این را نیز باید بدانیم که سرشت و خوی و ذات رژیم آدمخوار آخوندی بر پایه های شرارت و تا منتها الیه شقاوت بر بقای نکبت بار رژیمشان استوار شده و علت این میزان عداوت و شقاوت با مبارزان راه آزادی و آزادیخواهان در طول تاریخ جز نادانی و دیوانگی برخواسته از عطش قدرت چیزی دیگر نمیباشد. اما چه باک که ستونهای این جهان بر عشق، محبت، دوستی و برابری بنا گشته است، پس بی تردید چنان نماند و چنین نیز هم نخواهد ماند، زیرا:
کدام دانه فرورفت در زمین که نرست چرا به دانه انسانت این گمان باشد
رژیمی که ابتدائی ترین اصول، قوانین و هویت انسانی و اجتماعی ملتی را زیر پا میگذارد، نه میخواهد و نه میتواند قوانین و نظم طبیعت را بفهمد و به همین دلیل آنرا نادیده میگیرد. این جهان نمیتواند بی پایه و اساس باشد. قوانینی که در طبیعت وجود دارد و یا در جریان است مستقل از ذهنیت بشری وجود دارند و تا خالص نگردیم قادر به رؤیت آن و ارتباط با آن نخواهیم بود، همانطور که تا زمانیکه زیر شکنجه نباشیم آزادی را حس نخواهیم کرد. بی تردید امروز روز رهائی خلق است، زیرا ملتی که بیش از سه دهه زیر شکنجه و سرکوب و تحقیر قرارگرفته در عطش آزادی می سوزد و آزادی را با تمام وجود حس میکند. تا قبل از دوران رنسانس که آغاز تحولات فرهنگی و اجتماعی در اروپا بود، چه بسا کشیش ها یا آخوند های مذهبی مسیحی بودند که با کشتار مردم بی گناه قدرت نمائی میکردند و مخالفان خود را بر سر دار یا زیر گیوتین میکردند و آنان را به نام خدا و دین در آتش میسوزاند.
این جهان کوه است و فعل ما ندا سوی ما آید ندا ها را صدا
گر چه دیوار افکند سایه دراز سوی او باز گردد آن سایه باز
تا زمانیکه استقامت و پایداری در برابر چنین رژیم خونخوار و اهریمنی وجود دارد بخش اعظم پیروزی حق بر باطل محقق است. شکی نیست آنچه که در دل و جان ما میجوشد اصل رسیدن به آرمان آزادی و انسانیت است و شکی نیست که هیچ تلاشی بی نتیجه نخواهد ماند.
شکی نیست که هیچ شمشیری بٌران نخواهد ماند،
و شکی نیست که هیچ ظلمی پایدار نخواهد ماند،
سیر تحول و تکامل در تمامی کائنات و همه موجودات محسوس است و میتوان آن را حس کرد. اما در مقاطعی بجای آنکه این تحول و تکامل سیر صعودی داشته باشند سیر نزولی در آن مشاهده میشود. تنها علت آنست که منافع شخصی بر تخت عواطف انسانی نشسته است. لیکن اگر قانون تکامل جامعه بشری آنطور بود که انسانی میتوانست با کشتار و حیله و نیرنگ و با خشم و عداوت و غارت در این جهان تا میخواهد حکمفرمائی کند پس به چه علت و چرا همه ظالمان بسوی زوال و نابودی سقوط میکنند.
اگر چه ما در دورانی از تاریخ زندگی میکنیم که بی شرمی، بی مرامی، بی عرضه گی، دروغگوئی، و وقاحت ارزشهای حاکمان بی رحم این دوران هستند، و رذالت بر تخت پادشاهی مینشیند و عدالت بر سر دار قرار میگیرد، اما حتی یک لحظه پایداری و ایستادگی در برابر هر ظلم و ستمی نشانه پیروزی است.
مجاهدین خلق ایران، این فرزندان پاک و دلیر و مبارز، بندگان خاص پروردگار هستند که به حقشان در زیر پوشش کنوانسیون چهار ژنو بودن خیانت میکنند و بر خلاف قوانین بین المللی حمایت سازمان ملل و حقوق بشرشان را دریغ میکنند، امّا این فرزندان پاک و دلیر تنها یک پوشش دارند که کسی نمیتواند از آنها بگیرد و آنهم پوشش حق و حقانیتشان است.
آنان حتی پس از شهادتشان زنده اند. وای بر ستمکارانی که در زمان حیات ننگین خود نیز جز مرده ای بیش نیستند.