرام خویش فرو رفتید
ما کابوس شمایان خواهیم بود
با مشتهای گره کرده و سرودهای سرخ آتشین
چونان پتکی از آهن و باروت
رعدآسا و ویرانگر
خواب از دیدگانتان خواهیم ربود
و بر جمجمه های خالی از فهم و درک شمایان
فرود خواهیم آمد
و تا شمائید و اینگونه هرزه و رذل و جانی
دمی نشستن و آسودن برما حرام خواهد بود
هرگز و هرگز و هرگز
در این رزم بی امان
یک لحظه آرام و قرار را
برخود نخواهیم بخشید

نقطه پایان عزم و رزم ما
دفن تاریخی شمایان است
تا آن روز و آن لحظه موعود
کابوستان خواهیم بود
در خواب و در بیداری
دژخیمان، ناپاکان، جلّادان
ای پلیدترین نطفه های بسته شده
در بسترهای تاریکی و دنائت
در خواب و در بیداری
و در بیداری و در خواب
کابوستان خواهیم بود.
26 ماه دسامبر سال 2013 میلادی