سخنرانی رئیس جمهور برگزیده مقاومت در مراسم گرامیداشت شهیدان حمله موشکی به لیبرتی - اورسوراواز

 

نه قتل‌عام و نه موشکباران، نمی‌تواند در ارادة ملت و مقاومت ایران برای انقلاب و آزادی خللی ایجاد کند

به نام خدا، به نام ایران، به نام آزادی،
و به نام مجاهدان قهرمان، بیژن تهرانی، عباس نامور، محمود برنافر و یحیی زیارتی، سوگندهای خونین ملت ایران برای سرنگونی رژیم ولایت فقیه و برقراری آزادی، و به نام 52 ستارة تابان درکهکشان زهره که با پایداریشان جاودانه شدند.


حضار محترم!
در اینجا گرد‌ آمده‌ایم برای گرامیداشت قهرمانی و جانفشانی چهار مجاهد آزادی در لیبرتی. اما من می‌خواهم قبل از هر چیز، از نبردی یاد کنم که در آن، مجاهدان لیبرتی ظلمات هجوم و موشکباران را مغلوب روحیة پولادین خود کردند و مثل همیشه پیروز شدند.
در روز 5دی، در ساعت 21 و پانزده دقیقه شب، یکباره صدای گوش‌خراش انفجار موشکها، آسمان زندان لیبرتی را پر کرد.
از لحظة شنیده شدن صفیر موشکها، تا لحظة اصابت و انفجار آنها، فقط چند ثانیه فرصت بود تا هر مجاهد، خود را به یک جان پناه برساند.
در چشم به هم‌زدنی، انفجار موشکها بود و شعله‌هایی که از بنگالهای آتش‌گرفته زبانه می‌کشید. 38 موشک به لیبرتی اصابت کرد که برخی از آنها 20برابر موشکهای 107 میلیمتری، قدرت تخریب داشت.
دشمن ظاهراً همه چیز را محاسبه کرده بود، از تاریکی کامل هوا، تا عنصر غافلگیری، تا زمان حمله که در فردای کریسمس و شروع تعطیلات در بخش وسیعی از جهان بود. این را هم می‌دانست که لیبرتی یک محدودة نیم کیلومتری است؛ با آن بنگالهای به هم چسبیده که خود به تکه های ترکش تبدیل خواهد شد.
همه چیز آماده بود تا مجاهدان لیبرتی شوکه و غافلگیر شوند؛ اما آن زنان و مردان شجاع، آماده و هوشیار، آن هجوم گسترده را خنثی کردند.
آنچه را که دشمن از محاسبه‌اش عاجز بوده و هست، آمادگی و روحیه رزمنده و ایستادگی مجاهدان آزادی است.
شهادت چهار مجاهد خلق در این حمله، البته قلب‌ من و همة مشتاقان آزادی را به درد آورد. اما آنچه دشمن تدارک دیده بود، یک کشتار وسیع بود. مجاهدین این توطئه جنایتکارانه را در هم شکستند و باز نشان دادند که هر جا مجاهدان آزادی گردهم بیایند، همان جا دژ عزم و رزمندگی است. همانجا کارزار سرنگونی جاری است و از ضعف و تسلیم، اثری نیست. هر چه هست، ایمان و یقین و پایداری است.
پس ای مجاهدان آزادی!
کوهمردان و دلاور زنان!
گرمترین سلامها و درودها نثار شما که شب سرد و خونین را با وجود درد و رنج و جراحت بسیار، مغلوب ارادة سترگ خود کردید.  
اما چهار مجاهد خلقی که امروز برای ادای احترام به آنها جمع شده‌ایم، پیامشان این است که نه دار و شکنجه، و نه قتل‌عام و موشکباران، هیچ کدام نتوانست و نخواهد توانست در ارادة ملت و مقاومت ایران برای انقلاب و آزادی، خللی ایجاد کند. و این نبردی است که جز غلبة تام و تمام بر رژیم ولایت فقیه، مقصدی برای خود نمی‌شناسد.
مجاهد خلق بیژن تهرانی، از معاونان فرمانده گیتی و از مسئولان ارشد حفاظت و ضداطلاعات ارتش آزادی، با 34 سال سابقة مبارزه حرفه‌یی و تشکیلاتی بود.
مجاهدین خلق عباس نامور و محمود برنافر، از فرماندهان ارتش آزادی با 30 سال سابقة مبارزة حرفه‌یی و تشکیلاتی بودند و مجاهد خلق یحیی زیارتی با 25 سابقة مبارزاتی که در اثر موج انفجار، سکتة قلبی کرده بود، 9روز بعد از حملة موشکی به شهادت رسید.
در همان روز حادثه، خواستار انتقال یحیی و دو مجروح وخیم دیگر به اروپا شدیم و گفتیم که تمام مخارج و هزینة آن را می پردازیم؛ اما اقدامی صورت نگرفت.
به راستی که این شهدای والاقدر، هرکدام شاخص و الگویی بودند در دنیای پاکی و رهایی. و هر کدام مظهر توانایی انسان که در تاریکترین و بغرنج‌ترین شرایط، علیه تسلیم و ذلت برمی‌شورد و روشنی‌بخش و امیدآفرین می‌شود.
صدای آنها با ماست که می‌خوانند:
طنین سرود ما بر فراز میدان کارزار
نوای پیروزی آینده است.


ضحاک ولایت فقیه و سرانگشتان سپاه تروریستی قدس، به خاطر این حملات، هلهله می‌کنند. این بازتاب وحشت‌ آنها از کارزار مجاهدین برای سرنگونی آخوندهای حاکم است. به آنها می‌گوییم. هرگز از کهکشان و آتشفشان اشرف خلاصی نخواهید داشت.
همچنان که مسعود گفته است: «تا وقتی که در جهان یک مجاهدخلق باقی است، کارزار سرنگونی به قوت به خود باقی است».
به دشمن می‌گوییم: اگر گمان کرده‌اید که با موشکباران لیبرتی، به مبارزه برای سرنگونی رژیم ولایت فقیه، کمترین خدشهیی وارد می‌شود، سخت در اشتباهید و اگر گمان کرده‌اید که از شهادت قهرمانان پایداری، جوانان ایران  و زندانیان سیاسی مرعوب و ناامید می‌شوند، سراپا در حماقتید. زیرا سرنگونی این رژیم، و آزادی مردم ایران، نقشه مسیر همة مجاهدین از اولین آنها که بر چوبة دار بوسه زد تا آخرین مجاهد خلق در رزمگاه آزادی‌است.
پس بگذارید آنچه را که مسعود گفته است تکرار کنیم که «به خوبی می‌دانید و با تمام وجود، با گوشت و پوست، احساس می‌کنید که لیبرتی و اشرف، میدان جنگ و رزمگاه و کورة آزمایش است. 48 سال است که مجاهدین در میدان یا در زندانند. از جنگی به جنگ دیگر...مجاهدین را نشاید که از پا بنشینند».
به آخوندهای حاکم می‌گوییم که اگر گمان می‌کنید می‌توانید با موشکباران لیبرتی، آثار جنایت علیه بشریت در اشرف را تحت‌الشعاع قرار دهید، و اگر گمان می‌کنید می‌توانید با کشتار و خونریزی، بحران سرنگونی رژیمتان را از  نظرها دور کنید و با کشتار در ایام کریسمس و تعطیلات،  جنایت خود را پنهان کنید، در توهمات باطل خود دست و پا می‌زنید. زیرا که این مقاومت و تک‌تک حامیان و همدردانش، جهانی را به اعتراض و خشم و خروش برمی‌انگیزند.

حضار محترم!
قتل عام اشرف در 10شهریور، که دشمن می‌خواست پایان کار این مقاومت باشد، حماسة فروزان پایداری شد.
به همین دلیل، از زندانهای سیاسی در سراسر ایران تا دانشگاهها و هر جمع و گروه مشتاق آزادی، از این واقعه برانگیخته شد.
کما این که در لیبرتی و 8کشور جهان، صدها نفر از اعضای این مقاومت، به اعتصاب غذای تاریخی و بی‌نظیری دست زدند. آنها پیام‌آوران خون شهیدان شدند و پرچم آزادی و حقوق بشر ایران را به اهتزاز درآوردند.
در مقابل، به حاکمان تهران و بغداد نگاه کنید که تا کجا از حماسة اشرف و از آشکار شدن کمترین حقایق مربوط به آن، به خود می‌لرزند.
بیش از 4 ماه است که دولت عراق، اجساد شهیدان را تحویل نداده است. زیرا از هر تحولی که پروندة این جنایت را رو بیاورد، نگران است. آنها در مقابل اشرف و لیبرتی و عزم و ارادة اشرفیها شکست خورده‌اند.
آری، سرکلاف شکستهای ولایت فقیه، باز شده است و زنجیرة شکستها تا سرنگونی این رژیم ادامه دارد. 4ماه است که دولت عراق و اربابانش برای پوشاندن واقعیت، تلاش می‌کنند. وظیفة سازمانهای بین‌المللی بوده و هست که یک تحقیقات مستقل را پیش ببرند، اما تا امروز قدمی در این مسیر برنداشته‌اند.  
در همین فاصله، دادگاه اسپانیا مشاور امنیتی مالکی را به اتهام جنایت علیه جامعة بینالمللی و کشتار و گروگانگیری در اشرف، به چالش کشید. گروه کار ناپدید شدگان اجباری و گروه کار بازداشتهای خودسرانة ملل متحد و 4 گزارشگر ویژة مللمتحد، از حکومت عراق درخواست کردند که محل نگهداشتن 7گروگان اشرفی را مشخص کند.
اما تا امروز جامعه بین‌المللی، قدمی در این مسیر برنداشته است.
خوشبختانه ارتش آزادیبخش ملی، گزارش مستند، غنی و جامعی  منتشر کرد و حقایق مربوط به قتل عام اشرف و مبانی حقوقی پیکار مشروع اشرفیها را در برابر مردم ایران وجهان بازگوکرد. و نشان داد که مقاومت ایران به دلیل حقانیت و مشروعیت پایداریش، نخستین خواستار و نخستین برندة هر تحقیق مستقل و جامع و شفاف است.
این گزارش، فراتر از یک روشنگری دربارة وقایع بزرگ سالهای اخیر، در واقع تهاجم پیروزمندی است علیه جبهة رژیم ولایت فقیه و سرانگشتان آن.
کما این که یک روشنگری تاریخی دربارة ضعف و ذلت حاکم بر سیاست غرب و عهدشکنیهای شرم‌آور آنهاست.
گزارش ارتش آزادیبخش، بادکنک قدرتنماییهای سرکردگان ترسان سپاه خامنه‌ای را ترکاند و نشان داد که این اعدام جمعی چیزی جز تکرار روشهای رذیلانة شکنجه‌گاههای رژیم در به کارگیری خائنین نبوده است.
این گزارش نشان داد که کشاکش بر سر داراییها‌ی اشرف، تا رویارویی با کارزار افترائات خامنه‌ای و مالکی، همه بخشی از نبرد برای آزادی ملت ایران است.
آنچه در خلال همین گزارش درخشید، اصالت ارتش آزادیبخش ملی است که حرف آخر را در نبرد برای سرنگونی رژیم ولایت فقیه و برقراری آزادی می‌زند.
تصاویر زندة این گزارش از لحظات نبرد و شهادت قهرمانان آزادی که با دستان خالی دربرابر دشمن خونخوار سینه سپرکرده بودند، هر انسان آزاده، و هر انقلابی میهن‌پرست را غرق ستایش و افتخار می‌کرد.
این گزارش نشان داد که مقاومتی که در دل یک محاصرة تمام عیار، پایداری  را به اوج می‌رساند، برای گسترش ارتش آزادی و تحقق آزادی، توان و شایستگی دارد.

حضار محترم!
راستی چرا آخوندها و دست نشاندة عراقیشان، رسوایی عظیم جنایت را به جان می‌خرند و به لیبرتی حمله می‌کنند؟
زیرا امری فراتر از بی‌آبرویی در میان است و آن بحران سرنگونی است. در تهران، ولی فقیه در چنبرة بحرانها دست و پا می‌زند و پروژة تسلیحات اتمی که فکر می‌کرد، تضمین بقایش خواهد بود، به طناب دارش تبدیل شده است.  و در بغداد پسر خواندة او در تلاطم بود و نبود است. و اعتراضهای مردم عراق، روز به روز، اوج می‌گیرد.
آخوندها نیازمند از بین بردن جنبشی هستند که قادر است ظرفیت عظیم نارضایتیها و خواست جوشان جامعة ایران برای آزادی را به سوی سرنگونی حکومت، سمت و سو و سازمان دهد. درعین حال، رژیمهای ایران و عراق، به این دلیل در ارتکاب کشتار و جنایت، دست خود را باز می‌بینند که از سیاست مماشات دولتهای غرب، خاطر جمع شده‌اند.
آنها از ضعف و ذلت حاکم بر سیاستهای غربی در جنایت علیه بشریت، سود می‌برند. و این یک سرافکندگی برای همة آنهاست. در حالی که ما صدها بار به دولت آمریکا، به دبیرکل و به دولتهای اتحادیة اروپا، هشدار داده‌ایم که به تعهدات خود در مورد تأمین حفاظت اشرفیها عمل کنند.
اگر آنها تحقیقاتی را که خود رسماً خواستار آن شده بودند، آغاز می‌کردند، بی‌شک راه جنایت بعدی مسدود می‌شد.
اگر تجهیزات حفاظتی و الزامات برای احداث جان پناه در لیبرتی تأمین می‌شد، بی‌شک ضایعات انسانی این حملات، به کمترین حد ممکن می‌رسید. به خصوص باید تأکید کنم که در حالی که روند انتقال اشرفیها به خارج از عراق، بسیار کند و تدریجی است، حفاظت از جان آنها به صورت یک امر اضطراری و مبرم در آمده که باید همین امروز برای آن چاره‌جویی کرد.
در سه سال اخیر، مقاومت ایران با مقامها و نهادهای رسمی ذیربط در بیش از20 کشور، مذاکره کرده‌ تا شرکت فعال در پذیرش اشرفیها داشته باشند. اما هر بار، به‌رغم موافقت آنها، مجدداً کار متوقف شده است.
ما می‌دانیم که در پشت پرده، آخوندها از بسیاری دولتها با زبان تهدید و تطمیع، خواسته‌اند که با انتقال حتی یک عضو مجاهدین به کشورهایشان موافقت نکنند.
به همین دلیل، بازهم باید بر تأمین حفاظت و امنیت مجاهدان لیبرتی تأکید کرد.
و بنابراین باز هم هشدار می‌دهم : «هر اتفاقی که برای مجاهدان لیبرتی بیفتد، دولت آمریکا و سازمان ملل در قبال آن مسئولیت کامل دارند». زیرا آمریکا وظیفه و ظرفیت دارد که همة مجاهدان را به آنجا منتقل کند و تا به‌حال از آن سر باز زده است.

بر این اساس، جامعة بین‌المللی، به ویژه آمریکا و اتحادیة اروپا و ملل متحد و شورای امنیت، را فرا می‌خوانم که:
    1 ـ  دولت عراق را موظف کنند حداقل الزامات امنیتی در لیبرتی را بپذیرد. این الزامها عبارتند از:
برگرداندن 17500 تی وال، تأمین جان‌پناه سیمانی به تعداد کافی، انتقال کلاه و جلیقه‌های ایمنی و تجهیزات پزشکی از اشرف، اجازة سازندگی، دو لایه کردن سقف بنگالها در لیبرتی و افزایش مساحت آن به خاطر پایین آمدن ضریب آسیب‌پذیری.
2. ملل متحد باید تحقیقات جامع و مستقل و شفاف و بی‌طرف در بارة جنایت 10شهریور در اشرف را عهده‌دار شود.
3. دولت عراق را وادار کنند 7گروگان اشرفی را بلادرنگ آزاد کند.
4. ملاحظات سیاسی را کنار گذاشته ومجاهدان لیبرتی، به خصوص مجروحان و بیماران، را به کشورهای اروپایی یا آمریکا منتقل کنند.
در همین جا یاد می‌کنم از خواهرعزیزم مجاهد صدیق رؤیا درودی که بر اثر محاصرة پزشکی و تأخیر در درمان، جانش را از دست داد. او از سمبلهای سرشاری، سرزندگی و شور و  نشاط انقلابی و از شاخصهای پایداری و مقاومت به هر قیمت بود؛ مجاهدی یگانه و رها که همچون پروانه‌یی سبکبال و عاشق، همیشه و در همه جا، برای یاری به خواهرانش، حاضر و آماده بود و چون کوهی استوار و با صلابت، الگویی برای آموزش برادرانش بود.

حضار محترم!
اگرچه رژیم ولایت فقیه و باند دست‌نشاندة‌ عراقیش درآستانة سال نو، یک کریسمس خونین علیه مردم ایران شکل دادند، اما در مورد دو موضوع، تردیدی وجود ندارد:
نخست آن که آخوندها در سال جدید، روز به روز، بیشتر در بحران سرنگونی فرو می‌روند.
دوم آن که مقاومتی که از دل محاصره و بی‌خانمان‌سازی اجباری و  قتل‌عام و موشک‌باران، سرفراز و استوار و شکوفا، پابرجا مانده است، پیروزی را از آن خود و خلق ایران خواهد کرد و این تنها پاسخ به خون شهیدان و رنج اسیران و درد مردم ایران است.
آری ما عهد کرده‌ایم که به هر قیمت، در برابر دیکتاتوری دینی بایستیم و در این مسیر، فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو دراندازیم.
سلام بر آزادی،
سلام بر مجاهدان آزادی در لیبرتی،
سلام بر مردم  ایران،
درود بر همة شما.